نقد وبررسی"- سازمان مديريت آغاز يا فرجام؟ (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان سه شنبه تیر26سال1386
سازمان مدیریت وبرنامه ریزی چون در اختیار نفوذی های سازمان سیا بود به معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهور تغییرنام داد
حرکتی که پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد رئيس جمهور در هفته ی گذشته انجام داد و سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور را ملحق به زیر مجموعه های وابسته به رئیس جمهوری کرد و این سازمان به «معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهور» تغيير نام داد و اعلام شده است که منظور دولت از اين اقدام «ارتقاء نظام برنامه ريزي و نظارت» در كشور بوده است. ولی در حقیقت ادامه ی زورآمائی طرح تدارک دیده شده ای است که سال گذشته تلاش برای انحلال این سازمان مدیریت وبرنامه ریزی بودجه ومنتقل کردن آن به مراکز استانها از سوی دولت برای حذف نقش ونفوذ رقیب در این نهاد برنامه ریزی بودجه شده بود که به دلیل ضریب مخالفت هائی که در مجلس ورقیبا شد موفق به پیگیری نشد . البته این طرح از سوی ارگان فاشیستی سپاه پاسداران وبسیج ووزارت کشور برنامه ریزی وتدارک دیده شده است . زیرا تنها راه مبارزه با رفسنجانی و دار و دسته وباندهای مافیائی وابسته به وی که در سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور نفوذ دارند خارج کردن این سازمان از چنگال مهره های نفوذی و ملحق کردنش به زیر مجموعه های نهاد ریاست جمهوری می باشد. چونکه تنها راهی که امکان دارد که ارگان های سپاه وبسیج بتوانند تسلط کامل وکافی بر امکانات مالی وبودجه بندی وخزانه ی دولت دست یابند، منتقل وضمیمه کردن سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به سطح استانداری هابود که تذکر داده شد سال گذشته با این پیشنهاد مخالفت شدید شد. ولی اکنون از سوی پاسدار احمدی نژاد به شیوه ای دیگر این طرح تعقیب شده ونیاز به تئوری پردازی پاسدار شریعتمداری دارد . زیرا که سازمان مدیریت و برنامه ریزی به رئیس جمهوری ملحق شده است که بازهم تأکید می شود البته هدف اصلی چنگ انداختن بر بودجه بندی وبرنامه ریزی و امکانات مالی آن می باشد تا که دیگر رقبا قدرت نظارت وکنترل برآن نداشته باشند که صد در صد در روند همان طرح کودتای خزنده ی سپاه پاسداران علیه جناح مغلوب اصلاح طلبان وکارگزاران می باشد که پاسدار ذوالقدر آن را چند سال پیش با سیاست پیچیده وچند لایحه حرکت خاموش سپاه پاسداران اعلام کرده بود. ولی چون اکنون مجلس ساکت مانده وتسلیم شده است و جریان شکست خورده ی دوم خردادی نه قدرت ونه جرأت ابراز مخالفت با آن را ندارد؛ زیراکه مطبوعات وابسته به آنان وحشت از انتقاد کردن به دولت دارند. برای اینکه می ترسند شامل اتهام شرکت در کودتای خزنده ی مطبوعات ورسانه ی علیه دولت گردند که وزیرارشاد وتفتیش عقاید وسانسور و یکی ازمعاونین رئیس جمهورآن را مطرح کرده اند. بنابراین پاسدار یادداشت روز نویس حسین شریعتمداری بدون آنکه به دلیل اهداف پشت پرده ی ملحق کردن سازمان مدیریت وبرنامه ریزی به محدوده وحوزه ریاست جمهوری سخنی بگوید مدعی شده است که برخلاف موارد مشابه كه رسانه هاي مخالف دولت با شدت پيگير يك ماجرا بودند، در اين رابطه به نقدهاي ملايم تري روي آورده اند و از تعقيب نمودن موضوع اجتناب كردند .اما در همان حال گفته شده است که رسانه هاي خارج از كشور- نظير بي بي سي، دويچه وله، فردا و... - با حساسيت بيشتري به تعقيب ماجرا روي آوردند. ودر دنباله در مورد نقش کلیدی سازمان برنامه ريزي و امور اقتصادي پرداخته و در ادامه به نقش وپیدایش آن از زمان رضا خان قلدر اشاره شده است تا که به نفوذ سازمان جاسوسی سیا و باند مافیائی رفسنجانی در این نهاد رسیده است. خلاصه به نقش منفی گذشته ی آن و مثبت کنونی آن چنین اشاره کرده است :
"سازمان مديريت و برنامه ريزي يكي از كانون هاي كليدي برنامه ريزي و امور اقتصادي كشور به حساب مي آمد كه طي 6 تا 7 دهه گذشته تأثير تعيين كننده اي در عرصه اقتصادي ايران داشت و در واقع كانون اكثر رخدادهاي- مثبت و منفي- اقتصادي ايران بود. طبعاً تصميم گيري درباره چنين سازماني با چنين حوزه تاثيري كار ساده اي نيست. در خصوص اين موضوع توجه به چند نكته ضروري مي باشد: سازمان ياد شده دردوران رژيم ستمشاهي زير سلطه آمريكا بود و در واقع يكي از چند حوزه انحصاري آمريكا در ايران - در كنار ارتش ، شركت نفت، وزارت نيرو- بود و اساساً ايراني ها در آن تأثيرگذار نبودند. اين سازمان بخصوص از سال 1333 كه- به ظاهر- تحت مديريت يك بهايي سرشناس- ابوالحسن ابتهاج- و خانواده او درآمد به يك كانون ضدملي تبديل گرديد از همين رو وقتي انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد اين سازمان- به طور غيررسمي- تعطيل شد و به حوزه نخست وزيري منتقل گرديد و تا سال 61 به اين وضعيت باقي بود. بعد كه بار ديگر نياز به چنين سازماني خود را نشان داد، نخست وزير با دستورالعملي محمدتقي بانكي و پس از او مسعود روغني زنجاني را مامور راه اندازي سازمان جديد نمود اما اين دو بدون تصميم به تغيير و يا برنامه اي براي اين كار مسئوليت اين سازمان را پذيرفتند از اين رو سازمان برنامه و بودجه كشور- كم و بيش- به وضع قبل از پيروزي انقلاب اسلامي بازگشت. بعدها محمدتقي بانكي و معاون او- محسن سازگارا- سر از مخالفت جدي با انقلاب اسلامي درآورده و به خارج از كشور- كانادا و آمريكا- رفتند."
پاسدار یادداشت روز در دنباله بررسی خود به سر نخ پیدایش کش و قوس اختلافات باندها اینگونه با زیر تیغ بردن دولت دوم کارگزاران وسازندگی رفسنجانی پرداخته وانتقاد کرده است :
"سازمان مديريت و برنامه ريزي در دوره سازندگي هويت اداري كامل خود را بازيافت و به قدرتمندترين سازمان برنامه ريزي و اقتصاد در كشور تبديل شد و تدوين برنامه پنج ساله اقتصادي به آنان محول گرديد. اين مجموعه از نظر زيرساخت هاي فكري و برنامه اي با اعتقاد ضمني به سيستم و اقتصاد آزاد به كار مشغول شدند و از كارشناسان وابسته به محافل كاپيتاليستي استفاده مي كردند تا جايي كه در اواسط دولت اول سازندگي يكي از مقامات بلندپايه كشور به مهندس ميرزاده كه اداره اين سازمان را پذيرفته بود سفارش كرد كه «از سازمان برنامه و بودجه آمريكا زدايي كند» ولي دوره مهندس ميرزاده به درازا نكشيد و وي عملاً دستاورد چنداني نداشت. در دولت دوم سازندگي بار ديگر ماجرا به قبل بازگشت و وضع سازمان در اين دوره با خواسته هاي عدالت گرايانه نظام انطباق نداشت. در دولت توسعه سياسي درب بر همان پاشنه چرخيد و حتي تشديد شد از اين رو برنامه سوم و سپس چهارم در فضاي بي اعتنايي به آرمانهاي عدالتخواهانه تنظيم شدند و البته با اصلاحاتي به تصويب مجلس و مجمع تشخيص مصلحت نظام رسيدند
."
پاسدار حسین شریعتمداری بالاخره به نمایش خیمه شب بازی های دولت پاسدار احمدی نژاد پیرامون همین موضوع پرداخته است که می بایست دولت پاسدار احمدی نژاد یا می بایست که وضع سابق را ادامه می داد که با تغییر وتحولات شتابدار دولت وی سازگار نبود ویا اینکه می بایست تصیم می گرفت تاکه تغییرات کیفی وریشه ای ایجاد می کرد تاکه دستان نفوذی های سازمان سیا در این نهاد را قطع می کرد که افزوده پاسدار احمدی نژاد البته که دومی را بر گزید و اضافه کرده است که این تغییرات فقط شامل سازمان مدیریت وبرنامه ریزی نمی شود وباید بسط داده شود . بهر حال دلیل این تغییر وموضع مخالفان را اینگونه توجیه وتشریح داده است :
"- زماني كه احمدي نژاد در انتخابات سال 84 به پيروزي رسيد با سازماني با اين پيشينه مواجه گرديد طبيعي بود كه بايد براي آن فكري مي كرد.اما مواجه شدن با سازماني كه از ادغام چند سازمان شكل گرفته و مهمترين شوراهاي عالي كشور در ذيل آن قرار دارند كار آساني نبود. رئيس جمهور جديد در مواجهه با آن دو راه پيش رو داشت؛ آن را اداره و اصلاحات تدريجي در آن اعمال كند يا اساساً سازماني با اين ساختار را كنار بگذارد و به تأسيس يك سازمان جوان، كم حجم و چابك روي آورد. تجربه تاريخي و سطح تغييري كه احمدي نژاد تعقيب مي كرد جايي براي حفظ ساختار سابق باقي نمي گذاشت. اين البته فقط سازمان برنامه نيست كه در چارچوب نظريه عدالت گرايانه نمي گنجد بلكه نهادهاي ديگري هم هستند كه رئيس جمهور اشاره اي به آنها هم داشته است.-كشور قطعاً به سازماني براي جمع آوري آمار، رايزني با كانونهاي كارشناسي، تهيه پيشنهاد جامع برنامه اي نياز اساسي دارد و حتماً تشكيلاتي در حد «معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رئيس جمهور»- آنگونه كه فعلاً از سخنان دكتر احمدي نژاد فهميده مي شود- در اندازه چنين نيازي نمي باشد ولي در اين نيز ترديد نيست كه مدت زماني نياز است تا كارشناساني براساس مدل عدالت خواهي فراهم آيند تا با اتكاء به آنان بتوان يك سازمان در اندازه نيازهاي كشوري در حال پيشرفت كه رسيدن به قله خاورميانه براي آن پيش بيني گرديده، بنا نهاد. معاونت برنامه ريزي رئيس جمهور براي گام اول مناسب است ولي براي ادامه راه حتماً به سازو كار بهتري نياز مي باشد. -بعضي از واكنش هاي مخالفان انقلاب اسلامي در اقدام رئيس جمهور بسيار جالب توجه بود و از درستي اين اقدام حكايت مي كرد. بعنوان مثال دو روز پيش راديو فردا- وابسته به سازمان سياي آمريكا- در ضمن مطالب گوناگوني كه عليه انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي ايران داشت با- فريدون خاوند- يكي از عناصر سلطنت طلب كه سابقه اي ديرين در خدمت به نظام شاهنشاهي دارد، مصاحبه كرد. خاوند به راديو فردا گفت: «انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي ضربه جدي بر بخشي از خودسالاري جمهوري اسلامي است كه طي دو دهه گذشته به رغم شرايط دشوار سياسي براي نوسازي ساختارهاي اقتصادي ايران در راستاي اقتصاد آزاد و تعامل با جهان تلاش كرد.» هر چند خاوند سخن جديدي نگفت ولي ابراز نگراني او و رسانه سازمان سيا پرده از پايايي عميق يك روند در ساختار برنامه ريزي نظام جمهوري اسلامي حكايت مي كرد. بن و اساس اين ماجرا در تفكري نهفته است كه به رغم استفاده از موقعيت اداري برآمده از انقلاب مذهبي ايران، اسلام را فاقد برنامه براي اداره زندگي مردم مي داند!روز گذشته روزنامه كيهان نقل قولي از حسين مرعشي- عضو حزبي كه نزديك به دو دهه عنان اختيار سازمان مديريت و برنامه ر يزي كشور را در دستان خود داشت- درج كرد. مرعشي در مصاحبه با نشريه ذكر با صراحت گفته است: «ما قايل به اينكه اسلام نظام اقتصادي دارد نيستيم همانطور كه نظام مهندسي ندارد و همانگونه كه نظام قضايي ندارد» او افزوده است: «گرايش حزب كارگزاران سازندگي براي مديريت كشور، گرايشي ليبراليستي است ما معتقديم گرايش هاي ليبرالي با توجه به تجارب بشري در جهت شكوفايي اقتصادي و پيشرفت ايران نسبت به مشي تمركزگرايانه دولت محور مشي مناسب تري است.»كارگزاران سازندگي و ساير گروههاي همخوان با آن طي 2 تا 3 دهه گذشته طيفي از مديران و كارشناسان را با گرايشي تربيت كرده اند تا اقتصاد و برنامه ر يزي ايران را به محملي مطابق مدل مورد اشاره سوق دهند و بايد گفت تار و پود اين سازمان با چنين نگرشي در هم تنيده شده است. دكتر احمدي نژاد با درك دقيق نسبت به آنچه طي 2، 3 دهه گذشته بر سازمان و ساختار برنامه ر يزي كشور رفته است، سازمان نويني را بايد پايه گذاري كند. اميدوارم معاونت برنامه ر يزي راهبردي او نويدبخش چنين سازماني باشد."
درخاتمه اینکه پاسدار حسین شریعتمداری بخشی از اهداف پشت پر ده ی باند مافیائی بازسازی شده ی سعید امامی را شفاف وبرجسته کرده وگفته است که هدف اصلی اخراج کردن این نهاد سازمان مدیریت وبرنامه ریزی از یوغ عوامل باند وابسته به رفسنجانی می باشد . بهمین دلیل پاسدار شریعتمداری علناً به حسین مرعشی اشاره کرده است که برادر همسر رفسنجانی می باشد . ضمن اینکه با تأئید نمودن نفوذ سازمان سیا از زمان شاه در این نهاد وتأکید کردن ادامه ی این نفوذ 3 دهه پس از انقلاب در آن ، عوامل ومهره های وابسته به رفسنجانی را جزو سازمان سیا و جاسوس آمریکا معرفی کرده است که اکنون با اقدام پاسدار احمدی نژاد این نفوذ قطع شده است . البته همانگونه که در ابتدا اشاره شد .اینگونه افشاگری ها ادامه ی همان جنگ قدرت ورقابت فشرده ی غارتگری میان باندهای غالب ومغلوب و سیاست حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران است که یک سر زیر ضرب و انتقاد طیف آن رفسنجانی وکار گزاران واصلاح طلبان می باشند وسر طیف دیگرش سپاه پاسداران مهاجم است که اهداف و سیاست خود را از طریق پاسدارا احمدی نژاد وحمایت ولی فقیه و آخوند انگلیسی مصباح یزدی دنبال می کند واین قصه تا خلع ید و حذف از صحنه ی سیاسی وقطع کامل باندهای وابسته به رفسنجانی از مراکز قدرت مالی وبانکی ونفتی و... ادامه می یابد .
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 26تیرسال1386