نگاهی به درج دو نامه در سایت انجمن نات وزات بد نام اطلاعات
این دومین بار است که انجمن نجات بلافاصله پس از اینکه آقای وحید رضا دولتشاهی تا که ایشان در سیمای آزادی مصاحبه ی افشاگرایانه ی علیه ی رژیم ترورستی آخوندی انجام می کند و شگرد ودسیسه وتوطئه های دستگاه ی تبلیغات وزارت بد نام اطلاعات وزائده های وصل به آن همچون انجمن نجات رژیم تروریستی آخوندی را رسوا می کند . این مصاحبه ی ایشان به مثابه ی آبی می ماند که بر توی لانه ی مورچگان ریخته شده باشد یا اینکه شبیه اصطلاحی است که گفته می شود تا چوب برداشته می شود گربه دزده فرار می کند. زیرا که انجمن نجات رژیم بربرمنش آخوندی سریع از خودش واکنش نشان می دهد . زیرا که برای دومین باراست که نامه ی تکراری برادر ایشان را انجمن نجات بازتاب داده است که البته قبلاً آقای وحید رضا دولتشاهی پاسخ دندان شکن و افشاگرانه به این نامه ی سفارشی در انجمن نجات داده بود . ولی اکنون دوباره با بازتاب دادن این نامه ، نوع سوزش وگزیدگی مسئولین مزدور سایت نجات وزارت بد نام اطلاعات نشان داده شده است . از سوی دیگر اینگونه حرکات وواکنش های مذبوحانه وسریع نشان دادن، یاد آور یک خاطره ی دوره ی دانشجوئی می باشد که در آن دوران دا نشجوئی میا ن بچه های داشجوئی تقریباًً بصورت جوک مرسوم شده بود که دکتری که دانشجویان درمواقع ضروری به ایشان رجوع می کرد ند بااینکه مطب ایشان شلوغ بود . ولی ایشان مثل برق نسخه برای دانشجویان بیمارخود صادر می کرد که دانشجویان با خنده می گفتند چون دکتر سرش شلوغ است ونمی تواند درست معاینه می کند . بنابراین برای صرفه جوئی در وقت ، نسخه ها را شب های قبل درخانه اش آماده می کند . چونکه هم سریع نسخه می دهد وهم اینکه نسخه ها عجیب شبیه یک دیگر بودند. اکنون داستان واکنش این مسئولین سایت نجات رژیم تروریستی آخوندی می باشد که همانگونه سریع اقدام می کند. البته سئوال است که مسئولین این سایت نجات از کجا می داند که برادر وحید رضا دولتشاهی می تواند که سیمای آزادی را تماشا کند که متوجه شده است وحید رضا دولتشاهی در مصاحبه ی افشاگرایانه ی خود با سیمای آزادی چه گفته است که چنین سراسیمه از خودش واکنش نشان داده ونامه ی تکراری به سایت مزدوران انجمن نجات داده است را دوباره به این سایت مزدوران داده است؟ مگر بیش از یکسال نمی باشد که نیروی انتظامی وقوه ی قضائیه و وزارت تفتیش و عقاید وسانسور ارشاد اسلامی اعلام کرده اند که به عنوان مبارزه با شبیخون فرهنگی دارند آنتن های ماهواره ای را از بالای پشت بام های خانه ها جمع آوری می کنند؟ تازه اگر خود مسئولین مزدور انجمن نجات نیز خودشان برنامه ی سیمای آزادی تماشاکرده باشند مرتکب جرم بدتر از گناه شده اند. زیرا که خودشان پیشتاز رسالت نجات دیگران را بر عهده گرفته اند وباید برای دیگران الگو باشند واز انجام دادن واجرای هرگونه خلاف وخطای قانونی تبری جویند ونه اینکه خودشان پیشگام قانون شکنی شوند وبه استقبال تماشای برنامه های تلویزیونی مخالفینی بروند که عزم جزم کرده اند تا که این رژیم ضد بشری را سرنگون کنند.
اما یک نامه ی دیگر نیز در این سایت انجمن رژیم تروریستی آخوندی به نام فواد بصری از اراک در این سایت بازتاب داده شده است که باید گفت واقعاً که این انجمن نجات دهنده، چقدر نام با سمائی دارد ومعجزه گراست ؟ زیراکه یشنهاد می شود اگر کسی زیادی دلخوراست وفرصت زیادی هم دارد . برای اینکه بتواند از دوحالت دلخوری وبیکاری نجات یابد تا که هم از دلوری بدرآید وهم سیر دل بخندد و یک جوری وقتش پر شود و سر گرم شود .حتماً یک سری به سایت مزدوران انجمن نجات بزند وچرندیات وخزعبلات و هذیان گوئی های نجات یافتگان را بخواند تا که به هر دو خواسته ذکرشده ی خود برسد . یعنی اینکه هم سیر دل بخندد وهم اینکه سرگرم شود تا که اوقات بیکاری اش سپری شود.
مثلاً این فواد بصری از اراک آنگونه گزارش برای یکی از اعضای شورای رهبری مجاهدین در عراق نوشته است که شیوه نگارش ومحتوای آن شبیه ی روستائیان دو کلاس درس خوانده در شبانه اکابر می باشد که از روستا با داشتن زن وچند فرزند به یک مکان دور دست سربازی فرستاده شده است که دلش برای اعضای خانواده وفرزندانش تنگ شده است و از طریق نگارش ونامه نگاری دارد که وضعیت شرایط خانه ی سابق خودش را وصف می کند واز دست فرمانده پادگان و شرایط موجود گریه وزاری سر می دهد . یا اینکه از طرف دیگر برای سایر اهالی روستا برای اینکه آنان را وسوسه کند که به سر نوشت خودش مبتلا سازد که هم لباس سربازی وهم جبهه اش شوند بطور وارونه تعریف وتمجید کرده است . یا اینکه شبیه نامه نگاری توابان از زندان اوین است که برای اعضای خانواده ی خود پس از سال های 60 از زندان اوین 5 خط نامه در طول کاغذ می نوشتند که اکنون این نجات یافته انجمن نجات که بالاجبار مجبور به اینگونه نامه نگاری شده است. یااینکه در حقیقت برایش نوشته اند تا که فقط این نجات یافته قلاده بر گردن نام خود را در پای نامه به عنوان امضاء افزوده است . جالب است که در اینگونه نامه هاکلامی از شرایط جدیدی که این نجات یافته در آن قرار گرفته نیست که ادعا شده 18 سال از آن دور بوده است در صورتیکه افسوس خورده است که بهترین 18 سال از عمر خودش در اشرف ودر کنار مجاهدین تلف شده است. ولی نگفته است دوستان سابق وی که در زیر سایه ی حکومت رژیم بربرمنش وتاریک اندیش و جنایت پیشه مانده اند وعمرشان در نزد مجاهدین تلف نشده اند چه عایدشان شده و دارای چگونه سر نوشتی می باشند که بهتر از سرنوشت وی می باشد که اکنون خودش به خدمت رژیم تروریستی و سایت مزدوران انجمن نجات وزارت بد نام اطلاعات درآمده و قرار گرفته است؟ به خصوص پس از اینکه نجات یافته است توضیح نداده که چه تغییرات کیفی در وضعیت وی حاصل شده است که موجب انگیزه گرفتن وی شده است که چنین چرندیات ومزخرفاتی را به عنوان بررسی تناقضات 1و2 و3 ردیف کرده است که بزبان ساده همینگونه نامه نگاری کردن ایشان نه به معنی نجات یافتگی وی نمی باشد، بلکه گواه بر زنجیر دست وپا و قلاده بر گردن بودن ونقش تازی بفرمان صیاد اجرا کردن وآماده کیش دادن به سوی دشمن یا مجاهدین می باشد. اگر نه کیست که نداند شرایط در داخل ایران چگونه است وچرا از همین فرد از اراک اکنون اینگونه نامه ها در انجمن نجات بازتاب داده شده که به وضوح گواه آن است که چه فضائی در این شهر حاکم است وبرای چه بساط دار واعدم در اراک برپاست؟ همینطور اجرای طرح امنیتی ضد ملی نیروی انتظامی یعنی چه و چرا این طرح در جامعه اجرا شده است؟ اینگونه طرح چه ارتباطی با نامه نگاری و عملکرد انجمن نجات دارد؟ اگر این انجمن واقعاً بیل زن می باشد. چرا ابتدا باغچه ی خودش را بیل نمی زند وبه فکر نجات جوانان ایران در داخل کشور نمی باشد که در دام مواد مخدر اسیر شده اند وبه گام مرگ می روند که سپاه پاسداران این ارگان فاششیستی – مافیائی شبانه روز از طریق هزاران اسکله های غیر مجاز وغیر قانونی خودش در سواحل وبنادر جنوب کشور در حال تخلیه کردن انواع واقسام مواد مخدر و قرص مخرب نشئه آور وهذیان زا ست که در سراسر کشور توزیع می شوند که از طریق قوه ی قضائیه ونیروی انتظامی حتی تا درون سلول های انفرادی زندان ها نیز اینگونه مواد مخدر برده وتوزیع می گردد. خنده دار وکمدی اینکه این نابغه با اینکه می داند همه ی هم وغم سران ومسئولان رژیم تروریستی آخوندی اخراج مجاهدین از اشراف می باشد و بهتر اشراف دارد خانواده هائی را که به زور از ایران عازم عراق و اشرف می شوند تا که بهر طریقی بتواند فرزاندن مجاهد خودشان را مجبور کنند تاکه از مجاهدین جدا کنند واگرزیر بار نروند مورد بدترین آزار وتهدید ها واتهامات ودستگیری ها واقع می شوند و جائیکه مزدور نامه نگار می داند 5 که میلیون و200 هزار نفراز مردم اقشار گوناگون عراقی از مجاهدین ساکن اشرف دفاع وحمایت کرده اند وبرخی از اینان شناسائی و ربوده وترور ومجازات شده اند . مهمتر اینکه همین اخیراً در گردهمأئی مجاهدین 30 ژوئن در پاریس 50 هزار نفر شرکت کرده بودند. ولی باز هم این کفتر پر قیچی وزارت بد نام اطلاعات وانجمن نجاتش مدعی شده است که مجاهدین دچار ریزش نیرو در عراق می باشند که البته بازهم پرسش است کسی که می داند مجاهدین از نظر نیروئی قدرت جذب ندارند ویا که در حال ریزش نیرو می باشند . راستی چرا این نابغه معنی تناقض را وارونه متوجه شده ووارونه تر نیز آن را بکار برده است وبرای خانم فرزانه کرد پناه شاهی عضو شورای رهبری مجاهدین نامه نگاری کرده وتناقض گوئی هائی که گریبانگیرخودش و مسئولین انجمن نجات وسران ورهبران رژیم تروریستی آخوندی را گرفته است این تناقضات را به مجاهدین نسبت داده است؟!
هوشنگ – بهداد
بیست وهفتم تیر ماه سال 86