دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 2 آذر ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " او بود كه ديد "
"سر بازجو شریعتمداری از موج روز افزون جدائی حکومت از دین هراسان شده است . پس تیغ بر دست و کف بر دهان آورده این زنگی مست وارد میدان شده است و آنان که خواهان جدائی دین ازحکومت می باشند را تهدید کرده است . زیرا که می داند اگر کرکره ی دین فروشان حاکم بر زیر کشیده شود چه سرنوشت و آینده ی شومی در انتظار دین فروشان عوامفریب شیاد وقاتل و خائن وغارتگروجنگ افروز و ایادی شان می باشد؟
سربازجو حسین شریعتمداری رقیب بیش از 3 دهه ی پیش اندیشه ی قرن ابوالحسن خان بنی صدر شده است که همه چیز را می دانست . مشروط بر اینکه وی تخصص پرونده سازی و بازجوئی و شکنجه گری و اعتراف گیری دارد که اینگونه تخصص هایش بر آن یکی اندیشه ی قرن قبلی می پربد . مهمتر اینکه بر اساس این تخصص و تجربیات است که این اندیشه قرن جدید طوری گزارش از روایات و احادیث مذهبی 1400 سال پیش روایت و حکایت می کند که گویا خودش در صحنه این نقال حضور داشته است و همین وظیفه ی کنونی اش را دنبال می کرده است . به ویژه اینکه می داند که برخی سفر نمایشی و تشریفاتی ولی وقیح نا مشروع به قم راتشبیه به عید غدیر خم و جانشین محمد شدن علی می دانند که ولی وقیح برای پس زدن رفسنجانی و نوه ی خمینی شیاد سید حسن و جا انداختن آقا زاده اش مجتبی دست به این سفر زد . البته این سفر یک سال پس از سر راه بر انداشتن مخالف و موی دماغ صلی اش منتظری بود که انجام گرفت . بهر حال اکنون وظیفه ی سر باز جوی شکنجه گر متملق و مجیز گوی ولی وقیح است که ترسان و لرزان از اوج گیری دامنه ی مخالفت ها با ولی وقیح دست به تشبیه سازی آن صحنه های 1400 سال پیش زده است تا که تصویر ولی وقیح نا مشروع را جایگزین محمد و هم علی کند تا بقیه را وادار به تسلیم و لبیک گوئی اش نماید . در غیر این صورت مستحق قلع و قمع شدن می باشند. بنابراین با نقل قول کردن از احادیث و شایعات اشرافیت که منظور رفسنجانی می باشد و جنگ های 1400 سال به نقل قول کردن از یک کتاب به 3 زبان فارسی و انگلسی و عربی که گفته است اواخر سال 60 در آمریکا منتشر شد و در چند کشور مسلمان هم توزیع شد را هم چاشنی کرده است . زیراکه در این کتاب تأکیدجدائی دین از سیاست شده بود . در دنباله این موضوع ن را ربط به رقیب مغلوب داده که اینان پیروان این نویسنده ی کتاب می باشند و چنین پیراموش دست به روضه خوانی علیه ی آنانی زده است که اسلام را مشابه مسیحیت می دانند یا خواهان جدائی دین از حکومت می باشند :
"مدت ها پيش از آن هم، اشراف حجاز كه با ظهور اسلام، حاكميت اشرافي و سلطه جبارانه خود بر مردم مظلوم آن سامان را از دست داده بودند، اين خيال خام را در ذهن خود مي پروراندند كه محمد(ص) فرزند پسر ندارد و بي «عقبه» و «ابتر» است، از اين روي وقتي رخت از دنيا برمي بندد، آنچه با خود آورده هم روي به افول مي گذارد. در آن هنگام نيز خداي مهربان و منان، مومنان را به «كوثر» بشارت داده و خطاب به رسول خود فرموده بود «ان شانئك هوالابتر... دشمن تو بي دنباله و بي عقبه است».اصرار نويسنده كتاب بر ضرورت جدايي دين از سياست بود و استدلال ها، همان دلايل دم دستي و بي پايه اي بود كه طرفداران اين نظريه طي ساليان متمادي به آن استناد مي كردند. اما در بخشي از اين كتاب به نقل از يك پژوهشگر شرق شناس آمريكايي به نكته اي اشاره شده بود كه با موضوع اين نوشته ارتباط مستقيم دارد و مصداق بارز اين كلام كه؛ «الفضل ما شهد به الاعداء. فضل و كمال آن است كه دشمنان نيز به آن گواهي دهند». مضمون آنچه به نقل از شرق شناس آمريكايي آمده بود اين است؛«وقتي بر ضرورت جدايي دين از سياست تاكيد مي شود و اين نظريه مورد بحث و بررسي قرار مي گيرد، نه فقط عامه مردم بلكه همه صاحبنظران نيز چنين تصور مي كنند كه منظور از جدايي دين و سياست، همزيستي مسالمت آميز «دين» با «سياست» است و اين كه هر يك از آنها در حوزه و بستر مربوط به خود قرار گرفته و در امور يكديگر دخالت نكنند. يعني «قيصر» پادشاهي كند و «پاپ» به امور ديني مردم بپردازد. پيدايش اين تصور اگرچه در اروپاي بعد از «رنسانس» و عبور از «قرون وسطي» به علت ساختار «مسيحيت» چندان دور از انتظار نبوده است ولي «اسلام» ماهيت ديگري دارد و هنگامي كه بر جدايي دين از سياست تاكيد مي شود، منظور آن است كه «دين» به نفع «سياست» خودكشي كند و از صحنه زندگي انسان ها بيرون برود...» امام راحل ما (ره) در باره «غدير» مي فرمايند؛ «ولايتي كه در حديث غدير آمده است به معناي حكومت است، نه به معناي مقام معنوي... زنده نگه داشتن اين عيد نه براي اين است كه چراغاني بشود و قصيده خواني بشود و مداحي بشود، اينها خوب است، اما مسئله اين نيست. مسئله اين است كه به ما ياد بدهند كه غدير منحصر به آن زمان نيست، غدير در همه اعصار بايد باشد و روشي كه حضرت امير عليه السلام در حكومت در پيش گرفته است بايد روش ملت ها و دست اندركاران باشد. قضيه غدير، قضيه جعل- تشكيل- حكومت است. اين است كه قابل نصب است و الا مقامات معنوي قابل نصب نيست.». «هر كه مرا مولاي خويش مي داند، پس از من، علي مولاي اوست»... "
در ادامه روضه خوانی و معرکه گیری سربازجو حسین شریعتمداری برای ر دفاع از جایگاه ولایت وقیح به نقل قول کردن از خمینی شیاد روی آورده است تا که ولایت وقیح را ادامه ی ولایت رسول خدا معرفی کند . سپس نتیجه گرفته است که مخالفان ولایت وقیح که صفت عادل را نیز ضمیمه اش کرده است به عدول کنندگان علیه ی اسلام یا ساده لوحان این چنین متهم نموده است :
"حضرت امام(ره) مي فرمودند، «ولايت فقيه» ادامه ولايت رسول خدا(ص) و ائمه اطهار عليهم السلام است و ضرورت آن از جمله امور بديهي است كه تصور آن باعث تصديق خواهد بود. با اين توضيح ساده و خالي از ابهام كه؛ قوانين «اسلام» براي پياده شدن است و اجراي آن نياز به حكومت دارد. در رأس اين حكومت بايد كسي باشد كه اولا؛ از قوانين اسلامي به خوبي آگاه باشد(فقيه)، اما علم و آگاهي به تنهايي كافي نيست و كم نبوده و نيستند عالماني كه از حق عدول كرده اند. بنابراين، حاكم اسلامي بايد علاوه بر آگاهي دقيق از قوانين اسلامي، «عادل» نيز باشد. سپردن زمام جامعه اسلامي به دست «فقيه عادل» همان «ولايت فقيه» است بنابراين به آساني مي توان نتيجه گرفت، كساني كه با اصل «ولايت فقيه» مخالفت مي كنند، چه بخواهند و بدانند و چه نخواهند و ندانند، با «اسلام» مخالفت كرده اند. چرا كه در خوشبينانه ترين حالت- بخوانيد ساده لوحانه ترين برداشت- با پياده شدن آموزه هاي اسلامي مخالفت ورزيده اند! كه گونه اي ديگر از مخالفت با اسلام است. آنهايي كه تشكيل حكومت اسلامي قبل از ظهور حضرت بقيه الله-ارواحنالتراب مقدمه الفداء- را نفي مي كنند نيز، اگر ريگي در كفش نداشته باشند- كه برخي از آنها دارند- بي آن كه متوجه باشند، معتقد به تعطيلي قوانين اسلامي هستند! و... آيا حالت ديگري هم قابل تصور است؟! به يقين پاسخ منفي است"
در خاتمه اینکه سربازجو حسین شریعتمداری همچون ولی وقیح و پاسداران کودتاگران می داند که چگونه گند دین ابزار قدرت و ثروت حاکمان شده ، همچنین وسیله ی سرکوب و خفقان و سانسور و جنگ و بحران و توجیه گر غارتگری جنایت و خیانت و فقر و بیکاری و شکاف عمیق طبقاتی در آمده است ؟ آنگونه که اگر دیوار اختناق شکسته شود و ضریب ضرب و شتم و باز داشت و شکنجه کردن و اعتراف گیری کاهش یابد مردم معترض و ناراضی بس گسترده تر از حضور در تظاهرات های ضد حکومتی سال گذشته در خیابان ها سرازیر خواهند شد و بسیار بلند تر پژواک مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح را فریاد خواهند زد . زیرا که بیش از 31 سال تجربه از دین ابزاری شده دارند که نتیجه اش شرایط کنونی در ایران شده است که محال است در هیچ جای جهان چنین نمونه حکومت فاشیستی مذهبی نا مشروع وجود داشته باشد که در ایران حاکم است . برای اینکه تولید و بازده ی بیش از 31 ساله اش بازتاب دادن موج دستگیری های گسترده و خبر قتل و اندام دار زدن و قطع اندام و اعتیاد وتن فروشی و فقر و بیکاری وتورم و گرانی و مخابره کردن روزانه ی فرار سرمایه و مغز ها و محکومیت نقض مستمر حقوق بشر بوده است . بنابراین مشخص است که مردم ایران به خصوص جوانان که 70% جمعیت کشور را تشکیل می دهند همراه با دانشجویان نه دیگر خواهان ادامه ادامه ی حکومت دینی ولایت وقیح آزمون و شکست خورده در ایران نیستند ، بلکه تلاش و مبارزه برای تغییرات حکومت دمکراتیک غیر دینی در ایران می کنند .برای همین است که سر بازجو شریعتمداری که از موج روز افزون جدائی حکومت از دین هراسان شده است . پس تیغ بر دست و کف بر دهان آورده این زنگی مست وارد میدان شده است و آنان که خواهان جدائی دین ازحکومت می باشند را تهدید کرده است . زیرا که می داند اگر کرکره ی دین فروشان حاکم بر زیر کشیده شود چه سرنوشت و آینده ی شومی در انتظاراین دین فروشان عوامفریب شیاد وقاتل و خائن وغارتگروجنگ افروز و ایادی شان می باشد؟
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890902/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 2 آذر ماه سال 1389
او بود كه ديد (يادداشت روز
)