گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 20 آبان – 89
آلو خشك -گفت و شنود
گفتم : یعنی برای سازمان اطلاعات و امنیت
ادعای دوستی جای نابودی ، ندارد اهمیت
گفت : نه چون این هست سناریو سازی
تا حزب الله و حماس گرفته شوند به بازی
گفتم: ا ی با با این شد مثل معلم و کلاس
دید شاگردی چیزی می جود چون آدامس
گفت حق نداری سرکلاس بخوری چیزی
چه آشکار باشد یا چه قاچاقی و زیر میزی
شاگردگفت چیزی نمی خورم یک خشکه آلو
گذاشتم دردهانم تا نرم شود همچون زردآلو
تا در زنگ تفریح با خیال راحت موقع بازی
آن بخورم،چالاک تر بدوم از بقیه،حتی از تازی
گفت: «ريچارد فراي» مستشرق آمريكايي در مصاحبه با «سي.ان.ان» ابراز اميدواري كرده است كه نظام جمهوري اسلامي سقوط كند!
گفتم: اين مردك كه همين چند ماه پيش از طرف دفتر رئيس جمهور براي شركت در همايش ايرانيان مقيم خارج كشور دعوت شده و يك خانه مجلل هم در اصفهان به وي اهدا كرده بودند!
گفت: تازه اين يارو يهودي صهيونيست هم هست! و «مكتب ايراني» هم از حرف هاي من درآوردي اوست.
گفتم: پس چرا با هزينه بيت المال او را دعوت كرده و يك خانه مجلل هم به او داده اند، يعني او را نمي شناخته اند؟!گفت: اي عوام! ريچارد فراي به دشمني با اسلام و جمهوري اسلامي ايران شهره آفاق است، مگر مي شود او را نشناخته دعوت كرده باشند.
گفتم: هيچكس پيدا نمي شود كه به اين مسائل رسيدگي كند؟! با اينهمه سرنخ هاي مشكوك چرا دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي متوجه ماجرا نمي شوند؟!
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: معلمي سر كلاس متوجه شد كه يكي از دانش آموزان دارد چيزي مي خورد. به او گفت؛ مگر نمي داني سركلاس نبايد چيزي بخوري؟ دانش آموز گفت؛ نمي خورم! آلوخشك را گذاشته ام توي دهنم خيس بخورد تا زنگ تفريح كه شد راحت تر بخورم
گفت: سی ان ان بند را داده است آب
بدجوری همایش ایرانیان را زد ه زیرآب
گفتم : مگر این خبر گزاری کرده چکار؟
چگونه به کار برده است ابتکار؟
گفت : عجیب از رحیم مشائی برده آبرو
چون یک نقل سر نگونی کرده است رو
گفتم : این نقل قول از کیست؟
بگوی تا بدانم موضوع چیست؟
گفت : ریچارد فرای که دعوت شده بود به همایش
پاسدار آق محمود بردش اصفهان برای نمایش
تا خانه مجلل در اصفهان به وی کند هدیه
سپس وی هدیه نقدگرفت،دادحواله نسیه
کنون در گفتگو با سی ان ان کرده اعتراف
گفته رژیم رفتنیست برای مشائی شد گاف
برای اینکه گفته رژیم میشه سر به نیست
پس متهم شده وی هست یک صهیونیست
گفتم : پس چه میشه تهدیدپاسدارمحمود؟
گفته می خواهد تا اسرائیل را کند نابود
گفت : هیچی میشه مکمل اعتراف مشائی
گفت عاشق اسرائیل ِ بدون چون و چرائی
گفتم : یعنی برای سازمان اطلاعات و امنیت
ادعای دوستی جای نابودی ، ندارد اهمیت
گفت : نه چون این هست سناریو سازی
تا حزب الله و حماس گرفته شوند به بازی
گفتم: ا ی با با این شد مثل معلم و کلاس
دید شاگردی چیزی می جود چون آدامس
گفت حق نداری سرکلاس بخوری چیزی
چه آشکار باشد یا چه قاچاقی و زیر میزی
شاگردگفت چیزی نمی خورم یک خشکه آلو
گذاشتم دردهانم تا نرم شود همچون زردآلو
تا در زنگ تفریح با خیال راحت موقع بازی
آن بخورم،چالاک تر بدوم از بقیه،حتی از تازی