گفت و شنود دروغ نامه ی یکشنبه 7 آذر - 89
قبرستان - گفت و شنود
گفتم : این چنین خود به خریت زدن این چموش
با اتهام و تهدید تلاش می کند تا رقیب کند خموش
شده مثل آن یارو که دید یکی از دوستان قدیمی
در جویای احوال پدرش پرسشگری کردبطور صمیمی
دوست گفت پارسال فوت کرد تو درختمش داشتی حضور
یارو سه کرده، گفت هنوز در همان قبرستان هست منظور
قبرستان - گفت و شنود
گفتم : این چنین خود به خریت زدن این چموش
با اتهام و تهدید تلاش می کند تا رقیب کند خموش
شده مثل آن یارو که دید یکی از دوستان قدیمی
در جویای احوال پدرش پرسشگری کردبطور صمیمی
دوست گفت پارسال فوت کرد تو درختمش داشتی حضور
یارو سه کرده، گفت هنوز در همان قبرستان هست منظور
گفت: يكي از اعضاي مركزيت حزب كارگزاران سازندگي به شدت از احزاب دولت ساخته انتقاد كرده است.
گفتم: ولي اولين حزب دولت ساخته، حزب كارگزاران سازندگي بود كه دولت را به شركت سهامي تبديل كرده و بعضي از اعضاي آن چه آلاف و اولوفي به راه انداخته بودند.
گفت: يكي از اعضاي مركزيت حزب مشاركت هم از احزاب دولت ساخته انتقاد كرده است.
گفتم: دومين حزب دولت ساخته هم حزب مشاركت بود كه همراه با حزب كارگزاران سازندگي چه خوش رقصي هايي براي بيگانگان مي كردند!
گفت: در فتنه 88 هم اين دو حزب در جنايت، وطن فروشي، آدم كشي و خيانت مشاركت مستقيم داشتند و آشكارا با سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس و اسرائيل همكاري مي كردند.
گفتم: تعداد قابل توجهي از آنها هم به آمريكا و انگليس پناهنده شده و هم اكنون در خدمت سيا و موساد و MI6 انگليس هستند.
گفت: يعني به همين زودي فراموش كرده اند كه چكاره بوده و هستند؟!
گفتم: چه عرض كنم؟! شخصي بعد از مدتي يكي از دوستان قديمي خود را ديد و بعد از حال و احوال پرسيد؛ راستي حال پدرتان چطور است؟ و دوستش گفت؛ پدرم كه پارسال فوت كرد و خودت هم در مجلس ختم او شركت كرده بودي! و يارو كه ديد بدجوري خيط كاشته گفت؛ منظورم اين است كه هنوز در همان قبرستان دفن است؟
گفت: آنگونه اوضاع زده شده به گند
که گرگ هاهم دیگرمی گیرندبه ریشخند
گفتم : برای چه گرگ ها پریدند بهم دیگر؟
پاچه گیری از هم می کنند با اگر و مگر
گفت : چون جنگ قدرت گرفته است بالا
زر اندوزانی که برای ثروت می شوند دلا
زیرچترخمینی شیاد وجانشین پیزوری ملا
باند غالب برای رقیب مغلوب شده نا قلا
گفتم : چرا سربازجو متهم می کند رقیب؟
مأمور پیگیری اینان شده است با تعقیب
گفت : چون پاسداران قدرت را قبضه کرده و انحصاری
برای خفه کردن رقیب نیازبه توطئه وتهدید دارند و مکاری
برای همین سربازجو از موضع قلدری و جنگدگی
تهدید کرده است حزب مشارکت وهم سازندگی
چرا این دو حزب به دولت نا مشروع کردند انتقاد؟
ساخته است احزاب دولتی، پاسدار احمدی نژاد
گفتم : انتقاد اینان وارد است به دولت
چرا سربازجو دریده نمی کشد خجالت؟
برای چه گیر داده و متهم کرده است اینان؟
برای شان شده اصول گرا بی مخ شبان
گفت :آخه سربازجوی وارونه گو کودنست و درازگوش
مأموراست تااینان متهم به جنایت کند و وطن فروش
پس مدعیست اینگونه انتقاد کردن همراه با تحلیل
همکاری با آمریکا و انگلیس است و هم اسرائیل
البته در ادامه سربازجوی خبیث تر از ابلیس
گفته اینان پناهنده شدند به آمریکا و انگلیس
تا باشند درخدمت سیا و ام 16 و موساد
گویند مردم زدند مرگ بر دیکتاتور فریاد
گفتم : این چنین خود به خریت زدن این چموش
با اتهام و تهدید تلاش می کند تا رقیب کند خموش
شده مثل آن یارو که دید یکی از دوستان قدیمی
در جویای احوال پدرش پرسشگری کردبطور صمیمی
دوست گفت پارسال فوت کرد تو درختمش داشتی حضور
یارو سه کرده، گفت هنوز در همان قبرستان هست منظور
که گرگ هاهم دیگرمی گیرندبه ریشخند
گفتم : برای چه گرگ ها پریدند بهم دیگر؟
پاچه گیری از هم می کنند با اگر و مگر
گفت : چون جنگ قدرت گرفته است بالا
زر اندوزانی که برای ثروت می شوند دلا
زیرچترخمینی شیاد وجانشین پیزوری ملا
باند غالب برای رقیب مغلوب شده نا قلا
گفتم : چرا سربازجو متهم می کند رقیب؟
مأمور پیگیری اینان شده است با تعقیب
گفت : چون پاسداران قدرت را قبضه کرده و انحصاری
برای خفه کردن رقیب نیازبه توطئه وتهدید دارند و مکاری
برای همین سربازجو از موضع قلدری و جنگدگی
تهدید کرده است حزب مشارکت وهم سازندگی
چرا این دو حزب به دولت نا مشروع کردند انتقاد؟
ساخته است احزاب دولتی، پاسدار احمدی نژاد
گفتم : انتقاد اینان وارد است به دولت
چرا سربازجو دریده نمی کشد خجالت؟
برای چه گیر داده و متهم کرده است اینان؟
برای شان شده اصول گرا بی مخ شبان
گفت :آخه سربازجوی وارونه گو کودنست و درازگوش
مأموراست تااینان متهم به جنایت کند و وطن فروش
پس مدعیست اینگونه انتقاد کردن همراه با تحلیل
همکاری با آمریکا و انگلیس است و هم اسرائیل
البته در ادامه سربازجوی خبیث تر از ابلیس
گفته اینان پناهنده شدند به آمریکا و انگلیس
تا باشند درخدمت سیا و ام 16 و موساد
گویند مردم زدند مرگ بر دیکتاتور فریاد
گفتم : این چنین خود به خریت زدن این چموش
با اتهام و تهدید تلاش می کند تا رقیب کند خموش
شده مثل آن یارو که دید یکی از دوستان قدیمی
در جویای احوال پدرش پرسشگری کردبطور صمیمی
دوست گفت پارسال فوت کرد تو درختمش داشتی حضور
یارو سه کرده، گفت هنوز در همان قبرستان هست منظور