دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 27 آبان ماه سال 1389
نقد و برسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " تغيير قواعد بازي يا جابجا شدن تيرهاي دروازه؟ "
غرب برای چه آزمونی که چندین سال است که آزمایش شده و منتهی به شکست شده است بازهم علاقمند به ادامه ی تکرار این آزمون شکست خورده می باشد؟
نقد و برسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " تغيير قواعد بازي يا جابجا شدن تيرهاي دروازه؟ "
غرب برای چه آزمونی که چندین سال است که آزمایش شده و منتهی به شکست شده است بازهم علاقمند به ادامه ی تکرار این آزمون شکست خورده می باشد؟
گفته می شود آزموده را آزمودن خطاست . همچنین گفته می شود اشتباه یک خطاست . ولی تکرار آگاهانه ی اشتباه خیانت است . اکنون مشخص نیست که مذاکرات هسته ای غرب یا گروه 5+1 که ابتدااین از گروه از 3 کشور اروپائی در دوران خاتمی و دیدار کاخ سعد آباد در تهران شروع شد . بمرور دوبله یا دو برابر شده است، چند سال سپری شده است؟ دلیل طولانی و کشدار شدن این مذاکره چیست ؟ بد تر اینکه چرا نه هنوز این مذاکرات به نتیجه ای مثبت نرسیده است ، بلکه در ادامه چشم انداز مبهم و پیچیده و خطری شده است. آنگونه که منجر به تصویب چند قطعنامه های تحریم و تهدید و اخطار در شورای امنیت سارمان ملل شده است؟ تعجب بر انگیز تر اینکه چرا هنوز همچنان این بازی موش و گربه ی مذاکرات هسته ای ادامه دارد ؟ تا کی این بازی موش و گربه ی مذاکرات هسته ای قرار است که تکرار شود و یاچند بار دیگر آزمون شکست خورده می باید آزمون و تکرار شود ؟ در صورتیکه چند سال پیش بزبان ساده و بدون لکنت زبان و روی دروایسی سربازجو حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود با تهدید فاش ساخت که سر نوشت پروژه ی هسته ای نه در پشت میز مذاکره در اروپا ، بلکه در خیابان های بیروت و بغداد تعیین تکلیف می شود . در راستای جدی بودن این اخطار تصور نمی رود که اسناد منتشره ویکی لیکس دیگرجای ابهامی باقی گذاشته باشد که چگونه این تهدید در عراق ویران و ناامن شده و لبنان با جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل به واقعیت پیوست؟ بنابراین مگر دیگر چه نکته ای برای گروه 5+1 پنهان و نا شناخته شده باقی مانده است که بازی موش و گربه ی مذاکرات هسته ای را دنبال می کند که بار هم مسئولین رژیم ضد بشری یک بامبولی می سازند . یا تلاش کردند برزیل و ترکیه را که به لیست گروه 5+1 بی افزایند تا با مانور دادن تبلیغاتی با اینان و انتشار بیانیه ی 3 جانبه ی تهران موجب کش دار شدن سیاست وقت کشی شوند . این ترفند چون لو رفت . اکنون بهانه ی مکان مذاکره در استانبول ترکیه مطرح یا پیشنهاد شده است که قلمزن عضو انصارحزب الله و همکار یادداشت روز نویس شده در دروغ نامه ی کیهان سربازجو حسین شریعتمداری نتیجه چند مذاکرات هسته ای بازی موش و گربه های گذشته را این چنین نا معلوم در اهداف و نا مشخص در مکان مذاکره با کده های ارسال شده ی نا امید کننده از سوی غرب نسبت به چشم انداز مذاکره را ترسیم کرده است :
" كدهايي كه تا حالا غربي ها فرستاده اند عميقا نااميدكننده است چرا كه همچنان در چارچوب همان استراتژي ارائه مي شود كه شكست آن از نظر ايران يك «پيش فرض» براي هرگونه مذاكرات آتي است .آيا چيزي به نام راهبرد دو مسيره وجود دارد؟ طرف هاي غربي ادعا مي كنند در حال آزمودن يك استراتژي هستند كه تلاش مي كند دائما فشارها بر ايران را افزايش بدهد و بعد از هر مرحله افزايش فشار، بسته اي از مشوق ها را به ايران عرضه كند. وقتي به تاريخ واقعي ماجرا نگاه مي كنيم اساسا خبري از يك راهبرد دو مسيره نيست و هر چه هست تلاش امريكا براي عميق تر شدن مسير فشار است بدون اينكه اراده اي جدي براي ايجاد تحول در مسير مذاكره مشاهده شود. به عبارت ساده تر امريكايي ها در اين مدت سعي كرده اند به طور جدي به ايران فشار بياورند -كه البته حالا خودشان هم مي گويند شكست خورده اند اگر امريكا به دنبال يافتن يك راه حل مذاكراتي بود، چرا اساسا وارد گفت وگو درباره بيانيه تهران نشد. امريكايي ها هنوز قادر به تحليل صحيح اين موضوع نيستند كه فشار به جاي اينكه مسير مذاكره را تقويت كند، آن را مختل مي كند"
در ادامه قلم بر دست عضو انصار حزب الله و یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان اهداف پلید سران رژیم ضد بشری برای دستیابی به سلاح هسته ای را به خواست ملت ایران نسبت داده است و روحیه شناس ایرانی هم شده است کهگفته این روحیه زیر بار فشار نمی رود . سپس سخنگوی ملت ایران شده و در دفاع از پروژه ی هسته ای و علیه ی تحریم های اقتصادی به نمایندگی از سوی ملت ایران قلم فرسائی نموده و برای اینکه پیام و کد به غرب داده باشد که چرا این فهم و درک را ندارند تا فشار وارد نکنند که موجب نشود سیاست وقت کشی مذاکرات هسته ای از میان برود؟ در ادامه با تمسخر کردن و کودن خطاب نمودن تحریم کنندگان و توی لیست ممنوع الخروج گذاشتن پاسدار تروریست ها و کودتاگران دژخیم سرکوبگر که سرداران جهادی نامیده شده اند که چرا ضد آمریکا و عوامل شان در داخل ایران هستند؟! در صور اینکه اینان در کنار سایر پاسداران و مقامات بالای رژیم ضد بشری دست اندر کار پیگیری اهداف هسته ای هستند که در اروپا و آمریکا زیر پوشش شرکت های مجازی اهداف گرد آوری اطلاعات و نیاز های هسته ای را دنبال می کنند که با مسدود کردن حساب های بانکی شان از سوی آمریکا و هم پیمانان غربی اش موجب بی نتیجه شدن سیاست وقت کشی مذاکرات هسته ای شده اند . آنگاه در دفاع از پروژه و اهداف هسته ای زیر چتر هویت ملی ایرانیان ضمن تحلیل و ارونه دادن در پایان این چنین اعتراف کرده است که اقدامات تروریستی رژیم ضد بشری در سراسر خاور میانه و سواحل دریای مدیترانه فعال است و با تهدید تأکید کرده است که ذهن تنبل غرب باید بفهمد که رژیم ضد بشری هر گز هم از تلاش اورانیوم غنی سازی دست بر نخواهد داشت :
" روحيه ايراني -كه ظاهرا غربي ها هنوز نتوانسته اند حتي يك درك ساده از آن داشته باشند- خود به خود به اين سمت گرايش پيدا مي كند كه فشار را بايد با فشار جواب داد و در اولين گام تصميم مي گيرد همه پيشنهادهايي را كه غربي ها روي ميز مي گذارند رد كند چرا كه پذيرش هر نوع پيشنهاد به معناي تسليم شدن در مقابل فشار و در نتيجه تشديد فشارها ارزيابي خواهد شد. اگر طرف غربي بتواند اين ديناميسم را درك كند، خواهد فهميد كه راهبرد اعمال فشار خود به تنهايي مطلقا قادر به تاثيرگذاري بر ايران به منظور حل مسئله از اين طريق نيست و بدتر از آن، مسير مذاكره را هم كه اميدي اگر به حل مسئله باشد در آنجاست، نيست و نابود مي كند. با اين استدلال است كه مي توان نتيجه گرفت راهبرد دو مسيره فشار -مذاكره، در دل خود داراي تناقض و به اصطلاح پارادوكسيكال است و هر چه جلوتر برود ناكام تر خواهد ماند. . يك نمونه بسيار شاخص -كه مدتي است ذهن نگارنده را به خود مشغول كرده- اين است كه غربي ها- در سطوح بسيار بالا- مي گويند هدفشان از بستن حساب ها و ممنوع كردن مسافرت مقام هاي كليدي دخيل در برنامه هسته اي و موشكي ايران اين است كه آنها را به اين نتيجه برساند كه تداوم برنامه هسته اي و موشكي ايران «منافع آنها» را به خطر انداخته و زندگي شان را دشوار تر مي كند و در نتيجه فضايي بوجود بياورد كه در آن، اين مقام ها احساس كنند بهتر است پي گيري برنامه هسته اي و موشكي متوقف شود تا بيشتر از اين ضرر نكنند!! شايد باور نكنيد ولي تعداد قابل توجهي از مقام هاي غربي مرتبط با موضوع وقتي از آنها خواسته شده توضيح بدهد كه چطور عقيده دارند قرار دادن نام چند فرد در فهرست تحريم ها مي تواند برنامه اي را كه با هويت ملي ايرانيان گره خورده متوقف كند، دقيقا به همين شكل استدلال كرده اند! اين نوع نگاه به مسئله از يك كودني بسيار حاد و مهلك حكايت مي كند. واقعا آيا كساني كه در واشينگتن نام خود را استراتژيست گذاشته اند تصور مي كنند كه با ممنوع المعامله يا ممنوع المسافرت شدن مدير پروژه UCF اصفهان او به اين نتيجه مي رسد كه بايد فتيله كار در اين تاسيسات را پايين بكشد؟! يا مثلا وقتي نام 6 سردار و مقام ايراني را به دليل جهادي كه براي مهار فتنه 88 كرده اند در فهرست به اصطلاح ناقضان حقوق بشر مي گذرند، انگيزه آنها براي مهار فتنه بعدي كمتر مي شود؟! وقتي حال و روز تحليل هاي راهبردي و سياست ساز امريكايي ها درباره ايران اين باشد ديگر تعجبي ندارد كه نتوانند محاسبات كلان ايران درباره برنامه هاي هسته اي و منطقه اي ايران را دريابند.محاسبات ايران اگرچه ذهن مادي گرا و تنبل غربي نمي تواند آن را بفهمد، بسيار روشن و در عين حال عميق و دقيق است و اگر طرف غربي نتواند تكليف خود را با آن روشن كند ورود به هرگونه مذاكره از همين حالا بي حاصل خواهد بود. اگر بخواهيم فقط فهرستي از اين محاسبات عرضه كنيم مي توان قضيه را اينطور خلاصه كرد: ايران بدون سلاح اتمي هم قدرت اول منطقه خاورميانه است و هر گونه ثبات يا بي ثباتي در منطقه حد فاصل كرانه مديترانه تا مرزهاي هند مستقيما به اراده و تصميم آن بستگي دارد.. ايران به هيچ قيمتي دست از غني سازي برنخواهد داشت چرا كه هر دولتي كه در ايران اين كار را بكند با يك ننگ ابدي و اتهام فروختن آينده ايران مواجه خواهد بود و ديگر هرگز قادر به بلند كردن سر خود در فضاي سياست داخلي ايران نخواهد بود"
در خاتمه اینکه بی حاصل بودن سیاست چندین ساله ی مذاکرات هسته ای غرب یا موش و گربه بازی آنچنان عیان و شفاف شده است که دیگر نیاز به تحقیق و پیگیری نیست تاکه بررسی شود اهداف غیر نظامی و صلح آمیز می باشد . زیرا اگر چنین می بود دلیل نداشت . اولاً : این مذاکرات هسته ای اینقدر طولانی و زمانبر شود. دو ماً : هر چه عمر و زمان مذاکرات گذشته وطولانی شده ، بی نتیجه بودن این معما فاش وادامه ی مذاکره پیچیده تر شده است . طوریکه بیشتر نیاز به استفاده از اهرم فشار مصوبه های تحریم شورای امنیت سازمان ملل شده است و پیآمدآن بر توی لیست تروریست گذاشتن ار گان ها و اعضا و شرکت های زنجیره ای مرتبط با اهداف پروژه ی هسته ای بوده است که مکمل آن مسدود کردن حساب های بانکی شان نیز در بر گرفته است . سوماً : اگر اهداف پروژه ی هسته ای صلح آمیز بود. نیاز به کودتا از سوی پاسداران و حذف رقیب مغلوب و سرکوب گسترده ی معترضان و افزایش خفقان و سانسور و زندان و شکنجه و اعتراف گیری و صدور احکام اعدام و گروگان گیری اتباع کشوری های خارجی نبود . چهارماً : بموازات این سیاست سرکوب و خفقان و سانسور در داخل کشور، سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز هم با شدت دنبال شده است . نمونه سیاست مداخله گری در امور داخلی عراق است که این کشوربه باتلاق تبدیل شده است و بیش از 8 ماه با اقدامات تروریستی و انفجاری و آ دم ربائی و ترور تشکیل دولت جدید عراق طول کشید. چون حاکمان تهران می خواهند با نخست وزیر کردن دوباره نوری مالکی عراق همچنان حیات خلوت شان باقی بماند تا با گروگان گرفتن ملت عراق در مذاکرات هسته ای دست به باج گیری هسته ای بزنند. پنجماً : اینکه اسناد ویکی لیکس به وضوح این سیاست مداخله گری در امور داخلی عراق را تأئید کرده است . همچنین مشابه همین سیاست مداخله گری در امور داخلی عراق در افغانستان و لبنان و فلسطین هم دنبال شده است که امتداد آن تا یمن و شاخ آفریقا و اخیراً غرب آفریقا به سواحل کشور نیجریه با ارسال محموله های تسلیحاتی رسیده است که ثابت می کند پیگیری اهداف هسته ای رژیم ضد بشری نه صلح آمیز نیست ، بلکه بطور جدی نظامی می باشد . بالاخره اینکه غرب برای چه آزمونی که چندین سال است که آزمایش شده و
" كدهايي كه تا حالا غربي ها فرستاده اند عميقا نااميدكننده است چرا كه همچنان در چارچوب همان استراتژي ارائه مي شود كه شكست آن از نظر ايران يك «پيش فرض» براي هرگونه مذاكرات آتي است .آيا چيزي به نام راهبرد دو مسيره وجود دارد؟ طرف هاي غربي ادعا مي كنند در حال آزمودن يك استراتژي هستند كه تلاش مي كند دائما فشارها بر ايران را افزايش بدهد و بعد از هر مرحله افزايش فشار، بسته اي از مشوق ها را به ايران عرضه كند. وقتي به تاريخ واقعي ماجرا نگاه مي كنيم اساسا خبري از يك راهبرد دو مسيره نيست و هر چه هست تلاش امريكا براي عميق تر شدن مسير فشار است بدون اينكه اراده اي جدي براي ايجاد تحول در مسير مذاكره مشاهده شود. به عبارت ساده تر امريكايي ها در اين مدت سعي كرده اند به طور جدي به ايران فشار بياورند -كه البته حالا خودشان هم مي گويند شكست خورده اند اگر امريكا به دنبال يافتن يك راه حل مذاكراتي بود، چرا اساسا وارد گفت وگو درباره بيانيه تهران نشد. امريكايي ها هنوز قادر به تحليل صحيح اين موضوع نيستند كه فشار به جاي اينكه مسير مذاكره را تقويت كند، آن را مختل مي كند"
در ادامه قلم بر دست عضو انصار حزب الله و یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان اهداف پلید سران رژیم ضد بشری برای دستیابی به سلاح هسته ای را به خواست ملت ایران نسبت داده است و روحیه شناس ایرانی هم شده است کهگفته این روحیه زیر بار فشار نمی رود . سپس سخنگوی ملت ایران شده و در دفاع از پروژه ی هسته ای و علیه ی تحریم های اقتصادی به نمایندگی از سوی ملت ایران قلم فرسائی نموده و برای اینکه پیام و کد به غرب داده باشد که چرا این فهم و درک را ندارند تا فشار وارد نکنند که موجب نشود سیاست وقت کشی مذاکرات هسته ای از میان برود؟ در ادامه با تمسخر کردن و کودن خطاب نمودن تحریم کنندگان و توی لیست ممنوع الخروج گذاشتن پاسدار تروریست ها و کودتاگران دژخیم سرکوبگر که سرداران جهادی نامیده شده اند که چرا ضد آمریکا و عوامل شان در داخل ایران هستند؟! در صور اینکه اینان در کنار سایر پاسداران و مقامات بالای رژیم ضد بشری دست اندر کار پیگیری اهداف هسته ای هستند که در اروپا و آمریکا زیر پوشش شرکت های مجازی اهداف گرد آوری اطلاعات و نیاز های هسته ای را دنبال می کنند که با مسدود کردن حساب های بانکی شان از سوی آمریکا و هم پیمانان غربی اش موجب بی نتیجه شدن سیاست وقت کشی مذاکرات هسته ای شده اند . آنگاه در دفاع از پروژه و اهداف هسته ای زیر چتر هویت ملی ایرانیان ضمن تحلیل و ارونه دادن در پایان این چنین اعتراف کرده است که اقدامات تروریستی رژیم ضد بشری در سراسر خاور میانه و سواحل دریای مدیترانه فعال است و با تهدید تأکید کرده است که ذهن تنبل غرب باید بفهمد که رژیم ضد بشری هر گز هم از تلاش اورانیوم غنی سازی دست بر نخواهد داشت :
" روحيه ايراني -كه ظاهرا غربي ها هنوز نتوانسته اند حتي يك درك ساده از آن داشته باشند- خود به خود به اين سمت گرايش پيدا مي كند كه فشار را بايد با فشار جواب داد و در اولين گام تصميم مي گيرد همه پيشنهادهايي را كه غربي ها روي ميز مي گذارند رد كند چرا كه پذيرش هر نوع پيشنهاد به معناي تسليم شدن در مقابل فشار و در نتيجه تشديد فشارها ارزيابي خواهد شد. اگر طرف غربي بتواند اين ديناميسم را درك كند، خواهد فهميد كه راهبرد اعمال فشار خود به تنهايي مطلقا قادر به تاثيرگذاري بر ايران به منظور حل مسئله از اين طريق نيست و بدتر از آن، مسير مذاكره را هم كه اميدي اگر به حل مسئله باشد در آنجاست، نيست و نابود مي كند. با اين استدلال است كه مي توان نتيجه گرفت راهبرد دو مسيره فشار -مذاكره، در دل خود داراي تناقض و به اصطلاح پارادوكسيكال است و هر چه جلوتر برود ناكام تر خواهد ماند. . يك نمونه بسيار شاخص -كه مدتي است ذهن نگارنده را به خود مشغول كرده- اين است كه غربي ها- در سطوح بسيار بالا- مي گويند هدفشان از بستن حساب ها و ممنوع كردن مسافرت مقام هاي كليدي دخيل در برنامه هسته اي و موشكي ايران اين است كه آنها را به اين نتيجه برساند كه تداوم برنامه هسته اي و موشكي ايران «منافع آنها» را به خطر انداخته و زندگي شان را دشوار تر مي كند و در نتيجه فضايي بوجود بياورد كه در آن، اين مقام ها احساس كنند بهتر است پي گيري برنامه هسته اي و موشكي متوقف شود تا بيشتر از اين ضرر نكنند!! شايد باور نكنيد ولي تعداد قابل توجهي از مقام هاي غربي مرتبط با موضوع وقتي از آنها خواسته شده توضيح بدهد كه چطور عقيده دارند قرار دادن نام چند فرد در فهرست تحريم ها مي تواند برنامه اي را كه با هويت ملي ايرانيان گره خورده متوقف كند، دقيقا به همين شكل استدلال كرده اند! اين نوع نگاه به مسئله از يك كودني بسيار حاد و مهلك حكايت مي كند. واقعا آيا كساني كه در واشينگتن نام خود را استراتژيست گذاشته اند تصور مي كنند كه با ممنوع المعامله يا ممنوع المسافرت شدن مدير پروژه UCF اصفهان او به اين نتيجه مي رسد كه بايد فتيله كار در اين تاسيسات را پايين بكشد؟! يا مثلا وقتي نام 6 سردار و مقام ايراني را به دليل جهادي كه براي مهار فتنه 88 كرده اند در فهرست به اصطلاح ناقضان حقوق بشر مي گذرند، انگيزه آنها براي مهار فتنه بعدي كمتر مي شود؟! وقتي حال و روز تحليل هاي راهبردي و سياست ساز امريكايي ها درباره ايران اين باشد ديگر تعجبي ندارد كه نتوانند محاسبات كلان ايران درباره برنامه هاي هسته اي و منطقه اي ايران را دريابند.محاسبات ايران اگرچه ذهن مادي گرا و تنبل غربي نمي تواند آن را بفهمد، بسيار روشن و در عين حال عميق و دقيق است و اگر طرف غربي نتواند تكليف خود را با آن روشن كند ورود به هرگونه مذاكره از همين حالا بي حاصل خواهد بود. اگر بخواهيم فقط فهرستي از اين محاسبات عرضه كنيم مي توان قضيه را اينطور خلاصه كرد: ايران بدون سلاح اتمي هم قدرت اول منطقه خاورميانه است و هر گونه ثبات يا بي ثباتي در منطقه حد فاصل كرانه مديترانه تا مرزهاي هند مستقيما به اراده و تصميم آن بستگي دارد.. ايران به هيچ قيمتي دست از غني سازي برنخواهد داشت چرا كه هر دولتي كه در ايران اين كار را بكند با يك ننگ ابدي و اتهام فروختن آينده ايران مواجه خواهد بود و ديگر هرگز قادر به بلند كردن سر خود در فضاي سياست داخلي ايران نخواهد بود"
در خاتمه اینکه بی حاصل بودن سیاست چندین ساله ی مذاکرات هسته ای غرب یا موش و گربه بازی آنچنان عیان و شفاف شده است که دیگر نیاز به تحقیق و پیگیری نیست تاکه بررسی شود اهداف غیر نظامی و صلح آمیز می باشد . زیرا اگر چنین می بود دلیل نداشت . اولاً : این مذاکرات هسته ای اینقدر طولانی و زمانبر شود. دو ماً : هر چه عمر و زمان مذاکرات گذشته وطولانی شده ، بی نتیجه بودن این معما فاش وادامه ی مذاکره پیچیده تر شده است . طوریکه بیشتر نیاز به استفاده از اهرم فشار مصوبه های تحریم شورای امنیت سازمان ملل شده است و پیآمدآن بر توی لیست تروریست گذاشتن ار گان ها و اعضا و شرکت های زنجیره ای مرتبط با اهداف پروژه ی هسته ای بوده است که مکمل آن مسدود کردن حساب های بانکی شان نیز در بر گرفته است . سوماً : اگر اهداف پروژه ی هسته ای صلح آمیز بود. نیاز به کودتا از سوی پاسداران و حذف رقیب مغلوب و سرکوب گسترده ی معترضان و افزایش خفقان و سانسور و زندان و شکنجه و اعتراف گیری و صدور احکام اعدام و گروگان گیری اتباع کشوری های خارجی نبود . چهارماً : بموازات این سیاست سرکوب و خفقان و سانسور در داخل کشور، سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز هم با شدت دنبال شده است . نمونه سیاست مداخله گری در امور داخلی عراق است که این کشوربه باتلاق تبدیل شده است و بیش از 8 ماه با اقدامات تروریستی و انفجاری و آ دم ربائی و ترور تشکیل دولت جدید عراق طول کشید. چون حاکمان تهران می خواهند با نخست وزیر کردن دوباره نوری مالکی عراق همچنان حیات خلوت شان باقی بماند تا با گروگان گرفتن ملت عراق در مذاکرات هسته ای دست به باج گیری هسته ای بزنند. پنجماً : اینکه اسناد ویکی لیکس به وضوح این سیاست مداخله گری در امور داخلی عراق را تأئید کرده است . همچنین مشابه همین سیاست مداخله گری در امور داخلی عراق در افغانستان و لبنان و فلسطین هم دنبال شده است که امتداد آن تا یمن و شاخ آفریقا و اخیراً غرب آفریقا به سواحل کشور نیجریه با ارسال محموله های تسلیحاتی رسیده است که ثابت می کند پیگیری اهداف هسته ای رژیم ضد بشری نه صلح آمیز نیست ، بلکه بطور جدی نظامی می باشد . بالاخره اینکه غرب برای چه آزمونی که چندین سال است که آزمایش شده و
منتهی به شکست شده است بازهم علاقمند به ادامه ی تکرار این آزمون شکست خورده می باشد؟
هوشنگ بهداد
. http://www.kayhannews.ir/890827/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 27 آبان ماه سال 1389
تغيير قواعد بازي يا جابجا شدن تيرهاي دروازه؟ (يادداشت روز
. http://www.kayhannews.ir/890827/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 27 آبان ماه سال 1389
تغيير قواعد بازي يا جابجا شدن تيرهاي دروازه؟ (يادداشت روز