روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 7 آذر ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " بي ثباتي در شبه جزيره كره"
باید قسم حضرت عباس را قبول کرد یا نه دم خروس از زیر عبا بیرون زده شده را؟ آیا ادعای ظاهری و آبکی ضد آمریکائی و اقعیت دارد یا نه زد و بند های ادامه دار بیش از 3 دهه ی پشت پرده با مقامات آمریکائی واقعیت دارد که از طریق دلال ها و جاسوس ها و کار چاق کن های دو طرفه دنبال شده است؟
گذشته از اینکه کدام سیاست های منطقه ای و جهانی در کار بوده است که مانع اتحاد و یکی شدن دو کره ی تقسیم شده به شمالی و جنوبی شده است و برای چه چندین دهه است که جنگ و تنش میان این دو کشور تقسیم شده وجود داشته است تا بهره برداری های سیاسی و نظامی و اقتصادی برای عوامل اختلاف میان دو کشور در بر داشته باشد . البته جمهوری کره ی جنوبی متمایل به غرب است که رابطه ی نزدیک وهم پیمانی با آمریکا دارد . و جمهوری دمکراتیک کره شمالی که با سیستم بسته ی مدل استالینستی کنترل و اداره می شود متمایل به چین است که در مجموع کشوری منزویاست که همچون کره ی جنوبی پیشرفته نمی باشد . البته برای حفظ موقعیت و دفاع از خود با کمک چین موفق شده است تا فشار و تهدیدهای آمریکا را خنثی نماید و دارای سلاح اتمی شود. اما اکنون تنشی که در نوار مرزی کره ی شمالی با کره جنوبی به و جود آمده که منجر ربه کشته و مجروح شدن تعدادی کره ای شده است . مشروط براینکه کره ی شمالی دارای بمب اتمی هست و همسایه چین هم می باشد . بنابراین در صورت ادامه ی تنش و آغاز جنگ و گشترش و بسط و تعمیم آن به این شبه جزیره پیش بینی و چشم انداز آن امکان پذیر نیست که چگونه می تواند باشد؟ برای همین نه این تنش میان دو کره موجب نگرانی مقامات آمریکائی شده است ، بلکه سبب نگرانی اضطراب ژاپن و حتی استرالیا هم شده است که باید نگرانی مقامات چینی را نیز شامل شود . اما نکته ی مهم یا خطر مضاعف بزرگ تر تصویراین واقعیت است که یکی اینکه کره ی شمالی رابطه ی نزدیکی با حاکمان تهران دارد که عجیب حاکمان تهران چندین سال است که سیاست هسته ای کره ی شمالی را با شدت و جدیت تمام دنبال می کنند . طوریکه در زمینه دانش هسته ای و موشک های دور برد همکاری مشترکی میان این دو کشور وجود داشته است. مورد خطر دوم این است که غرب به خصوص آمریکا اکنون با تجربه ی سیاست مهار آزمون شده و شکست خورده ی هسته ای که مقابل سیاست هسته ای کره ی شمالی کسب نموده اند نه اینکه عبرت نگرفته اند، بلکه مشابه ی تکرار این شکست مقابل سیاست هسته ای رژیم ضد بشری را دنبال نموده و به و قوع پیوسته است . زیرا پس از فاش شدن اهداف پنهانی پروژه ی هسته ای که از سوی مخالفین رژیم ضد بشری انجام گرفت . پس از آن بیش از 7 سال است که بازی خائنانه ی موش و گربه یا سیاست مماشات گرایانه ی مذاکرات هسته ای غرب با مسئولین هسته ای رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی ادامه یافته است که در واقع سیاست وقت کشی یا کشدار کردن هر چه بیشتر زمان مذاکرات بوده است . بنابراین بی جهت نیست که مقاله نویس ضمن ابراز شادمانی از تنشی که میان دو کره به وجود آمده است . فرصت طلبانه وارد گود شده تا با محمل دفاع از کره ی شمالی که در اصل دفاع از سیاست هسته ای رژیم ضد بشری کودتائی می باشد . این چنین آتش توپخانه را به سوی آمریکا و ضعیف تر به سوی کره جنوبی شلیک کرده تا توانسته باشد بقول معروف از گل آلود شدن آب ماهی دلخواه خودش را صید نماید :
"درحالي كه تشنج در شبه جزيره كره روز به روز اوج مي‌گيرد، آمريكا؛ در چارچوب سياستهاي استعماري و اهداف توسعه‌طلبانه‌اش در اين منطقه، به همراه ارتش كره جنوبي از امروز دست به يك مانور نظامي چند روزه مي‌زند كه بدون ترديد اين اقدام بر تشديد دامنه بحران و تنش خواهد افزود و اين منطقه را بيش از پيش به مرز يك جنگ تمام عيار نزديكتر خواهد ساخت. از سوي ديگر مقامات كره جنوبي نيز در واكنش به مرگ 4 نفر و زخمي شدن 20 نفر در جريان حمله هفته گذشته توپخانه‌اي كره شمالي تهديد كردند "هزار برابر" پاسخ اين حمله را خواهند داد. هر چند ناظران احتمال وقوع جنگ تمام عيار در آينده نزديك در شبه جزيره كره را بعيد مي‌دانند ولي آنچه مسلم است اين است كه اكنون اين منطقه در متشنج‌ترين وضعيت پس از جنگ دو كره در 60 سال قبل قرار دارد. حمله هفته گذشته توپخانه ارتش كره شمالي به مناطق ساحلي كره جنوبي كه در جريان آن 200 گلوله توپ شليك شد، نخستين حمله از نوع خود پس از جنگ دو كره محسوب مي‌شود. كره شمالي اين حمله را پاسخي به اقدامات تحريك آميز كره جنوبي و آمريكا دانست و تهديد كرد به حملات خود ادامه خواهد داد. حدود سه ماه قبل نيز يك زير دريايي كره جنوبي در آبهاي اين منطقه غرق شد و 46 ملوان كره‌اي كشته شدند كه سئول مسئوليت آنرا به عهده كره شمالي گذاشت. مدت شش دهه است شبه جزيره كره در التهاب و تنش سياسي و نظامي به سر مي‌برد كه ريشه و منشأ آن سياستهاي قدرتهاي استعماري است. اين سياستها، كره را به دو كشور مجزا و متخاصم تبديل كرد كه اين خصومت با وجود گذشت شش دهه به دليل تداوم مداخلات آمريكا، همچنان ادامه دارد و اين مداخلات مانع اصلي استقرار صلح و ثبات در اين منطقه است. با وجود فروپاشي شوروي، آمريكائي‌ها همچنان به حضور خود در اين منطقه، به بهانه اتحاد نظامي با كره جنوبي، ادامه مي‌دهند و هم اكنون ارتش آمريكا حدود 30 هزار نيرو، و شمار زيادي ناو، ناوشكن و ساير ادوات جنگي در اين منطقه مستقر نموده است. در اين ميان سياست آمريكا در دو دهه اخير، بر اين استوار بوده است كه كره شمالي را تهديدي براي منطقه و جهان معرفي كرده و با بزرگنمايي فعاليت‌هاي هسته‌اي اين كشور، از آن به عنوان توجيه و مستمسك حضور خود در اين منطقه استفاده كرده است. . كره شمالي پس از مواجه شدن با اين بدقولي و رفتار فريبكارانه آمريكا، بار ديگر فعاليت هسته‌اي خود را از سر گرفت و به اين ترتيب همه چيز به وضعيت قبلي بازگشت. اين سياست جنگ افروزانه آمريكا موجب شده است روز به روز بر التهاب در شبه جزيره كره افزوده شود. اين سياست و عملكرد يكبار ديگر بر اين واقعيت صحه گذاشت كه آمريكا هرگز به طور جدي به دنبال صلح نيست و در جهت پيگيري و تامين منافع نامشروع و سياست‌هاي مداخله جويانه خود، كانون‌هاي بحران در مناطق مختلف جهان ايجاد كرده و سعي در حفظ آن دارد تا با توسل به آن، اهداف توسعه طلبانه و سلطه جويانه‌اش را محقق سازد. قطعاً اگر سايه منحوس دخالتهاي نظامي و سياسي از شبه جزيره كره دور شود ملتهاي اين منطقه با هم به صلح و تفاهم خواهند رسيد زيرا با تشديد مداخلات آمريكا در طول سالهاي اخير، ثبات و امنيت روز به روز از اين منطقه رخت بربسته است. بايد در نظر داشت كه سياست ماجراجويي نظامي در منطقه، در نهايت به ضرر كره جنوبي و ژاپن كه متحدين آمريكا محسوب مي‌شوند تمام خواهد شد چرا كه اين كشورها به دليل اقتصاد كاملاً وابسته شان به آمريكا، بسيار آسيب پذير هستند"
در خاتمه اینکه مشخص نیست که چرا مقاله نویس نماینده ملت کره شده با وجوداینکه خیلی خوب بلد است که آواز لالائی واب به خواند . چرا برای حاکمان رژیم ضد بشری و خودش نمی خواند تا که خواب شان به برد که مجبور نباشند خودشان را به خواب بزنند آنگونه که بیدار کردن شان نه آسان که امکان پذیر نیست . برای اینکه گفه می شود رطب خورده کی تواند منع رطب کند . یعنی اینکه طبق اعتراف این مدعی مقاله نویس اگر آمریکا هرگز به طور جدي به دنبال صلح نيست و در جهت پيگيري و تامين منافع نامشروع و سياست‌هاي مداخله جويانه خود ش می باشد و تلاش کرده است که كانون‌هاي بحران در مناطق مختلف جهان ايجاد و سعي در حفظ آن نماید تا که با توسل به آن، اهداف توسعه طلبانه و سلطه جويانه‌اش را محقق سازد . همچنین در ادامه توصیه نموده است که دو كشورکره بايد متوجه اين واقعيت شده باشند كه حضور شش دهه نيروهاي آمريكا در خاك آن ها براي كل منطقه بي‌ثباتي و ناامني به همراه داشته است و نتیجه گیری نموده است که تنها راه اعاده صلح و آرامش در منطقه خروج نيروهاي مداخله گر است كه تامين منافع خود را بر مصالح ملت هاي اين منطقه ترجيح مي‌دهند. یعنی درست تر جمان و رله ی سیاست تأکید آمیز رهبران و مسئولان رژیم ضد بشری مبنی بر اخراج نظامیان آمریکائی از عراق و افغانستان است تا که پاسداران جایگزین شان شوند . همینطور معلوم نیست که چرا این مدعی ضد آمریکائی و مشاور رفسنجانی زبان و قلم وی نمی چرخد تا که باز گو کند پس از اشغال نظامی افغانستان ر فسنجانی در نماز جمعه ی تهران خود خطاب به بوش در زمینه ی همکاری با اشغال نظامی افغانستان چه گفت و چه پیام داد؟ مگر اعتراف نکرد اگر همکاری ما با آمریکا نبود هنوز هم طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود؟ حال بماند که این همکاری قبل از اشغال نظامی افغانستان و عراق با سفر جک استراو وزیر امور خاره ی وقت دولت فخیمه ی انگلیس به تهران که برای مشورت و جلب حمایت و همکاری همتای خودش و سایر مسئولین رژیم ضد بشری بود که موازی آن سفر های مثلثی تهران – لندن – واشنگتن دلال و جاسوس چند جانبه احمد چلبی بود . بهر حال ادامه ی این همکاری بیشتر با اشغال گران در اشغال نظامی عراق هم تکرار شد . زیرا که گذشته از سقوط حکومت صدام حسین رئیس جمهور عراق موضوع مهم وحیاتی مجاهدین مسلح در خاک عراق بودند که پایگاه های شان بمباران هوائی شد و خلع سلاح شدند و بنا بر پیشنهاد حاکمان تهران از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا نام مجاهدین بر توی لیست گروه و سازمان های تروریستی نهاده شد تا عراق شخم زده و تبدیل به با تلاق شود و مردمش از طریق نخست وزیر دست نشانده نوری مالکی و عوامل نفوذی دیگر در عراق وجود دارد . به خصوص حضور پاسداران قدس به گروگان گرفته شوند تا بعنوان چانه زنی و باج گیری در مذاکرات هسته ای و گفتگوهای امنیتی عراق بطور ابزاری مورد استفاده واقع شوند . بلی اکنون سئوال است که باید قسم حضرت عباس را قبول کرد یا نه دم خروس از زیر عبا بیرون زده شده را؟ یعنی اینکه آیا ادعای ظاهری و آبکی ضد آمریکائی و اقعیت دارد یا نه زد و بند های ادامه دار بیش از 3 دهه ی پشت پرده با مقامات آمریکائی واقعیت دارد که از طریق دلال ها و جاسوس ها و کار چاق کن های دو طرفه دنبال شده است؟
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890907/13890907_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 7 آذر ماه سال 1389
بي ثباتي در شبه جزيره كره