دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 24 آبان ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان روضه حضرت مسلم(ع)
"این روضه خوانی تهدید آمیز کوفه نه فقط نشان دهنده جنگ قدرت و حذف کردن بیشتر مهره ها همچون رفسنجانی است ، بلکه فریاد آشکار به آخر خط رسیدگی و اعتراف پیام پایان رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی می باشد"
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان روضه حضرت مسلم(ع)
"این روضه خوانی تهدید آمیز کوفه نه فقط نشان دهنده جنگ قدرت و حذف کردن بیشتر مهره ها همچون رفسنجانی است ، بلکه فریاد آشکار به آخر خط رسیدگی و اعتراف پیام پایان رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی می باشد"
سربازجو حسین شریعتمداری برای باز کردن پرونده ی جدید علیه ی رهبران رقیب مغلوب به خصوص رفسنجانی که زیر چتر خواص پیگیری نموده است . این خولی قاتل دو طفلان مسلم بن عقیل روضه خوان کوفه شده است تا تصویری از وضعیت مشابه ی شرایط کنونی رسیم کرده باشد تا که با این مقدمه چینی بازجو یانه پل به یقه گیری رقیب مغلوب یا سرانه فتنه زده باشد و اینان را پیمان شکنان بسوی لشکریان معاویه و یزید و این زیاد رفته معرفی کرده باشد ومدعی شود که سران فتنه چنین مقابل علی و حسین یا ولی وقیح و پاسدار گماشته احمدی نژاد ایستاده اند:
"چيزي شبيه تهديد سران فتنه به حمله نظامي قريب الوقوع آمريكا- جارچيان حكومت اموي دوره افتاده اند و به مردم كوفه توصيه مي كنند براي در امان ماندن از حمله سپاه شام و منجنيق هاي آتشبار، بايد از ياري مسلم بن عقيل دست بردارند و با ابن زياد كه فرستاده و سرسپرده يزيد است دست بيعت بدهند- باز هم شبيه عمليات رواني فتنه گران 88 كه تنها راه پيشگيري از حمله نظامي به ايران را رويكرد مردم به سرسپردگان آمريكا مي دانستند و موسوي و كروبي و خاتمي را آدرس مي دادند- چه شباهت عجيبي و چه عبرت انگيز! "
روضه خوانی گریز به صحرای کربلا کوفه 1400 سال پیش زدن سر بازجو پاسدار شکنجه گر حسین شریعتمداری در مقطع کنونی نشان دهنده اوج استصیال و در ماندگی است . زیرا که پس از 22 خرداد 88 و تظاهرات های ضد حکومتی که رخ داد و فریاد زدن های بلند اعتراضی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح نشان داد که هم ولی وقیح و کودتا گران دیکتاتور منفور و نامشروع می باشند . هم اینکه نه دیگر ترفند ابزاری دین فروشی و ابزاری کردن دین رنگ باخته است . آنچنان که پیام ها و فریاد های اعتراضی ضد حکومت فاشیستی مذهبی و تغییرات دمکراتیک شان شفاف بود که موجب شد که کک بر توی تنبان ولی وقیح و کودتا گران پاسدار افتاد ه شود . بطوریکه طرح توطئه ضرب و شتم و سرکوب و سانسور و خفقان و باز داشت و شکنجه و اعتراف گیری و قتل و صدور احکام زندان و اعدام ناراضیان بازداشت شدگان پیگیری شد . مهمتر اینکه رهبران رقبای مغلوب نیز به رهبران فتنه و عاملین دشمن بیگانه متهم شده اند . بنابراین سربازجوی روضه خوان شده چون همچون ولی وقیح و پاسداران کودتاگر دچار وحشت عجیب شده است . سربازجو حسین شریعتمداری همچون نقالان قهوه خانه ها دست به نقالی و تشبیه سازی زده است که سفر ولی وقیح به قم را مشابه داستان کوفه کرده باشد و در دنباله با معرکه گیری تهدید کند که چرا برخی به جای حمایت از فرستاده ی نماینده امام حسین با دشمن وی بیعت کردند . تا که در نهایت توانسته باشد علیه ی میر حسین موسوی و موسوی تبریزی و صانعی و رفسنجانی موضع گیری کینه ورزانه کرده باشد که چرا اینان نه با ولی وقیح بیعت نکرده ، بلکه مقابلش ایستاده اند ؟ آنگاه با آویزان شدن به دامان خمینی شیاد که حال افراد در شرایط کنونی مورد نظر وقابل ارزیابی و قبول می باشد و نه گذشته شان سپس به خواص یا رفسنجانی بر خورد انتقاد آمیز کرده است. البته این گوشه وکنایه زدن ها و تهدید و تحقیر کردن مخالفان و منتقدان ولی وقیح را در پوشش ترسیم روضه ی کوفه خوانی و چپ و راست گریز زدن ها دنبال کرده است و عاقبت این چنین هدف پلید خودش را با شیوه ی بازجوئی و پرونده سازی ووارونه گوئی کرده دنبال نموده است :
"اينجا كوفه است! هزار و چندصد سال قبل. مسلم بن عقيل تنها مانده است. از سپاه پاسداران و ارتش اسلامي و خيل عظيم جان بركفان بسيجي و توده هاي ميليوني مردم با بصيرت ايران و حماس و حزب الله لبنان و... هم خبري نيست. آن روز اگر اينان بودند كه به قول امام راحلمان(ره) ماجرا آنگونه ورق نمي خورد كه خورد و پايان داستان مسلم آنگونه مي شد كه اين روزها شد.شريح قاضي به دستور ابن زياد بر بام دارالعماره رفته و در حالي كه هاني با چهره خون آلود زير شكنجه بود به قوم وي اطمينان داده بود كه هاني ميهمان گرامي ابن زياد است و با او به گفت وگوي دوستانه نشسته است! و قوم هاني به گفته شريح اعتماد كرده بودند. چرا...؟! به اين علت كه شريح را با سابقه قبلي او كه قاضي دوران حضرت امير عليه السلام بود، مي شناختند و نمي دانستند شريح با بدره هاي زر و املاك و مستغلاتي كه از ابن زياد به رشوه گرفته، تغيير ماهيت داده است و از گذشته خويش فقط يك تابلوي دروغين روي دست گرفته و با آن دين فروشي مي كند. اگر قوم هاني مي دانستند كه «ميزان حال فعلي افراد است» فريب تابلوي شريح را نمي خوردند و همين اندازه كه مي ديدند شريح مورد وثوق و اعتماد ابن زياد است و زبان حاكمان شام به كام دارد، در هويت او ترديد مي كردند و خيلي زود به هويت واقعي او پي مي بردند. كاش مي دانستند، تابلوهايي نظير، قاضي دوران حضرت امير(ع)، نخست وزير دوران جنگ، نماينده حضرت امام(ره) در حج و بنياد شهيد، نمايندگي امام خميني(ره) در موسسه كيهان، حكم از امام براي دادستاني كل كشور و... فقط هنگامي ارزشمند است و مي تواند ملاك اعتماد باشد كه «حال فعلي» صاحبان اين «عنوان »ها با آنچه بر «تابلوهاي قبلي» آنان نقش بسته است، همخواني و انطباق داشته باشد. در جريان فتنه 88 كه «جنگ احزاب» بود و تمامي دشمنان ريز و درشت اسلام و انقلاب و امام و رهبري از داخل و خارج براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران به هم پيوسته بودند، وقتي مردم با بصيرت اين مرز و بوم، سران فتنه را ديدند كه سر بر آستان آمريكا و انگليس و اسرائيل مي سايند و زبان آنها را به كام گرفته اند، خيلي زودتر از آنچه دشمنان بيروني تصور مي كردند، هويت فرستادگان و برگزيدگان دشمن را شناخته و فرياد «شريح قاضي» ها را نه فقط به هيچ انگاشتند، بلكه با حضور ده ها ميليوني و بصيرت خويش، «چشم فتنه» را به قول حضرت امير(ع) كور كردند. دقيقا همان بهانه اي كه اين روزها برخي از مدعيان دروغين انتظار ولي عصر(عج) بر زبان دارند و يا شماري از منتظران بي بصيرت به آن چنگ مي زنند. امروز هم در مقياسي بسيار كوچكتر شاهد برخي از خواص هستيم كه دشمني و كينه توزي آشكار قدرت هاي استكباري و دنباله هاي داخلي آنها عليه اسلام و انقلاب و نايب امام زمان - ارواحناله الفداء- را مي بينند ولي روزهاي حادثه- نظير فتنه 88- در صحنه حضور ندارند. ادعا مي كنند كه در انتظار امام عصر(عج) نشسته اند و نمي دانند در انتظار يوسف زهرا(س) بايد ايستاد تا مصداق اين آيه شريفه نبود كه «رضوا بأن يكونوا مع الخوالف.... به همراهي با خانه نشينان راضي شدند و بر دل هاشان مهر نهاده شده، از اين روي اهل تفقه نيستند».به كوفه برگرديم، خودداري سليمان از ياري مسلم بن عقيل، زبان ابن زياد را به تخطئه مسلم در ميان مردم دراز كرد. خناسان و حراميان به ملت مي گفتند؛ اگر مسلم برحق است و حسين بن علي(ع) به حق قيام كرده است، چرا شخصيت برجسته اي نظير سليمان بن صرد كه از بزرگان شيعه و طليعه دار دعوت از حسين(ع) است مسلم را ياري نمي كند؟! و بعدها كه سليمان بن صرد از حضور در كربلا نيز سر باز زد، به همين توهم عليه قيام اباعبدالله(ع) دامن مي زدند.چنين است كه ترفندهاي موثر آن روزهاي دشمن در اين روزها بي اثر است چرا كه امروزه نگاه مردم به ولي امر و جلودار قافله است نه به خواص، از اين روي، خواص آلوده و غافل اگرچه در مقايسه با آن روزها، بسيار اندك و كم شمارند ولي چنانچه بلغزند و پاي از صراط مستقيم- خداي نخواسته- به عمد يا كم بصيرتي، بيرون بگذارند، جماعت را با خود نمي لغزانند، بلكه خود رفوزه شده و سقوط مي كنند"
در خاتمه اینکه همانگونه که گفته شد پژواک اعتراضی پس از 22 خرداد 88 پایان ذخیره فرصت طلبی و مانور تبلیغاتی با دین ابزار قدرت و ثروت را نوید داد . طوریکه مشخص و برجسته شد که خیلی وقت است استفاده کردن از این شگرد نخ نما شده ی دین ابزاری شده تبدیل به نوعی مایه خوری شده است . یعنی تکرار این تاکتیک نه دیگر همچون گذشته سود مند نیست و کارآئی ندارد ، بلکه بر ضد خودش تبایل شده است . چونکه پس از 22 خرداد 88 و تظاهرات گسترده ی ضد حکومتی و فریاد های بقول حاکمان کودتاگر ساختار شکنانه که از سوی میلیون نفر معترضان ناراضی توی خیابان ها و دانشگاه ها وپشت بام خانه ها سر داد ه شد که نه در سراسر ایران طنین انداز شد ، بلکه صدایش در منطقه و جهان شنیده شد. آنچنان که طشت رسوائی نا مشروع بودن ولی وقیح و پاسداران کود تاگر از بام بر زمین ا فتاده شد . بنابر این اکنون از موضع سیاست شتر گاو پلنگی متضاد و متناقض از یک سو به سراغ 1400 سال پیش رفتن و از کوفه روضه خوانی نمودن که نتیجه استیصال حاکمان کودتا گر در بحران و بن بست فرو رفته است که نیاز به قرینه سازی مذهبی برای عوامفریبی و تهدید و تحقیر کردن رقیب مغلوب و حتی حامیان پاسدار گماشته احمدی نژاد می باشد . از طرف دیگر زدن زیرآب ادعای قدرت بر تر داشتن و تأکیدبر تغییر ساختار جهان کردن و مدیریت آن را در اختیار گرفتن می باشد . به خصوص که مکمل ادعای تسخیر فضا است که اینگونه ادعاها هیچگونه وجه اشتراکی به واپسگرائی 1400 سال پیش ندارد . آنهم برای ابزار تبلیغاتی و تهدیداتی علیه ی رفسنجانی ساختن و برایش صحنه جنگ کوفه تصویر کردن در صورتی که ستون انقلاب نامیده می شود . بهر صورت این روضه خوانی تهدید آمیز کوفه نه فقط نشان دهنده جنگ قدرت و حذف کردن بیشتر مهره ها همچون رفسنجانی است ، بلکه فریاد آشکار به آخر خط رسیدگی و اعتراف پیام پایان رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی می باشد.
"چيزي شبيه تهديد سران فتنه به حمله نظامي قريب الوقوع آمريكا- جارچيان حكومت اموي دوره افتاده اند و به مردم كوفه توصيه مي كنند براي در امان ماندن از حمله سپاه شام و منجنيق هاي آتشبار، بايد از ياري مسلم بن عقيل دست بردارند و با ابن زياد كه فرستاده و سرسپرده يزيد است دست بيعت بدهند- باز هم شبيه عمليات رواني فتنه گران 88 كه تنها راه پيشگيري از حمله نظامي به ايران را رويكرد مردم به سرسپردگان آمريكا مي دانستند و موسوي و كروبي و خاتمي را آدرس مي دادند- چه شباهت عجيبي و چه عبرت انگيز! "
روضه خوانی گریز به صحرای کربلا کوفه 1400 سال پیش زدن سر بازجو پاسدار شکنجه گر حسین شریعتمداری در مقطع کنونی نشان دهنده اوج استصیال و در ماندگی است . زیرا که پس از 22 خرداد 88 و تظاهرات های ضد حکومتی که رخ داد و فریاد زدن های بلند اعتراضی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح نشان داد که هم ولی وقیح و کودتا گران دیکتاتور منفور و نامشروع می باشند . هم اینکه نه دیگر ترفند ابزاری دین فروشی و ابزاری کردن دین رنگ باخته است . آنچنان که پیام ها و فریاد های اعتراضی ضد حکومت فاشیستی مذهبی و تغییرات دمکراتیک شان شفاف بود که موجب شد که کک بر توی تنبان ولی وقیح و کودتا گران پاسدار افتاد ه شود . بطوریکه طرح توطئه ضرب و شتم و سرکوب و سانسور و خفقان و باز داشت و شکنجه و اعتراف گیری و قتل و صدور احکام زندان و اعدام ناراضیان بازداشت شدگان پیگیری شد . مهمتر اینکه رهبران رقبای مغلوب نیز به رهبران فتنه و عاملین دشمن بیگانه متهم شده اند . بنابراین سربازجوی روضه خوان شده چون همچون ولی وقیح و پاسداران کودتاگر دچار وحشت عجیب شده است . سربازجو حسین شریعتمداری همچون نقالان قهوه خانه ها دست به نقالی و تشبیه سازی زده است که سفر ولی وقیح به قم را مشابه داستان کوفه کرده باشد و در دنباله با معرکه گیری تهدید کند که چرا برخی به جای حمایت از فرستاده ی نماینده امام حسین با دشمن وی بیعت کردند . تا که در نهایت توانسته باشد علیه ی میر حسین موسوی و موسوی تبریزی و صانعی و رفسنجانی موضع گیری کینه ورزانه کرده باشد که چرا اینان نه با ولی وقیح بیعت نکرده ، بلکه مقابلش ایستاده اند ؟ آنگاه با آویزان شدن به دامان خمینی شیاد که حال افراد در شرایط کنونی مورد نظر وقابل ارزیابی و قبول می باشد و نه گذشته شان سپس به خواص یا رفسنجانی بر خورد انتقاد آمیز کرده است. البته این گوشه وکنایه زدن ها و تهدید و تحقیر کردن مخالفان و منتقدان ولی وقیح را در پوشش ترسیم روضه ی کوفه خوانی و چپ و راست گریز زدن ها دنبال کرده است و عاقبت این چنین هدف پلید خودش را با شیوه ی بازجوئی و پرونده سازی ووارونه گوئی کرده دنبال نموده است :
"اينجا كوفه است! هزار و چندصد سال قبل. مسلم بن عقيل تنها مانده است. از سپاه پاسداران و ارتش اسلامي و خيل عظيم جان بركفان بسيجي و توده هاي ميليوني مردم با بصيرت ايران و حماس و حزب الله لبنان و... هم خبري نيست. آن روز اگر اينان بودند كه به قول امام راحلمان(ره) ماجرا آنگونه ورق نمي خورد كه خورد و پايان داستان مسلم آنگونه مي شد كه اين روزها شد.شريح قاضي به دستور ابن زياد بر بام دارالعماره رفته و در حالي كه هاني با چهره خون آلود زير شكنجه بود به قوم وي اطمينان داده بود كه هاني ميهمان گرامي ابن زياد است و با او به گفت وگوي دوستانه نشسته است! و قوم هاني به گفته شريح اعتماد كرده بودند. چرا...؟! به اين علت كه شريح را با سابقه قبلي او كه قاضي دوران حضرت امير عليه السلام بود، مي شناختند و نمي دانستند شريح با بدره هاي زر و املاك و مستغلاتي كه از ابن زياد به رشوه گرفته، تغيير ماهيت داده است و از گذشته خويش فقط يك تابلوي دروغين روي دست گرفته و با آن دين فروشي مي كند. اگر قوم هاني مي دانستند كه «ميزان حال فعلي افراد است» فريب تابلوي شريح را نمي خوردند و همين اندازه كه مي ديدند شريح مورد وثوق و اعتماد ابن زياد است و زبان حاكمان شام به كام دارد، در هويت او ترديد مي كردند و خيلي زود به هويت واقعي او پي مي بردند. كاش مي دانستند، تابلوهايي نظير، قاضي دوران حضرت امير(ع)، نخست وزير دوران جنگ، نماينده حضرت امام(ره) در حج و بنياد شهيد، نمايندگي امام خميني(ره) در موسسه كيهان، حكم از امام براي دادستاني كل كشور و... فقط هنگامي ارزشمند است و مي تواند ملاك اعتماد باشد كه «حال فعلي» صاحبان اين «عنوان »ها با آنچه بر «تابلوهاي قبلي» آنان نقش بسته است، همخواني و انطباق داشته باشد. در جريان فتنه 88 كه «جنگ احزاب» بود و تمامي دشمنان ريز و درشت اسلام و انقلاب و امام و رهبري از داخل و خارج براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران به هم پيوسته بودند، وقتي مردم با بصيرت اين مرز و بوم، سران فتنه را ديدند كه سر بر آستان آمريكا و انگليس و اسرائيل مي سايند و زبان آنها را به كام گرفته اند، خيلي زودتر از آنچه دشمنان بيروني تصور مي كردند، هويت فرستادگان و برگزيدگان دشمن را شناخته و فرياد «شريح قاضي» ها را نه فقط به هيچ انگاشتند، بلكه با حضور ده ها ميليوني و بصيرت خويش، «چشم فتنه» را به قول حضرت امير(ع) كور كردند. دقيقا همان بهانه اي كه اين روزها برخي از مدعيان دروغين انتظار ولي عصر(عج) بر زبان دارند و يا شماري از منتظران بي بصيرت به آن چنگ مي زنند. امروز هم در مقياسي بسيار كوچكتر شاهد برخي از خواص هستيم كه دشمني و كينه توزي آشكار قدرت هاي استكباري و دنباله هاي داخلي آنها عليه اسلام و انقلاب و نايب امام زمان - ارواحناله الفداء- را مي بينند ولي روزهاي حادثه- نظير فتنه 88- در صحنه حضور ندارند. ادعا مي كنند كه در انتظار امام عصر(عج) نشسته اند و نمي دانند در انتظار يوسف زهرا(س) بايد ايستاد تا مصداق اين آيه شريفه نبود كه «رضوا بأن يكونوا مع الخوالف.... به همراهي با خانه نشينان راضي شدند و بر دل هاشان مهر نهاده شده، از اين روي اهل تفقه نيستند».به كوفه برگرديم، خودداري سليمان از ياري مسلم بن عقيل، زبان ابن زياد را به تخطئه مسلم در ميان مردم دراز كرد. خناسان و حراميان به ملت مي گفتند؛ اگر مسلم برحق است و حسين بن علي(ع) به حق قيام كرده است، چرا شخصيت برجسته اي نظير سليمان بن صرد كه از بزرگان شيعه و طليعه دار دعوت از حسين(ع) است مسلم را ياري نمي كند؟! و بعدها كه سليمان بن صرد از حضور در كربلا نيز سر باز زد، به همين توهم عليه قيام اباعبدالله(ع) دامن مي زدند.چنين است كه ترفندهاي موثر آن روزهاي دشمن در اين روزها بي اثر است چرا كه امروزه نگاه مردم به ولي امر و جلودار قافله است نه به خواص، از اين روي، خواص آلوده و غافل اگرچه در مقايسه با آن روزها، بسيار اندك و كم شمارند ولي چنانچه بلغزند و پاي از صراط مستقيم- خداي نخواسته- به عمد يا كم بصيرتي، بيرون بگذارند، جماعت را با خود نمي لغزانند، بلكه خود رفوزه شده و سقوط مي كنند"
در خاتمه اینکه همانگونه که گفته شد پژواک اعتراضی پس از 22 خرداد 88 پایان ذخیره فرصت طلبی و مانور تبلیغاتی با دین ابزار قدرت و ثروت را نوید داد . طوریکه مشخص و برجسته شد که خیلی وقت است استفاده کردن از این شگرد نخ نما شده ی دین ابزاری شده تبدیل به نوعی مایه خوری شده است . یعنی تکرار این تاکتیک نه دیگر همچون گذشته سود مند نیست و کارآئی ندارد ، بلکه بر ضد خودش تبایل شده است . چونکه پس از 22 خرداد 88 و تظاهرات گسترده ی ضد حکومتی و فریاد های بقول حاکمان کودتاگر ساختار شکنانه که از سوی میلیون نفر معترضان ناراضی توی خیابان ها و دانشگاه ها وپشت بام خانه ها سر داد ه شد که نه در سراسر ایران طنین انداز شد ، بلکه صدایش در منطقه و جهان شنیده شد. آنچنان که طشت رسوائی نا مشروع بودن ولی وقیح و پاسداران کود تاگر از بام بر زمین ا فتاده شد . بنابر این اکنون از موضع سیاست شتر گاو پلنگی متضاد و متناقض از یک سو به سراغ 1400 سال پیش رفتن و از کوفه روضه خوانی نمودن که نتیجه استیصال حاکمان کودتا گر در بحران و بن بست فرو رفته است که نیاز به قرینه سازی مذهبی برای عوامفریبی و تهدید و تحقیر کردن رقیب مغلوب و حتی حامیان پاسدار گماشته احمدی نژاد می باشد . از طرف دیگر زدن زیرآب ادعای قدرت بر تر داشتن و تأکیدبر تغییر ساختار جهان کردن و مدیریت آن را در اختیار گرفتن می باشد . به خصوص که مکمل ادعای تسخیر فضا است که اینگونه ادعاها هیچگونه وجه اشتراکی به واپسگرائی 1400 سال پیش ندارد . آنهم برای ابزار تبلیغاتی و تهدیداتی علیه ی رفسنجانی ساختن و برایش صحنه جنگ کوفه تصویر کردن در صورتی که ستون انقلاب نامیده می شود . بهر صورت این روضه خوانی تهدید آمیز کوفه نه فقط نشان دهنده جنگ قدرت و حذف کردن بیشتر مهره ها همچون رفسنجانی است ، بلکه فریاد آشکار به آخر خط رسیدگی و اعتراف پیام پایان رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی می باشد.
روضه حضرت مسلم(ع(يادداشت روز
دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 24 آبان ماه سال 1389ا)