دروغ نامه ی کیهان شنبه 11 تیرماه سال 1390

نقد وبررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " در محدوده قانون "

"چرا اکنون که مدعی آویزان به گفته ولی وقیح نامشروع برای واکاوی و راه حل عارضه و درمان آفت حق و عدالت شده است . نمی گوید اگر چنانچه این امام زاده جرجر ولی وقیح نا مشروع شفا دهنده ونه چشم کور کننده بوده است چرا تا کنون اینگونه اقدام نکرده است تا نیاز نباشد بحران ساق دوشی لا ینحل بودن حق و عدالت به شرایط کنونی کشیده شود؟"

درست گفته می شود وقتی انسان ها آرزو یا خواست هایی راکه دارند وقتی به آن نرسیده اند. زیاد در موردش بحث و گفتگو می کنند . حال اگر چنانچه بیان این اهداف و خواست ها در قالب حکومت باشد که حاکمانش ضد مردمی و عوامفریب ووارونه گوی دین فروش باشند که از بس به مردم دروغ گفته و وعده های نا کجا آبادی و سر خرمنی داده اند که آشکارا این اقدام شان به دلیل تکرار بدون پشتوانه ی عمل نه تبدیل به روشن گری تداعی کننده چوپان دروغ گو علیه خودشان شده است ، بلکه موجب فتاده شدن طبل رسوایی شان از بام بر زمین شده است . بنابراین مشخص است که تکرار بیش از حداین ترفند تبلیغاتی وارونه بر ضد خودش تبدیل شده است . همچون داستان قلم بر دستان مأمور و وارونه گوی تصویر مار کشان و مار قالب کننان دروغ نامه ی کیهان می باشد که بدون توجه به این واقعیت که دیگر حنای شان رنگی ندارد .ولی چون مأمور و معذور می باشند چاره ای جز رله ونشخوار کردن ادا و اطوار های دروغین همچون ساق دوشی حق و عدالت ندارند. آنهم در رژیم ضد بشری عوامفریب ودین فروش و وارونه گوی که سیاه را سفید جا می زند . برای همین وکیل تسخیری قلم بر دست یادداشت روز نویس بطور مضحک و کمدی مدعی ساق دوشی حق و عدالت شده است . البته بدون آنکه زحمت بکشد و بگوید که چرا در 33 سال گذشته اثری از ساق دوشی حق و عدالت در جامعه ی ایران نبوده است که بقول وی دچار آفت و عارضه شده اند . آنچنان که نیاز به واکاوی وی برای راه حل دارد. البته چون مستقل نیست و قلمش وامدار ولی وقیح نامشروع همکاره است . پس باید بعنوان پیش در آمد راه حل واکاوی خود چنین آویزان به گفته ولی وقیح نامشروع بعنوان رهنمودیا راهنمای عمل راه حل خود کند :

يادداشت پيش روي؛ در پي آن است تا آفت و عارضه اي را كه مدتهاست دامنگير فضاي سياسي و رسانه اي كشور شده است، مورد واكاوي قرار داده و راه علاج و درمان را آدرس دهد. عارضه اي كه رهبر خبير انقلاب هفته پيش در جمع رئيس و كاركنان دستگاه قضايي -6/4/90- بدان اشاره كرده و آن را مي توان عبور رسانه ها از مرز قانوني و شرعي رسالت مطبوعاتي و رسانه اي شان ناميدآقا» در بخشي از سخنان و بيانات حكيمانه شان چند نكته راهبردي و راهگشا را مورد دقت و حساسيت هشدارگونه قرار دادند؛ 1- متهم شدن به معناي مجرم بودن نيست 2- هيچ كس در قوه قضائيه و در خارج از اين قوه و در رسانه ها حق ندارد تا زماني كه جرمي ثابت نشده آن را رسانه اي كند. 3- حتي در مواردي كه جرم در دادگاه نيز اثبات مي شود نبايد نام فرد مجرم علني و رسانه اي شود زيرا خانواده وي تحت فشار قرار مي گيرند و دچار مشكل مي شوند. 4- هيچ لزومي به افشاگري توسط قوه قضائيه وجود ندارد. 5- هيچ كس حق ريختن آبروي يك مسلمان را ندارد؛ مجرم مجازات مي شود نه اينكه حتما آبروريزي شود 6- در شرع فقط در مواردي خيلي خاص، اجازه انتشار مجازات و يا علني شدن مشخصات شخص مجازات شونده، داده شده است. و... اين سخنان رهبرانقلاب را كه در قوانين موضوعه كشور و موازين فقهي و شرعي نيز بدانها تصريح شده است، بايد اتمام حجت با رسانه ها دانست و البته ذكر نكاتي ضروري به نظر مي رسد"

اگر چنانچه بر اساس ادعای ارائه ی راه حل عارضه و آفت حق و عدالت اینگونه است که وی ازلوطی جماران نا مشروع نقل کرده است که می تواند مشکل گشا و کا ر ساز باشد .چگونه است که منشور 8 ماده ای نزدیک به 10 سال پیش وی که توصیه ای کامل تر بود نه نتیجه بخش نبود ، بلکه بطور دقیق نتیجه و بازتاب منفی در بر داشته است ؟ چرا این مدعی قلم بر دست صورت مسأله پاک کن وحشت دارد تا اعتراف کند برای اینکه خانه از پای بست ویران است و لی خواجه در فکر نقش ایوانست. بهر حال هدف از این واکاوی و ادعای راه حل دادن این مدعی این است که نه ساختار آلوده به فساد رژیم ضد بشری را زیر سئوال نبرد در صورتی که از رأس تا ذیل آن به خصوص دستگاه قضاییه اش آلوده به فساد و رشوه و رانت خواری وتبعیض و قانون شکنی و بی عدالتی می باشد و تلاش نموده است که اینان را تبرئه و پرونده شان را سفید کرده باشد. در عوض با اتکاء به گفته ولی وقیح شیاد مطبوعات را در مظان اتهام قرار داده است که چرا بدون قطعیت احکام نهایی از سوی مراج قضایی آلوده به فساد مبادرت به بازتاب خبر با نام و مشخصات متهمین می کنند . حال ثابت شد که وکیل تسخیری قلم زن وامدار اجاره ای چگونه پس از واکاوی کردن موفق به کشف راه حل و در مان عارضه حق و عدالت شده است؟ آخر چگونه در رژیم بربر منش قرون وسطایی تاریک اندیش که نه حق و عدالت و قانون معنی و مفهوم ندارد ، بلکه اساساً مردم محلی از اعراب ندارند . از سوی دیگر در شرایطی که تیغ سانسور هرروز تیز تر از روز قبل مطبوعات را از دم تیغ خود می گذراند . چون تک صدایی و خفقان با حکومت نظامی اعلام ناشده تحمیل شده است .در چنین فضایی چگونه مردم در کنار مسئولانی که اصلاً قبول شان ندارند و مطبوعات زیر تیغ سانسور و رسانه های وارونه گوی می توانند آفت زدایی کنند و این چنین ضامن اجرای حق و عدالت در جامعه ای باشند که دارای ولی وقیح نا مشروع همکاره بی پاسخگوی است :

"در مواردي كه رسانه ها و مطبوعات، حدود مقرر در قانون را رعايت نكرده و از جمله اتهامات افرادي را چه در رتبه دولتي و غيردولتي رسانه اي مي كنند و يا حتي رسانه اي كردن بعد از قطعيت حكم را بيرون از دايره جواز قانون انجام مي دهند مدعي العموم مي تواند به مسئله ورود نمايد و برخورد قضايي و قانوني بكند.به نظر مي رسد يكي از دلايلي كه باعث شده تا رسانه ها و مطبوعات به وظيفه قانوني خود در اين زمينه عمل ننمايند و با توجيهاتي كه بعضا رنگ و بوي سياسي دارد به كارشان ادامه داده و مي دهند عدم ورود قاطعانه و مستمر مدعي العموم است. رسانه ها و مطبوعات با رعايت قانون و بي آن كه از حدود مقرر در قانون عبور يا عدول نمايند بايد در راستاي رسالت خطير و حساس شان در بسياري از موارد به مثابه «زنگ خطر» عمل نموده و حتي در مواردي آژير بكشند تا با اطلاع آحاد ملت جريان ها و دست هاي آلوده به فساد سياسي يا اقتصادي يا فرهنگي توان پيشروي نداشته باشند.در چنين مواردي اگر رسانه ها كه بايد چشم بيناي مردم باشند حقايق را در پرتو رعايت قانون نبينند و فرياد نكشند كانون هاي قدرت و ثروت حاشيه امني براي پيشروي و دست اندازي هاي بيشتر مي يابند.پ: و بالاخره بايد گفت؛ راه علاج عارضه و آفتي كه بدان اشاره شد در مشاركت و همراهي هر سه ضلع مردم، مسئولان و اصحاب رسانه است"

در خاتمه اینکه وقتی مدعی قلم بر دست یادداشت روز بطور آشکار با آویزان شدن به روضه خوانی ولی وقیح آن را نه ماورای قانون نشانده است ، بلکه گفته ی وی را نسخه ی دستورر العمل اجرایی آفت زدایی از حق و عدالت ترسیم کرده است . البته وی نگفته است که مگر بقیه نهاد هاا ز جمله ی دستگاه آلوده به فساد و رشوه و رانت خواری و تبعیض قضاییه که دارای یک رئیس انتصابی از سوی ولی وقیح نا مشروع می باشد هویج است یا نه اینکه چماق است که نقش چماق و هویج را اجرا می کند؟ همچنینن وی نگفته است که مگر آفت و عارضه ی مانع از اجرای حق و عدالت یکشبه به وجود آمده است وتاریخچه ی 33 ساله ندارد؟ مهمتر اینکه مگر از ابتدای شکل گیری و تأسیس این رژیم نکبت بار ضد بشری عوامفریب و دین فروش وارونه گوی دارای ولی وقیح همکاره ی بی پاسخگوی به هیچ مقام و مرجعی نبوده است؟ چند سال از این 33 سال متعلق به خمینی شیاد و چد سال تعلق به جانشین وی ولی وقیح نا مشروع سید علی خامنه ای داشته است؟ چرا اکنون که مدعی آویزان به گفته ولی وقیح نامشروع برای واکاوی و راه حل عارضه و درمان آفت حق و عدالت شده است . نمی گوید اگر چنانچه این امام زاده جرجر ولی وقیح نا مشروع شفا دهنده ونه چشم کور کننده بوده است چرا تا کنون اینگونه اقدام نکرده است تا نیاز نباشد بحران ساق دوشی لا ینحل بودن حق و عدالت به شرایط کنونی کشیده شود؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900411/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان شنبه 11 تیرماه سال 1390

در محدوده قانون (يادداشت روز)