هشدار به سایت کلمه و اراجیف نویسانش

به عنوان پیش در آمد لازم است که قبل ازپرد اختن به نوشتاری دیگر اما ابتدا به اراجیف مندرج در سایت کلمه گفت که با عنوان "دولتها دیوار بی اعتمادی میان ملت ها را بالا نبرند.مجاهدین خلق؛ نماد وابستگی، خشونت و ترور در ایران" این سایت آشکارا تبدیل به تریبون وزارت بد نام اطلاعات علیه مجاهدین شده است. به خصوص اینکه نماینده ی ملت هم شده و علیه ی مجاهدین لغز خوانی کرده وهمگام با لابی های 37 نفره ی امضا ء کنندگان مقاله فایننشنال تایمز علیه ی مجاهدین شده است که تقاضا کرده اند وزارت امور خارجه ی آمریکا نام مجاهدین رااز توی لیست تروریست ها خارج نکند. اکنون این سایت کلمه برای اینکه ثابت کند که علیرضا نوریزاده درست گفته است که مشکوک است و از سوی وزارت بد نام اطلاعات رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران کنترل می شود . بنابراین اکنون مأموریت دارد تا که علیه ی مجاهدین فتوای ولایت وقیح و پاسداری و حوزوی گونه صادره نماید تاکه همگان بدانند که چگونه این جارچیان وزارت بد نام اطلاعات رژیم ارتجاعی دست نشانده ی ارباب انگلیسی در سایت کلمه علیه ی مجاهدین فعال شده اند تا دیگر شکی باقی نماند که چرا میر حسین موسوی تأکید در دفاع قانون اساسی و حمایت از ولی وقیح منفور می کرد و بدون موضع گیری نسبت به قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 ولی بطور علنی خصومت و دشمنی با مجاهدین ورزید تا دیگر مو درزش نرود که این رژیم ضد بشری و باندهای مافیایی غالب و مغلوبش همگی نه ضد ملت و دشمن ایران و ایرانیت، بلکه دشمن انسانیت می باشند. بنابراین برای تذکر و یاد آوری شان که در چرند نویسی سفارشی وزارت بد نام اطلاعات در سایت کلمه با برچسب ادعای نماینده ی ملت و ملت گرایی پوشالی کردن همراه با حاکمان ایران و ارباب شان دولت فخیمه ی انگلیس همان پاسخ کوبنده ی زنده یاد دکتر مصدق را یاد آوری نمود که در جلسه ی دادگاه لاهه به هیأت انگلیس در داد گاه لاهه بیان کرد که ضمیمه شده است . ضمن اینکه گویا تاریخ در حال تکرار می باشد و مورد مشابه در مورد جانشین پیر استعمار آمریکا دارد اتفاق می افتد .

ملت گرائی


مي گويند زماني که قرار بود دادگاه لاهه براي رسيدگي به دعاوي انگليس در ماجراي ملي شدن صنعت نفت تشکيل شود ، دکتر مصدق با هيات همراه زودتر از موقع به محل رفت . در حالي که پيشاپيش جاي نشستن همه ي شرکت کنندگان تعيين شده بود ، دکتر مصدق رفت و به نمايندگي هيات ايران روي صندلي نماينده انگلستان نشست .قبل از شروع جلسه ، يکي دو بار به دکتر مصدق گفتند که اينجا براي نماينده هيات انگليسي در نظر گرفته شده و جاي شما آن جاست ، اما پيرمرد توجهي نكرد و روي همان صندلي نشست .. جلسه داشت شروع مي شد و نماينده هيات انگليس روبروي دکتر مصدق منتظر ايستاده بود تا بلکه بلند شود و روي صندلي خويش بنشيند ، اما پيرمرد اصلاً نگاهش هم نمي کرد .جلسه شروع شد و قاضي رسيدگي کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جاي نماينده انگلستان نشسته ايد ، جاي شما آن جاست . کم کم ماجرا داشت پيچيده مي شد و بيخ پيدا ميكرد که مصدق بالاخره به صدا در آمد و گفت :شما فكر مي کنيد نمي دانيم صندلي ما کجاست و صندلي نماينده هيات انگليس کدام است ؟نه جناب رييس ، خوب مي دانيم جايمان کدام است ..اما علت اينكه چند دقيقه اي روي صندلي دوستان نشستم به خاطر اين بود تا دوستان بدانند برجاي ديگران نشستن يعني چه ؟او اضافه کرد که سال هاي سال است دولت انگلستان در سرزمين ما خيمه زده و کم کم يادشان رفته که جايشان اين جا نيست و ايران سرزمين آبا و اجدادي ماست نه سرزمين آنان ... سكوتي عميق فضاي دادگاه را احاطه كرده بود و دكتر مصدق بعد از پايان سخنانش كمي سكوت كرد و آرام بلند شد و به روي صندلي خويش قرار گرفت. با همين ابتکار و حرکت عجيب بود که تا انتهاي نشست ، فضاي جلسه تحت تاثير مستقيم اين رفتار پيرمرد قرار گرفته بود و در نهايت نيز انگلستان محکوم شد.