"بازگویی یک خاطره و یک نقل قول پیرامون ابلاغ حکم یک سال زندان برای دکتر محمد ملکی"
در ر ابطه با صدور حکم یک سال زندان برای دکتر محمد ملکی که پاداشی برای نامه نوشتن وی به احمدشهیدنماینده ی ویژه گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در ایران می باشد. از سوی دیگر بهایی است که بدلیل اینکه نخواسته غیر از آنچه باشد که هست و می اندیشد وعمل می کند .یعنی خودش باشد وتغییر نکند ومقابل دژخیمان سربازجو و زندانبانان و شکنجه گران به خصوص اربابش رهبر ولی وقیح منفور ونامشروع زانو نزندوتسلیم نشود واز عقیده اش دست بر ندارد . اینگونه صدور حکم یک سال زندان چاشنی زندان های گذشته شاه وشیخ شده که وی متحمل شده است. بهر حال وشیوه ی چماق و هویج وزارت بد نام اطلاعات پرونده ساز رژیم ضدبشری و قرون وسطایی که بر روی دست ساواک شاه بلند شده است عملکردش این نهاد ضد مردمی وارگان سرکوبگر موازی آن آنگونه است که مرا به یاد دو خاطره انداخت که باز گویی اش بی ربط به شیوه ی رفتار دستگاه بد نام وزارت اطلاعات همیشه فعال و مشغول رد وپیگیری و باز داشت و شکنجه و پرونده سازی کردن برای حکم محکومیت صادر کردن قربانیان ندارد. . پدر من یک در کوره پز خانه سنتی شراکتی داشت که من با وجود اینکه کلاس دوم و سوم دبیرستان بودم هم پس از تعطیل شدن مدرسه در بنگاه آجر فروشی سری می زدم . هم در ایام تابستان در کوره پز خانه حضور داشتم . این کوزه پزخانه به جز کارگران وچند قالب دار یک استاد کار مخصوص کوره آجر پزی داشت که کارش این بود که پس از آماده شدن خشت های خام درون کوره به سبک ویژه ای چیده می شدند. آنچنانه در میان خشت های خام منفذ هایی وجود داشته باشد تا از آنان آتش وحرارت عبور کرده وبه قسمت های فوقانی خشت ها منتقل می شد تا پخته شوند . البته کوره با نفت سیاه یا نفت کوره روش می شدو برای چند شبانه روز روشن بود تا که حرارت آتش از لابلای شیار ها عبور کرده از بخش زیرین به خشت های انتهایی بییرون از سطح بالاتر از سطح کوره برسد .در بخشی که آتش روشن می شد پاچال کوره گفته می شد . این پاچال در مسیر شیب به زیر زمین یا بخش تحتاتی کوره بود که استاد کار در مدتی که کوره روشن بود. شبانه روز آنجا حضور داشت و همانجا هم استراحت می کرد . معمولاً کوره پز خانه ها یک بنگاه یا محل فروش آجر های تولیدی آجر به مشتریان داشت . همچنین یک سر کار گر داشت که نقش رابط میان بنگاه یا کار فرما و کارگران و قالب داران کوره پز خانه بود . به یادم دارم که این سرکار گر داماد یکی از 3 شریک این کوره پز انه بود. وی پس از اینکه صبح ها خودش را با دو چرخه به کوره پز خانه می رساند تا غروب که همه دست از کار می کشیدند در پاچال پیش استاد آتش کوره بود و آنجا لم می داد و استراحت می کرد . اما غروب که کارگران کوره پزخانه ها را تعطیل می کردند ومی رفتند . اینهم سوار دوچرخه اش می شد تا خود را به بنگاه برساند و گزارش کار روزانه در مورد کار گران و قالب داران با شمارش خشت های خام تولیده شده بدهد . اما چون آن زمان کوره پز خانه ها بیرون از شهر بودند و بخشی از جاده ی برون شهر هنوز اصوالت نشده بود . بنابراین موقعی که ماشین های سنگین همچون تریلری ها در مسیر جاده ی خاکی حرکت می کردند عجیب گرد و خاکی بر پا می کردند و موجب می شد تا که سر و روی این سر کارگر حسابی خاکی می شد .آنچنانکه زمانی که وی وارد بنگاه می شد که برخی از قالب داران یا مشتریان حضور داشتند . نشان داده می شد که بیچاره چقدر در طول روز کار کرده و زحمت کشیده که فرصت دست و سر وصورت خود را شستن و پاک کردن رانداشته است . مورد دیگر در سال های آخر زمان شاه چون مأموران ساواک پول های گزافی به خصوص برای مأموریت شان دریافت می کردند . برای اینکه نشان دهند که خیلی فعال و پر کار می باشند . دست به بازداشت های گسترده می زدند تا که آمار دستگیر شدگان بالا رود . در صورتی که اغلب باز داشت شدگان که پس از سئوال وپرسش یا مدت کوتاهی آزاد می شدند اصلاً سیاسی نبودند . اکنون از ترکیب این دو خاطره به نظر می رسد که تفهیم شده باشد که اساس کار ارگان های سرکوبگر رژیم ضد بشری و قرون وسطایی به ویژه ی نقش وزارت بد نظام اطلاعات و سازمان اطلاعات و امنیت پاسداران و دستگاه آلوده به فساد قضاییه چگونه می باشد و برای چه آمار بسیار دستگیری دارد و پرونده سازی می کند. طوریکه رکوردار اول جهانی محکومیت نقض حقوق بشر می باشد و چرا آنچنان وحشتی از فرد سالخورده ای همچون دکتر محمد ملکی دارد که از بیماری سرطان و ناراحتی های دیگر فیزیکی رنج می برد . پس از اینکه سالیان زیادی است که از زمان دستگیری و زندان وشکنجه و محکومیت وی سپری شده است به ویژه ا وجود اینکه بدفعات تکرار شده است . ولی هنوز وی زیر نظر وتهدید شدید می باشد و باز هم حکم زندان برایش صادر شده است؟
هوشنگ بهداد
26 مهرماه سال 1390
ابلاغ حکم یک سال زندان برای دکتر محمد ملکی