دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 11 مهرماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " هفت بند شبيخون "
"وضعیت رژیم ضد بشری آنگونه آشفته و منقبض و خطری شده است که حتی خودی ها هم تهدید شده اند که انتقاد کردن شان می بایست تقویت ولی وقیح و نه تضعیف آن باشد"
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " هفت بند شبيخون "
"وضعیت رژیم ضد بشری آنگونه آشفته و منقبض و خطری شده است که حتی خودی ها هم تهدید شده اند که انتقاد کردن شان می بایست تقویت ولی وقیح و نه تضعیف آن باشد"
درادامه تصور عدم آگاهی مردم خوش باور نسبت به اهداف خبیث پشت پرده ی خمینی شیاد که در زیر درخت پاریس گذاشته شده بود . طوریکه هنگام ورود این ضد بشر به ایران سپس در 22 بهمن فریاد زده شد که دیو چو بیرون رود فرشته در آید . آنهم فرشته ای که نه از دیو قبلی خیلی دیوتر بود، بلکه غول از شیشه بیرون زده شده ای بود که نه علاقه ای به بازگشت درون شیشه ونه هیچگونه مشابهت تاریخی ندارد . به خصوص اینکه اکنون نزدیک به 32 سال است که از این شوی کمیک – تراژدیک دیو و فرشته می گذرد که تبدیل به توطئه شیطان و فرشته سازی شده است .برای اینکه بمرور هرچه که از زمان 22 بهمن سال 57 گذشته موجب شده است که هم ماهیت دیو صفتان حاکم فاش شود . هم اینکه از اذهان عمومی توهم زدائی شود که اهداف پلید ضد انسانی حاکمان دین فروش و عوامفریب و جنگ افروز غارتگر و قدرت طلب چگونه می باشد؟. ولی حاکمان رژیم ضد بشر همچنان با کمک دستگاه تبلیغات و رسانه های عریض و طویلش مشغول طراحی توطئه سازی سناریوی شیطان و فرشته سازی خود شان می باشند. آنگونه که به جز حاکمان کودتاگر ضد بشر که خود را همچنان فرشته می دانند مابقی مردم معترض و نیازمند و محتاج و منتقدان و دگر اندیشان را جزو شیاطین ودشمنان قلمداد می کنند . در عوض حاکمان رژیم نامشروع ضد بشری با آویزان شدن به بهره برداری تبلیغاتی دین و فاکت آوردن تاریخی 1400 سال پیش تلاش مذبوحانه می کنند تا که خودشان فرشته خود خوانده بنامند. تا که قلم بر دستان یاداشت روز نویسان همچون هم لهجه سر بازجو حسین شریعتمداری بتوانند افتخار به سرکوب و قلع و قمع و ضرب و شتم مخالفان چون مجاهدین و بر کناری بنی صدر کنند و در مورد لیست کار نامه یا ننگین نامه ارائه دهند تا که چنین به سرکوب شرکای دیروز در قدرت همچون سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جامعه روحانیون مبارز و حزب مشارکت و حزب کار گزاران رفسنجانی خلاصه د وم خردادی ها که جزو رقبای حذف شده هستند افتخار بیشتر کنند و در کنار مخالفان قانونی همچون نهضت آزادی زیر پوشش مبارزه با فاصله گرفتن از ولایت وقیح و بسوی سکولاریسم سوق یافتن با موشک به سوی رفسنجانی و علی محمد دستغیب و سایر رهبران نهاد ها و اعضای آن و پاسدار گماشته احمدی نژاد پرتاب شیک شود که تصور نکنید جای شما امن است و کسی با شما کاری ندارد ، زیرا که تا زمانی شما امنیت و تضمین دارید که بطور دربست مرید و سر سپرده ی ولی وقیح نامشروع باشید . در غیر اینصورت شما نیز به لیست اسامی مخالفان و رقبای حذف و کنارزده شده افزوده خواهید شد . به خصوص همانگونه که اشاره شد هم لهجه ی سر بازجو حسین شریعتمداری بطور عریان تهدید نموده است اگر چنانچه حذف ناشدگان دست از پا خطا کنند و بیش از نقش لبیک گوئی برای ولی وقیح اقدامی دیگری داشته باشند و آنگونه تلاش کنند که ا نتقاد کنند یا نق بزنند که موجب تقویت جایگاه ولی وقیح و پاسداران کودتا گر باشد . چون اگر پای شان را از گلیم خودشان دراز ترکنند و از مرز خط ترسیم شده دشمن شناسی عبور کنند . مورد همان ترکش اصابت موشک پرتاب شده قرار خواهند گرفت که حذف مخالفان اوایل انقلاب و برکنار شدگان پس از آن قرار گرفتند که شامل حال اینان نیز خواهد شد. بهرحال قلم بر دست اینگونه بیلان لیست حذف و تسویه شد گان اسبق و سابق و آنانی که در نوبت هستند همچون پا سدار گماشته احمدی نژاد و حامیانش و رفسنجانی و .... را اینگونه با تهدید کردن لیست کرده است :
"دشمناني كه معجزه انقلاب اسلامي به تاريخ يكسره سلطه گري و بهره كشي و چپاول آنها پايان داده بود، هرگز از كمين و كيد و نقشه چيني باز نايستادند. آنچه تا همين امروز در زمينه دام گستري و كمين و شبيخون و خيانت و جنايت از دستشان آمده، مطلقا كم نگذاشته اند. از تدارك كودتا و شبيخون نظامي طبس بگيريد تا برپايي غائله و آشوب و جنگ و تحريم اقتصادي. از سرگذشت نهضت آزادي و سازمان مجاهدين خلق بگيريد تا سرنوشت سيدابوالحسن بني صدر و آيت الله سيدكاظم شريعتمداري و آيت الله حسينعلي منتظري و پس از آن نوسان هاي شديد در برخي تشكل هاي سياسي- انقلابي و حتي روحاني نظير مجاهدين انقلاب و مجمع روحانيون مبارز. و روند دگرگوني برخي چهره هاي شناخته شده در دوره هاي سازندگي، اصلاحات و «عدالت و خدمت»، خود تاريخ پر حادثه و هيجاني است كه بايد ورق زد و ديد كه چگونه در اين «صيرورت» و روند تحولات- خواسته يا ناخواسته- قطعه به قطعه پازل «فتنه 88» تدارك شد و دشمن اين قطعات را- به مثابه محورهاي شبيخون- به هم الحاق كرد تا آن ضربه را بزند.آنچه نهضت آزادي و سازمان مجاهدين خلق و سيدكاظم شريعتمداري و منتظري و سپس برخي داعيه داران سازندگي و اصلاح طلبي را به سقوط كشاند.اين انحراف كه ملازم عمل زدگي، «هدف، وسيله را توجيه مي كند» و پا نهادن در مواضع و مواقع تهمت است، مقدمه بدگماني و بي اعتمادي و پراكندگي و در عين حال زمينه ساز تشويق ديگران به عرفيگري و اباحي گري اخلاقي- سياسي است.-عدم مرزبندي صريح با دشمنان يا «مرام» و «القائات» و «خط» آنها كه ادامه همان رفتارهاي ظاهراً پيچيده! و رازآلود سياسي- اعم از اينكه از سر غفلت باشد يا از سرشيفتگي و مرعوبيت- و متقابلا فاصله گذاري با جبهه خودي است. وقتي رجل يا جرياني ريشه هاي تغذيه خويش را از اردوگاه انقلاب بريد، ناچار است به «اغيار» و «نامحرمان» و حتي دشمنان تكيه كند و در ازاي آن كوتاه بيايد و امتياز بدهد. سازمان مجاهدين خلق روزگاري از همه انقلابي تر مي نمود تا آنجا كه گروهي از مبارزان انقلابي حبس كشيده، حسرت روحيه آنها را مي خوردند. و برخي اعضاي نهضت آزادي چنان روشنفكر و صاحب نظر و ديندار نشان مي دادند كه دل از برخي اصحاب جبهه انقلاب بردند تا آنها را براي نامزدي اولين دولت انقلاب پيشنهاد كنند. و جريان پشت صحنه آقاي منتظري چنان عرصه را آراست كه وي در مجلس خبرگان به قائم مقامي رهبري رسيد و قصه انتخاب بني صدر و خاتمي فصل هاي پرماجراي ديگري است از اين داستان ارتجاع و انقلاب به عقب... تا روزگار معاصر كه كساني در غنيمت طلبي و لجاجت و تحريك شدگي و تعبد زن و فرزند و عشيره سياسي، روي صحابه پيمان شكن آوردگاه جمل را سپيد كردند گويا كه خدا و خلق و انقلاب و خط امام را سه طلاقه كرده اند و حتي اگر شتر از سوراخ سوزن بگذرد، آنها از منيت و لجاجت كور خود نتوانند كه بگذرند.چه فرقي مي كند كدام عنوان را داشته باشي، حجت الاسلام و آيت الله يا مهندس و دكتر؟ معمم باشي يا مكلا؟ در حلقه «الف» باشي يا دسته «ب» و گروه «ج»؟ مجمعي باشي يا مجلسي و دولتي و قضايي؟ پنجاه هزار رأي آورده باشي يا 10 ميليون و 20 ميليون؟ اصلا رأي آورده باشي يا مردم به تو رأي نداده باشند؟ احمدي نژاد و هاشمي رفسنجاني و لاريجاني و قاليباف و رضايي باشي يا خاتمي و كروبي و موسوي و بني صدر و عمرو و زيد؟ مگر نام و عنوان و جايگاه و سابقه و شهرت، فرد را بيمه و واكسينه مي كند از اينكه با انواع هيجان هاي بيروني و دروني آزموده نشود؟ آيا بايد در اوراق تاريخ حتماً به اسامي سيدكاظم شريعتمداري و حسينعلي منتظري و بني صدر، نام هاي ديگري به عنوان آينه عبرت افزوده شود؟آنچه بيش از هر زمان ديگر ضرورت دارد مراقبت از تبديل شدن به «تكيه گاه» اهرم فشار دشمن است، چه آنها كه در دولت و مجلس و دستگاه قضايي و مجمع تشخيص مصلحت حضور دارند و چه ديگراني كه منتقدان هر كدام از اين مجموعه ها به شمار مي آيند. نقدها بايد اضلاع جبهه انقلاب- آنها را كه به اصول آن يعني اسلام، ولايت و رهبري، قانون اساسي و مرزبندي با دشمنان وفادارند- به هم نزديكتر كند و به الفت و وحدت ذيل رهنمودهاي رهبري رهنمون سازد"
در خاتمه اینکه همانگونه که اشاره شد دیو صفتان بدتراز دیو حاکم شده بر ایران که نزدیک به 32 سال است که نعره کشان خون ریخته و جنگ افروزی کرده اند و تهدید و ترور و غارتگری نموده و ایران را شخم زده اند و منابع و ذخایر کشور را به تاراج داده اند و هم زمان بطور دروغین و وارونه خودشان را فرشته جا زده اند . ولی آنچه واقعیت است آنگونه ماهیت پلید و ضد انسانی با اهداف خبیث و وحشیانه شان بیرون زده شده است که نه فاصله شان از مردم تبدیل به دره ی عمیق هر گز پر ناشدنی تبدیل شده است ، بلکه آنچنان رو در روی مردم معترض ایستاده اند که هرروز برای سرکوب و اختناق و سانسور و رعب و وحشت برای کنترل جامعه در حالت انفجاری همچون دوران پایانی زمان شاه هرروز بیش از گذشته وابسته به ارگان و ابزار های سرکوب گر اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی می شوند . ولی چون حاکمان کودتاگر اعتماد کامل بهمه این ار گان های در حال ریزشی ندارند .بنابراین از ترس و وحشت قیام اعتراضی مردم نا راضی مجبور شده اند تا که در شورای عالی امنیت ملی مأموریت امنیت یا سرکوب و ضرب شتم عریان داخلی را به پاسداران کودتاگر وا نهند تا مهر تأئید بر عدم مشروعیت و ضد مردمی رژیم ضد بشری زده شود . از طرف دیگر نیاز شدید به تهدید کردن ناراضیان خودی مدعی اصول گرائی برای تسلیم کامل شان به ولی وقیح و پاسداران کودتا گر می باشد که هم لهجه قلم بر دست سربازجو حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود بدون لنت زبان بطور شفاف شرایط و چارچوب آن را ترسیم کرده است .
"دشمناني كه معجزه انقلاب اسلامي به تاريخ يكسره سلطه گري و بهره كشي و چپاول آنها پايان داده بود، هرگز از كمين و كيد و نقشه چيني باز نايستادند. آنچه تا همين امروز در زمينه دام گستري و كمين و شبيخون و خيانت و جنايت از دستشان آمده، مطلقا كم نگذاشته اند. از تدارك كودتا و شبيخون نظامي طبس بگيريد تا برپايي غائله و آشوب و جنگ و تحريم اقتصادي. از سرگذشت نهضت آزادي و سازمان مجاهدين خلق بگيريد تا سرنوشت سيدابوالحسن بني صدر و آيت الله سيدكاظم شريعتمداري و آيت الله حسينعلي منتظري و پس از آن نوسان هاي شديد در برخي تشكل هاي سياسي- انقلابي و حتي روحاني نظير مجاهدين انقلاب و مجمع روحانيون مبارز. و روند دگرگوني برخي چهره هاي شناخته شده در دوره هاي سازندگي، اصلاحات و «عدالت و خدمت»، خود تاريخ پر حادثه و هيجاني است كه بايد ورق زد و ديد كه چگونه در اين «صيرورت» و روند تحولات- خواسته يا ناخواسته- قطعه به قطعه پازل «فتنه 88» تدارك شد و دشمن اين قطعات را- به مثابه محورهاي شبيخون- به هم الحاق كرد تا آن ضربه را بزند.آنچه نهضت آزادي و سازمان مجاهدين خلق و سيدكاظم شريعتمداري و منتظري و سپس برخي داعيه داران سازندگي و اصلاح طلبي را به سقوط كشاند.اين انحراف كه ملازم عمل زدگي، «هدف، وسيله را توجيه مي كند» و پا نهادن در مواضع و مواقع تهمت است، مقدمه بدگماني و بي اعتمادي و پراكندگي و در عين حال زمينه ساز تشويق ديگران به عرفيگري و اباحي گري اخلاقي- سياسي است.-عدم مرزبندي صريح با دشمنان يا «مرام» و «القائات» و «خط» آنها كه ادامه همان رفتارهاي ظاهراً پيچيده! و رازآلود سياسي- اعم از اينكه از سر غفلت باشد يا از سرشيفتگي و مرعوبيت- و متقابلا فاصله گذاري با جبهه خودي است. وقتي رجل يا جرياني ريشه هاي تغذيه خويش را از اردوگاه انقلاب بريد، ناچار است به «اغيار» و «نامحرمان» و حتي دشمنان تكيه كند و در ازاي آن كوتاه بيايد و امتياز بدهد. سازمان مجاهدين خلق روزگاري از همه انقلابي تر مي نمود تا آنجا كه گروهي از مبارزان انقلابي حبس كشيده، حسرت روحيه آنها را مي خوردند. و برخي اعضاي نهضت آزادي چنان روشنفكر و صاحب نظر و ديندار نشان مي دادند كه دل از برخي اصحاب جبهه انقلاب بردند تا آنها را براي نامزدي اولين دولت انقلاب پيشنهاد كنند. و جريان پشت صحنه آقاي منتظري چنان عرصه را آراست كه وي در مجلس خبرگان به قائم مقامي رهبري رسيد و قصه انتخاب بني صدر و خاتمي فصل هاي پرماجراي ديگري است از اين داستان ارتجاع و انقلاب به عقب... تا روزگار معاصر كه كساني در غنيمت طلبي و لجاجت و تحريك شدگي و تعبد زن و فرزند و عشيره سياسي، روي صحابه پيمان شكن آوردگاه جمل را سپيد كردند گويا كه خدا و خلق و انقلاب و خط امام را سه طلاقه كرده اند و حتي اگر شتر از سوراخ سوزن بگذرد، آنها از منيت و لجاجت كور خود نتوانند كه بگذرند.چه فرقي مي كند كدام عنوان را داشته باشي، حجت الاسلام و آيت الله يا مهندس و دكتر؟ معمم باشي يا مكلا؟ در حلقه «الف» باشي يا دسته «ب» و گروه «ج»؟ مجمعي باشي يا مجلسي و دولتي و قضايي؟ پنجاه هزار رأي آورده باشي يا 10 ميليون و 20 ميليون؟ اصلا رأي آورده باشي يا مردم به تو رأي نداده باشند؟ احمدي نژاد و هاشمي رفسنجاني و لاريجاني و قاليباف و رضايي باشي يا خاتمي و كروبي و موسوي و بني صدر و عمرو و زيد؟ مگر نام و عنوان و جايگاه و سابقه و شهرت، فرد را بيمه و واكسينه مي كند از اينكه با انواع هيجان هاي بيروني و دروني آزموده نشود؟ آيا بايد در اوراق تاريخ حتماً به اسامي سيدكاظم شريعتمداري و حسينعلي منتظري و بني صدر، نام هاي ديگري به عنوان آينه عبرت افزوده شود؟آنچه بيش از هر زمان ديگر ضرورت دارد مراقبت از تبديل شدن به «تكيه گاه» اهرم فشار دشمن است، چه آنها كه در دولت و مجلس و دستگاه قضايي و مجمع تشخيص مصلحت حضور دارند و چه ديگراني كه منتقدان هر كدام از اين مجموعه ها به شمار مي آيند. نقدها بايد اضلاع جبهه انقلاب- آنها را كه به اصول آن يعني اسلام، ولايت و رهبري، قانون اساسي و مرزبندي با دشمنان وفادارند- به هم نزديكتر كند و به الفت و وحدت ذيل رهنمودهاي رهبري رهنمون سازد"
در خاتمه اینکه همانگونه که اشاره شد دیو صفتان بدتراز دیو حاکم شده بر ایران که نزدیک به 32 سال است که نعره کشان خون ریخته و جنگ افروزی کرده اند و تهدید و ترور و غارتگری نموده و ایران را شخم زده اند و منابع و ذخایر کشور را به تاراج داده اند و هم زمان بطور دروغین و وارونه خودشان را فرشته جا زده اند . ولی آنچه واقعیت است آنگونه ماهیت پلید و ضد انسانی با اهداف خبیث و وحشیانه شان بیرون زده شده است که نه فاصله شان از مردم تبدیل به دره ی عمیق هر گز پر ناشدنی تبدیل شده است ، بلکه آنچنان رو در روی مردم معترض ایستاده اند که هرروز برای سرکوب و اختناق و سانسور و رعب و وحشت برای کنترل جامعه در حالت انفجاری همچون دوران پایانی زمان شاه هرروز بیش از گذشته وابسته به ارگان و ابزار های سرکوب گر اطلاعاتی و امنیتی و انتظامی می شوند . ولی چون حاکمان کودتاگر اعتماد کامل بهمه این ار گان های در حال ریزشی ندارند .بنابراین از ترس و وحشت قیام اعتراضی مردم نا راضی مجبور شده اند تا که در شورای عالی امنیت ملی مأموریت امنیت یا سرکوب و ضرب شتم عریان داخلی را به پاسداران کودتاگر وا نهند تا مهر تأئید بر عدم مشروعیت و ضد مردمی رژیم ضد بشری زده شود . از طرف دیگر نیاز شدید به تهدید کردن ناراضیان خودی مدعی اصول گرائی برای تسلیم کامل شان به ولی وقیح و پاسداران کودتا گر می باشد که هم لهجه قلم بر دست سربازجو حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود بدون لنت زبان بطور شفاف شرایط و چارچوب آن را ترسیم کرده است .
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890711/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 11 مهرماه سال 1389
هفت بند شبيخون (يادداشت روز)
http://www.kayhannews.ir/890711/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 11 مهرماه سال 1389
هفت بند شبيخون (يادداشت روز)