گفت و شنود دروغ نامه ی 17 مهر - 89
شناسايي (گفت و شنود)
گفتم : دفاع سرباز جو نماینده و یژه رهبر ارباب
با گشودن دکان جاسوسی و اتهام زنی چند باب
شده مثل آن پدر و پسر که رفتند به دزدی یه خانه
صاحبخانه که بیدار شد با دیدن دزدها داشت بهانه
با تعقیب کردن شان ، بهشان گفت بایستیدگوساله و گاو
پسر گفت به پدر ، ما لو رفتیم چون یارو باهوشه و کنجکاو
گفت: اخيراً مقامات امنيتي انگليس به مهاجراني و كديور توصيه كرده اند كه بيشترين فعاليت سايت جرس را به نقض حقوق بشر در ايران اختصاص بدهند.
گفتم: چطور مگه؟! چي شده؟!
گفت: يكي از بهائيان فراري و همكار سايت جرس مي گويد؛ موسوي و خاتمي و كروبي ديگر جايگاهي ندارند و دولت انگليس معتقد است كه اپوزيسيون بايد روي موضوع ديگري تمركز كند.
گفتم: حيوونكي بهاءالله و كديور افندي، با پيشنهاد درازگوش تراوا، حسابي سنگ روي يخ شده اند و حالا بايد به دستور انگليسي ها پالون خر «تراوا» را كنار بگذارند و كت و شلوار حقوق بشر بپوشند!
گفت: ظاهرا مقامات امنيتي انگليس هم فهميده اند كه ماموران بي عرضه آنها بدجوري لو رفته اند.
گفتم: چه عرض كنم؟! يارو با پدرخوانده اش براي دزدي وارد خانه اي شده بود. صاحبخانه كه بر اثر سر و صدا از خواب پريده بود، به تعقيب آنها پرداخت و خطاب به آنها گفت؛ گوساله! وايستا ببينم! و يارو به پدرخوانده اش گفت من لو رفتم! تو فرار كن
گفت : سربازجوی همیشه نشئه و مشنگ
چرا چنین اعتیاد داره به گفتن چرند وچفنگ؟
گفتم : مگر این مدافع رژیم آلوده به ننگ؟
باز چگونه هذیان گوئی کرده این الدنگ ؟
گفت: چون سگ رها و بسته شده سنگ
سربازجوی هار که با همه داره سر جنگ
این چارچی و مبلغ ولی وقیح و ندیمه
به نقل از مقامات دولت انگلیس فخیمه
گیر داده به محسن کدیور و مهاجرانی
علیه اشان نموده است سخن پرانی
در ادامه ی شیوه گفتمان لجن پرانی
علیه رهبران مغلوب کرده سنگ پرانی
گفتم : این سرباز جوی صاحب شلاق و تخت تعزیر
برای چه به اینان چپ و راست هی می دهد گیر؟
گفت :چون اینان از نقض حقوق بشر داده اندخبر
نگرانست ازخطری شدن اوضاع ولی وقیح رهبر
به ویژه که رکوردار نقض جهانیست رژیم ضد بشر
پس سر بازجوی علیه شان رفته است بر سر منبر
برای اینکه ردگم کند، نقض حقوق بشرنماید بی اهمیت
اینان کرده عامل انگلیس و جاسوس اطلاعات و امنیت
گفته بفرمان دولت فخیمه انگلیس شدند سر و پا گوش
تا افشاکنند نوکر جماران نشین درازگوش شده چموش
گفتم : دفاع سرباز جو نماینده و یژه رهبر ارباب
با گشودن دکان جاسوسی و اتهام زنی چند باب
شده مثل آن پدر و پسر که رفتند به دزدی یه خانه
صاحبخانه که بیدار شد با دیدن دزدها داشت بهانه
با تعقیب کردن شان ، بهشان گفت بایستیدگوساله و گاو
پسر گفت به پدر ، ما لو رفتیم چون یارو باهوشه و کنجکاو