دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 10 آبان ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " ابهامات موضع غرب در آستانه مذاكرات ژنو 3 "
" قلم بر دست یادداشت روز نویس اعتراف کرده همانگونه که غرب از شرط و شروط مذاکره و اصرار برتحویل گرفتن غنی سازی اورانیوم عب نشینی کرده است چاره ای هم جز برسمیت شناختن هسته ای شدن رژیم ضدبشری ندارد"
در سال 61 در بخش گاو داری ضمیمه ی واحد 1 زندان قزل حصار کرج یکی از بچه های زندانی که در کار خانه ی صنعتی هپکوی اراک کار می کرد و به اتفاق محسن امیری معلم در شازند اراک که هوادار مجاهدین بودند همراه با مهندس تقی فلاح اهل لاهیجان که هوادار سازمان اقلیت که قبل از دستگیری در ماشین سازی اراک مشغول کار بود زندان اوین تبعید و برای مدتی در بند209 زندان اوین بودند که هم بند با زندانیان مسن ازجمله توده ای وملی گرا و ارزی ها و چند تا جوان روستائی اهل ورامین بودند. سپس حسین نامدار با محسن امیری در تابستان سال 67 اعدام شدند .اما بر اساس سنت و رسم و رسوم زندانیان که از زمان شاه هم وجود داشت تقسیم کار و کارگری در زندان ها میان زندانیان سیاسی وجود داشت که پس از انقلاب هم در زندان ها این سنت دنبال می شد . یک روز در فضای پائیزی هنگام قدم زدن ساعت 5 بعد از ظهر درون این گاو داری سابق که تعداد 120 زندانیان وابسته به جریانات گوناگون در آن بود البته خبری هم از هوا خوری نبود . حسین نا مدار با خنده و بطور طنز تعریف می کرد. روزی مسئولیت کارگری بند به یکی از کادر های هیئت تحریه ی انتشارات حزب توده و روزنامه مردم واگذار شد .اگر درست به یادم مانده باشد. نام وی پور هرمزان بود . حسین گفت وی سر پا ایستاد و یک نطق ایدئولوژیک فلسفی غرا و مبسوط پیرامون این وظیفه ی محوله شده به وی ایراد کرد و آرزو نمود تا که بتواند از عهده این مسئولیت پیچیده درشرایط بغرنج بر آید.هنگام سخنرانی اش ناگهان یکی از همان جوانان لپ گلی روستائی ورامینی که جزو زندانیان بود پرید و سط نطق سخنرانی و سخنرانی نطاق را شهید کرد و خطاب به وی گفت جمع کن بساط سخنرانی ات را چه داری می گوئی ؟ مگر اینجا متینگ حزب توده است؟. ننه بی آمرز ساده صحبت کن تا درک آن برای همه قابل فهم وآسان باشد .مثل بقیه یک وظیفه ی کارگری هم به تو واگذار شده است که می بایست انجام بدهی ونیاز به اینگونه سخنرانی هم ندارد. اکنون پیش مقدمه قلم زنی هم لهجه ی سر بازجو حسین شریعتمداری یادداشت روز نویس مشابه ی نطق و دادستان نقل قول شده است . زیرا که محور دفاع کردن از سیاست سر کاری و وقت کشی مذاکرات هسته ای است که بهمان شیوه ی ذکر شده مانور تبلیغاتی داده است و در دفاع از اهداف پروژه ی هسته ای نقل قول از پاسدار مترسک موجی و فراموش شده سعید جلیلی کرده است و ضمن یاد آوری این نکته که چند هفته تا مذاكرات ژنو 3 باقي نمانده تأکید نموده است که در دو دور قبلي اين مذاكرات رژیم ضد بشری موفق شد يك ادبيات راهبردي براي تشريح موضع خود در مقابل گروه 1+5 ايجاد نماید كه چارچوبي براي بحث درباره انبوهي از مسائل كليدي منطقه اي و فرامنطقه اي بوده است. در دنباله افزوده است که گفتمان اين ادبيات حوزوی – پاسداری – اصول گرائی یا در حقیقت بند بازی و تر دستی و وقت کشی کردن است که در نامه 15 تير (6 ژوئيه) این پاسدار موجی و ترکشی سعید جلیلی که دبير شوراي عالي امنيت ملي رژیم ضد بشری و کودتائی می باشد به كاترين اشتون رئيس گروه مذاكره كننده 6 كشور داده شده است که به روشني و ايجاز تشريح شده است که قلب آن هم بر اين گزاره استوار است كه اگر چنانچه غرب بی خیال امضاهای پای بیانیه ها ومصوبه های بین المللی خود شود که پیرامون نقض مستمر حقوق بشر در ایران است .همینطور چشمان خودرا بر این نقض ادامه دار حقوق بشر در ایران ببندد و توجهی هم نسبت به 400 هزار اسناد مستند منتشره شده ی ویکی لیکس از خود نشان ندهد که مرتبط به گسترش دامنه ی امنیتی دفاع از اهداف پروژه ی هسته ای می باشد که به سیاست مداخله گری در امور داخلی عراق و افغانستان و لبنان وفسطین هم ربط داده شده است که دشمنی جدی با مذاکرات صلح خاور میانه را نیز در بر می گیرد . خلاصه به رسمیت شناختن حقوق اهداف پروژه ی هسته ای رژیم ضد بشری حاکم بر ايران احترام بگذارد و ظرفيت هاي آن را به رسميت بشناسد، . آنگاه همچون موهبت الهی بودن جنگ خانمان بر اندازانه ی 8 ساله ی ایران و عراق از موهبت «گفت وگو براي همكاري» با هیئت هسته ای مترسک و پیام منتقل کن رژیم ضد بشری کودتائی نامشروع ايران برخوردار خواهد شد. شایان یادآوریست که نیاز به ذکر نیست این دیگر تبدیل به یک نه فرمول که بالا تر قاانون امری و واجب الاطاعت شده است که قلم زنان هر موضوع و مقوله ای که دنبال می کنند . وظیفه دارند که آن را ربط به 22 خرداد 88 و تظاهرات ضد حکومتی در طول همین سال دهند تا برای متهم ومحکوم کردن رقیب بعنوان فتنه از آن یاد نمایند تا که ضریب مخالفت و نارضایتی عمومی به تحریک و عامل محرک دشمن بیگانه نسبت داده شود . در نهایت بتوان بطور سیستماتیک مورد مانور دادن جنگ روانی تبلیغاتی از این اصطلاح من در آوردی چنین استفاده ی ابزاری چند جانبه از جمله دفاع از اهداف هسته ای کرد :
" مذاكرات ژنو 1 در تير 1387 به اين دليل نافرجام ماند كه غربي ها نتوانستند از ميان دو گزينه طمع به نتيجه انتخابات ايران و تلاش براي رسيدن به يك راه حل با ايران، گزينه درست را انتخاب كنند.مذاكرات ژنو 2 در مهر88 هم تداوم نيافت به اين علت كه آمريكا درباره وضعيت داخلي ايران دچار يك اشتباه محاسباتي جدي بود و احساس مي كرد حيف است گزينه اي مانند تحريم را كه فكر مي كردند مي تواند فضاي داخلي ايران را كاملا به هم بريزد، از دست بدهد. در آن مقطع، در داخل ايران روشن بود كه آمريكايي ها به هيچ قيمتي از امتحان كردن گزينه تحريم صرف نظر نخواهند كرد، در نتيجه بيانيه تهران نه به عنوان راه چاره اي اضطراري براي گريز از تحريم، بلكه به عنوان ابتكاري براي نشان دادن دورنماي يك راه حل و آشكار كردن بي صداقتي و دروغ گويي غربي ها در مورد تامين سوخت راكتور تهران، مورد توافق قرار گرفت"
در دنباله هم لهجه سربازجو حسین شریعتمداری و عضو فعال انصار چماقداران حزب الله آشکارا اعتراف کرده و لو داده است که دلیل دخالت گری در اموری داخلی افغانستان در راستای کدامین اهداف یا مرتبط به کدام سیاست راهبردی دفاع از پروژه ی هسته ای است ؟ ضمن اینکه از سوی دیگر تأئید کننده ی اسناد منتشر شده ی مستند ویکی لیکس مبنی بر اثبات نقش دخالت گری رژیم ضد بشری و پاسداران درعراق و افغانستان می باشد
" كاترين اشتون و ديگر مقام هاي غربي -البته بي نام و نشان- كه درباره محتواي مذاكرات آينده اظهارنظر كرده اند، اصرار دارند كه موضوع اصلي مذاكرات آتي مسئله هسته اي خواهد بود و موضوعات ديگر فقط «پس از آن» مي تواند مطرح شود. مسئله اين است كه غربي ها طوري حرف مي زنند كه گويي في المثل اين ايران است كه متقاضي مذاكرات منطقه اي با آمريكا در مورد افغانستان است! وقتي از مذاكرات راهبردي با 1+5 سخن گفته مي شود، يعني مجموعه اي از دستوركارها در ارتباط و پيوند با يكديگر، در مذاكرات مطرح خواهد شد. ايران دستور كارهاي مدنظر خود را در بسته ژوئن 2008 و نامه ژوئيه 2010 تشريح كرده است. از آن طرف، آمريكايي ها در ماه هاي اخير چندين مرتبه گفته اند كه مايلند باب مذاكراتي منطقه اي با ايران بويژه درباره افغانستان را باز كنند. به هيچ وجه معلوم نيست كه ايران كوچكترين علاقه اي به مذاكره درباره افغانستان با آمريكا داشته باشد (خصوصا كه استراتژي آمريكا در افغانستان اكنون تعامل با طالبان است) اما وقتي آمريكا خود متقاضي مذاكره منطقه اي است، ديگر بي معناست كه شرط بگذارد: زماني بود كه غربي ها به كمتر از تعليق غني سازي و بعد از آن نابود شدن كل تاسيسات هسته اي ايران راضي نمي شدند، اما حالا با خوشحالي سر و صدا راه انداخته اند كه ايران پذيرفته با آنها حرف بزند و مي گويند كه اين يك دستاورد بزرگ براي آنهاست! از درخواست تعليق تا درخواست مذاكره، راهي طولاني است كه ايران غرب را وادار به پيمودن آن كرده و حالا روشن است كه اين طي طريق بي حاصل هم نبوده است..مذاكرات وين، مذاكراتي تجاري است كه در آن ايران قصد دارد با حضور و مشاركت آژانس بر اساس يك سند معتبر يعني بيانيه تهران، براي يك راكتور تحقيقاتي خود سوخت تهيه كند اما مذاكرات ژنو با 1+5 چارچوبي براي پرداختن به مسائل بسيار كلان منطقه اي و فرامنطقه اي است و اختصاصي به بحث هسته اي ندارد. حقيقتي كه غربي ها از گفتن آن ابا دارند اين است كه مي خواهند مبادله را به مكانيسم حفظ آبرو براي خود تبديل كنند بويژه در شرايطي كه مي دانند بايد ايران هسته اي را بپذيرند و درخواست هايي مانند تعليق يا عمل به قطعنامه ها هم تا ابد دست نيافتني است.غرب مي داند كه چاره اي جز پذيرش ايران هسته اي ندارد و صرفا در پي آن است كه بتواند ادعا كند در ازاي امتياز بزرگي كه داده چيزي هم از ايران گرفته است"
قلم بر دست یادداشت روز نویس باز هم تأکید اصرار وادار کردن به برسمیت شناخته شدن هسته ای رژیم ضد بشری کرده است تا که که پیوند با بر نفی موافقت توقف غنی سازی و تأکید بر ادامه ی آن زده باشد . لذا شکی باقی نمی گذارد که هدف از ادامه ی غنی سازی اورانیوم چیزی جز اهداف نظامی و تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای نمی تواند باشد . زیرا که هر گونه انکار و تکذیب کردن آن دلیل بر مضاعف بودن صحت هدف نظامی بودن غنی سازی اورانیوم می باشد. برای همین چنین مدعی شده است که غرب دیگر تلاش برای گرفتن اورانیوم غنی شده از رژیم ضد بشری نمی کند:
"از فوريه گذشته غني سازي 20 درصد را آغاز و به اندازه كافي در آن مهارت پيدا كرده است و مطابق برنامه اعلام شده تا شهريور ماه آينده قادر به توليد اولين مجتمع هاي سوخت راكتور تهران خواهد بود. نكته آخر اين است كه تازه امروز است كه با دقيق شدن در اظهارنظرهاي غربي ها مي توان فهميد ايران چقدر هوشمند بود كه پيشنهاد وين را به آن شكلي كه در اكتبر 2009 ارائه شد نپذيرفت.اگر به سخنان و تحليل هاي مقام ها و منابع غربي مراجعه كنيد تنها چيزي كه صبح تا شام از آن حرف مي زنند «گرفتن مواد هسته اي از دست ايران» است و حتي يك بار از باب ظاهرسازي هم كه شده از تامين سوخت راكتور تهران يادي نمي كنند.از اين ادبيات تنها نتيجه اي كه مي توان گرفت اين است كه غرب سال گذشته هم هدفي جز سرقت مواد هسته اي ايران و بعد، گروگان گرفتن سوخت راكتور تهران نداشته است.اكنون و با آشكار شدن نيت حقيقي غرب، تضمين هاي عيني كه ايران براي ورود به مسير مبادله درخواست مي كند قاعدتا بايد بسيار محكم تر از گذشته باشد"
در خاتمه اینکه گذشته از اینکه عضو فعال انصار حزب الله و قلم زن یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان اعتراف کرده است که حضور در اجلاس مذاکره وین تجاری ونه هسته ای است . از سوی دیگر خیلی وقت است که تق و گند سیاست خائنانه ی مماشات گرایانه ی تجارت خون ونفت مذاکرات هسته ای غرب با رژیم ضد بشری هم در آمده است . به خصوص اینکه اکنون قلم بر دست یادداشت روز نویس تأکید آمرانه کرده است که غرب همانگونه که از تمامی شرط و شروط تعیین شده ی گذشته ی مذاکرات هسته ای خود عقب نشینی کرد و دست از تحویل گرفتن غنی سازی اورانیوم بر داشته است . اکنون نیز هیچ راه چاره ای جز این ندارد که هسته ای شدن رژیم ضد بشری را برسمیت بشناسد . بنابراین پس از افشای اسناد مستند ویکی لیکس همانگونه که گفته شد اثبات گر این واقعیت که این سیاست مداخله گری حاکمان تهران بدون ارتباط به ایجاد پشتوانه ی امنیتی دفاع از اهداف هسته ای در برون مرز نمی باشد. از جمله مداخله گری در امور داخلی عراق و افغانستان وناامن وبی ثبات کردن شان همچنین مخالفت و دشمنی کردن با روند مذاکرات صلح خاور میانه که ا ز طریق حزب الله لبنان و حماس دنبال شده است . مگر دیگر چه نکته ای در ابهام مانده است که غرب علاقمند به ادامه ی بازی موش و گربه ی آزمون و شکست خورده ی 8 ساله ی مذاکرات هسته ای است که هنوز آن را ادامه می دهد و همچنان چشم به اتفاق معجزه دوخته است؟
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890810/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 10 آبان ماه دو شنبه –1389
ابهامات موضع غرب در آستانه مذاكرات ژنو 3 (يادداشت روز
)