روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 15 فروردین ماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " عجله نكنيد! "
"صد البته اینگونه اقدامات و تهدیدات و وارونه گویی و آدرس غلط دادن ها به خاطر وحشت از همین شعله ور شدن آتش پنهان در زیر خاکستر در ایران می باشد"
وزیر ترور و جاسوسی امور خارجه ی رژیم ضد بشری نا مشروع که در یک برنامه ی ضربتی جراحی منو چهر متکی آدم ربا این پست را بر عهده گرفت . در شرایطی اکنون از هر سو زیر فشار و تیغ پرسش گری قرار دارد که سایت مدعی اصل گرایان وی را متهم به بهائیت نموده است . از سوی دیگر نامه نگاری پنهانی هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ی آمریکا برای وی که اعلام آمادگی سفر به ایران در این نامه شده است که روشنگری وفاش شدن این نامه پراکنی می بایست موجب اتهام بهائی بودن وی شده باشد . از سوی دیگر با لگد زدن بر گور خمینی شیاد و پشت پا زدن به فتوای وی در مورد مصر و پس از سفر پاسدار نجار وزیر کشور دولت نامشروع دهم به مصر و دیدار که وی با محمد البرادعی داشت . سپس البرادعی گفت تلاش می کند رابطه ی دیپلماتیک میان دو کشور به وجود آید . آنگاه وزیر امور خارجه ی مصر در کنفرانس مطبوعاتی خود اظهار نظر کرد که برای گسترش رابطه با رژیم ضد بشری کودتایی و نا مشروع حاکم بر ایران دریچه ای جدید گشوده می شود . در ادامه علی اکبر عراقی وزیر ترور و جاسوسی امور خارجه پس از این آمادگي همتاي مصري خود براي برقراري روابط با رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ايران از این نظر استقبال و ابراز اميدواري كرد كه در فضاي جديد ايجاد شده، شاهد ارتقاء روابط میان دو کشور باشيم. غافل از آنکه اینگونه شفاف از خط سرخ ترسیم شده عبور کردن و دهان کجی به فتوای خمینی شیاد نمودن بها دارد و بی هزینه نمی باشد . زیرا که وزیر دکوری جدید اینجا را نخوانده و پیش بینی نکرده بود که با بودن ولی وقیح جانشین خمینی شیاد همکاره وی در مقام وزیر امور خارجه کاره ای برای تصمیم گیری نیست تاکه بتواند از اینگونه اظهار نظر ها بکند . زیرا سرپل خر بگیری وجود دارد که با ز گشایی تاریخچه ی قطع رابطه با مصر این چنین یقه وی نیز به عنوان متهم گرفته می شود :
"صرفنظر از اين واكنش ديپلماتيك كه ميتواند نشان از عزم طرف ايراني براي گسترش روابط و يا صرفاً پاسخي لفظي و بدون پشتوانه عملي باشد، در موضوع برقراري روابط با مصر كه از حدود 30 سال پيش و به فرمان امام خميني بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران به دليل امضاي پيمان ننگين كمپ ديويد و برسميت شناختن رژيم صهيونيستي توسط انورالسادات رئيس وقت رژيم مصر قطع شد، نكات اصولي و مبنايي متعددي وجود دارند كه بايد مورد توجه جدي مسئولين دستگاه ديپلماسي كشورمان قرار گيرند. حدود سي و دو سال پيش امام خميني با صدور فرماني به وزيرخارجه دولت موقت، دستور قطع رابطه با رژيم مصر را صادر كردند. در اين فرمان كه يكي از افتخارات انقلاب اسلامي و رهبري آن در حوزه سياست خارجي است، امام خميني دستور فرمودند: "با در نظر گرفتن پيمان خائنانه مصر و اسرائيل و اطاعت بي چون و چراي دولت مصر از آمريكا و رژيم صهيونيستي، دولت موقت جمهوري اسلامي ايران قطع روابط ديپلماتيك خود را با دولت مصر بنمايد." قطع رابطه دو كشور درحالي صورت گرفت كه مصر در طول سه دهه به عنوان كشوري شناخته ميشد كه در خط مقدم جبهه مبارزه با رژيم صهيونيستي حداقل 4 جنگ را با صهيونيستها فرماندهي كرده بود ولي پس از مرگ جمال عبدالناصر، جانشين وي انورسادات در يك چرخش 180 درجه اي، دست دوستي به سوي رژيم اشغالگر قدس دراز نموده و به عنوان نخستين كشور اسلامي، موجوديت اين رژيم را به رسميت شناخته و با امضاي پيمان ننگين كمپ ديويد در سال 57، بزرگترين ضربه را به كشورهاي اسلامي و آرمان ملت فلسطين وارد كرده بود؛ كشوري كه تا اين سال خط مقدم نبرد با اشغالگران صهيونيست به شمار ميرفت و چشم اميد امت اسلام به خاكريزهاي آن دوخته شده بود ولي ناگهان به متحد استراتژيك آمريكا و رژيم صهيونيستي در خاورميانه مبدل شد و رئيسجمهور سازشكار آن در برابر دوربينهاي رسانهاي با رئيس رژيم صهيونيستي جام شراب به هم زده و نوشيد! به دليل همين خيانتها بود كه سرانجام يكي از فرزندان انقلابي مصر او را به سزاي خيانتش رساند. پس از اعدام انقلابي سادات، معاون وي حسني مبارك كه يك نظامي كار كشته بود، قدرت را دردست گرفت و سركوب گروههاي اسلامي و نيز پاسداري از امنيت رژيم صهيونيستي را در اولويت سياستهاي خود قرار داد. واقعيت اينست كه حسني مبارك كه از مهرههاي آمريكا بود با كارسازي واشنگتن توانست جاي سادات را بگيرد و به راهي كه او براي نوكري رژيم صهيونيستي در پيش گرفته بود ادامه دهد ولي پيمانه صبر ملت مصر لبريز شد و سال گذشته پس از تحمل 30 سال ديكتاتوري مبارك، او را با تظاهرات خياباني از حكومت ساقط كرده و خواستار برقراري آزادي و لغو پيمانهاي ننگين و نفوذ بيگانگان در اين كشور شدند- اتفاق بزرگي كه در مصر روي داد، اين بود كه ملت با قيام خود، فرد ديكتاتوري را كه 30 سال همچون فرعون بر مقدرات اين كشور حاكم بود، به زير كشيد. اين كار هر چند اقدام بزرگي در سرنگوني يك ديكتاتور و مزدور رژيم صهيونيستي در يك كشور مسلمان بود و ضربه سنگيني به سياستهاي خاورميانهاي آمريكا وارد كرد ولي اين تحول، همه خواستههاي مردم مصر را تأمين نكرد زيرا آنچه تاكنون در مصر روي داده، فقط سرنگوني ديكتاتور است كه در جملهاي معترضه بايد گفت بدون اينكه بخاطر جنايات و خيانتهايش محاكمه شود، متأسفانه آنچه در مصر روي داده يك تحول ناقص و ابتر است بدون اينكه اين تحول به انتهاي مطلوب خود رسيده باشد، زيرا نظام ديكتاتوري و سران و اركان نظام همچنان بر كرسيهاي حكومتي تكيه زده و سر جاي خود ماندهاند اين درحاليست كه مردم مصر در شعارهاي خود در ميدان التحرير قاهره فرياد ميزدند: "الشعب يريد اسقاط النظام" يعني ملت خواهان سرنگوني همهي اعضا و اركان ديكتاتوري موجود در مصر هستند نه فقط شخص ديكتاتور كه در رأس قرار دارد. بنابر اين به روشني ميتوان گفت ساختار سازماني و مديريت اداري مصر همچنان بر مدار تفكرات ديكتاتوري ميچرخد و بيانيه اخير شوراي نظامي حاكم بر مصر كه تاكيد كرده قاهره به تمامي توافقنامههاي بينالمللي از جمله كمپ ديويد پايبند است و به صدور گاز به اسرائيل ادامه داده و همچنان بر كنترل رفح و تحريم غزه اصرار دارد. اين واقعيتهاي تلخ نشان ميدهند. انقلاب مردم مصر هنوز به اهداف خود دست نيافته و موانع بسياري تا تحقق كامل اين خواستهها كه خواهان برچيده شدن نظام ديكتاتوري، تحقق قانون اساسي مردمي، لغو سلطه بيگانگان بر اين كشور و قطع رابطه با رژيم صهيونيستي است، وجود دارد. آنچه اكنون قيام مردم مصر را تهديد به انحراف ميكند، وابستگيهايي است كه رژيم وابسته حسني مبارك آنرا ادامه ميدهد و حاكميت كنوني نظاميان نيز همچنان به آن اصرار دارد و خود را متعهد به ادامه آن ميداند؛ وابستگيهايي همچون نوكري آمريكا و اسرائيل پايبندي به پيمان ننگين كمپ ديويد، زير پا گذاشتن استقلال كشور، ناديده گرفتن حقوق و آراء مردم، فساد اقتصادي، ضعف مديريت، نفوذ بيگانگان در كشور "
سر مقاله نویس در ادامه از موضع ضد آمریکایی و اسرائیلی نماینده و سخنگوی مردم مصر شده است و مطالبات و خواسته های شان را بیان کرده و این چنین اشک تمساح برای ملت فلسطین ریخته است"
"به راستي اگر قرار بود ملت بزرگ مصر از كنار اين همه وابستگيها و تعهدات ننگين و تحقيرآميز ناشي از قرارداد كمپ ديويد به سادگي بگذرد و در مقابل آن سر خم كند ديگر چه دليلي داشت كه براي پايان دادن به حاكميت پرننگ و نفرت حسني مبارك آنهمه شهيد و مجروح داده و آنهمه خون دل بخورد. مردم مسلمان و انقلابي مصر اكنون بحق اين سئوال را از خود ميپرسند كه ميان مبارك و ساير افرادي كه قرارداد ننگين كمپ ديويد را معتبر دانسته و همچنان بر تعهد خود در ايجاد سپر امنيتي براي رژيم صهيونيستي پافشاري ميكنند، وجود دارد؟! آيا اين گونه خوشرقصي ها، خيانت به آرمان بزرگ مردم مسلمان مصر و ملت مظلوم فلسطين نيست كه هم اكنون در قالب سياست شوراي نظامي اداره كننده مصر اجرايي ميشود؟"
اما پس از پیش در آمد سیاست به در گفتن تا که دیوار بشنود . یعنی مخاطب دستگاه دیپلماسی ترور و جاسوسی امور خارجه علی اکبر صالحی عراقی می باشد . زیرا که برای وی تعیین تکلیف کرده که چه باید بکند . همانگونه که بر اساس فتوای خمینی شیاد و ظایف و مسئولیت رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی را نیز گوشزد نموده است . بالاخره با نماینده ی ملت ایران شدن اینگونه تأکید بر عدم برقراري روابط سياسي با مصر در شرايط بي ثباتي حاكميتي در قاهره نموده است :
"ملت مصر كه بيش از 40 سال در آرزوي سرنگوني ديكتاتورها روز شماري كرده قطعاً اجازه نخواهد داد بقاياي رژيم ديكتاتوري مجدداً براي صحنه گرداني اين سرزمين اسلامي وارد عرصه شده و حيثيت مردم مصر را لكهدار كنند. 3 - اگر اكنون در چنين شرايطي كه انقلاب ملت مصر همچون ميوهاي نارس، در معرض كرمهاي صهيونيستي است و اراده ملي بر سرنوشت شان حاكم نگرديده و ملت طعم يك انتخابات آزاد را هم نچشيده و قانون اساسي دلخواه خود را تدوين نكرده، دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران اقدام به برقراري رابطه با حاكميت جديد كه مركب از شوراي نظاميان است بكند، در حقيقت اقدامي از روي عدم بصيرت و بدون بهره گيري از پختگي سياسي انجام داده كه طبعاً در آينده مورد بازخواست ملتهاي مسلمان ايران و مصر قرار خواهد گرفت. آنچه از مسئولين جمهوري اسلامي ايران انتظار ميرود، درايت، هوشياري، پختگي و عدم توقف در ظواهر و روبناهاست و طبعاً پذيرش موضوع ارتقاء روابط سياسي و برقراري مراودات با نظامي كه خود را متعهد به پيمانهاي ننگين و حفظ روابط با رژيم صهيونيستي دانسته و به همين دليل همچنان مورد اعتراض مردم انقلابي و جوانان مصري، امري مذموم و يك خبط بزرگ سياسي خواهد بود. ملت و دولت ايران درعين حال كه سالها با رژيم كمپ ديويدي حاكم بر مصر قطع رابطه كرده بود، با ملت مسلمان مصر پيوندي مستحكم و رابطهاي عميق و عاطفي داشت كه همين علايق به عنوان پشتوانه معنوي و محرك قيام اخير مردم اين كارسازي فراواني كرد. بنابر اين نبايد از عدم برقراري روابط سياسي با مصر در شرايط بي ثباتي حاكميتي در قاهره نگران بود بلكه بايد همراه با مردم مصر، به سياست صبر و مقاومت ادامه داده و تا رسيدن به وضعيت شفاف سياسي در مصر، از هرگونه اقدام در ارتقاي روابط ديپلماتيك خودداري كرد. اگر مردم مصر، ناشكيبايي و عجله ما را در شرايط كنوني با برقراري روابط با نظام سياسي بي ثبات كشورشان ببينند، طبعاً ما را در مبارزات انقلابي خود و در تداوم نهضت شان به عنوان رفيق نيمه راه خواهند يافت و اين، كارنامه قابل قبولي براي ما نخواهد بود. بهتر است دستگاه ديپلماسي كشورمان با تدبير و پختگي، روند اوضاع در مصر را بخوبي رصد كند و پس از برگزاري انتخابات آزاد در اين كشور و مشخص شدن مواضع نظام سياسي و حاكميتي مصر در قبال رژيم صهيونيستي و پيمان ننگين كمپ ديويد، در مورد برقراري روابط تصميمگيري نمايد. "
در خاتمه اینکه سیاست فرار به جلو که تلاش می شود بانا آگاه و بی تجربه فرض کردن مردم ایران که گویا هیچگونه تجربه ی عملی ناشی از سیاست عملکرد دولت مردان در 32 سال گذشته ندارند . یا اینکه اهداف نهفته در پشت مانور تبلیغاتی ضد آمریکایی و اسرائیلی با حمایت از ملت فلسطین را نمی دانند . یا همه ی مردمی که نقش در انقلاب در زمان شاه داشتند از صحنه حذف شدند .یا اینکه دچار فراموشی مطلق شده و حافظه ی تاریخی خود را بمرور زمان از دست دا ده اند و هر گز به خاطر نمی آورند که خمینی شیاد چرا پس از انقلاب برای عدم پاسخگویی به مطالبات مردم و خزیدن بقورت و انحصاری کردن آن تأکید بر صدور انقلاب به برون مرز کرد ؟ چرا سپس این فتوا تبدیل به آنگونه سیاست رسمی صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز شد که تاریخچه ی 32 ساله دارد. برا ی اینکه این سیاست طوری با بقای رژیم ضد بشری پیوند خورده است که رژیم ضد بشری بدون این دیپلماسی فعال قادر به بقای ننگین خود نیست . از سوی دیگر با طراحی اشغال سفارت آمریکا در تهران بهانه ای برای حذف نیرو و سازمان انقلابی از صحنه شد . البته این ترفند ادعای ضد آمریکایی کردن مکمل ادامه و تکمیل کردن سیاست سر کوبگری داخلی و صدور تروریسم و ارتجاع و بحران و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه شده است . اما اکنون سر مقاله نویس با خاک پاشیدن بر توی چشمان مردم ایران با وقاحت تمام دست به تناقض و وارونه گویی زده است و با نماینده و سخنگوی مردم مصر شدن بر عدم نظر سنجی یا انتخابات آزاد در مصر تأکید کرده است . گو اینکه اینگونه نظر سنجی و انتخابات آزاد در ایران بر گزار می شود . یا اینکه زود تر از قیام ضد دیکتاتوری مردم تونس و مصر و لیبی و یمن و سوریه و عراق و بحرین ... در منطقه این فریاد های مرگ بر دیکتاتور و اصل ولایت وقیح و خامنه ای در ایران زده نشد و تبددیل به الگو برای ملت های منطقه نشد ؟ گر چه بدلیل خفقان و ضرب و شتم و زندان و شکنجه و اعتراف و اعدام در ایران جنبش آزادیخواهی تبدیل به آتش زیر خاکستر شده است که هر لحظه ممکن است با وزیدن نسیمی شعله های سرکش آتش سراسر ایران را در نوردد . صد البته اینگونه اقدامات و تهدیدات و وارونه گویی و آدرس غلط دادن ها به خاطر وحشت از همین شعله ور شدن آتش پنهان در زیر خاکستر در ایران می باشد.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900115/13900115_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 15 فروردین ماه سال 1390
عجله نكنيد!