روی سخن به آقای علی ناظر و مقاله ی یک "تناقض در پیام ایشان " رطب خورده کی منع رطب کند ؟
گفته می شود رطب خورده کی منع رطب کند .یا اینکه خیاط در کوزه افتاد. عجیب است که مچ گیر عجول در کشف تناقض میان نظر خانم مریم رجوی و آقای منوچهر هزار خانی که آن را تناقض در پیام دانسته است زیرا که آقای منوچهر هزاخانی با اشاره به دیدار گذشته خود از اشرف که مربوط به قبل از خروج نظامیان آمریکایی و تحویل دادن حفاظت به اشرف است که با اینان دیدار داشته اکنون آقای علی ناظر برای اینکه نشان دهد میان گفتار ایشان و خانم رجوی تناقض وجود دارد . از میان گفتار آقای منوچهر هزارخانی با قیچی کردن پیشوند و پسوند گفتار ایشان این گزینه را نقل کرده است:
"اشرفی ها تا به حال خودشان اصرار داشتند در شهری که با دستهای خودشان ساخته اند، بمانند. از این پس، اما، ولو به هر دلیل نخواهند، مجبورند آن جا بمانند و از شهرشان دفاع کنند، زیرا نوری مالکی و گله مزدورانش، به نیابت از جانب خامنه ای آنها را در همان جا به جنگ طلبیده اند. این همان موقعیت تازه یی است که جنایت اخیر مالکی و مزدورانش ایجاد کرده و به ضرورت یک بعد عراقی به مبارزه اشرفیها می دهد. تفصیلش باشد برای بعد.»
اینکه که گفته شده مجاهدان اشرف تا حال یعنی تازمان تهاجم بربر منشانه ی به کمپ اشرف اصرار داشتد در شهری که خود ساخته اند بمانند و دفاع کنند . ولی از حال به بعد به دلیل تهدیدی که از سوی گله های نوری مالکی مزدور دست نشانده ی ولی وقیح برای شان وجود آورده است نمی توانند چون گذشته از خود و شهرشان اشرف دفاع کنند و بهر دلیل مجبور ند در اشرف بمانند (به نظر من یکی از این دلایل اجبار عدم خروج نام شان از توی لیست سیاه وزارت امور خارجه ی آمریکا است که مانع از انتقال شان به اروپا و آمریکا می شود) داستان فرق می کند که توضیح بیشتر را آقای منوچهر هزارخانی به آینده موکول نموده است. حال چگونه با تأکید "مجبور به ماندن " اصرار بر ماندن در اشرف و تناقض با پیام خانم رجوی تعبیر شده است. این دیگر مربوط به آقای علی ناظر است که باید پاسخ دهد که چرا چنین بر داشت کرده است؟ ازسوی دیگر خانم رجوی اشاره به 3 شرط چند سال پیش خود نموده که مقابل مسئولان و دستگاه تبلیغاتی رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران اتخاذ شد که با خط کشی و تفکیک نمودن تعداد ی از رهبر و مسئولان رده بالای مجاهدین تأکید شده بود که به جز اینان که باید محاکمه شوندبقیه می توانند به کشور ایران باز گردند مجدداً آن را خانم رجوی تکرار نموده است . اکنون مشخص نیست در شرایطی اکبر گنجی وارد صحنه ی خوشرقصی علیه ی مجاهدین شده است تا با شیوه ی سانسور کردن علت های قبل از 30 خرداد و.... و با آویزان شدن به معلول ها و مقایسه کردن حاکمان جنایتکار در قدرت و مجاهدینی که مجبور به مبارزه و مقاوت شده اند دست به مانور تبلیغاتی علیه ی مجاهدین زده است که با ترفند مار کشی و مار نشان دادن آن روی سکه ی عریضه نویسی همکار مأمورش طلبه محسن کدیور به وزارت امور خارجه آمریکا را برگردان و تئوری پردازی کرده است زیرا که کدیور در عریضه ی خود تأکید برعدم اخراج مجاهدین از توی لیست گروه و سازمان های تروریستی کرده بود . اکنون نکته سنجی کردن یا کشف تناقض گویی میان دو پیام خانم مریم رجوی و آقای منوچهر هزار خانی از سوی آقای علی ناظر که به باور من خود نوعی دیگر تناقض است معلوم نیست که برای چیست؟
هوشنگ بهداد
24 فروردین ماه سال 1389
تناقض در پیام
علی ناظر
در مراسم گرامیداشت جانباختگان 19 فروردین 90، خانم رجوی و برخی از اعضای شورای ملی مقاومت از جمله آقای هزارخانی سخنانی ایراد کرده اند.
خانم مریم رجوی گفته اند:
«بااینهمه، از روز اول در اشرف به جانشین نیروهای چندملیتی و نمایندگان دولت و سفارت آمریکا گفتند 2روز قبل از حمله هم به سازمان ملل و آمریکاییها گفتند؛ که ما اصراری در ماندن در عراق نداریم و همین الآن میتواند هواپیما بیاورد و همه ساکنان اشرف را به آمریکا که سلاحهایشان را گرفته و یا به اروپا بیاورند. هزینه هواپیما را هم خودمان میدهیم. اما تا همین الآن حتی یک بیمار را هم نتوانستهاند منتقل کند.
این را هم که قبلاً گفتیم و خود من اعلام کردم که قبل از هرکجا حاضریم و ترجیح میدهیم به وطن خودمان یعنی ایران برویم، به شرط امنیت و آزادی بیان و فعالیت سیاسی و تضمین آن از جانب شورای امنیت و ارگانها بینالمللی و قبول و اعلام این امر از جانب ولیفقیه ارتجاع با اسم و امضای خودش.»
آقای منوچهر هزارخانی پیام داده اند:
«اشرفی ها تا به حال خودشان اصرار داشتند در شهری که با دستهای خودشان ساخته اند، بمانند. از این پس، اما، ولو به هر دلیل نخواهند، مجبورند آن جا بمانند و از شهرشان دفاع کنند، زیرا نوری مالکی و گله مزدورانش، به نیابت از جانب خامنه ای آنها را در همان جا به جنگ طلبیده اند. این همان موقعیت تازه یی است که جنایت اخیر مالکی و مزدورانش ایجاد کرده و به ضرورت یک بعد عراقی به مبارزه اشرفیها می دهد. تفصیلش باشد برای بعد.»
آنچه در این دو پیام دیده می شود تناقض در موضع است.
اگر بقول آقای هزارخانی دیگر « مجبورند آن جا بمانند و از شهرشان دفاع کنند»، صحبت خانم رجوی که « همین الآن میتواند هواپیما بیاورد و همه ساکنان اشرف را به آمریکا که سلاحهایشان را گرفته و یا به اروپا بیاورند.» یک پُز سیاسی خواهد بود. اگر سخن خانم رجوی محتوایی است، و اراده ای در عملی کردن این پیام است، صحبت آقای هزارخانی روند به سرانجام رساندن آنچه مریم رجوی می گوید را مخدوش می کند.
در این لحظات تار و پرتلاطم، لازم است که کلیه عناصر تصمیم گیرنده و مطرح، یک موضع مشخص و شفاف بگیرند.
علی ناظر
23 فروردین 1390