دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 6 اردیبهشت ماه سال 1390
نقد و بر رسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " نقشه فتنه و اصالت اصول "
"نمی توان با زور و تهدید و و ارونه گویی دیکتاتور مفلوک یا عمود شکسته خیمه ی نظام مطرود ولی وقیح را به مردم ایران و منتقدان ونا راضیان بیش از این تحمیل نمود. به ویژه اینکه پاسدار گماشته احمدی نژاد اشراف کامل به این واقعیت دارد و برای اینکه با ولی وقیح بر توی دره پرتاب نشود . تلاش می کند از قطار بی ترمز و دنده ی ولی وقیح نا مشروع پیاده شود "
در ماورای فلسفه بافی و سفسطه گری کردن حوزوی – پاسداری قلم زن منبری که بطور تلویحی گریزی به صحرای کربلا زده است . چونکه هدف نیش گزنده زدن در لفافه و بطور ایما و اشاره به پاسدار گماشته احمدی نژاد و به خصوص رحیم مشایی است. البته اینگونه بر خورد و رفتار کردن ناشی از عریان شدن دامنه ی رشد یافته رقابت همراه بااختلافات رهبر ولی وقیح نا مشروع با پاسدار گماشته احمدی نژاد می باشد که پس از عزل و ابقای آخوند حیدر مصلحتی طوطی صفت وزیر بد نام اطلاعات عیان شده طوریکه تبدیل به نوعی رو درر ویی میان دو لوطی و عنتر با همدیگر شده است. بهمین دلیل قلم بر دست هم لهجه ی پاسدار شکنجه سر بازجو شریعتمداری به فتنه اشاره کرده است . زیرا که باند منتقدین اصو گرا که شامل ولی وقیح و پاسداران کودتا گر می شود باور دارند که درون باند مافیایی کودتایی حاکم درون دولت یک باند فتنه گر پاسدار گماشته احمدی نژاد گرد آمده اند که در شرف طراحی فتنه گری هستند . طوریکه فتنه ی اینان بزر گتر از فتنه ی رقیب در 88 می باشد. بنابراین قلم بر دست روضه خوان بر سر منبر رفته است و به نهج ابلاغه آویزان شده استت که آن روی سیاست تجربه شده ی دین ابزار قدرت و سرکوب و عوامفریبی و وسیله ی انباشت ثروت و اهرم توجیه گری خفقان و سانسور ... می باشد که وی با این شیوه ی روضه ی فتنه خوانده است تا توانسته باشد با گریز زدن به فتنه ی سبز 88 طرح فتنه ی سیاه بر خاسته از رحم و شکم فتنه ی سبز که فتنه ی بزرگتر دیگری است که فتنه همانا پاسدار گماشته احمدی نژاد و مشاوران و حامیان نزدیک وی می باشد این چنین آن را را ترسیم نموده است "
"راننده اي هم مي تواند «غفلت» كند يا «لجاجت» به خرج دهد و مثلا وقتي به تابلوي خطر و گردش به راست رسيد، به جاي پيچيدن به سمت راست، به چپ بپيچد يا اصلا مطابق اقتضاي جاده نپيچد؛ صاف به عمق دره پرواز كند! عبارتي دارد امير ايمان و كلام، علي ابن ابيطالب عليه السلام درباره برپاكنندگان فتنه جمل كه به غايت عبرت آموز است. قانوني طلايي براي امروز و فرداي ماست. با همه اختصار، يك نقشه كامل است براي هركس كه بخواهد اصول گرايانه مشي كند و به فلاح برسد. اميرمؤمنان قاعده زاد و ولد و تكثير شيطان- دشمن بزرگ انسان- را در متن تحليل فتنه گران جبهه جمل يادآور شده و مي فرمايد «آنان شيطان را تكيه گاه (ملاك) كار خويش گرفتند و شيطان نيز آنها را به عنوان شريكان و دام هاي خود قرار داد. بدين ترتيب در سينه آنها تخم گذاشت و جوجه درآورد و باليد و تدريجا در آغوش آنان جاي گرفت. پس با چشم آنها نگريست و با زبان آنان سخن گفت و بر آنها سوار شد و به سوي لغزشگاه ها راند و خطا و انحراف را براي آنها آراست، رفتار كسي كه شيطان در قدرت او شريك شده و با زبان او به باطل سخن مي راند» ناگهان چشم باز مي كني و مي بيني از مقام «زبير منّا اهل البيت» رسيده اي به هم اردوگاهي با منافقين لجوج عنود و كيسه دوختگان بيت المال و جبهه اي كه مي خواهند انتقام نبي اعظم(ص) را از وليّ اعظم بگيرند! يا گيج و گنگ كه باشي، تازه مي شوي حارث بن حوط- خوارج بعدي- كه در ميانه كارزار جمل به علي(ع) مي گويد «پس من اكنون كه متحيرم كناره مي گيرم از جنگ همراه سعيدبن مالك و عبدالله بن عمر» و پاسخ مي شنود «آن دو هرگز حق را ياري نكردند و هيچگاه باطل را خوار نساختند.فتنه سبز سال 88 در چنين بستري باليد و برآمد. و پس از اين نيز شياطين هر فتنه ديگري تدارك كنند، از همان مسير، جوجه كشي و يارگيري خواهند كرد. شياطين روزگار ما به سان بزرگ خود يقين دارند بي آيندگي و نازايي و ميرايي خود را، و مدام به جست وجوي سينه هايي براي تخم گذاشتن- بخوانيد رحم هاي اجاره اي- در تب و تاب و تقلا هستند. شوخي نيست، بازي مرگ و زندگي براي آنهاست. حقيقتاً هم نمي توان مسئله را ساده تر از اين توضيح داد. مؤمن و جامعه ديني مگر چند بار مي تواند از يك سوراخ گزيده شود؟ آيا غير از اين است كه غفلت هاي بزرگ برخي مدعيان همراهي با خط امام، مجال تباهي مصلحت ها- بخوانيد نشستن مفسده جاي مصلحت- را فراهم كرد و آيا جز اين است كه در القا و دميدن بر اين غفلت، نفوذي هاي زنجيره اي نقش آفرين اصلي بودند؟ خطاي بزرگ آن طيف كه به تدريج تبديل به خط شد، اباحي گري و وسوسه يارگيري بي پروا و رقابت به هر قيمت- بدون رعايت اصول و موازين شرعي و اخلاقي و مصالح عاليه- بود. و اگر بعد از اين هم انحرافاتي بزرگ از خطاهايي به ظاهر كوچك پديد آيد، از همين گارد باز خواهد بود، آنجا كه دافعه هاي مبتني بر اصول، كمرنگ و جاذبه هاي معارض با اصول پررنگ شود. هرجا كه وسوسه ها و غفلت ها، عرصه را بر اخلاص تنگ كند، شيطان سر از مخفي گاه بيرون مي آورد و فرامي خواند و جواب مي گيرد"
همچنین روضه خوان قلم زن یادداشت روز نویس که جز چاشنی کردن نقل قول های تاکتیکی و ابزاری از نهج ابلاغه بقیه ی نوشتار وی روضه ی کپی و رله کردن تکراری های همکاران قلم بر دستش در این ستون یادداشت روز دروغ نامه ی کیهان می باشد . برای همین پس از دراز کردن رقیب مغلوب و جنبش سبز و بر جسته کردن دشمن اصلی مجاهدین در ادامه باز هم برای اینکه بیشتر پیام هشدار و اخطار آمیز به پاسدار گماشته احمدی نژاد وحامیان وی داده باشد در ادامه روضه ی مبسوط خود ادعای پیروزی در منطقه فتوای عبور از آنانی را داده است که بطور دربست لبیک به ولی وقیح نا مشروع نگفته اند . در نهایت اینگونه یقه ی دوپینگ کنندگان بقدت خزیده در هر نهادی از جمله مجمع مصلحت نظام و بازار مکاره ی مجلس و دولت را گرفته و اخطار داده است:
"اصالت اصول ما و اصلي ترين اصل اصولگرايي، «ولايت» است و اقتضاي ولايت، «برائت» از هرچه غير آن است. ملت ما با همين فرمول طلايي كمر شيطان را شكست تا امروز كه از هر گوشه خاورميانه، ناله شياطين به گوش مي رسد. مشاهده نصرت هاي بزرگ الهي، جايي براي كمترين ترديد و تزلزل يا تحيّر و نااميدي باقي نمي گذارد. اما غفلت و بي احتياطي- ولو در بحبوحه جنگ پيروز احد- ممنوع است. حقيقت آن است كه در اين 23سال به يك معنا و در 2 ساله اخير به يك معناي ديگر، پاي برخي همراهان جبهه بزرگ انقلاب به اعتبار غفلت از تابلوها لغزيد، برخي جنبيدند و از سقوط جستند و حرّيت و آزادگي را معنا كردند و شماري، براي مدتي كه به قيمت تباهي آنان سپري شد، اسباب زحمت و كاستن از سرعت شتابان كاروان انقلاب را فراهم كردند. تكليف ملت روشن ضمير و اصولگرايان تراز انقلاب در اين ميان همواره روشن بوده است، از دوران دفاع مقدس و سازندگي تا اصلاحات و عدالتخواهي. هر جا رويكرد و عملكردها مبني بر شعارها و آرمان هاي انقلاب بود، پاي مسئولان و سينه سپر آنان در دفاع از آنان با افتخار ايستاديم و هر جا خطايي ديديم، مشفقانه تذكر داديم و اگر انحراف و خيانتي پديد آمد، در مواجهه با آن ترديد نكرديم. يك نكته را به اجمال بايد گفت و گذشت. اختلاف سليقه سياستمداران امري طبيعي است. تا هر جا هم كه به حريم ها و قوانين آسيب وارد نشود، حق دارند به رقابت سياسي سالم- از جمله در مقاطع انتخابات- بپردازند. اما به اقتضاي عقل و شرع و قانون، هيچ كس مجاز نيست اولا اين اختلاف ها و دلخوري ها را بر سر سفره مردم بگذارد و ثانياً براي فيصله اختلاف يا پيروزي در رقابت هاي انتخاباتي و غير آن، از اغيار و نامحرمان و بدنامان يارگيري كند. چه آن كه خود را حامي خاص دولت و مجلس و مجمع تشخيص معرفي كند و چه ديگري كه خود را اصولگراي منتقد مي نامد، حق ندارد به واسطه جماعت فرصت طلب و بدسابقه و خيانت پيشه يا منافق «دوپينگ» كند. اگرچه كم اما متأسفانه بعضاً مواردي از اين دوپينگ ها در تشكيل حلقه هاي سياسي و راه اندازي روزنامه و سايت ديده مي شود. به خدمت گرفتن برخي عناصر ورشكسته زنجيره اي- كه اگر شفا مي دادند احزاب و رسانه هاي زنجيره اي شبه اصلاح طلب را به انتحار نمي كشاندند- از سوي برخي محافل و رسانه ها، جاي سؤال و ملامت جدي دارد، فرقي هم نمي كند در روزنامه ها و سايت هاي منتسب به مجلس و دولت باشد يا مجمع تشخيص و شهرداري. و شگفت اينكه اجاره اي هاي زنجيره اي هر از چند گاهي از سايت و روزنامه يك رقيب به سايت و روزنامه رقيب ديگر در جبهه اصولگرايان اسباب مي كشند، همچنان كه برخي از آنان در ميان اضلاع اين رقابت ها و اختلاف ها پراكنده شده اند و داغ تر از رئوس آن اضلاع، با توسن قلم مي تازند. جز اختلاف، بدگماني، شك، يأس، تفرقه و تحريف و انحراف بار اين قلم ها نيست. آنها كارفرمايان و راكبان خود را جز به جانب بن بست و گرفتاري نمي برند"پ
در خاتمه اینکه قلم بر دستان کودن که مأمور و معذور ی می باشد که آشکارا کتمان کنندگان حقایق هستند که زور می زنند حقایق را وارونه جلوه دهند . مثلاً با پاک کردن صورت مسأله آنگونه قلم زنی می کنند که گویا مردم ایران ناراضی نیستند و تجربه ی 32 ساله ی از اینگونه شامورتی و مار بازی ها و ما ر رها کردن ها که عوامفریبانه تلاش می شود ترس ناشی از تهدید آمیز بودن نیش زهری مار رها شده با خیال آسان جیب بری کنند. این مردم آنگونه تجربه و آگاهی کسب نکرده اند که بدانند دیگر ا اینگونه سیاه بازی ها و تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن ها نه پاسخگوی خواست و مطالبات شان نیست ، بلکه خوب می دانند که این روش تحقیر آمیز وارونه گویی بازتاب منفی دارد. زیرا که نزدیک 32سال تجربه ی عملی از عملکرد دولت مردان و رهبر دارند . به خصوص اینکه نزدیک 2 سال شاهد و نظاره گر فریاد های مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح مردم ناراضی ایران بوده اند که آشکارا نه ناراضیان عدم مشروعیت ولی وقیح را به نمایش گذاشتند ، بلکه کمر عمود خیمه ی نظام را شکسته اند که فقط باتکای ضرب سرکوب و ضرب و شتم گسترده و زندان و شکنجه و صدور احکام حبس سنگین و اعدام که نوعی دوپینگ موقتی برای راست نگهداشتن مصنوعی و مقطعی کمر شکسته عمود خیمه ی نظام بوده که از سوی پاسداران کودتا گر طراحی وپیگیری شده است . بنا براین با تحمیل کردن حکومت نظامی جو ارعاب و وحشت که از طریق سیاست فزونی اعدام های همراه با شدت سانسور در رسانه های خبری و مطبوعاتی بوده پیگیری شده است و منتهی به یک فضای خفقان ناشی شده که از وحشت ناشی از قیام آتش نهفته در زیر خاکستر است. لذا این جو اختناق تحمیل شده بمنزلله این نیست که همه شواهد وتجربه ی عینی بازتاب تظاهرات ضد حکومتی پس از 22 خرداد 88 به فراموشی سپرده شده و اذهان عمومی شامل مرور زمان شده و حافظه ی مردم پاک وتخلیه شده است . آنگونه که قلم بر دست مزدور و مأمور یادداشت روز نویس می تواند با روضه و لغز خوانی کردن از موضع ضعف مطلق قدرت نمایی کاذب کند و دست به تهدید و ار عاب بزند و فتوا صادر کندکه حق نفس کشیدن و حیات برای آنانی قائل شده است که بطور دربست سر سپرده و لبیک گوی رهبر ولی وقیح ا مشروع باشند . غافل از آنکه جنبش اعتراضی ضد دیکتاتوری منطقه سر چشمه اش ایران بوده است و جنبش ضد دیکتاتوری در این کشور کلید خورد . نتیجه اینکه نمی توان با زور و تهدید و و ارونه گویی دیکتاتور مفلوک یا عمود شکسته خیمه ی نظام مطرود ولی وقیح را به مردم ایران و منتقدان ونا راضیان بیش از این تحمیل نمود. به ویژه اینکه پاسدار گماشته احمدی نژاد اشراف کامل به این واقعیت دارد و برای اینکه با ولی وقیح بر توی دره پرتاب نشود . تلاش می کند از قطار بی ترمز و دنده ی ولی وقیح نا مشروع پیاده شود . بهمین دلیل است مورد تهدید امثال اینگونه قلم زنان یادداشت روز نویس واقع می شود.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/900207/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 6 اردیبهشت ماه سال 1390
نقشه فتنه و اصالت اصول (يادداشت روز)