تئاتر (گفت و شنود)
گفت : آخه سربازجو برای اینکه مسخره کنه حریف
از خاطرات رفع حاجت خود کرده است تعریف
گفته از پر و مفت خوری شبانه سرگردان شد با شکم پر
دنبال جای رفع حاجت می گشته، هم گیج بوده هم دلخور
متوجه میشه ساختمانی دربش هست باز
می رود داخل جای تاریک این سناریوی ساز
تا می نشیند نا گهان روشن میشه نور افکن
صحنه تئاتر بوده، خنده حضار میشه پرتو افکن
سربازجو می گوید این هست نمایش زنده
به سبک رو حوضی -حوزوی اجرا نمودم بنده
گفت: سايت جرس- حلقه ماسوني لندن- عكسي از جلسه اميرارجمند، مشاور فراري موسوي با چند تن ديگر را منتشر كرده و تصوير اعضاي جلسه را شطرنجي كرده است كه شناخته نشوند!
گفتم: كلك مرغابي زده اند!
گفت: سايت هاي ضد انقلاب به شدت آنها را مسخره كرده و نوشته اند؛ مگر غير از مشاور موسوي و مهاجراني و كديور هيچكس ديگري هم براي آنها تره خرد مي كند كه در جلسه شان شركت كند!
گفتم: حيوونكي ها خواسته اند كسي متوجه نشود كه كفگيرشان به ته ديگ خورده و با فاكتور كردن اين جلسه از سرويس اطلاعاتي انگليس مواجب دريافت كنند.
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: يارو وسط خيابان احتياج به قضاي حاجت داشت ولي هرجا مي رفت جايي پيدا نمي كرد، در اين بين، متوجه يك ساختمان شد كه درش باز بود. با عجله وارد شد و در يك محل كاملا تاريك مشغول شد ولي ناگهان ده ها پروژكتور و نورافكن آن نقطه را مثل روز روشن كرد و صداي قهقهه مردم به آسمان بلند شد. طفلكي روي سن تئاتر نشسته بود!
گفت : سربازجو کنجه گر منفور حراف
برای اینکه اذهان عمومی کشاند به انحراف
تا با فرا فکنی و هم موضع فرار به جلو
نگوید سخنی از فقرا با مفتخوران کباب وچلو
رقیب مغلوب را دنبال می کند بطور سیستما تیک
تا با اتهام و تهدید و توهین، سوی شان کند شلیک
گفتم : مگر سربازجو شریعت ندار رذل پلید؟
باز چگونه علیه رقیب اجرا کرده شوی جدید؟
گفت : نشانه گرفته نفنگ کشیده گلگدن
شلیک کرده بسوی رقبای ِ مقیم لندن
به نقل از سایت ها رقیب با ریشخند
نام برده از کدیور و مهاجرانی با ارجمند
از موضع دیگ به دیگ گفتن رویت سیاه
گفته اینان مهره اطلاعات انگیس اند و سیا
گفتم : چرا سرباز جو چنین ترسیم کرده نمایش؟
از موضع تف و تاق و ریش علیه شان داده همایش
نمی داند مهاجرانی برای رژیم بوده وزیر ارشاد؟
چرا کنون از جاسوس بیگانه وی بودن کرده یاد؟
گفت : آخه سربازجو برای اینکه مسخره کنه حریف
از خاطرات رفع حاجت خود کرده است تعریف
گفته از پر و مفت خوری شبانه سرگردان شد با شکم پر
دنبال جای رفع حاجت می گشته، هم گیج بوده هم دلخور
متوجه میشه ساختمانی دربش هست باز
می رود داخل جای تاریک این سناریوی ساز
تا می نشیند نا گهان روشن میشه نور افکن
صحنه تئاتر بوده، خنده حضار میشه پرتو افکن
سربازجو می گوید این هست نمایش زنده
به سبک رو حوضی حوزوی اجرا نمودم بنده