روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 21 فروردین ماه سال 1390

نقد و بررسی : سر مقاله ی روزی نامه جمهوری " ما و اين امتحان الهي "

"شرایط هر گز قابل مقایسه با گذشته نیست که جا به جایی قدرت از بالای سر توده ها از طریق کودتای نظامی یا انتقال ارثی قدرت انجام گیرد"

رژیمی که مردم خود را 32 سال است بطور سبعانه و غیر انسانی سرکوب می کند و به جای پاسخگویی به مطالبات به تعویق افتاده شان خفقان و سانسور و تهدید و ضرب و شتم و زندان و اعدام و اعتراف گیری را تحمیل و حاکم نموده است . آنگونه که رقبای سابق شریک د ر قدرت را بر نمی تابد و مورد حصر خانگی قرار داده و از زدن اتهامات گوناگون با توهین و اهانت بی نصییب شان نگذاشته است . زیرا که سخت در گیر جنگ قدرت و حذف و اختلاف و رقابت می باشد . از سوی دیگر مخالفانش را در برون مرز از جمله در عراق تهدید جانی می کند و با توطئه ی کثیف ضد انسانی مشترک با نخست وزیر دست نشانده نوری مالکی عراق دست به جنایات بس گسترده تر از وقایع 19 بهمن سال 49 و 60 برای حذف فیزیکی اش زده است . چگونه چنین رژیم ارتجاعی قرون وسطایی ضد بشری می تواند دلسوز مردم منطقه و ملت های کشور های همسایه باشد که مدام از موضع نماینده و سخنگوی شان دایه مهربانتر از مادر برای شان شده است و برای شان تعیین تکلیف می کند که چه باید بکنند تا ضمن تأمین شن منافع و اهداف حاکمان رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران شرایط برای عبور از بحران و بن بست شان هموار شود . البته اهداف و نیات پلید و ضد انسانی خودشان را با سرپوش ادعای مبارزه و ضد یت با آمریکا و دشمنی با اسرائیل و چتر اسلام ابزار سرکوب و قدرت شده به پیش می برند. بهر حال سرمقاله نویس در ادامه اعتراف کرده است که برخی از مدعیان ، آمریکا را عامل قیام های منطقه می دانند چون انگلیس را فراموش کرده پس می بایست حامیان دولت فخیمه ی انگلیس باشند .ولی برخی هم همچون قلم بر دست سر مقاله نویس ریشه ی قیام ها را در بیداری مردم منطقه و اسلام خواهی شان می داند و رهنمود داده است که به جای قوی و قدرتمند نشان آمریکا باید فرصت طلبانه چنین از شرایط بدست آمده موج سوارانه بهره مند شد:

"تفاوت ميان اين تحليل صحيح و آن تحليل انحرافي كه مي‌گويد همه اتفاقات منطقه زير سر آمريكاست، اينست كه پذيرش آمريكائي بودن اين تحركات ايجاب مي‌كند آمريكا را قدرتمندتر از هميشه فرض كنيم و منتظر رقم خوردن سرنوشت منطقه توسط آمريكا بمانيم. اما تحليل واقع بينانه‌اي كه تحولات منطقه را نتيجه بيداري و حركت‌هاي خودجوش و ارادي ملت‌ها مي‌داند ايجاب مي‌كند از فرصت پديد آمده توسط ملت‌ها حداكثر تلاش براي تقويت اين اراده و گسترش اين بيداري بعمل آيد و آخرين ضربه‌هاي كاري به ريشه‌هاي استعمار و استبداد، زده شود تا همه ملت‌ها آزاد شوند و زمينه‌اي براي ظلم و بي‌عدالتي باقي نماند. واقعيت اينست كه اكنون آمريكا و ساير قدرت‌هاي زورگو در برابر تحولات منطقه خاورميانه عربي و شمال آفريقا درحالت انفعالي و تدافعي قرار دارند."

در راستای پیگیری این سیاست است که اکنون سر مقاله نویس بدون توجه به اوضاع داخلی کشورآنگونه ادعا نموده و نظر داده است که انگاری در ایران نه سرکوب و خفقان و جو انفجاری جامعه ناراضی اعمال می شود و نه رقابت و اختلاف و شکاف میان حاکمان ونه فساد و غارتگری و نه با ند های مافیایی و جنگ قدرت و طراحی کودتا برای حذف رقیب وجود دارد و نه اینکه همگام با اشغال گران در افغانستان و عراق دنبال شد. اکنون هم در این دو کشور اهداف خود را از طریق اقدامات تروریستی دنبال نمی شود که پیرامون وقایع منطقه و عملکرد عملکرد آمریکا و اروپا تحلیل داده است :

"تجاوزات بي‌حد و حصر آمريكا و همدستان اروپائيش در گوشه و كنار جهان به حقوق ملت‌ها، اشغال نظامي افغانستان و عراق، جنايات كم نظير صهيونيست‌ها در فلسطين و در مقابل اين ظلم‌ها و جنايات، مقاومت پيروز مردم فلسطين و لبنان و عراق و افغانستان نيز از عوامل مهم بيداري ساير ملت‌ها بودند. فساد حاكمان كشورهاي عربي و شمال آفريقا به ويژه مصر، تونس،‌ ليبي، يمن، مراكش، الجزاير،‌ اردن، عربستان و شيخ نشين‌هاي جنوب خليج فارس و وابستگي آنها به قدرت‌هاي استعماري، كه از يكطرف به استبداد و غارت ثروت‌هاي ملي منجر شد و از طرف ديگر، تحقير ملت‌ها را در پي داشت، نيز زمينه را براي قيام ملت‌ها فراهم ساخت و انفجار خشم مردم در سراسر خاورميانه عربي و شمال آفريقا، اين منطقه‌ي حساس از دو قاره آسيا و آفريقا را به انبار باروت و منطقه مين‌گذاري شده‌اي تبديل كرد كه اولين قربانيان آن، ديكتاتورهاي وابسته به آمريكا و ساير قدرت‌هاي استعماري غربي هستند و در نهايت، لطمه بزرگي به خود استعمارگران و در رأس آنها آمريكا وارد شده و در ادامه ضربات بيشتري بر اين پيكر نحيف وارد خواهد شد."

بالاخره می بایست که منحرف کردن اذهان عمومی یک کانون بهانه ی اصلی برای مانور دادن جنگ روانی تبلیغاتی وجود داشته باشد تا بتوان بطور سیستماتیک ضد یت با آمریکا و دشمنی با اسرائیل ، نماینده کشور های منطقه پیگیری شود تا بشود چنین اشک تمساح برای ملت های منطقه ریخت و در پس آن اهداف مشخص دنبال گردد:

آمريكا و اروپا حتي در همين مقطع نيز درك صحيحي از موقعيت ندارند و به جاي آنكه از فرصت پيش آمده براي ترميم چهره ظالمانه خود استفاده كنند در مقابل ملت‌ها قرار گرفته‌اند و نفرت ملت‌ها را نسبت به خود افزايش داده‌اند. كشتار مردم ليبي در بمباران‌هاي هواپيماهاي ناتو كه طي روزهاي گذشته صورت گرفته هر چند با توجيهات مضحكي از قبيل "اشتباه" همراه شد، لكن به روشني ثابت كرد كه قدرت‌هاي غربي مثل هميشه در برابر ملت‌ها قرار دارند و براي منافع خودشان مرتكب هر جنايتي مي‌شوند. اصل حضور جنگنده‌هاي ناتو در حمله به ليبي نيز با هدف تسلط بر نفت اين كشور صورت گرفت و تحركات سياسي روزهاي اخير كه تباني ميان آمريكا و عربستان و حكام بحرين و خاندان قذافي را آشكار ساخت نيز طشت رسوائي دولتمردان واشنگتن را به زمين انداخت."

در خاتمه اینکه اکنون که موج آزادیخواهی و ضدد یکتاتوری منطقه را فرا گرفته است که از سوی نسل جوانی پیگیری می شود که اطلاعات و آگاهی لازم و تجربه ی مباررزاتی خود را از طریق ارتباطات اینترنتی و ماهواره ای کسب می کند که سانسور نهادینه شده ی در حکومت های دیکتاتور کشور های شان که مانع از کسب درست اطلاعات و اخبر و وقایع می شود را دور می زند . خلاصه شرایط هر گز قابل مقایسه با گذشته نیست که جا به جایی قدرت از بالای سر توده ها از طریق کودتای نظامی یا انتقال ارثی قدرت به آسانی و بدون پرداخت هزینه انجام گیرد . اما سئوال است که در این شرایط مشخص نیست که چرا دنیای غرب با تحمیل کردن هزینه ی بسیار سنگین به قیام کنندگان دگر اندیش آزادیخواه بازهم تصور می کند که با سیاست کثیف و خائنانه ی مماشات گری و زد و بندهای پشت پرده می توان ادامه ی سیاست های کودتایی سابق را از طریق نه تغییر محتوایی کودتایی بلکه جا به جایی مهره ها دنبال کرد . آنهم با استفاده ی ادامه ی سیاست زد وبند با رژیم های جنایتکار و فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران که نه رکوردار جهانی محکومیت مستمر نقض حقوق بشر و اعدام ها می باشد بلکه منفور ترین و منزوی ترین رژیم کشور منطقه است . برای همین هرگز نه غرب حاضر است که مشابه ی اتخاذ سیاست بر خورد قذافی با ولی وقیح را در پیش گیرد ، بلکه با شیوه ی سنگ بستن و سگ رها کردن اپوزیسیون اصلی را را وزارت امور خارجهه ی آمریکا بر توی لیست گروه و سازمان های تروریستی گذاشته است تا در داخل ایران به آسانی هر صدای معترض و مخالفی خاموش شود و در عراق توطئه ی مشترک خائنانه قتل عام کردن شان ردنبال شود. به امید آنکه از طریق حاکمان تهران نوعی دیگر از جمهوری اسلامی نه یک کلمه نه یک کلمه بیش دیگری در منطقه حاکم شود و نفت ارزان منطقه غارت شود و تسلیحات نظامی برای جنگ افروزی و خفقان و سرکوب فروخته گردد که باید گفت نه ثبات و غارتگری در منطقه که چشم انداز بس تیره و تار این سیاست بهمراه دارد که بدون شک ترکش آن دامنگیر غرب خواهد شد.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900121/13900121_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 21 فروردین ماه سال 1390

ما و اين امتحان الهي