دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 23 فروردین ماه سال 1389

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " تحولات منطقه رازگشايي چند ابهام "

"آشکارا با زبان بی زبانی اذعان شده که رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی تروریستی تا زمان و جایی می تواند به بقای ننگین خود ش ادامه دهد که بطور تخته گاز از ابزار و شیوه ی سرکوب و خفقان بی چون و چرای قهر آمیز همچون گذشته استفاده نماید . مشروط براینکه تأکید هم شده که برای سقوط این رژیم ضد بشری مهار و اصلاح نا پذیر می بایست متقابل به مثل کرد و مبارزه ی قهر آمیز نمود"

این دیگر تبدیل به نسخه دیکته شده و فرمول ترسیم و تدوین شده ی اجباریاست که قلم زنان سر سپرده و موافق و مدافع سانسور و وارونه گویی می بایست بشدت این دکترین را رعایت نمایند . تا که سخنی از مردم ایران و مطالبات و نا رضایتی و تظاهرات شان نگویند . یا اینکه دامنه ی رو به رشد اختلاف و تضاد و شکاف و جنگ قدرت باندی و جناحی کلامی بر قلم خود جاری نسازند . در عوض با سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه از موضع جانبدارانه و وارونه گویی به موضوعات و قیام های منطقه به پر دازندو آنچنان بطور وارونه قلم زنی و تحلیل داده شود تا که وانمود گردد که نه اینکه در ایران اثری از مشابه چنین قیام ها یا اعتراضاتی وجود ندارد ، بلکه ایران امن است و شرایط در منطقه آنگونه حرکت می کند که بر ضد آمریکا و غرب و اسراییل و رهبران کشور های و به نفع رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی به پیش می رود . زیرا که الگوی قیام های شان رژیم ضد بشری حاکم بر ایران است. از سوی دیگر قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس با مانیتور کردن تحلیل ها واخبار های منابع خارجی با گزینه بر داری نمودن نقل قول کرده است که چون قیام ها در تونس و مصر در پایتخت های دو کشور بود موجب سقوط دیکتاتور ها در این دو کشور شد ولی در لیبی چون مخالفان در طربلس پایتخت لیبی حضور پررنک چون نتوانستند باحضور مشابه اقدام قیام های مردم در مصر و تونس در لیبی داشته باشند و قذافی توانسته مقاومت کند و هنوز سقوط نکرده است. خلاصه در مورد وقایع منطقه و تفاوت و اختلاف شان چنین نقل قول کرده است :

"آيا تفاوت مبنايي وجود دارد كه انقلاب در مصر و تونس به نقطه «تغيير» رسيد ولي در ليبي، يمن و بحرين هنوز نرسيده است؟ آيا «سركوب»، روند انقلاب را تحت تاثير جدي قرار داده است؟ آيا غرب بعد از تجربه تونس و مصر، راه سوار شدن بر اوضاع و مهار آن را پيدا كرده است؟ آيا «جغرافيا» در تونس، مصر، ليبي، يمن و بحرين عامل اصلي در اين «تفاوت ها» است؟ آيا انقلاب-ولو فعلا- در همين نقطه متوقف شده است؟ چه چشم اندازي فراروي تحولات كنوني قرار دارد، مثبت است يا منفي؟اگر اين تحليل را بپذيريم بايد بگوييم رژيم هاي ديكتاتوري فقط در شرايط «غافلگيري» سقوط مي كنند و حال آنكه سرنگوني رژيم پهلوي بطلان چنين تحليلي را آشكار مي كند. انقلاب ايران ابتدا از شهرهاي پيراموني نظير قم، تبريز، جهرم، يزد و... شروع شد و ماهها طول كشيد تا دامنه آن به پايتخت برسد و در پايتخت هم ميدان خاصي كانون حضور و تجمع مردم نبود"

در ادامه قلم بر دست غیر ایرانی بدون اشاره به خفقان و سرکوب تجربه شده ی 32 ساله در ایران که رمز ماندگاری اش تا کنون بوده است نا خواسته به کار برداین تجربه در مورد سایر کشور های در گیر قیام در منطقه اینگونه اشاره یا نقل قول کرده است"

"بعضي هم گفته اند «سركوب» جواب داده و به عامل اصلي ضعيف شدن شعله انقلاب ها در كشورهاي ليبي، يمن و بحرين تبديل شده است. براساس اين نگرش، مردم در تونس و مصر توانستند رژيم هاي حاكم را به زودي به «تمكين» وادار نمايند چون رژيم هاي بن علي و مبارك در مورد استفاده گسترده از قدرت نظامي ترديد داشتند. در تونس ارتش و دستگاه امنيتي بعد از چند روز مقاومت از صحنه تحولات كنار رفتند و در مصر نيز ارتش از ابتدا معتقد بود اهرم نظامي كار را بدتر مي كند اين در حالي است كه رژيم هاي قذافي و عبدالله صالح از ابتدا درباره استفاده از اهرم نظامي مصمم بودند و از آن استفاده كردند. در بحرين نيز اگرچه تا دو هفته پس از آغاز قيام ترديدهايي درباره بكارگيري نيروي نظامي وجود داشت ولي به زودي «آل خليفه» مماشات و ترديد را كنار گذاشته و به شديدترين وجه از اهرم نظامي استفاده كردند. براساس اين نگرش انقلاب هاي مردمي در اين منطقه و مناطق مشابه، زماني به پيروزي مي رسند كه از اهرم نظامي عليه آنان استفاده نشود و يا استفاده از آن با محدوديت هاي زياد مواجه باشد. اگر اين نظريه را بپذيريم بايد بگوييم براي مدتها وقوع تحولات مهمي از قبيل آنچه در 3-2 ماه اخير اتفاق افتاد، متوقف شده است. اين نظريه درست نيست چرا كه اولا هنوز زود است كه بگوييم استفاده از «مشت آهنين» مردم ليبي، يمن و بحرين را به خانه مي كشاند و ثانيا عليرغم استفاده گسترده از اهرم نظامي هنوز مردم اين سه كشور در صحنه حضور دارند و هر روز زمزمه تغيير حكومت در اين كشورها به گوش مي رسد. البته در عين حال نمي توان كتمان كرد كه مردم- بخصوص در ليبي و بحرين- در مواجهه با مشت آهنين دچار مشكلات و محدوديت هاي زيادي شده اند و از آزادي عمل آنها كاسته شده است. همه مي دانيم كه نيروهاي مدني در «اعتراضات مسالمت آميز» ظرفيت بيشتري براي مقابله با نظام حاكم دارند.برخورد سخت غرب با پديده ليبي و برخورد سخت آل سعود و آل خليفه با مردم بحرين نشان مي دهد كه غرب در حوزه قدرت نرم، كشورهاي ياد شده را دور از دسترس خود ارزيابي مي نمايد. در اين ميان گفتني است كه متأسفانه بعضي هم با اين «گمانه» كه اين انقلاب ها از اساس به وجود آمدند تا تداوم حيات رژيم صهيونيستي را ممكن گردانند - چرا كه اسرائيل همواره ثبات خود را در بي ثبات كردن ديگران ديده است- نسبت به آينده اين انقلاب ها خوشبين نيستند ولي براي اثبات نظر خود حتي يك سند يا دليل قابل قبول هم ارائه نمي كنند!. رژيم آل سعود و دنباله آن در بحرين با مشت آهنين وارد شدند و مانعي بر سر راه پيروزي به وجود آوردند اما مگر مردم بحرين قادر نيستند به مشت آهنين مجهز شوند؟ مگر شيعيان در لبنان و يمن بعد از مواجهه با مشت آهنين دشمن خود به آن مجهز نشده و معادله را به ضرر دشمن جنايتكار تغيير ندادند؟ پس چه جاي آن است كه خيال كنيم قيام بحرين و... به پايان راه رسيده است.تحولات بحرين وضعيت معكوس ليبي را به نمايش گذاشت در اينجا مبارزه مردم مسالمت آميز بود، قاعده حضور در ميدان اصلي پايتخت هم رعايت شد ولي رژيم به اهرم نظامي متوسل شد در حالي كه اين اهرم فقدان مشروعيت آل خليفه را مضاعف كرد و راه را بر انواعي از اقدامات ضد حكومتي به روي مردم بحرين گشود. در نهايت ممكن است رفتن آل خليفه چند ماه ديگر به درازا بكشد ولي ترديدي نيست كه مردم طي هفته هاي آينده رفتن قذافي و صالح را مشاهده خواهند كرد و اين تازه طليعه صبح است"

در خاتمه اینکه قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس پیرامون وقایع منطقه و تغییر و تحولات و جا به جایی مهر ه ها نظر های گوناگون را نقل قول کرده است که چرا در مصر و تونس دیکتاتور ها زود سقوط کردند . ولی چرا در لیبی و یمن و بحرین اینگونه نشده است که دلایل گوناگونی در این مورد نقل کرده است که چون آمریکا از تجربه ی سقوط دو دیکتا تور در تونس و مصر تلاش می کند تا از طریق رفت و آمد های دیپلماتیک تجربه دلخواه دیگری را کسب نماید تا اوضاع بر ضدش نباشد و مانع از پیشروی انقلاب اسلامی شود . یا اینکه چون در لیبی ون حضور نداشته پس مهره ی جانشینی هم ندارد تا جایگزین قذافی همچون تونس و مصر کند . بالاخره پیش بینی کرده است که به زودی در لیبی و یمن و بحرین هم انقلاب اسلامی می شود و این 3 کشور هم سقوط خواهند نمود. اما نکته جالب این است که قلم زن غیر ایرانی یادداشت روز نویس ناخواسته اعتراف کرده است. یکی از دلایل مهم و اصلی که یمن و قذافی و بحرین هنوز سقوط نکرده اند بدلیل این است که چون از شگرد و ترفند های سرکوبگرانه همچون رژیم ضد بشری ایران با معترضان و قیام کنند گان بر خورد نموده اند . یعنی چون با ضریب افزایش سرکوب هر چه بیشتر و مشت آهنین با معترضان رفتار کردند اینان همچون دو دیکتاتور بن علی در تونس و مبارک در مصر هنوز سقوط نکرده اند . خلاصه مدعی قلم بر دست غیر ایرانی آشکارا با زبان بی زبانی اذعان کرده است که رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی تروریستی تا زمان و جایی می تواند به بقای ننگین خود ش ادامه دهد که بطور تخته گاز از ابزار و شیوه ی سرکوب و خفقان بی چون و چرای قهر آمیز همچون گذشته استفاده نماید . مشروط براینکه تأکید هم نموده است که برای سقوط این رژیم ضد بشری مهار و اصلاح نا پذیر می بایست متقابل به مثل کرد و مبارزه ی قهر آمیز نمود.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900123/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 23 فروردین ماه سال 1389

تحولات منطقه رازگشايي چند ابهام (يادداشت روز)