دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 1 اریبهشت ماه سال 90

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " از معلوم به مجهول يك سناريو "

"سیاست تبعیض آمیز یک بام و دو هوا آنگونه است که اگر چنانچه اتفاقات بر کناری وزیر ترور و جاسوسی امور خارجه در زمان مأموریت خارج از کشور ر خ داد . سپس خبر استعفای وزیر بد نام اطلاعات آخوند آلت دست ساز ولی وقیح حیدر مصلحی که از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد انجام شد .در دوران خاتمی و مدعی اصلاح طلبان این اتفاق می افتد. مشخص بود که چه الم شنگه یا گرده بر زمین ساییدن و گرد خاک بر پا کردن هایی علیه ی رقیب بر پا می شد؟"

سیاست تبعیض آمیز یک بام و دو هوا آنگونه شفاف و بر جسته است که با هیچ ترفند وحقه و شیادی و سناریو سازی نمی توان این واقعیت کتمان کرد . زیراکه از یک سو اگر چنانچه اینگونه اتفاقات بر کناری وزیر ترور و جاسوسی امور خارجه که در زمان مأموریت خارج از کشور ر خ داد . سپس خبر استعفای وزیر بد نام اطلاعات آخوند آلت دست ساز ولی وقیح حیدر مصلحی که از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد انجام شد و بر پیشانی مطبوعات و خبر گزاری رسمی دولتی نقش بر بست. در دوران خاتمی و مدعی اصلاح طلبان این اتفاق می افتد. مشخص بود که چه الم شنگه یا گرده بر زمین ساییدن و گرد خاک بر پا کردن هایی علیه ی رقیب بر پا می شد . از سوی دیگر مشخص نیست که چگونه در جنگ قدرت میان جناح ها و باند های مافیایی نا گهان همه حمایت های گذشته فراموش می شود و جای آن را فریبکاری و نیرنگ و سناریو یا پرونده سازی می گیرد . طوریکه گفته نمی شود که هر گز ولی وقیح و حامیان وی و مطبوعات وابسته به آن هیچگونه حمایت از دولت مدعی اصول گرای نهم و دهم و پاسدار گماشته احمدی نژاد انجام دادند . آنگونه که بخاطر حذف رقیب از صحنه دست به تدارک و طراحی دو فقره کودتای چراغ خاموش 3 تیر 84 و کودتای علنی 22 خرداد 88 زده شد . اما اکنون با چشم بر روی واقعیات بسته شده است و بازی کی بود کی بود من نبودم اجرا شده است . مهمتر اینکه آنگونه که از خبر استعفا و ابقای آخوند طوطی صفت بی اراده حیدر مصلحی تحلیل و تفسیر می شود که گویا پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور دکوری بر اساس اختیار و حق و حقوقی که قانون برایش در نظر گرفته است که می تواند وزیری که همآهنگی با د ولت ندارد را عزل نماید. مرتکب جرم نا بخشودنی شده است . ولی اگر ولی وقیح نامشروع بر خلاف قانون و ماورای آن وزیر عزل شده را دو باره ابقاء کند . نه اقدامی صحیح انجام داده است که موجب تأئید و ستایش هم می باشد زیرا که بطور مضاعف پاسدار گماشته احمدی نژاد با دراز شدن رحیم مشایی چوب و چماق خورده و مورد انتقاد واقع شده است البته با پوشش همه کاسه و کوزه ها بر سر نزدیک ترین مشاور رئیس جمهور رحیم مشایی و بقایی شکستن اینگونه سیاست غیر مستقیم پاسدار گماشته احمدی نژاد پیگیری شده است :

انتشار خبر استعفاي! وزير اطلاعات در ساعات پاياني يكشنبه شب- ساعتي كه روزنامه ها زير چاپ رفته اند و توزيع آنها آغاز مي شود- قدري عجيب بود، درست مانند زمان انتشار خبر تغيير وزير امور خارجه در شب تاسوعا كه چند روز تعطيلي پشت سر هم افتاده بود و در حالي كه او در سفر سنگال به سر مي برد. اصلا انتشار خبر چرا تحت عنوان «استعفا»؟ چرا در خبر منتشره متن استعفايي وجود نداشت؟ بركناري يك مقام مهم بدون هيچ توجيه روشن و واگذاري تحليل آن به رسانه هاي خارجي؟!... ناگهان روز سه شنبه آقاي اسفنديار رحيم مشايي آفتابي مي شود و با الفاظي دوپهلو مي گويد «ابعاد تحولات و قيام هاي مردم منطقه را بايد با علم به قصد و طرح قدرت هاي بزرگ براي تسلط به منطقه تحليل كرد و در لايه هاي پايين تحولات متوقف نشويم. دستگاه هاي مسئول بايد در اسرع وقت ضعف هاي اطلاعاتي و ارتباطي خود را در خصوص تحولات منطقه جبران كنند.او همچنين مي گويد «نمي توانيم با قاطعيت نتيجه بگيريم كه خواسته و افق آرمان مردم اين كشورها دقيقاً همان مطالبات و خواسته هاي ملت ايران است... نداشتن اخبار و تحليل صحيح و دقيق درباره هر يك از اين كشورها و ارتباط همه اين رويدادها با طرح كلان سلطه گران [ارتباط همه اين رويدادها با طرح كلان سلطه گران!!؟] ما را در موضع گيري ها و تصميم گيري ها به اشتباه خواهد انداخت». آيا عزيمت مشايي به دربار شاه اردن و همزمان، گسيل دستيار ارشد او- بقايي- به كاخ علي عبدالله صالح در يمن در راستاي آگاهي از «طرح كلان سلطه گران در ارتباط با همين انقلاب هاي منطقه» بوده است؟! مي توان با چينش چند معلوم در كنار هم، پرده از روي برخي مجهولات برداشت. اظهارات اخير آقاي مشايي را كه همزمان در قواره وزير خارجه و اطلاعات ظاهر شده- مانند مواقعي كه از موضع وزير فرهنگ و ارشاد يا وزير كشور و رئيس سازمان مديريت و برنامه ريزي سخن مي گويد!- مي توان در كنار اظهارات چندي پيش وي نهاد كه از اسلام ايراني دم زد و سندي به دست جريان هاي ضدايراني منطقه ساخت تا بگويند غصه ايراني ها، اسلام نيست، كشورگشايي است! يا در كنار اظهارات ملك عبدالله اردن كه گفت ايران در حال تشكيل هلال شيعي و تسخير منطقه است. به راستي سؤال مهمي است كه «اردن» كجاي نقشه سياسي خاورميانه جديد و در حال تحول قرار دارد، همچنان كه يمن ماجراي بركناري وزير اطلاعات يا تغيير وزير خارجه را از دو منظر مي توان ارزيابي كرد. يكي از زاويه تلقي رئيس جمهور محترم، و ديگري از منظر پازل بزرگي به نام تحولات خاورميانه و نگراني جبهه دشمن از نقش ويژه ايران در اين تحولات و آرايش جبهه دشمن.. اين منطقه همچنان كه 4 جنگ را در كمتر از 8 سال در افغانستان و عراق و لبنان و غزه تجربه كرد، چشم به بيداري «اسلامي» در حدفاصل تركيه و عراق و لبنان و فلسطين و مصر و عربستان و ليبي و تونس و بحرين و يمن و... گشود. در واقع جنگي همه جانبه با مختصات به هم آميخته گرم و سرد، و سخت و نرم در جريان است. يك جنگ بزرگ با جبهه هاي متعدد. بعد از ماتم بزرگ آمريكا در لبنان و غزه و عراق، مصر يكي از 3 ركن مهم سياست خارجي كاخ سفيد در منطقه بود كه فرو ريخت. انتفاضه اسلامي از درون مرزهاي فلسطين و عربستان بجوشد، يك نگراني واقعي در تحليل هاي زمامداران هر دو رژيم موج مي زند و آن اينكه مي گويند اسرائيل يا عربستان توسط جبهه مقاومت و كشورهاي دستخوش انقلاب اسلامي «محاصره» شده اند. اسرائيل خود را در محاصره رو به تقويت از جانب لبنان، سوريه، غزه و اينك مصر جديد مي بيند همچنان كه عربستان مي داند رژيم پوسيده و وابسته و مرتجعي است كه در محاصره عراق، سوريه و به تدريج مصر و بحرين و يمن انقلابي قرار گرفته است. در اين ميان هر دو كشور نگراني ويژه اي نسبت به انتفاضه مشابه در «اردن» دارند، كشوري همجوار اسرائيل و عربستان، جاي سؤال دارد كه دور زدن وزارت خارجه- دستگاه زير نظر رئيس جمهور محترم- و ارتباط ويژه با پادشاه اسلام ستيز و مطلقاً آمريكايي اردن واجد چه معنايي مي تواند باشد؟ جز بازي در زمين و نقشه دشمن؟ خوش بينانه اگر بنگريم آقاي مشايي به اعتبار خامي و ناپختگي، وارد اين بازي شده كه بايد گفت اگر خامي بوده چرا وارد اين گود شده و به رغم مخالفت وزارت خارجه و ساير نهادهاي ذي ربط، اصرار بر تداوم بازي در زمين دشمن وجود داشته است و چرا بايد آقاي مشايي و تيم وي به جاي توبيخ شدن، وزارت خارجه يا اطلاعات را سرزنش كنند؟ اما اگر از اين خوش گماني عبور كنيم- كه اصرار بر تداوم راه غلط، اين خوش گماني را نقض مي كند- تحليل ديگر اين خواهد بود كه صرف نظر از تصور و تلقي رئيس جمهور محترم، دور زدن وزارت خارجه و بسترسازي براي فشلي و كم كاري آن در طول يك سال اخير، براساس سناريويي شك برانگيز و هماهنگ صورت گرفته است، سناريويي كه فاز ديگر آن از مدت ها قبل متوجه وزارت اطلاعات به عنوان چشم رصدگر و مشت اقتدار نظام در برابر فتنه گران داخلي و خارجي بوده است"

هم لهجه ی پاسدار شکنجه گر شریعتمداری با فراموش کردن یکی از اتهامات سعید امامی واجبی خورده این بود که وی مأمور و نفوذی موساد اسراییل بود . اما اکنون اعتراف کرده است که اقدام خبر استعفای وزیر بد نام اطلاعات حیدر مصلحی دولت دهم موازی افشای طرح قتل های زنجیره ای در دوران خاتمی و مدعیان اصلاح طلبان می باشد که موجب ضربه زدن به دستگاه بد نام اطلاعات شد.بنابراین اکنون همان باند خود سر یا آدم کشان حرفه ای وزارت بد نام اطلاعات دوران خاتمی که پس از اخراج در بیت رهبری باز سازی شدند و سازمان اطلاعات موازی را ساماندهی کردند و در همه نهادهای حکومتی حضور یافتند تا که در کنار پاسداران کودتاگر رقیب را حذف کرده و خود به قدرت رسیده اند. اکنون اینان بهترین فرصت مناسب کسب کرده اند تا با یک تیر و دو نشان یا دشمن بزنند . یعنی هم دوباره از مدعیان اصلاح طلبان انتقام گرفته باشند . هم از حامیان پاسدار گماشته احمدی نژاد به خصوص رحیم مشایی و مکتب ایرانی وی انتقام بگیرند که چرا با این تز مکتب ایرانی مقابل مکتب اسلامی تلاش بر بی اعتبار کردن دکان دین فروشان و پایین کشیدنش کرده اند. برای همین این هم لهجه سرباز جو حسین شریعتمداری عقده گشایی و انتقام کشی کرده و اینان را در ردیف دشمن قرار داده است. صد البته ادامه ی این سناریو می بایست اینگونه به رقیب و فتنه ی 88 و مذهبی بودن قیام های منطقه منتهی شود:

"اين سناريو يك بار 13 سال پيش- به بهانه قتل هاي زنجيره اي- در دولت اصلاحات به شكل علني و «شمشير از رو» عليه وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي به اجرا درآمد تا اگر توانست به طور كامل اين نهاد را «قفل» كند اما اگر هم اين هدف حداكثري اجرايي نشد، بتوان وزارت را به انفعال و فشلي كشاند. سناريوي مذكور همواره در دستوركار سرويس هاي سه گانه سيا، موساد و اينتليجنس سرويس قرار داشته است. وزارت اطلاعات به ويژه طي 2 سؤال اخير به خاطر نقش آفريني هاي درخشان و كم سابقه(از جمله در برابر فتنه 88 و شبكه موساد و گروهك ريگي و...) مورد حقد و كينه دشمنان تابلودار نظام و سرويس هاي بيگانه اي قرار داشته كه انهدام سناريوي 20 ساله خود را در فتنه سبز به چشم مي ديدندخيال و نقشه دشمنان، به تضعيف دستگاه هايي چون وزارت خارجه و اطلاعات محدود نمي شود. آنها در شطرنج بزرگ خاورميانه و درحالي كه در معرض هزيمت كامل قرار گرفته اند، به كليت دولت اصولگرا و رئيس جمهور آن به چشم يك خاكريز بزرگ مي نگرند.فتنه سال 88 از چنين تحليلي برآمد چرا كه طيفي در غرب مانند شيمون پرز به اين پروژه رسيده بودند كه «جنگ با جمهوري اسلامي از داخل مرزهاي ايران آغاز مي شود و اپوزيسيون سبز به نيابت از ما با رژيم مي جنگند». قرائن و شواهد بسيار نشان مي دهد دشمن پس از هزيمت در آن فتنه، درصدد است به خاكريز اول نظام- دولت مكتبي و اصولگرا - از درون آن و به واسطه ايجاد تقابل و بن بست با نظام آسيب بزند،اين روزها كه مسلمانان بي پناه در بحرين و يمن و ليبي و عربستان و فلسطين و... به خاك و خون كشيده مي شوند و زير شكنجه دژخيمان مظلومانه و بي سروصدا جان مي سپارند، تنها اميدشان به جمهوري اسلامي است. اكنون اولين و مهم ترين مسئوليت، رسيدن به فرياد آنهاست و هركاري جز اين، خيانت به امت اسلامي و شراكت در ريختن خون آنان است. هيچ روزي - به ويژه امروز- روز شاد كردن دشمن نيست. امروز روز نااميد كردن دشمنان و شتافتن به ياري مظلومان منطقه است"

درخاتمه اینکه آخر این چه رژیم غیر متعارف و قرون وسطایی و ضد بشری می باشد که از یک سو 32 سال است که با شیوه و ترفند و تاکتیک و بهانه های گوناگون هم مردم ایران را سرکار گذاشته است هم مطالبات شان رافراموش نموده و هم به تعویق انداخته است . از طرف دیگر در همین ایام سخت رقبای غالب و مغلوب در گیر جنگ قدرت و ثروت و حذف مخالفان و دگراندیشان و منتقدان و رقبا بوده اند . طوریکه پس از کودتای تقلباتی 22 خرداد 88 که منجر به حذف رقیب مدعی اصلاح شد و ثابت گردید که ادعای داشتنن اصلاح طلبی در این رژیم ضد بشری نه محلی نه از ارعاب و عملی شدن ندارد ، بلکه اصلاً مطرح کردنش جرم است آنگونه که مدعیان اصلاح طلبی با بازداشت و شکنجه و اعتراف گیری و محکومیت زندان و اعدام مواجه می شوند. اکنون که رقابت و اختلاف و اتهام و تهدید و توهین ها با شگرد و تاکتیک برج مقابل بارو یا شیوه ی چماق و هویج دبنال شده ا ست. یعنی تعریف و تمجید از پاسدار گماشته احمدی نژاد شده است . ولی مشاور نزدیک وی رحیم مشایی مورد شدید تر ین توهین و اتهامات همچون دشمن بیگانه و همسوی سیا و موساد واقع شده است. حال چنین رژیمی که حتی به رقیب خودی مدعی اصول گرایان مافیایی کودتایی رحم نمی کند . طوریکه در راستای جنگ قدرت دراز ومتهم ومحکومش می کند . از سوی دیگر پاسخگویی به مطالبات مردم ایران را فراموش کرده است . به خصوص همکاره بودن ولی وقیح از همیشه بیشتر نمایان شده است . طوریکه باصدور نامه ی حکومتی نه ماورای قانون اقدام می کند ، بلکه زیرآب قدرت حق قانونی رئیس جمهور را زده است . اکنون سئوال است که چنین رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی حاکم بر ایران چگونه می تواند دلسوز ملت های منطقه باشد وادعای الگوی جنبش و قیام های مذهبی مشابه ی حاکم براین داشته باشد؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900201/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 1 اریبهشت ماه سال 90

از معلوم به مجهول يك سناريو (يادداشت روز)