روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 6 اردیبهشت ماه سال 1390

نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " سيل مخرب نقدينگي سرگردان"

"مگر در رژیم ضد بشری نامشروع می توان انتظار معجزه داشت که با وجود منحل کردن سازمان مدیریت برنامه ریزی و بودجه بندی و اعتراف به عدم باور به تئوری های اقتصادی دارای سیستم مدون قانونی و بانکی و پولی و ارزی و اقتصادی باشدکه دلال ها و واسطه های حامی دولت و شرکای دزدشان نبض اقتصادی و خرید و فروش ارز و سکه و طلا تعیین نکنند"

وضعیت نا بسامان اقتصادی ازیک سو و افزایش رو به رشد چندین برابر واردات کا لاها نسبت به صادرات از سوی دیگر که مکمل رشد نرخ تورم و گرانی و فقر و بیکاری شده است . همینطور این وضعیت متراد ف افزایش حجم نقدینگی در بازار شده است که تقویت کننده ی سیاست واسطه گری و دلالی شده است که پیآمد آن ریال هرچه بیشتر افت پول و کاهش صعودی ارزش آن شده است . آنگونه که بانک مرکزی تصمیم گرفت با پاک کردن صورت مسأله 4 صفر پول را حذف نماید . گذشته از اینکه این اقدام بمعنی 10 هزار برابر ریال در 32 سال گذشته ارزش خودش را از دست داده است که بطور آشکارا نرخ تورم و وضعیت بحرانی ونا بسامان اقتصادی را نشان می دهد . بعلاوه چشم انداز پیآمدهای سیاست حذف یارانه های دولتی که موجب لجام گسیخته ی افزایش قیمت کالا ها و ایجاد تنش و نگرانی در اذهان عمومی خواهد شد. از طرف دیگر بدلایل مخالفت و موافقت ها با تصویب 4 صفر از جلوی پول ایران از سوی بانک مرکزی فعلاً تصمیم عملی شدنش به تأخیر افتاده است . بنابراین دولت برای اینکه وانمود کند که ریال دارای پشتوانه ی ارزی و اعتبار دارد. دست به توزیع و فروش سکه ی طلا زده است . همین اقدام موجب هجوم مردم عادی و دلال های حرفه ای حامی دولت در صف هجومی خرید سکه های طلا از بانک ها فعال شده اند تا اینکه سبب افزایش هرچه بیشتر تقاضا شود . آنگاه که بانک عرضه و فروش سکه ی طلا را قطع می کند و بازار انحصاری فروش در اختیار دلال ها وواسطه های حرفه ای می شود که با ایجاد بازار سیاه هرگونه که دوست داشته باشند مردم متقاضی را سر کیسه می کنند. بهر صورت سرمقاله نویس تابلوی وضعیت اقتصادی و پولی و ارزی و فروش سکه طلا و واریزی پال های یارانه ها که سبب افزایش بیشتر حجم نقدینگی خواهد شد را تشریح و ترسیم نموده است :

"در چنين وانفسايي هم به نظر مي‌رسد هر كدام از بازيگران اين نمايش تلخ به دنبال منفعت خود مي‌گردند و آنچه كمتر اعتنا و توجهي به سويش جلب مي‌شود، منافع بلند مدت اقتصاد كشور است. دلالان و سودجويان حرفه‌اي كه ظاهرا از چندي پيش با رصد كردن اوضاع اقتصاد جهاني، صداي پاي گراني طلا را شنيده بودند تمام هم و غم خود را اين روزها بر اين قرار داده‌اند كه با خريد و انبار كردن هر چه بيشتر سكه‌ها و شمش‌هاي حراجي بانك مركزي براي روزهاي نه چندان دوري كه تب فعلي فروكش مي‌كند و بازار تشنه عرضه است، آنچه را كه انبار كرده‌اند به قيمت‌هايي بالاتر بفروشند. اما به صف‌هاي بلند پشت باجه‌هاي بانك‌ها كه نگاه كنيم تنها دلالان را نمي‌بينيم، اين صف‌ها مملو از مردمان عادي است كه گاه كار و پيشه اصلي خود را رها كرده‌اند و به سوداهاي گوناگون روزها را در صف سكه مي‌گدرانند تا حتي اگر سكه‌اي هم شكار نكردند از اجاره كارت ملي خود به بهايي اندك، درآمدي مختصر دشت كنند تا دستكم به خود ببالند كه از اين خوان گسترده، سهمي هم به آنان رسيده است. پاي صحبت اين سودگران تازه كار كه بنشيني اما انگيزه‌ها را از جنس ديگري مي‌يابي غير از سودجويي شايد از جنس نگراني و دغدغه معيشت فردا.
نگراني غالب افكار عمومي ايرانيان را در اين شرايط بي‌اطميناني و نگراني از آنچه قرار است تا پايان امسال در حوزه اقتصاد به تدبير مسئولان اتفاق بيفتد، شكل داده است. مردم نمي‌دانند براي پول ملي كشور و اسكناس‌هايي كه به زحمت به دست مي‌آورند تا با آنها معيشت خانواده شان را مديريت كنند، چه تدبيري انديشيده شده است. مردم نمي‌دانند در شرايطي كه مسئولان و رسانه‌ها درگير مباحث پيچيده فني در مورد ضرورت يا عدم ضروري كاهش نرخ سود سپرده‌هاي بانكي هستند، با اندك اندوخته‌اي كه در بانك پس انداز كرده‌اند تا از سود مختصرش، گوشه‌اي از مخارجشان تأمين شود، بايد چه كنند؟ همينقدر مي‌دانند و مي‌يابند كه سودي كه به اندوخته‌ هايشان تعلق مي‌گيرد در برابر تورمي كه از ارزش پول‌هايشان مي‌كاهد، آنقدر ناچيز است كه ناچار بايد همين اندك سپرده را هم از بانك‌ها بيرون بكشند و به كار ديگري بزنند. كار ديگري مانند خريد و فروش، حالا هم كه بازار سكه، سكه است چه بهتر از اينكه پول هايشان را در اين بازار به گردش در بياورند. تزريق ماهانه حدود 4 هزار ميليارد ريال يارانه به جامعه در قالب پرداخت يارانه نقدي، همزمان با كاهش دستوري نرخ سود تسهيلات بانكي كه به كاهش سود سپرده‌هاي مدت دار، حجم قابل ملاحظه‌اي از نقدينگي را در جامعه انباشت كرده است كه در صورت عدم مديريت به هنگام و صحيح، ظرفيت و امكان حضور در هر بازاري و برآشفتن آن را دارد. آنچه چندي قبل در ابعاد كوچكتري از نابساماني فعلي بازار طلا و سكه، در بازار ارز اتفاق افتاد و حباب قيمتي كه چند هفته‌اي است در بازار سكه بوجود آمده است همگي نشانه‌هايي هستند از آثار مخربي كه هجوم اين نقدينگي سرگردان مي‌تواند براي بازارهاي مختلف و در نگاه كلان‌تر براي اقتصاد به دنبال داشته باشد"

در خاتمه اینکه مگر پس از 32 سال تجربه ی ملی رژیم نا متعارف ارتجاعی قرون وسطایی که بنیانگذارش خمینی شیاد اعتراف کرد اقتصاد مال خر است . از سوی دیگر این تز اقتصادی خرانه همراه با بحث و جدل بانک داری اسلامی و حرام بودن ربا شد که هدف عوامفریبی و منحرف کردن اذهان عمومی پیرامون مسایل اقتصادی بود که رفسنجانی با تز نه گرانی که ارزانی مشکل است . موجب شد تا مسیر غارتگری و نا هنجار و ویران کردن شرایط اقتصادی کشور هموار گردد. همچنین فضای ملوک الطوایفی طوری حاکم شود که در آن هیچگونه معیار اصولی و منطقی و اجرای قانون وجود نداشته باشد . زیرا که به جایش یک ولی وقیح دارد که همکاره است و به جای مردم و همه نهادها تصمیم گیری می کند تا که رابطه ها و باند بازی ها و رانت خواری و رشوه و غارتگری و تبعیض جای اجرای قانون را بگیرد . لذا مگر در چنین رژیم ضد بشری نامشروع می توان انتظار معجزه داشت که با وجود منحل کردن سازمان مدیریت برنامه ریزی و بودجه بندی و اعتراف به عدم باور به تئوری های اقتصادی دارای سیستم مدون قانونی و بانکی و پولی و ارزی و اقتصادی باشدکه دلال ها و واسطه های حامی دولت و شرکای دزدشان نبض اقتصادی و خرید و فروش ارز و سکه و طلا ها تعیین نکنند . خلاصه اوضاع آنچنان نباشد که اکنون سر مقاله نویس به گوشه هایی از این اوضاع خرت و خرت بی قانونی اقتصادی و ارزی و پولی و عرضه و خرید و فروش سکه و طلا را به تصویر کشانیده و از افزایش حجم نقدینگی یاد کرده است؟

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900206/13900206_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 6 اردیبهشت ماه سال 1390

سيل مخرب نقدينگي سرگردان