گزیده خبر های 10 اردیبهشت 90

ذوالنوز: امروز مشایی رییس جمهور اصلی است

http://www.fararu.com/vdcjomea.uqeixzsffu.html

در ادامه ی نزاع و کشمکش میان لوطی و عنتر منجر شده تا که همه ی طوطیان طلبه پاسدار و آخوند های فسیل و متحجر حوزوی حامی ولی وقیح با همآهنگی پاسداران کودتا گر بسیج شوند تا که لشکر کشی تهاجمی علیه ی پاسدار گماشته احمدی نژاد و مشاورش رحیم مشایی نمایند تا اینگونه ماهیت واقعی اصول گرا بودن مکتبی شان را به نمایش گذارند.

امروز مشایی رییس جمهور اصلی است، دخالت در وزارتخانه‌ها و مسائل‌ وزارت اطلاعات حاکی از دخالت‌های او است. به گزارش ایسنا منطقه خراسان، حجت الاسلام ذوالنور، جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران که در مشهد سخن می گفت، در پاسخ به سوالی در خصوص دلیل استمرار ارتباط احمدی‌نژاد با مشایی گفت: آقای احمدی نژاد دست به طناب پوسیده‌ آقای مشایی دارد، ایشان ارادت ویژه‌ای به آقای مشایی دارند و گفته‌اند "مشایی قله است" یا در جای دیگر گفته اند "در مسائلی که فکر ما از درک آن عاجز است، مشایی آن را درک می‌کند". ذوالنور ابراز عقیده کرد: این آدم‌ها در عمق وجودشان سرسوزنی به ولایت و روحانیت اعتقاد ندارند، آن‌ها اسلام بدون آخوند القا می‌کنند، امروز مشایی رییس جمهور اصلی است. دخالت در وزارتخانه‌های مختلف و نیز تقابل متکی و مشایی باعث برکناری متکی شد؛ همچنین مسائل‌ پیش آمده در وزارت اطلاعات و نمونه‌های دیگر حاکی از دخالت‌های مشایی دارد البته این مسائل در مقابل خدمات دولت ناچیز است و مسیر رییس‌جمهور هماهنگ با آرمان‌های نظام است و امیدوارم خداوند آقای رییس جمهور را شر این آدم نجات دهد. جانشین نماینده ولی‌فقیه در سپاه پاسداران با بیان اینکه طبق مبانی فکری آقای مشایی، مردم به سه دسته تقسیم می شوند، تصریح کرد: اول قشر ولایتی‌ها، دوم قشری که به آقای ناطق رای داده‌اند و قشر میانی قشری هستند که اگر شب عاشورا پنج‌شنبه باشد، عزاداری می‌کنند و صبح جمعه به جاده چالوس و خوشگذرانی خود می‌روند، به نظر آقای مشایی چون اکثریت را قشر اخیر تشکیل می‌دهند، پس نباید مزاحم ماهواره و خوش گذرانی آن ها شویم، چرا که برایشان تفاوتی نمی‌کند چه کسی رای بیاورد

یکی از قویترین مردان ایران مرتکب قتل شد

ضمن اینکه وزرشکاران پرورش یافتگان مکتب آدم کشان حاکم دین فروش همچون خودشان آدم کش حرفه ای هستند . از سوی دیگر این قاتل قوی ترینمرد رژیم ضد بشری آنقدر قوی می باشد که گزارشگر از ترس کشته شدن جرأت نمی کند نام وی را فاش کند.

برنا نوشت: چهارشنبه گذشته در یک درگیری خیابانی یکی از ورزشکارانی که لقب قویترین مردان ایران را به خود اختصاص داده است با وارد کردن ضرباتی یک شهروند را به قتل رساند. هفتم اردیبهشت، یکی از قویترین مردان ایران در منطقه جنت آباد تهران با چند نفر درگیر می شود. در این نزاع خیابانی که طبق اخبار رسیده، بر سر یک اختلاف مالی بوده است چهار انگشت یکی از افراد درگیر در این نزاع، قطع و فرد دیگری نیز با ضربات ورزشکار معروف مجروح می شود. مجروحان این درگیری به بیمارستانی در غرب تهران منتقل می شوند، اما تلاش پزشکان برای نجات یکی از مجروحان بی ثمر می ماند و وی بر اثر شدت جراحات وارده به سر جان خود را از دست می دهد. این درحالی است که جنازه فرد متوفی امروز از بیمارستان به بهشت زهرا تشیع شده و آقای «قاف» نیز پس از این اتفاق خود را به مراجع قضایی معرفی کرده است. شایان ذکر است؛ وی پیش از این در مسابقان قویترین مردان جهان نیز حضور داشته است.

جوانفکر: احمدی نژاد زانوی غم بغل کرده است!

http://www.fararu.com/vdccxeqm.2bqpp8laa2.html

پاسخ به ولی وقیح نامشروع و حامیان وی و منتقدان پاسدار احمدی نژاد شان به خصوص به رفسنجانی البته با بر جسته کردن اینکه پاسدار احمدی نژاد تنهاست و مولایش مولا علی و نه سید علی گدای روضه خوان سابق و ولی وقیح امروز می باشد.

علی اکبر جوانفکر، مدبر ایرنا و مشاور مطبوعاتی رییس جمهور در وبلاگ خود نوشته که آقای احمدی نزاد این روزها زانوی غم بغل گرفته و از او خواسته تا دست در دست مولایش بگذارد و برخیزد.بخوانید:
آغوش گشوده مولا تو را می خواند
بی رخ دوست مرا عشرت ایام کجاست؟
تا دلارام نباشد، دل آرام کجاست ؟

هرچند بهار است و فصل نشاط و شکوفایی، اما او دیگر شاداب و باطراوت نیست. دارد پژمرده می شود. او تند تند پیر می شود، این آخریها نفس هایش هم به شمارش افتاده است. او به عشق مولا و مرادش راه می رفت، از پا نمی افتاد ، می دوید و می دوید. روستا به روستا، شهر به شهر، استان به استان، پرواز در پرواز. هر اوجی را به اوجی دیگر پیوند زد، فرشته ها او را بر بال خود بردند و آوردند. داشت به دره می افتاد خدا دستش را گرفت. به هر راهی که می رفت، دعای امام و امت بدرقه اش می کرد. خوش به حالش شده بود. ملائک همه جا حاضر بودند تا کارهای نیکش را بویژه آنجا که دست امدادش به سوی محرومان و مظلومان دراز می شد، ثبت و ضبط کنند و آن را به حساب پس اندازش بریزند و از این حیث جزو معدود ثروتمندان عالم است و شاید هم ثروتمندترین. او خسته نشد و خستگی را از مردم و آسودگی را از دشمن گرفت. ناامید نشد، یاس را از دلها زدود و سرخوردگی ها را پی در پی بر دشمن فزود. از پای نیافتاد و دیگران را به راه انداخت. دل به لطف خدا بست و دلهای نگران را با امید به عنایات حضرت حق، آرام کرد. او «سردار سازندگی» نیست اما در سازندگی و آبادانی این مرز و بوم ، مردم هیچ سردار دیگری جز او را به رسمیت نمی شناسند. او «بزرگی» را از «کوچکی» آموخته و بر بالهای فروتنی به اوج پر کشیده است. او شاگرد همان مکتبی است که حاکمیت بر قلبها را نشانه گذاری کرده است. او خانه ساز است و هزاران هزار بی خانمان را خانه دار کرده است. او برای خودش هم نه خانه بلکه لانه سازی کرده است، نه فقط در اینجا بلکه در دور دستها هم برای خود لانه ساخته است. مردم در جای جای کره خاکی او را در قلب خود جای داده اند. او اینک خیلی تنهاست. خیلی دل نگران است. او به همه اثبات کرده است که نگران خودش و آنچه که گرگها در داخل و خارج ممکن است برسرش بیاورند، نیست. نگران از دست رفتن دستاوردهای بزرگ و بی شماری است که با همت بلند او و دولتمردانش، با حمایت های بیدریغ ولی زمان و با پشتیبانی دلسوزانه مردم، عاید نظام اسلامی شده است. او نگران آن است که با به صحنه آمدن ناخودیها و فرصت طلبان مضمحل شده ای که اینک خود را بازسازی کرده اند، حرکت پویای انقلاب متوقف شود و خدای ناخواسته او را وادار کنند راههای طی شده را به عقب بازگردد. او دریافته است که اغیار به کمین نشسته، می خواهند به زانویش در آورند، او را بشکنند، خردش کنند و از اثرگذاری بیندازند. او نگران خودش نیست. می گوید که اگر فرو بریزد، تیرها از هرسو، مولا را نشانه خواهند رفت. او دردمند است، گویا خاری در گلویش فرو رفته است. نه می تواند آن را فروبرد و نه می تواند آن را برون کشد. از توهین های ناجوانمردانه ای که به نام دفاع از دین و انقلاب نثارش کرده اند، دلش به درد آمده است. قلبش را شکسته اند. می گوید که پس از سالها نوکری مردم و حرکت بر مدار ولایت، به ضدیت با انقلاب و رهبری متهم شده است. همکارانش را فراماسونر و منحرف خوانده اند و او زانوی غم بغل کرده است. کسانی که باید زبانهایشان به مدح و ثنا باز شود، زشت گویی و لعن و نفرین را نثار یاران وفادارش می کنند! با این وجود، همه او را می شناسند. او سرانجام بر دلمردگی ها غلبه می کند، نامرادیها را به فراموشی می سپارد ، یاعلی می گوید، دست در دست مولا می گذارد، برمی خیزد، غبار غم را از دل می زداید، دست نوازشگر آقایمان، جانی دوباره به او می بخشد. به راه می افتد، او مرد این راه است. گامهایش را استوار به پیش برمی دارد. خواب هایی که فتنه انگیزان در داخل و خارج دیده اند، آشفته خواهد شد. او سرباز است ، آمده است تا در این راه سر ببازد. اینک دستان محبت آمیز پدر او را می خواند و لحظه آن رسیده است که فرزند، خود را به آغوش گشوده پدر اندازد. او تنها نیست. سایه سار مولا بر سر او گسترده است.

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توهم کاری هست
من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست

حمایت تشکیلات فتنه گر از اختیارات قانونی رئیس جمهور

سایت پاسدار قالیباف شهر دار تهران که همشهری و سوگلی ولی وقیح نا مشروع می باشد گزیدگی و شاکی بودن خود از موضع گیری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بهزاد نبوی را به نمایش گذاشته است. زیرا که تأکید بر تحقیق پیرامون حق عزل وزار از سوی رئیس جمهور کرده است . بنا براین مشخص استا که برجسته شدن این حق موجب رسوایی و مسدودیت اختیارات و اقدامات ما ورای قانونی ولی وقیح خواهد شد.

یک سازمان منحله سیاسی که از سردمداران فتنه 88 در کشور بوه است و اخیراً در خارج از کشور اعلام موجودیت کرده است با صدور بیانیه ای خواستار تحقق اختیارات قانونی رئیس جمهور در تعیین وزرا شد این سازمان سیاسی که در بیانیه خود نیز بار دیگر ادعاهای بی ریشه اش درباره انتخابات سال 88 را تکرار کرده خواستار به رسمت شناخته شدن حقوق قانونی احمدی نژاد در تعیین وزرایش شده استاین سازمان مشخص نکرده که میان ادعاهای تند علیه احمدی نژاد و دفاع از حقوق وی در تعیین وزرا را چگونه کنار هم جمع کرده است ؟

جهت اطلاع

ادامه ی نزاع و شکاف وتنش میان لوطی جماران نشین ولی وقیح با عنترش پاسدار گماشته احمدی نژاد اکنون به محدوده ی هنرمندان و سینما گران کشانیده شده است . البته گفته نشده است که چه تعداد در این سالن حضور داشته اند که 50 نفر هنرمندان حزب اللهی یا سانسور چیان و متملقان و چاپلوسان ولی وقیح و پاسداران کودتا گر صحنه را بعنوان اعتراض حضور پشت تریبون رحیم مشایی سالن را ترک کردند؟

بيش از 50 نفر از مدعوين و هنرمندان در جشنواره فيلم كيش در اعتراض به حضور مشائي سالن همايش را ترك كردند. فرج اله سلحشور در گفت و گو با جهان با بيان اينكه خروج هنرمندان متعهد از سالن سينما براي مشائي و دولت پيام روشن داشت گفت: مشائي وقتي وارد سالن همايش شد بسياري از هنرمندان متعهد سالن را به نشانه اعتراض ترك كردند. اين اعتراض پاسخي به عملكرد و رفتار و سخنان رئيس دفتر رئيس‌جمهور بود. به همين دليل زماني كه مشائي خواست پشت تريبون قرار گيرد بنده و بسياري ديگر از هنرمندان حزب اللهي سالن را ترك كرديم. وي ادامه داد: رئيس‌جمهور هم بداند كه تا زماني مورد تأييد ما و بچه حزب اللهي هاست كه مورد تأييد رهبر انقلاب باشد. يعني زماني كه آقا لحظه‌اي حمايت شان را از دولت و رئيس دولت بردارند مردم بر آنها خط بطلان خواهند كشيد. با توجه به اينكه جشنواره هنري فيلم كيش با هزينه‌هاي ميلياردي در جزيره كيش برگزار شد، معلوم نيست هنرمندان متعهد باچه توجيهي در آن شركت كردند.

خوب گزارش دو خبر زیر بخوبی ثابت می کند در کشور مدعی آزاد ترین کشور جهان آزادی بیان و قلم چگونه می باشد و سر نوشت اهل قلم مطبوعات و قشر زحمت کش معلمان که جزو قشر آسیب پذیر جامعه می باشد چگونه است؟ آیا این رژیم ضد بشری کودتایی که کار نامه ی ننگین محکومیت رتبه ی اول جهانی نقض مداوم حقوق بشر است هنوز اعتبار و مشروعیت دارد که بر خی به خاطر منافع حقیر مادی برایش دم تکان می دهند و خوشرقصی می کنند و علیه ی مخالفانش پارس می کنند وتیغ کشی می نمایند؟

سیامک پورزند روزنامه نگار ممنوع الخروج درگذشت.

سیامک پورزند، روزنامه نگار با سابقه در تهران در گذشت. او همسر مهرانگیز کار، حقوقدان و از فعالان مدافع حقوق زنان در ایران بود. سیامک پورزند، در سال 1380 به گزازش رادیو فردا، در تهران بازداشت و به 11 سال زندان محکوم شده بود. به گزارش سازمان عفو بین الملل، او زیر فشار بازجویان، ناچار شد در تلویزیون جمهوری اسلامی اتهامات خود را بپذیرد و پس از مدتی به دلیل کهولت سن و بیماری، در خانه اش زیر نظر ماموران امنیتی و ممنوع الخروج بود. سیامک پورزند هنگام مرگ هشتاد سال داشت.به نوسته بی بی سی، سیامک پورزند پسرخاله احمد شاملو، شاعر معاصر ایران نیز بود.

نامه عبدالله مومنی و محمد داوری به مناسبت روز معلم.

عبدالله مومنی و محمد داوری، دو معلم زندانی در بند ۳۵۰ زندان اوین، در بیانیه مشترکی به مناسبت روز معلم از انتقادهایشان به نظام آموزشی ایران و آرزوهایشان برای آینده این نظام گفته اند.عبدالله مومنی و محمد داوری، در این بیانیه ضمن تبریک روز معلم به همکاران خود در سراسر کشور، نوشته اند: "چگونه می توانیم درس "شجاعت" را به دانش آموزانمان بدهیم، وقتی می بینند که پاداش نقادی، زندان است... مگر می توانیم از "عدالت" سخن بگوییم، وقتی خود گرفتار حکم های ظالمانه زندان هستیم. ما نمی توانیم به دانش آموزان خود بگوییم شهروند خوب باید "ساکت"، "منفعل"، "بله قربان گو"، "ریاکار" و "ترسو" باشد..مگر رژیم ضد بشری که 32 سال سیاست سروب و ضرب و شتم و خفقان و سانسور و شکنجه و اعراف گیری و تواب سازی و اعدام و سنگسار و قطع اندام را با شدت تمام دنبال کرده است . طوریکه همین سیاست عامل ادامه ی بقای ننگین اش بوده است . اکنون که در شرایط خطری و بحرانی و بن بست و ایزوله شدن منطقه ای و جهانی بسر می برد . به خصوص اینکه منطقه دچار قیم های ضد دیکتاتور شده است . اماا نتظار داشت که حاکمان رژیم ضد بشری از سوی دژخیمان شکنجه ر و آدم کشان حرفه ای اش دست به اینگونه اقداات ضد بشری نسبت به قربانیان در بند نزند؟

فشار علیه شیرکو معارفی برای شکستن اعتصاب غذایش.

کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی : پس از آنکه شیرکو معارفی زندانی سیاسی محکوم به اعدام برای اعتراض به اجرای حکمش از روز پنج شنبه هشتم اردیبهشت ماه سال جاری، دست به اعتصاب زده بود امروز نامبرده از طرف مسئول زندان تحت فشار قرار میگیرد که به اعتصاب غذای خود پایان دهد.این در حالیست که در تاریخ 27.04.2011 پرونده‌ نامبرده " از سوی شعبه‌ی 27 شواری عالی کشور با تائید حکم قبلی" اعدام" بدون هیچ گونه توجه‌ای به لایحه دفاعی متهم و وکیلش" سعید شیخی" و صورت جلسه مردم روستای" دوره قله " محلی که شیرکو دستگیر شده بود، مجددا به‌ دادگستری شهرستان سقز ارجاع داده‌ شده بود و از انجا به‌ شعبه‌ اجرای احکام فرستاده‌ شده که بنا به‌ گزارشات موثق شعبه‌ اجرای احکام پرونده‌ را به زندان ، جهت اجرای حکم در اولین فرصت فرستاده‌ است. از این تاریخ هر لحظه‌ احتمال اجرای حکم این زندانی کرد وجود دارد..

سه زندانی سیاسی در زندان رجایی شهر ممنوع الملاقات شدند.

به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی، شهرام پورمنصوری، فرهنگ پورمنصوری و محمد مهدی زالیه سه زندانی سیاسی محبوس در بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر که بر اساس گزارشهای ارسالی از هفته گذشته ممنوعالملاقات شده اند. گزارشهای ارسالی به کمیته حاکی از آن است که تعداد دیگری از زندانیان بند ویژه امنیتی ممنوعالملاقات شدهاند.در حال حاضر ملاقاتهای حضوری و تلفن بند ویژه امنیتی قطع است و مقامات امنیتی و قضایی دستور دادهاند تا هر نوع ملاقات حضوری و تماس تلفنی زندانیان سیاسی با خانوادههایشان قطع شود و تنها با صدور مجوز امکان پذیر باشد. ملاقاتهای کابینی نیز تحت کنترل و نظارت انجام میگیرد.زندانیان سیاسی رجایی شهر در اعتراض به اعمال محدودیتها و کنترل و فشار بیش از حد دست به اعتصاب غذا شدهاند.