دروغ نامه ی کیهان 3 اردیبهشت ماه سال 1389

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " انفعال را كنار بگذاريم "
"گذاشتن نام سازمان قربانی مجاهدین بر توی لیست سیاه گروه و سازمان های تروریستی از سوی وزارت امور خارجه آمریکا بهترین هدیه ای بوده که به حاکمان تهران داده شده است تا که با خیال آسوده در داخل کشور سرکوب کنند و در منطقه ترکتازی نمایند و با شدت تلاش برای دستیابی سلاح هسته ای کنند"

تحلیل گر قلم بر دست یادداشت روز نویس مشابه ی تحلیل پنجشنبه قبل از حمله ی مجاهدین اشرف که قتل عام یا جنایت جنگی علیه ی بشریت می باشد گفته شده بود که هدف حمله ی آمریکا به لیبی این بود تا بطور غیر مستقیم زهر چشم از حاکمان ایران گرفته شود تا اینکه هم در منطقه دخالت نکند. هم اینکه در زمینه ی تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای کوتاه بیاید . ولی چون به مخالفان لیبی اعتماد ندارد که اینان کیستند ونگران است که نکند القاعده نفوذ کرده و پس از حذف قذافی قدرت را القاعده در دست بگیرد و با امکانات و کمک های آمریکا و قدرت و سلاح که در اختیار این مخالفان آمریکا در لیبی افتاده علیه ی خود آمریکا استفاده نمایند از سوی دیگر تلویحاً قلم بر دست یادداشت روز نویس در آن تحلیل پذیرفت که کشتن سربازان آمریکایی در عراق که وزیردفاع آمریکا را به عراق کشاند تا تهاجم جنگی جنایت علیه ی بشریت مجاهدین اشرف هموار وتدارک دیده شود . چون نتیجه گیری شد که چون اوباما نامزد ریاست جمهوری شده است . بنابراینن نه امکان حمله ی نظامی همچون لیبی به ایران را ندارد . نه اینکه کشته و مجروح شدن نظامیان آمریکایی در عراق همخوان تبلیات انتخاباتی رپاست جمهوری آمریکا نمی باشد . چون مسأله و خواست مردم آمریکا اقتصادی و اجرای قول های داده شده ی اوباما در دوره ی انتخابات ریاست جمهوری قبلی می باشد . اکنون نیز قلم بر دست غیر ایرانی مشابه ی همین تحلیل را بسط داده و تبیین کرده است . زیرا مدعیست که آمریکا مسئولیت تهاجم نظامی را بر عهده ی نا تو انداخت تا خود نقشی نداشته باشد. اکنون هم آمریکابدنبال نه راه حل نظامی ، که همراه با آلمان و بلژیک و هنلند راه حل سیاسی را پیگیری می کند . برای اینکه در گیر انتخابات می باشد. از سوی دیگر نقل قول کرده است که راه حل نظامی ریسک مشابه افغانستان و عراق را دارد و ایراد راه حل سیاسی ادامه دار و طولانی شدن آن می باشد . در نتیجه اینکه شرایط چنین به نفع رژیم ضد بشری تمام شده تا در لیبی و بحرین و یمن و.... مانور تبلیغاتی ضد آمریکایی دهد :

"كشورهاي عضو ناتو در نحوه مواجهه با تحولات ليبي و يمن اختلاف نظر جدي دارند، با محور شدن اعضاي ناتو، روسيه و چين عملاً از چرخه تحولات حذف و به «مخالف بي اثر» تبديل شده اند، ناتو جاي شوراي امنيت را در تصميم گيري پر كرده است، آمريكا ترجيح مي دهد سهم كمتري در عمليات ناتو داشته باشد. دو اتحاديه عرب و آفريقا از روند تاثيرگذاري بر تحولات ليبي و يمن كنار گذاشته شده اند.:بعضي معتقدند اين موضوع تا آنجا كه به آمريكا باز مي گردد به اين دليل است كه اوباما در آستانه انتخابات رياست جمهوري نمي خواهد وارد پرونده اي شود كه انتهاي آن مشخص نيست بعضي هم گفته اند كشورهاي عضو اين محور متقاعد شده اند كه عمليات واقعي نظامي به اندازه عمليات افغانستان (2001) و عمليات عراق (2003) داراي «ريسك بالا» است. گرايش به «عمليات سياسي» به هر دليلي كه اتخاذ شده باشد به تطويل بحران در يمن و ليبي مي انجامد. چرا كه رفتار اين كشورها نشان مي دهد اين استراتژي در عمل مانع حركت نيروهاي انقلاب در اين دو كشور شده و از سوي ديگر به رژيم هاي قذافي و صالح كه با وجود دست زدن به انواع تهاجمات نظامي نتوانسته اند مردم معترض را ساكت كنند، فرصت تنفس مي دهد. موضع متفاوت فرانسه، انگليس، ايتاليا و... و تاكيد اين محور بر تشديد عمليات عليه قذافي و كمك به رهبران بن غازي و نيز غيرقابل قبول خواندن ادامه حكومت علي عبدالله صالح در يمن نشان مي دهد كه كشورهاي بالنسبه قدرتمندتر اروپا تحولات شمال آفريقا و منطقه عربي خاورميانه را يك فرصت براي بازگشت به اين قاره به حساب مي آورند و ناتو را ابزار مناسبي براي بازگشت مي دانند. اين سياست قاعدتاً مورد حمايت آمريكا، آلمان و كشورهاي كوچكي نظير بلژيك واقع نمي شود چرا كه در اين روند براي خود منفعتي قايل نيستند. سكوت طولاني كشورهايي نظير اسپانيا هم از چنين احساسي حكايت مي كند

قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس در ادامه بدون اشاره به بحران های درونی و بیرونی رژیم ضد بشری که فقط با افزایش سیاست خفقان و سانسور و تهدید داخلی و سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه موفق به مهار شرایط داخلی تا کنون شده است . همچنین آنگونه که اشاره شد مدعی شده است که طولانی شدن قیام ها و چرخش قیام ها بسوی اسلامی در لیبی و یمن و بحرین و بی افق چشم انداز استراتژیک دانستن بدون عبور از بحران کنونی منطقه به ویژه اینکه غرب، كشورهاي روسيه، چين، اتحاديه آفريقا، اتحاديه عرب و... شده که اینان از معادله خاورميانه و شمال آفريقا كنار گذاشته است . بنابراین شرایط منطقه را اینگونه به نفع رژیم ضد بشری تمام نموده است :

" بعضي گفته اند عمليات تاخيري و اطاله بحران و به عبارت دقيق تر ايجاد مانع بر سر راه پيروزي انقلاب هاي اسلامي در كشورهاي ليبي، يمن و بحرين ابتدا بصورت يك تاكتيك مدنظر غرب قرار گرفت ولي در ادامه به «استراتژي» تبديل شد. تبديل تاكتيك به استراتژي در شرايطي انجام مي شود كه تبديل كننده، استراتژي ندارد و در عين حال به اجبار به وسط معركه اي كه ابعاد آن را نمي شناسد، كشيده شده است در اين حالت همه ظرفيت و هوشمندي به كار گرفته مي شود تا «تاكتيك» عبور از شرايط مبهم به دست آيد. اما چندي بعد هم راه حلي پيدا نمي شود و كماكان شرايط مبهم كه بوي شكست از آن به مشام مي رسد، استمرار پيدا مي كند و اين به استمرار تاكتيك و تبديل آن به «هدف» مي انجامد. بوي شكست غرب هم به مشام مي رسد. تبديل تاكتيك تطويل بحران به استراتژي و هدف به خوبي نشان مي دهد كه غرب با وجود آنكه با همه ظرفيت حقوقي، سياسي، ديپلماتيك، رسانه اي و حتي ديپلماتيك- در دو سطح ديپلماسي رسمي و ديپلماسي عمومي- به ميدان آمده است، نتوانسته بر حركت مردم در يمن و ليبي تأثير بگذارد. از آن طرف روند اين تحولات بيانگر آن است كه ايران به عنوان تنها كشوري كه چشم ملت ها در ليبي، يمن و بحرين به آن دوخته شده است، مي تواند بدون اعتنا و توجه به بر و بياهاي غرب، با تمركز روي كمك به مردم، تحولات را سرعت داده و به نتيجه برساند. به شرط آنكه «وزارت خارجه ما در بهترين شرايط، گرفتار بدترين وضعيت انفعالي نباشد4- غرب، كشورهاي روسيه، چين، اتحاديه آفريقا، اتحاديه عرب و... را از معادله خاورميانه و شمال آفريقا كنار گذاشته است. البته در عين حال خود نيز نتوانسته بر اوضاع مسلط شود. اين موضوع براي ملت هاي ليبي، يمن و بحرين و براي جمهوري اسلامي و محور مقاومت يك فرصت گرانبها به حساب مي آيد كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد هم هستند كه حاضرند در قواره اي مشترك به مدد مردم در اين كشورها بيايند. كاملاً واضح است كه كشورهاي داراي رويكرد فعال مايل نيستند در مهمترين تحولات تاريخي اين منطقه عربي كنار نشسته و صرفاً نظاره گر باشند و در عين حال واضح است كه غرب اين كشورها را وارد معادله نمي كند. اين دو صغراي قضيه اي هستند كه نتيجه منطقي آن خلق فرصت مهم و استثنايي براي كشوري نظير جمهوري اسلامي مي باشد. از سوي ديگر چنين صحنه اي يك ميدان مهم آزمون و تجربه براي دستگاه سياست خارجي ما مي باشد. بايد دريابيم اگر چنين محور سياسي از سوي ايران شكل بگيرد بدون هيچ ترديدي با استقبال ملت ها در اين منطقه مواجه مي شود در حالي كه مردم اين منطقه طرح هاي غربي و دولت هاي وابسته به آن را در نقطه مقابل منافع ملي خود ارزيابي كرده و باعث شكست آن ها مي شوند. يك خبر بيانگر آن است كه چند روز پس از سقوط بن علي در تونس، يك نمايشگاه كتاب در پايتخت اين كشور برگزار شد و حدود 2 ميليون نفر از جمعيت 10 ميليوني تونس از آن بازديد كرده اند. بعضي از غرفه داران گفته اند كه در اين بازديدها بيشترين درخواست ها روي كتاب هاي امام خميني، آيت الله خامنه اي و ديگر شخصيت هاي مذهبي انقلاب اسلامي ايران متمركز بوده است. با اين وصف جمهوري اسلامي به سهولت مي تواند به كمك مردمي بشتابد كه از سيطره غرب بر كشورهاي اسلامي خود و سيطره ديكتاتورهاي وابسته به ستوه آمده اند. در اين راه نبايد از جنجال ترسيد و گمان كرد كه ورود ما به «ايران هراسي» دامن مي زند. بگذاريد مستكبران و عناصر وابسته آنان از ما در هراس باشند مگر چنين تبليغاتي سال ها عليه ما در تونس نبوده است؟ چرا نتوانسته خدشه اي به اعتبار انقلاب اسلامي نزد مردم اين سامان وارد كند؟
در خاتمه اینکه قلم بر دست غیر ایرانی یاددشت روز نویس همچون سایر همکاران قلم زنش در دروغ نامه ی کیهان و با الگو ی موضع گیری ولی وقیح همسو شده است که خود آلت دست پاسداران کودتا گر می باشد . زیرا بدون اینکه کوچکترین اشاره ای به مردم ایران ومطالبات و نظر شان نسبت به رژیم بشری کند . یا اینکه لب بگشاید و بگوید که چرا اخبار تظاهرات های ضد حکومتی در سوریه و عراق در رسانه های خبری و مطبوعاتی رژیم ضد بشری نا مشروع کودتایی سانسور کامل می شود؟ یا اینکه چرا این دو کشور سوریه و عراق در تقسیم بندی قیام های ضد دیکتاتوری منطقه گنجانیده نمی شود؟ در عوض چرا زیاد برروی قیام ضد دیکتاتوری سایر کشور های منطقه تأکید می شود و مانور تبلیغاتی علیه ی غرب و نا تو داده می شود و چین و روسیه و اتحادیه عرب و آفریقا دور زده می شود که اینان نقشی در وقایع منطقه ندارند. ولی تابلویی ترسیم کرده است که اوضاع به نفع رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی چرخیده است و به پیش می رود طوریکه انقلاب اسلامی طالبانی ولی وقیح و رهبرش خمینی شیاد داردبه منطقه صادر می شود . برای اینکه در راستای تلاش مستمر سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز است که ادامه تز در برون خانه به جای درون خانه جنگیدن می باشد .در مجموع می بایست گفت که این چنین تحلیل و تفسیر دادن ها نه نشان از تحلیل درست بر اساس ارزیابی واقعی نمی باشد ، بلکه اعتراف آشکار شدید از بازتاب و تأثیر قیام های ضد دیکتاتوری منطقه به داخل ایران است که از موضع فرار به جلو آی دزد آی دزد کردن بطور وارونه تحلیل داده و ادعا می شود . فراموش نشود که اشتباه عمدی غرب به خصوص آمریکا در منطقه به ویژه در افغانستان و عراق که مرتکب شدند و سیاست هایی که اتخاذ کرده اند درست به نفع حاکمان رژیم ضد بشری نا مشروع ایران تمام شده است . از جمله بطور نممونه توطئه ی مشترک خائنانه ی تهاجم جنگی علیه ی بشریت که علیه ی مجاهدین اشرف رخ داده یا تدارک دیده شد که اخیراً اجرا شد و موجب سکوت آمریکا واقع شده است . بد تر اینکه نام سازمان قربانی مجاهدین بر توی لیست سیاه گروه و سازمان های تروریستی گذاشتن از سوی وزارت امور خارجه آمریکا بهترین هدیه ای بوده که به حاکمان تهران داده شده است تا که با خیال آسوده در داخل کشور سرکوب کنند و در منطقه ترکتازی نمایند و با شدت تلاش برای دستیابی سلاح هسته ای کنند.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900203/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 3 اردیبهشت ماه سال 1389