به بدلیل تسلیت گفتن رفسنجانی بخاطر در گذشت پدر موسوی ،یقه ی رفسنجانی گرفته و دراز شده است
مشخص است پایان سیاست با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن رفسنجانی در 17 اسفند 89 کلید خورد . زیرا که نتیجه ی بیش از 5 سال کیش دادن پاسدار گماشته نژاد به سوی رفسنجانی که زیر چتر مبارزه با مفاسد اقتصادی پیگیری شد سپس ترکش این تا کتیک تهاجمی به اعضای خانواده اش هم اصابت نمود روند صعودی طی کرده است . البته پس از طرح کودتای 22 خرداد 88 این کیش دادن سرعت و شتاب بیشتری گرفت . آنگونه که در مناظره های تلویزیونی ریاست جمهوری دوره ی دهم خرداد 88 پاسدار گماشته احمدی نژاد مقابل 3 نامزد رققیب که قرار گرفت ، ضمن متهم و محکوم کردن اینان یک لحظه رفسنجانی و فر زندان شان را فراموش نکرد تا که دراز شا کند . بعلاوه پس از طرح کودتای تقلباتی 22 خرداد. پس از یک فرصت که نصیب رفسنجانی شد . ولی چون منافع خود و خانواده را می دید درست از این موقعیت استفاده نکرد . چونفکر نمی کرد که این سنگر را از دست می دهد . ولی کودتا گران از طریق ولی وقیح و حمایت وی سمت امام جمعه ی موقتی تهران از رفسنجانی گرفته شد . سپس فشار ها و تهدید و توهین ها شروع شد تا اینکه با اتهام بی بصیرت و عدم شفاف گویی که چرا علیه ی موسوی و کروبی پس از 22 خرداد 88 به بعد اتخاذ موضع اتهامی و تهاجمی همراه با لبیک گویی به ولی وقیح و کودتا گران مورد تهدید واقع شد . به خصوص اینکه در دو تظاهرات نمایشی فر مایشی ساندیس خوران 9 دی و 22 بهمن 88 مورد رفسنجانی مورد تهاجم واقع شد. آنگاه مسیراین سیاست ادامه یافت تا اینکه رفسنجانی مجبور شد قبل از بر گزاری اجلاس دو روزه سیرک مجمع خبر گان رهبری 17 و 18 اسفند 89 موسوی و کروبی را به خاطر فراخوان تظاهرات 25 بهمن متهم و محکوم کرد تا شاید با این سیاست تا کتیکی شانس بقای ریاست سیرک خبرگان رهبری را برای خودش حفظ کند . اما چون تصمیم جراحی کردن رفسنجانی از ریاست این سیرک مجمع خبر گان گرفته شد . برای اینکه تظاهرات 25 بهمن که موسوی و کروبی فرا خوان تظاهرات داده بودند تبدیل به تظاهرات رادیکال مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح و... شد. برای همین با وجود اینکه در ابتدای اجلاس دو روزه ی بر کناری ریاست سیرک مجمع خبرگان رفسنجانی آویزان به ولی وقیح شد و از وی حمایت و ستایش کرد. ولی تأثیری در تصمیم گیری از قبل گرفته شده نشد و رفسنجانی در اجلاس دو روزه 17 و18 اسفند از رأس سیرک خبرگان رهبری جراحی و بر کنار شد و آخوندمهدوی کنی جایش نشست . بهر حال به نظر می رسد لبیک و مجیز گویی های تا کنونی رفسنجانی کافی نبوده است . به خصوص اینکه اکنون وی متهم شده است که چرا به مناسبت در گذشت پدر میر حسین موسوی تسلیت گفته است . بد تر اینکه از خط قر مز ترسیم شده عبور کرده و موسوی را فرزند خدوم ایران نامیده و از تلاشهای وی برای سربلندی رژیم ضد بشری نا مشروع حاکم برا ایران تقدیر نموده است؟ اکنون سئوال است آیا جنگ قدرت درون این رژیم بربر منش مهار و اصلاح نا شدنی پایان پذیر است؟ آیا پس از 32 سال تجربه ی همه جناح و باند های مدعی آزمون شده که به شرایط حاکم کنونی ایران منتهی شده است. طوری که شاهدیم چگونه گرگ های هار پیرامون جنگ قدرت و انحصاری کردنش به جان یک دیگر افتاده و مشغول دریدن و پاره کردن همدیگر می باشند ؟ آیا اینان دل شانبه حال مردم ایران سوخته است و اصلاً لحظه ای به فکر پیگیری مطالبات مردم می باشند؟ مهمتر اینکه آیا پشت سیاست اشک تمساح ریختن برای مردم بحرین و یمن و عراق و لبنان و فلسطین و... ارزنی از صداقت وجود دارد؟ آیا وقتی اینگونه دامنه ی اختلافاتت ناشی از جنگ قدرت میان خودشان بیرون زده است. آنچنانکه بیش از هر زمان دیگر نیاز شدید به دیپلماسی صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز است و نیازمند شتاب و شدت دادن به سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه می باشد . به امید آنکه حاکمان رژیمضدبشری نا مشروع از بحران های درونی و بیرونی و انزوای منطقه ای و جهانی خارج شوند . برای همین است هر روز که می گذرد بیشتر در امور داخلی عربستان و بحرین و یمن مداخله می شود و ادامه ی این طرح تحریک کردن به تظاهرات و ناامنی و بی ثباتی در باکو پایتخت جمهوری آذربایجان هم از طریق حامیان اسلام گرایان دنبال می گردد . اما سئوال بی پاسخ و معما گونه ای که هر روز هم بر ضریب ابهام آن افزوده می گردد . این است که چرا غرب به خصوص آمریکا با آن شیوه ای در مصر و تونس به ویژه در امور داخلی لیبی با سرهنگ قذافی بر خورد کرده اند نه با حاکمان تهران چنین بر خوردی را پیشه نمی کنند ، بلکه از مقاومت مردم ایران هم بر ای تغییر دمکراتیک حمایت نمی کنند . بد تر اینکه وزارت امور خارجه ی آمریکا مشخص نیست که برای چه هنوز اقدام جدی برای خروج نام سازمان مجاهدین اپوزیسیون متشکل و دمکرات از توی لیست گروه و سازمان های تروریستی خود نمی کند؟ به خصوص اینکه بدون شک مقامات آمریکایی همچون مقامات آمریکایی اشراف کامل دارند که با تحولاتی که در منطقه به وجود آمده است . می بینند که چگونه ستاره های کودتا گران دیکتاتور یکی پس از دیگری در حال افول می باشد . برای اینکه هم فهم و شعور و هم مطالبات آزادی و عدالت طلبانه ی نسل جوان کشور های منطقه بس فزونی یافته است که دیگر نه خواهان ادامه ی حکومت های دیکتاتوری نیستند ، بلکه دمکراسی و آزادی را طلب می کنند. از سوی دیگر عامل محرک نا امنی و بی ثباتی منطقه را نیز به خوبی می دانند . زیرا که شک ندارند عامل تحریک و تقویت حزب الله لبنان و حماس در فلسطین و شیعیان حوثی در یمن و حزب الله بحرین و... در منطقه کدام کشور است و چه اهداف شومی را دنبال می کند؟ به خصوص اینکه با جدیت و پشتکار خستگی ناپذیر تلاش برای دستیابی سلاح هسته ای می کند. خلاصه اینکه صلح و ثبات و امنیت در منطقه بحرانی و متشنج و ناامن خاور میانه و شمال آفریقا شکل نمی گیرد، جز اینکه غرب و نهاد های بین المللی تصمیم جدی بگیرند تاکه از مقاومت و مبارزه ی مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران پشتیبانی نمایند.
13 فروردین ماه سال 1390
حمله سایت روزنامه دولت به هاشمی رفسنجانی به خاطر پیام تسلیت وی به موسوی
سایت روزنامه ایران : درحالی که به نظر میرسید با توجه به نارضایتی افکار عمومی از مواضع و اقدامات آقای هاشمی رفسنجانی در سال گذشته که روند حمایتی و البته دوپهلو نسبت به جریان فتنه و سران آن داشت، سال 90 سرآغاز رویکرد او در عرصه سیاسی کشور باشد، پیام تسلیت هاشمی به خانواده موسوی در پی درگذشت پدر میرحسین موسوی نشان از ادامه روند نامناسب وی در سال جدید دارد.هاشمی رفسنجانی که در روزهای پایانی سال 89 ریاست مجلس خبرگان رهبری را به آیتالله مهدوی کنی واگذار کرده بود، در پیام خود که به خانواده موسوی خطاب شده، از عبارات و کلماتی استفاده کرده که نه تنها هیچ نشانهای از تغییر در آن به چشم نمیخورد، بلکه نشان از دور جدید سیاستهای حمایتی وی از جریان اغتشاش دارد.وی در این پیام که در سایت رسمی او هم منتشر شده، میرحسین موسوی را فرزند خدوم! ایران نامیده و از تلاشهای وی برای سربلندی ایران تقدیر کرده است.هاشمی از این هم فراتر رفته در اظهارنظری عجیب که هیچ سنخیتی با حوادث دو سال گذشته کشور ندارد، موسوی را فردی خوانده که "خدمات شایستهای به اسلام و انقلاب و میهن اسلامی" کرده است!اگرچه آقای رفسنجانی توضیح نداده منظورش از خدمات شایتسه میرحسین به ایران، امیدوار کردن ضدانقلاب به براندازی جمهوری اسلامی بوده یا رهبری آشوبهای خیابانی توسط وی اما به نظر میرسد این پیام تسلیت بیشتر به یک اعلام موضع صریح از سوی هاشمی شبیه باشد تا یک پیام تسلیت معمولی.در همین راستا برخی فعالان سیاسی معتقدند هاشمی در سال جدید هم رویکرد حمایتی خود نسبت به جریان فتنه را حفظ و برای بازگرداندن چهرههای سرشناس این طیف به عرصه سیاسی کشور تلاش خواهد کرد؛ موضوعی که با توجه به در پیش بودن انتخابات دوره نهم مجلس شورای اسلامی، جدی به نظر میرسد.