گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 19 مهر 90
چاله (گفت و شنود)
گفت : این سربازجوی سوپر احمق نخاله ، بهانه کرده یک خیابان با یک چاله
زمین می خورند و زخمی می شدند عابران ، مردم عصبانی کرده بود و دلخور و نگران
به خصوص در اطراف چاله نبود بیمارستان ، برای تشریح راه حل نقل کرده یک داستان
قرار بود نزدیک چاله ساخته شودیک درمانگاه ، اما نظر عوض شد درست سر بزنگاه
چون گفته شد چاله پر کردن، هست نظر اشتباه ، باید نزدیک درمانگاه ، نه چاله که حفر شود چاه
گفت: بالاخره براي مقابله با گرانفروشان راه حل گره گشايي پيدا شد.
گفتم: چه راه حلي؟
گفت: وزارت صنعت، معدن و تجارت از مردم خواسته است در صورت مشاهده هرگونه تخلف كيفي، كمي كالا و يا تخلف در قيمت ها به شماره تلفن 124 اطلاع بدهند.
گفتم: ولي در بسياري از مواقع اين شماره تلفن پاسخگو نيست.
گفت: اتفاقاً وزارت ياد شده به اين نكته هم توجه داشته و اعلام كرده است اگر تلفن 124 پاسخگو نبود با شماره تلفن 09610 تماس بگيرند.
گفتم: «چاله» يكي از خيابان ها باعث زمين خوردن و زخمي شدن عابران شده بود و در آن نزديكي ها بيمارستاني هم نبود. براي چاره جويي قرار شد كنار آن چاله يك مركز درماني درست كنند ولي بعداً به اين نتيجه رسيدند كه چاله را پر كنند و به جاي آن در نزديكي يكي از مراكز درماني يك چاله جديد حفر كنند!
گفت : سربازجوی منفور پلید ، داده است یه مژده ی جدید
چون کشف کرده این دراز گوش ، راه حل یافت شده با گران فروش
برحسب ادعای این کچل شل ، پیشنهاد داه شده برای راه حل
گفتم : خوب این تئوری پرداز تروریست ، به آسانی مخالف را مینکه سر به نیست
راه حل مبارزه با گران فروشی اش جیست؟چگونه آن را فرموله کرده یاگذاشته تو لیست؟
گفت : نقل کرده از وزارت صنعت و تجارت ، که وزیر ش یک طرح داده با جسارت
پیام داده به مردم که کالا میکنن استفاده ، گر تخلف کیفیت و قیمت کردند مشاهده
بدون اتلاف وقت و درنگ ، به شماره تلفن بزنند زنگ
گر گوشی بر نداشت مسئول ، مهم نیست با خط دیگرست مشغول
گفتم : مگرهمه کالا ها نمی شوند وارد؟ پس در مورد کیفیت کالا ایراد نیست وارد
در مورد گران فروشی در سال جهاد اقتصادی ، نمی توان به پیام رهبر وارد نمود انتقادی
تازه از یاد نرفته رفسنجانی باترفند و شیادی ، چگونه از مشکل ارزانی نه گرانی، کرد یادی؟
حال برای چه سرباز جوی میخ جنایتکار؟ برای مچ گیری دست زده است به اینکار
گفت : این سربازجوی سوپر احمق نخاله ، بهانه کرده یک خیابان با یک چاله
زمین می خورند و زخمی می شدند عابران ، مردم عصبانی کرده بود و دلخور و نگران
به خصوص در اطراف چاله نبود بیمارستان ، برای تشریح راه حل نقل کرده یک داستان
قرار بود نزدیک چاله ساخته شودیک درمانگاه ، اما نظر عوض شد درست سر بزنگاه
چون گفته شد چاله پر کردن، هست نظر اشتباه ، باید نزدیک درمانگاه ، نه چاله که حفر شود چاه