روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 9 مهر ماه سال 1390
نقد و بررسی : سر مقاله روزی نامه ی جمهوری " سفرهائي براي تصاحب انقلابها "
"مشخص نیست که مخاطبان اینگونه قلم زنان سر مقاله نویس کیستند؟ اگر هدف این است که مصرف داخلی داشته باشد . سئوال است که مگر مردم ایران با تجربه ی 33 سال اینگونه شعار یا آدرس غلط دادن ها بیگانه هستند و آشنایی ندارند؟ مگر نمی دانند که چرا جنگ ایران و عراق نعمت الهی نا میده شد و آنقدر اصرار بر ادامه اش شد که منتهی به شکست سرکشی جام زهر شد؟ یا اینکه مردم به خصوص نسل جوان در جریان نمی باشند که فرار مغزها از کشور ناشی از چیست و وضعیت اشتغال و اقتصادکشور و امور معیشتی خود شان چگونه می باشد...؟"
جالب است که یک کشور جهان سومی با حکومت فاشیستی دینی و ادعای رهبر ام القرای جهان اسلام بودن به خود حق می دهد که در پوشش سیاست صدور ترورزیسم و بحران و ارتجاع به برون مرز در امور داخلی کشور های منطقه از جمله مصر و لیبی مداخله گری کند . ولی قدرت بر تر جهان آمریکا که هم پیمان کشور مصر است و سالیان یک میلیارد 300 میلیون دلار به ارتش این کشور کمک مالی می کند .حق مداخله گر در امور داخلی این کشور را ندارد که تأکید بر ادامه پای بندی به تعهدات قرار داد صلح با اسرایل نماید . همنگونه که توضیح داده نمی شود که اگر چنانچه اینگونه سیاست مداخله گری در امور داخلی سایر کشور ها از سوی آمریکا مجاز نیست . باید پرسید که سیاست یک بام و چند هوا نمی شود . زیرا اگر چنانچه اقدام سیاست مداخله گرانه در امور داخلی سایر کشور عملی نا شایست می باشد بتایر همه کشور ها از جمله حاکمان ایران هم باید پای بند باشد و در این مورد استثنا هم وجود نداشته باشد که سرمقاله نویس با تناقض گویی از سو آمریکا را متهم به دخالت گری در امور داخلی مصر و لیبی می کند که بر خلاف خواست مردم این دو کشور است . ولی از سوی دیگر خود این چنین از موضع نماینده و سخنگوی ملت مصر تعیین تکلیف کرده و رهنمود صادر کرده است :
"سفر همزمان وزير خارجه و معاون رئيسجمهور آمريكا به دو كشور انقلاب كرده شمال آفريقا، از تشديد توطئه شيطان بزرگ براي مصادره انقلاب مردم اين كشورها خبر ميدهد. هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا در سفر به مصر تلاش كرد مسئولان دولت انتقالي اين كشور را به باقي ماندن بر معاهدات خود با رژيم صهيونيستي متقاعد كند و اقدامات انقلابي مردم، كه با تسخير سفارت صهيونيستها در قاهره فراري دادن كارمندان اين سفارت، زمينه را براي قطع رابطه ميان مصر و رژيم صهيونيستي فراهم كرده بودند را خنثي نمايد. وزير خارجه آمريكا علاوه بر اين، درصدد خط دادن به دولت انتقالي مصر و شوراي نظامي حاكم بر اين كشور براي تنظيم قانون اساسي جديد و انجام انتخابات مجلس و رياست جمهوري براساس اهداف خود نيز هست. اينها مجموعهاي از اموري هستند كه فرستادگان آمريكا در مصر دنبال ميكنند تا در آينده نزديك كه دولت جديد مصر زمام امور را به دست ميگيرد، اولاً مهرههاي آمريكا در آن دولت همه كاره باشند، ثانياً روابط مصر و رژيم صهيونيستي لطمه نبيند و ثالثاً افكار انقلابي مردم مصر نتواند ميداندار و صحنه گردان امور آينده مصر باشد. موضع گيريهاي دولتمردان مصري نيز اين روزها بگونه ايست كه به نظر ميرسد آمريكا تا حدود زيادي به اهداف خود نزديك شده و به تحقق آنها اميدوار است. "مصر مثل هميشه به تمامي معاهداتي كه با دولتهاي ديگر امضا كرده، پاي بند است و تا زماني كه دولت مقابل به اين معاهده پاي بند باشد مصر هم به اجراي آنها متعهد است و روابط مصر و اسرائيل اكنون در اين چارچوب قرار دارد و لذا هيچ دليلي براي تجديدنظر در معاهده صلح ميان دو طرف وجود ندارد"
باز هم توضیح داده نشده است که بر اساس چه معیار و ضابطه ای سر مقاله نویس نماینده و سخنگوی ملت مصر شده است ودر فاع به تهاجم سفارت اسراییل در قاهره رو در روی وزیر امور خارجه ی مصر قرار گرفته است که چرا به جای حمایت از اشغال کنندگان سفارت اسراییل در قاهره اینگونه تأکید بر پای بندی تعهدات قرار صلح مصر با اسراییل کرده است:
"كاملاً مشخص است كه اين اظهارات، عكس العملي است كه وزير خارجه دولت انتقالي مصر از طرف اين دولت در برابر اقدامات انقلابيون مصري، كه با تسخير سفارت رژيم صهيونيستي در قاهره سفير و كاركنان آن را فراري دادند و خواستار قطع رابطه با اين رژيم شدند و پرچم اسرائيل را پائين كشيدند، ميباشد و او ميخواهد به انقلابيون بگويد اقدامات شما از چارچوب قانون خارج است و بر احساس تكيه دارد و دولتمردان مصري زير بار اين خواستههاي احساسي! نميروند. حمله اخير به سفارت اسرائيل در قاهره، واكنش مؤسسات مردمي مصر به كشته شدن شش نيروي امنيتي مصري در مرزهاي مشترك با اسرائيل بوده است." نتيجهاي كه وزير خارجه دولت انتقالي مصر ميخواهد از اين نكته بگيرد اينست كه حمله مردم به سفارت رژيم صهيونيستي در قاهره يك اقدام مبتني بر اصول و مباني نبوده بلكه صرفاً در اثر عصبانيت ناشي از كشته شدن نيروهاي مصري در مرز اين كشور با رژيم صهيونيستي صورت گرفته است. اين نتيجه گيري، دقيقاً برخلاف خواستههاي مردم انقلابي مصر است كه هنگام پائين كشيدن پرچم رژيم صهيونيستي و تسخير سفارت اين رژيم در قاهره، در شعارهاي خود اعلام ميكردند سفارت رژيم صهيونيستي بايد تعطيل و رابطه با اين رژيم بايد براي هميشه قطع شود. مردم، نه فقط در اين واقعه بلكه در اكثر تجمعات خود، بارها اعلام كردهاند يكي از بزرگترين خيانتهاي رژيم حسني مبارك به ملت مصر به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي بود و سقوط حسني مبارك اين فرصت را پيش آورده كه مردم مصر رابطه اين كشور با صهيونيستها را قطع كند و اين لكه ننگ را از دامن خود پاك نمايد. تظاهرات ديروز مردم مصر، كه نام آن "بازپسگيري انقلاب" بود، كاملاً نشان ميدهد آنها براي آرمانهاي انقلابي خود احساس خطر ميكنند و دولتمردان كنوني قاهره را از جنس خود نميدانند. آنها از رفت و آمدهاي مقامات آمريكا و گفتگوهاي پشت پرده آنان با دولتمردان كنوني مصر بشدت نگران هستند و با شعارهاي خود در تظاهرات ديروز خواستار بازگشت به اصول و آرمانهاي انقلابي و پس گرفتن انقلاب از شوراي نظامي و دولت انتقالي شدهاند"
بهرحال وقتی قلم زن سر مقاله نویس خود را وامدار ولی وقیح منفور و نا مشروع می داند که خود را رهبر ام القرای جهان اسلام نا میده است . بنا براین دیگر معلوم است که چرا مدعی سر مقاله نویس خود را موظف می داند تا که نماینده ی ملت های مسلمان منطقه باشد و برای شان خط و خطوط ترسیم کند . برای همین از مصر به لیبی رسیده است و از موضع سخنگوی ملت لیبی شدن این چنین سیاست ضد غربی و آمریکایی و اسراییلی را دنبال و بررسی کرده است :
"در ليبي نيز با سفرهاي پياپي مقامات كشورهاي غربي از جمله آمريكا، خطر مصادره انقلاب كاملاً حس ميشود. مردم ليبي، چون هنوز كار قذافي و هواداران او را تمام شده نميدانند، توجه چنداني به رفت و آمدهاي غربيها ندارند و غربيها از همين نقطه ضعف حداكثر بهرهبرداري را براي مهره چيني در حكومت آينده ليبي بعمل ميآورند. شرايط ليبي نيز بگونهايست كه زمينه براي نفوذ و بهرهبرداري بيشتر غربيها در اركان حكومتي اين كشور وجود دارد. عمليات نظامي ناتو در ليبي نيز با اين هدف صورت گرفت كه غربيها بتوانند به بهانه حضور فعال در ساقط كردن قذافي، سهم خواهي كنند و آينده كشور ثروتمند ليبي را در دستان خود داشته باشند. سرازير شدن بسياري از ليبيائيهاي مقيم آمريكا و اروپا به ليبي و حضورشان در مراكز تصميم گيري نيز اقدامي در همين چارچوب است. اين واقعيت تلخ ايجاب ميكند انقلابيون ليبي، همزمان با ادامه پاكسازي كشورشان از بقاياي حكومت قذافي، درصدد مقابله با نفوذ غرب نيز باشند و مانع تصاحب انقلاب توسط بيگانگان شوند. انقلابيون ليبي و مصر اگر كوتاه بيايند و اندكي غفلت كنند، غربيهاي استعمارگر با موج سواري ماهرانهاي كه تجربه آن را دارند انقلاب هايشان را تصاحب خواهند كرد. استعمارگران حتي به سهم خواهي نيز قانع نيستند و فقط تصاحب انقلاب هاست كه آنها را راضي ميكند"
در خاتمه اینکه مشخص نیست که مخاطبان اینگونه قلم زنان سر مقاله نویس کیستند؟ اگر هدف این است که مصرف داخلی داشته باشد . سئوال است که مگر مردم ایران با تجربه ی 33 سال اینگونه شعار یا آدرس غلط دادن ها بیگانه هستند و آشنایی ندارند؟ مگر نمی دانند که چرا جنگ ایران و عراق نعمت الهی نا میده شد و آنقدر اصرار بر ادامه اش شد که منتهی به شکست سرکشی جام زهر شد؟ یا اینکه مردم به خصوص نسل جوان در جریان نمی باشند که فرار مغزها از کشور ناشی از چیست و وضعیت اشتغال و اقتصادکشور و امور معیشتی خود شان چگونه می باشد؟ یاا ینکه هنوز آگاه نشدند که در 33 سال گذشته چگونه رهبران و مسئولان قول و وعده های دروغین و وارونه به اینان داده اند؟ یا اینکه چگونه با بهانه های گوناگون همچون مبارزه با بی حجابی و اراذل اوباش و شبیخون فرهنگی و رواج مواد مخدر ارزان که همراه با دار زدن های خیابانی می باشد سیاست رعب و و حشت و تحمیل فضای خفقانی با سانسور تحمیل شده است؟ به خصوص اینکه پس از کودتای 22 خرداد 88 که منتهی به حذف رقیب مغلوب شد. سپس با معترضان نا راضی و رهبران رقیب مغلوب چگونه بر خورد شده است؟ حال داستان رشد نرخ تورم وگرانی وقر و بیکاری و افزایش واردات کالاها نسبت به صادرات منجر به تعطیلی کار خانه ها و واحد های تولیدی و اخراج کار گران و بیکاری شان شده است؟ بد تر اینکه مردم شاهد رشد اختلاف و رقابت ناشی از جنگ قدرت و ثروت باند های مافیایی کودتایی مدعی اصول گرایی نیستند . از سوی دیگر گویا مردم در جریان نیستند که پاسداران در عراق و افغانستان و لبنان چه اهدافی را دنبال می کنند و چرا تلاش شد که جنگ 33 روزه و 22 روزه با اسراییل راه اندازی شود . به ویژه نمایندگان پارلمان عراق اعتراض به سیاست مداخله گری حاکمان ایران در امور داخلی عراق نکرده اند .به خصوص تهاجم نظامی پاسداران به روستا های کردستان عراق و قطع آب رودخانه مرزی به خانقین انتقاد شدید نکردند و به جز سوریه با کدامین کشور های عربی رابطه حسنه می باشد؟بنا براین با بیان و ترسیم بخشی از عملکرد و کار نامه ی رژیم ضد بشری و قرون وسطایی حاکم بر ایران چه پوئن مثبب و مردمی در این کارنا مه سیاه وجود د ارد که می بایست الگو ی انقلابی برای صادر کردنش برای منطقه به ویژه ملت مصر و لیبی و فلسطین باشد که شبانه روز پیرامونش روضه خوانی وتبلیغات و لغز و رجز خوانی می شود؟
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900709/13900709_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 9 مهر ماه سال 1390
سفرهائي براي تصاحب انقلابها