دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 28 تیر ماه سال 1389
نقد و بررسی "(يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " پشت پرده يك آبروريزي اطلاعاتي "
"بدون توضیح وارائه ی دلیل ، جاسوس دو جانبه بودن شهرام امیری با پیوند زدن 22 خرداد 88 ،ادعا شده آمریکا
به جای اقدام حقوقی هسته ای شیوه ی اطلاعاتی را جایگزین نموده است
قلم زن همکار سربازجو حسین شریعتمداری بدون آنکه توضیح دهد که چگونه شد که در خردادماه سال گذشته که جامعه در التهاب وتنش ونا آرامی های اعتراضی اجتماعی بسر می برد و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ی و اصل ولایت فقیه گفتن همه جا طنین انداز شده بود. چگونه شد که دانشمند هسته ای شهرام امیری هوس سفر حج عمره کرد و به عربستان رفت . تا اینکه بعداً خبر مفقود شدنش مخابره شود ؟ یا اینکه بدون آنکه گفته شود اگر چنانچه قبل از این سفر و ادعای ربوده شدن شهرام امیری از سوی مأموران سازمان سیا آمریکا ، رابطه ای میان دو طرف وجود نداشته است . همچنین چرا گفته نمی شود که پس از درز خبر نا پدید یا ربوده یا پناهنده شدن شهرام امیری و قبل از اقدام کردن وی برای خروج همسر و فرزندش ،این سازمان اطلاعات پاسداران بو د که همسر فرزند وی را زیر نظر و کنترل یا در حقیقت به گروگان خود گرفت و بعنوان اهرم تهدیدی فشار برای باز گردانیدن شهرام امیری به ایران مورد استفاده قرار داد. ولی اکنون رژیم ضد بشری که بی قانون یکی از رکان اساس ماندگاری اش است که مکمل شیوه ی جاسوسی و اطلاعاتی شده است . اما قلم بر دست یادداشت روز نویس آمریکا را متهم کرده است که پیرامون پروژه ی هسته ای به جای کار حقوقی کردن روی به کار اطلاعاتی آورده و دست به ربودن شهرام امیری زده و محور این موضوع اینگونه ادعا کرده است:

" مهم ترين موضوع كه در ميان مباحث داغ درباره جزئيات اطلاعاتي پرونده اميري، تقريباً به طور كامل مغفول مانده اين است كه اين پرونده به گوياترين شكل ممكن ثابت مي كند، سياست آمريكا درباره برنامه هسته اي ايران از «عمليات حقوقي» به سمت «عمليات اطلاعاتي» تغيير جهت پيدا كرده و در عمليات اطلاعاتي هم « سندسازي» مهم ترين برنامه اي است كه آمريكايي ها تعقيب مي كنند"

جالب تر اینکه یادداشت روز نویس برای اینکه از پاسخگوئی به چگونگی سناریوی شهرام امیری فرار کند . یا اینکه برای اینکه توضیح قانع کننده ندهد که واقعاً داستان چیست؟یا اینکه مگر امکان دارد که اصل سناریو ساخته شده جاسوسی فراموش شود. برای چه از یک جاسوس دو جانبه قهرمان ساخته شد .آنهم پیرامون مسئله ی بسیار حاد وحساس هسته ای، مگر بسادگی در اذهان عمومی جا می افتد که واقعیت همان است که با پروپاگاندا و جنگ روانی تبلیغاتی رسانه ای بیان می شود ؟ لذا برای گریز به صحرای کربلا زدن تلاش شده است که داستان جاسوس دو طرفه بودن شهرام امیری چنین به وقایع 22 خرداد 88 گره زده شود و نتیجه ی حقوقی گرفته شود که آژانس اتمی چون هیچ خلاف از بازرسی های خود یافت نکرده است . پس آمریکا چون قادر به شیوه بر خورد حقوقی با پروژه ی هسته ای نمی باشد. مجبور شده اینگونه روی به اقدام ربودن برای اطلاعات گیری هسته ای روی آورد:

"بهترين راه براي فهم موضوع آن است كه توجه كنيم اميري چه زماني ربوده شد و در چه مقطع زماني در اختيار آمريكايي ها قرار داشت: فاصله زماني خرداد 88 تا تير 89 تا آنجا كه به برنامه هسته اي ايران مربوط است، دو ويژگي داشته است: 1- صفر شدن فهرست پرسش هاي پادماني آژانس از ايران با تكميل اجراي مداليته اي كه در اوت 2007 توافق شد و 2- زير سوال رفتن اعتبار و وثاقت موضوع مطالعات ادعايي كه خصوصاً در ماه هاي پاياني مسئوليت محمد البرادعي در آژانس، توسط خود وي صورت گرفت.. به عبارت ديگر با تهي شدن گزارش هاي آژانس از اتهامات دندان گير، توان استدلال آمريكايي ها براي همراه كردن بقيه كشورها با خود عليه ايران(پروژه اجماع سازي) تا حد بسيار زيادي افت كرده بود و آمريكايي ها براي زنده نگهداشتن پروژه خود ناچار بايد به روش هاي جديدتري متوسل مي شدند. دقيقاً به همين دلايل بود كه دولت آمريكا به اين نتيجه رسيد كه تمركز بر فاز حقوقي درباره ايران و توقع توليد سند عليه ايران از نهادي مانند آژانس كارايي خود را كاملاً از دست داده و بايد شيوه هاي جديدي براي اقدام عليه ايران يافت. راهي كه نهايتاً آمريكايي ها براي خلاص شدن از اين مخمصه در پيش گرفتند اين بود كه آنچه را كه خود تا پيش از آن عمليات حقوقي عليه ايران مي خواندند با عمليات اطلاعاتي به شكل ترور، ربايش، خرابكاري و جمع آوري اطلاعات جايگزين كنند."

یادداشت روز نویس قلم بر دست بدون اینکه بگوید اگر چنانچه اگر کاسه ای زیر نیم کاسه نمی باشد و هدف پیگیری سیاست بازی وقت کشی کردن همراه با اطلاعات غلط دادن به باز رسان آژانس اتمی نبوده است . سئوال است که مگر چه موضوع پیچیده یا معمای حل نا نشده یا حلقه ی مفقوده ای تا کنون وجود داشته است که منجر شده است اقدام بازرسی آژاتس می بایست چند ین سال طول بکشد ونه اینکه به نتجیه قطعی منتهی نشود ، بلکه طوری تبدیل به سناریوی موش و گربه بازی سریالی چندین ساله شده است که معلوم نیست تاریخ پایان این سریال چه موقع است ؟ همچنین برای اینکه موضوع لپ تاپ و اطلاعات مهم هسته ای فاش شده اهداف هسته ای که چندین سال پیش لو رفت این را نیز جعلی و ساختگی بداند و داستان شهرام امیری را مشابه این سناریو جا بزند . اینگونه مقایسه و ادعا کرده است:

اساس ماجراي شهرام اميري به همين تغيير مسير باز مي گردد. سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا كه يك بار در "حدود سال 2004 و در «ماجراي لپ تاپ» مزه جعل سند عليه ايران را چشيده بودند، دوباره سعي كردند همان سناريو را تكرار كنند. صرف نظر از همه پيچيدگي هايي كه پرونده اميري دارد - و بحث درباره آنها موضوع اين نوشته نيست- اين مقدار كاملاً قطعي است كه آمريكايي ها از اميري خواسته بودند مسئوليت اسناد موجود در يك لپ تاپ را كه در واقع آخرين جعليات آنها درباره برنامه هسته اي ايران بود بپذيرد و علناً اعلام كند او اين اسناد را به آمريكا منتقل كرده است. اميري به دلايلي كه از جمله آنها بي ربط بودن تخصص و زمينه كاري او با برنامه هسته اي ايران بود، زيربار چنين كاري نرفت ولي اين موضوع تغييري در اينكه آمريكايي ها نهايتاً دنبال چه پروژه اي بودند ايجاد نمي كند"

در خاتمه اینکه مگر ادعا نمی شود که اهداف نیروگاه انرژی اتمی بو شهر و پروژه ی تأسیسات هسته ای اصفهان ونطنز و اراک صلح آمیز و برق رسانی می باشد؟ سئوال است که چند سال است که این دو پروژه ها شروع شده است؟ تا کنون چه میزان هزینه صرف شده است؟ اگر طبق ادعا صلح آمیز هستند و اهداف نظامی در کار نمی باشد .دلیل اینکه اینقدر طو لانی شده است چه بوده است؟ همچنین اکنون اوضاع برق رسانی در کشورچگونه می باشد؟ دلیل کمبود برق و افزایش خاموشی ها چیست؟ آیا با وجود نفت و گاز فراوان در کشور امکان طرح و پیشبرد مؤسسات تولید برق به جزشیوه ی نیروگاه اتمی بوشهر و پروژه ی هسته ای جانشین مناسب دیگر نبوده است که هم هزینه و هم کم خطر تر باشد . هم اینکه زمان تولید و به ثمر رسیدنش کوتاه تر می بود؟مهمتر اینکه این خاموشی های ادامه دار ناشی از کمبود برق به خصوص درتهران موجب چه میزان هزینه و خسارت های شخصی خانواده ها و صاحبان کار گاه ها و واحدهای صنعتی و تولیدی شده است؟ مسئول پاسخی این معضل کیست ؟یا اینکه بهتر است گفته شود که چرا هیچ مسئول پاسخگو یافت نمی شود؟ آخر چگونه می توان باور کرد که هم پروژه هسته ای صلح آمیز است . هم مدار حقوقی و قانونی نه پنهانی و اطلاعاتی را طی می کند در صورتیکه به خاطر تسلط پاسداران بر تأسیسات هسته ای دست به کودتا زده و رقیب مغلوب کنار زده شد. چونکه غنی توافق کرده بود تا که غنی سازی اورانیوم را متوقف کند؟ همانگونه که مردم ایران نه اینکه اینگونه ادعا های وارونه را قبول نمی کنند ، بلکه اصلاً هنوز هم از اهداف پشت پرده ی آن اطلاعی ندارند . چگونه می بایست که آژانس اتمی و اعضای شورای امنیت سازمان ملل قانع شده باشد که هدف اصلی از پروژه ی هسته ای صلح آمیز ونه نظامی می باشد؟

هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890428/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 28 تیر ماه سال 1389
پشت پرده يك آبروريزي اطلاعاتي (يادداشت روز
)