ریشه ی پیگیری کردن یا گیر دادن یا فضولی کردن های رایج ظاهراً دلسوزانه در جامعه چیست؟
ایمیلی در یافت کردم که گزیده هائی ضمیمه داشت که تقریباً بشکلی ورد زبان ها در جامعه شده است و به نکاتی اشاره می شود که متأسفانه جایگزین خیلی از مسائل اصلی و مهمتر شده است . بهر حال اینگونه گزیده ها تبدیل به گفتمان رایج عامیانه شده است . البته هیچگونه اشاره ای به دلیل یا ریشه ی رایج شدن این نوع گفتمان در جامعه نشده است که چیست؟ ناگفته نماند که می توان گفت که این گزیده ها بر گردان یا مشابه با نمونه های دیگراست که تغییر کرده یا مشابهت دارد که مثلاً قبلاً گفته می شد اگر چنانچه در خیابان تند تند راه بروی سئوال می شود چه خبره که اینقدر عجله داری؟ آیا مشکلی پیش آمده یا اینکه کار خیری در پیش است یا کارت دیر شده است که اینقدر عجله داری و سریع می روی و...؟ اگر یواش یواش و کند راه بروی ، پرسیده می شود خدا بد ندهد مگر مسئله ای پیش آمده است ؟ آیا دکتر رفتی؟ دکتر چه گفته است؟ یا چه داروئی برای مصرف داده که داری استفاده می کنی و نام دارو چیست و...؟ یا اینکه اگر سرت را بسوی آسمان بلند کنی . پرسش می شود چه شده کفتر آسمان داری که نگرانی قرقی شکارش را کند و....؟ اگر چنانچه خم شوی بند کفشت را سفت کنی، سئوال می شود چی شده است . آیا چیزی گم کردی که دنبالش می گردی با ارزش است؟ یا اینکه آیا کمر درد داری آیا سابقه درد دیسک کمر داری یا نه همین حالا مشکل درد برایت پیش آمده است ؟ چه مدت اینطوری شده آیا دکتر رفتی و می خواهی بروی و ...؟ اگر اینطرف و آنطرف یک نگاهی بی اندازی . پرسیده می شود دنبال آدرس می گردی؟ مکانی را که می خواهی که آدرس آن را گم کرده ای و... ؟ یا اینکه اگر چنانچه بر گردی نگاهی به پشت سرت بی اندازی. پرسش می شود چه شده است که نگرانی آیا فعال سیاسی وابسته به کدام جریان می باشی که از نظر امنیتی مشکلی برایت پیش آمده که ترس از تعقیب شدن داری؟ خیلی وقت است که زیر پیگرد امنیتی می باشی و....؟ بالاخره اگر کمی شاد وخنده رو باشی . می گویند دمت گرم چی زدی توی رگ که اینقدر سر حالی ؟ آبکی است یا نه تلخکی افغانی یا نه علف یا حشیش افغانی بوده است؟ تلخکی که مواد نداشت و... ؟ اگر دلخور باشی گفته میشه که چه اتفاق افتاده کسی را از دست دادی یا خماری که اینگونه توی خودت فرو رفتی و بهم ریختی؟ بهر حال اگر خسته شده یا هوس کرده باشی برروی نیمکتی در کنار خیابان یا پارک نشسته باشی سئوال می شود که آیا منتظر کسی هستی؟ یا اینکه با کسی قرار داری؟ خیلی وقت است که اینجا می باشی؟. آیا تأخیر کرده است نگرانش شدی که تأخیر کرده است؟ ردی یا شماره تلفنی ازش داری و....؟ اما در نامه ی دریافتی که اتفاقاً از برنامه ی هفتگی یکی از رادیو های فارس زبان سیدنی هم پخش شد نکات آن اینگونه می باشد:
دم بايد چه جـــــــوری باشـه؟اگه سربزير و متفكر و توي خودش باشه، ميگن: افسردگي داره، روانيه، سيماش قاطيه!اگه بگو و بخند و شاد و شنگول باشه، ميگن: جلفه، دلقكه، هجوه!اگه چاق و اضافه وزن داشته باشه، ميگن: شكموئه، پرخوره، مال مفت تور كرده!اگه لاغر و جمع و جور و ميزون باشه، ميگن: كنسه، نخوره، حمال وارثه!اگه از حقش دفاع كنه و زير بار زور نره، ميگن: جنجاليه، با همه دعوا داره، خروس جنگيه!اگه از حقش بگذره و گذشت كنه، ميگن: بي عرضه س، حيف نون و دست و پا چلفتيه!اگه اهل تحقيقات و كتاب باشه، ميگن: اينو، واسه ما شده آقاي مطالعه!اگه با عيالات متحده ش مشكلي نداشته باشه، ميگن: زن ذليله، زن نگرفته، شوهر كرده!اگه مرد سالار و حرف، حرف خودش باشه، ميگن: انگار كلفت آورده!اگه دست به جيبش خوب باشه و به مردم كمك كنه، ميگن: پول پارو میكنه، اهل بند و بسته!اگه اهل بريز و بپاش و ولخرجي نباشه، ميگن: پولهاشو انبار میكنه، جون به عزرائيل نمیده!اگه زبون باز و متملق و چاخان باشه، ميگن: معاشرتيه، فوق العادس، دوست داشتنيه!اگه راست و درست و بی كلك باشه، ميگن: هيچي نمیشه، به درد لاي جرز میخوره! و بالاخره اگه هر روز ایمیل میزنه میگن : بیکاره ، معلوم نیست کی کار میکنه وای بحال اونایی که این یارو واسشون کار میکنه !!!!!!

در خاتمه اینکه همانگونه که اشاره شد بدون آنکه به ریشه یا علت رایج شدن اینگونه گفتمان در جامعه شود که چیست ؟ یا اینکه اشاره شود که استبداد و خفقان و سرکوب و عدم آزادی بیان و عقیده درجامعه چه نقشی در دامن زدن به اینگونه گیر دادن ها دارد؟ یا اینکه فرهنگ ظالم پروری و ضعیف کشی و تک صدائی حاکم مستبد و عدم امنیت فردی و اجتماعی و کم بها دادن به مردم ودر همه چیز مردم از سوی حاکمیت دخالت و تفتیش و ممیز گری کردن در فعال کردن اینگونه شایعات و دخالت و فضول گری ها در کار همدیگر در جامعه چیست؟ چرا بر خلاف ادعای تاریخ فرهنگ و تمدن هزاران ساله که می شود اینگونه مسائل در جامعه ی ایرانی خیلی بیش از سایر فرهنگ کشورهای دیگر رواج داشته و رشد یافته است؟ به خصوص مکمل اینگونه گفتمان انواع و اقسام جوک و طنز و لطیفه ها با غظت های متفاوت که گاهی توهین آمیز و نوعی لمپن گوئی هم وجود دارد که می توان گفت هم بخشی از آن هم نوعی واکنش اعتراضی نسبت به حکومت می باشد . هم اینکه نوعی سوپاپ تخلیه کردن فشار های وارده به مردم است تا که اینگونه عقده گشائی کردن ها جایگزین اتخاذ شیوه ی مبارزه جدی با حاکمان ستمگر و مستبد و سر کوبگر شود. ناگفته نماند که بخش قرمز شده ایمیل ارسالی هم ابتکار ارسال کننده است که هم فرافکنی کرده و هم بدون تفکیک کردن فرق میان فعال سیاسی و دانشجو وپژوهشگر و محقق و شرایط سنی و کاری و.... دست به اینگونه ابتکار زده است تا که ضممن عقده گشائی همچون مورد های دیگر به ریشه پرداخته نشوده اگر نه مگر ایمیل کردن چقدر زمان می برد که چاشنی طنز انتقادی شده باشد.

بیست ونهم تیر ماه سال 1389