گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 9 مرداد - 89
من كه... (گفت و شنود)
گفتم : چرا سربازجو به خودش زده تو دهنی؟
با فرافکنی دست زده است به عمل خود زنی
چرا با همه خبرگی بازجوئی داده است گاف؟
در تولید جاسوس سازی رژیم کرده اعتراف
من كه... (گفت و شنود)
گفتم : چرا سربازجو به خودش زده تو دهنی؟
با فرافکنی دست زده است به عمل خود زنی
چرا با همه خبرگی بازجوئی داده است گاف؟
در تولید جاسوس سازی رژیم کرده اعتراف
گفت: علي افشاري عضو سابق گروهك تحكيم وحدت كه 11 سال قبل و بعد از آشوب هاي تيرماه 78 به آمريكا
پناهنده شده است در سايت گويانيوز-سيانيوز-به گزارش دانشگاه ييل آمريكا درباره خصوصيات پناهندگان جاسوس اشاره كرده است.
گفتم: خب! ديگه چي؟
گفت: به نقل از گزارش اين دانشگاه آمريكايي نوشته است؛ پناهندگان جاسوس افرادي سرخورده، فاقد درك عميق سياسي، فاقد تعادل روحي رواني و شكست خورده در كسب موقعيت اجتماعي و... هستند.
گفتم: حيوونكي كديور بعد از لو رفتن اولين سفرش به تل آويو از ايران فرار كرد، مهاجراني بعد از شكايت هاي متعدد از وي به خاطر... به انگليس پناهنده شد و... راستي افشاري درباره خودش چه گفته است.
گفت: وقتي خودش مي گويد هرايراني كه به آمريكا پناهنده مي شود بايد براي سازمان سيا جاسوسي كند خب! معلومه كه...
گفتم: يارو مي گفت؛ چند نفر بوديم كه در قبيله آدمخوارها گير افتاديم، آنها هر كس را كه حاضر نمي شد با زبانش دستشويي آنها را تميز كند، مي خوردند. پرسيدند خودت چي؟ و يارو كه فهميد بدجوري دستش رو شده، گفت؛ البته بنده را خوردند!
گفت : سربازجو حسین با لجن گوئی
جا زده به نام گفت و شنود وطنز گوئی
هر روز ادامه می دهد این لمپن گوئی
تا نشان دهد تخصص خودش در بازجوئی
البته نیاز نیست به تکذیب کردن و انکار
چگونه این شیوه هر روز می شود تکرار؟
گفتم : چرا این نماینده لوطی جماران خبر ساز؟
دنبال نمیکنه پیام نوآوری رهبر در بوق و ساز
گفت : آخه این سربازجو خنگ هست و بی شعور
قدرت یادگیری نداره جز داشتن شلاق و زنجیر و زور
چون سربازجو پاسدار شکنجه گریست و مأمور
باید پاچه گیری از منتقد کند چون هست مجبور
گفتم : حال در اجری شوی مسخره ی جدید
کدامین رقیب مغلوب را تمسخر کرده و تهدید؟
گفت: سربازجو دور خود چرخیده مثل اسب عصاری
یا به سبک عتیقه فروشان دست چندم سمساری
از موضع باور به لمپنی بازجوئی با ذلت و خواری
گیر داده به دبیرسابق دفتر تحکیم وحدت علی افشاری
نقل کرده از وی هرکه به آمریکا می شود پناهنده
می بایست با شیوه بی تر مز و دنده عقب کنده
برای سازمان سیا کار کند تسلیم شود به پیشنهاد
تا اینگونه بتواند مبارزه کند با پاسدار احمدی نژاد
در دنباله سربازجو ،افشاری وصل کرده به مهاجرانی
گریز زده به کدیور که همکاری میکنه بادولت میزبانی
چون برای جاسوسی انگلیس دعوت شدندبه مهمانی
تا توانند دفاع کنند از جنبش سبز و هم رفسنجانی
گفتم : چرا سربازجو به خودش زده تو دهنی؟
با فرافکنی دست زده است به عمل خود زنی
چرا با همه خبرگی بازجوئی داده است گاف؟
در تولید جاسوس سازی رژیم کرده اعتراف
گفت : چون جنگ قدرت و ثروت شده است سخت
می بایست با هر ترفند برای حفظ عمامه و تخت
بهر دست آویز تبلیغات جاسوسی بازی شد آویزان
تا شاید بتوان حفظ کرد موقعیت رهبر لوطی لرزان
چون وحشت است از اعتراض و خیزش و قیام
پس باید به رقیب مغلوب چنین داده شود پیام
گفتم : چنین اتهام به رقیب می زند سر باز جو با تندی و تیزی؟
مگر نمی داند که اعتراف به تولید جاسوسی هست آبروریزی؟
گفت : اینکه چیزی نیست چون نقل کرده از قبیله آدمخوار
چندنفر بودند که گیر افتاده، شده بودند عجیب ذلیل و خوار
چون ناچار بودند تا با زبان خود شان دستشوئی را کنند تمیز
گرنه خورده می شدند، ازسوی آدمخواران بازجو ی دژخیم هیز
ازش پرسیدند توهم جزو تمیز کنندگان دستشوئی بودی با زبان؟
پاسخ داده بود نه ، چون آدمخواران وی خوردند بادندان ودهان
جا زده به نام گفت و شنود وطنز گوئی
هر روز ادامه می دهد این لمپن گوئی
تا نشان دهد تخصص خودش در بازجوئی
البته نیاز نیست به تکذیب کردن و انکار
چگونه این شیوه هر روز می شود تکرار؟
گفتم : چرا این نماینده لوطی جماران خبر ساز؟
دنبال نمیکنه پیام نوآوری رهبر در بوق و ساز
گفت : آخه این سربازجو خنگ هست و بی شعور
قدرت یادگیری نداره جز داشتن شلاق و زنجیر و زور
چون سربازجو پاسدار شکنجه گریست و مأمور
باید پاچه گیری از منتقد کند چون هست مجبور
گفتم : حال در اجری شوی مسخره ی جدید
کدامین رقیب مغلوب را تمسخر کرده و تهدید؟
گفت: سربازجو دور خود چرخیده مثل اسب عصاری
یا به سبک عتیقه فروشان دست چندم سمساری
از موضع باور به لمپنی بازجوئی با ذلت و خواری
گیر داده به دبیرسابق دفتر تحکیم وحدت علی افشاری
نقل کرده از وی هرکه به آمریکا می شود پناهنده
می بایست با شیوه بی تر مز و دنده عقب کنده
برای سازمان سیا کار کند تسلیم شود به پیشنهاد
تا اینگونه بتواند مبارزه کند با پاسدار احمدی نژاد
در دنباله سربازجو ،افشاری وصل کرده به مهاجرانی
گریز زده به کدیور که همکاری میکنه بادولت میزبانی
چون برای جاسوسی انگلیس دعوت شدندبه مهمانی
تا توانند دفاع کنند از جنبش سبز و هم رفسنجانی
گفتم : چرا سربازجو به خودش زده تو دهنی؟
با فرافکنی دست زده است به عمل خود زنی
چرا با همه خبرگی بازجوئی داده است گاف؟
در تولید جاسوس سازی رژیم کرده اعتراف
گفت : چون جنگ قدرت و ثروت شده است سخت
می بایست با هر ترفند برای حفظ عمامه و تخت
بهر دست آویز تبلیغات جاسوسی بازی شد آویزان
تا شاید بتوان حفظ کرد موقعیت رهبر لوطی لرزان
چون وحشت است از اعتراض و خیزش و قیام
پس باید به رقیب مغلوب چنین داده شود پیام
گفتم : چنین اتهام به رقیب می زند سر باز جو با تندی و تیزی؟
مگر نمی داند که اعتراف به تولید جاسوسی هست آبروریزی؟
گفت : اینکه چیزی نیست چون نقل کرده از قبیله آدمخوار
چندنفر بودند که گیر افتاده، شده بودند عجیب ذلیل و خوار
چون ناچار بودند تا با زبان خود شان دستشوئی را کنند تمیز
گرنه خورده می شدند، ازسوی آدمخواران بازجو ی دژخیم هیز
ازش پرسیدند توهم جزو تمیز کنندگان دستشوئی بودی با زبان؟
پاسخ داده بود نه ، چون آدمخواران وی خوردند بادندان ودهان