دروغ نامه ی کیهان چهار شنبه 30 تیر ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان "اجلاس كاب لابتكار عمل يا مديريت شكست؟! "
"چگونه است که قلم بر دست یادداشت روز نویس هیچ اشاره به نقش مداخله ی گرایانه ی رژیم ضد بشری در امور داخلی افغانستان نکرده است؟"
انکار کردنی نمی باشد که چگونه به موازات سیاست سرکوب واختناق و سانسور داخلی که از بدو شکلی گیری رژیم ضد بشری شروع شد و همچنان با شدت بیشتری نسبت به گذشته اعمال می شود ادامه داشته است تا تا جائیکه اکنون گریبانگیر رقبای سابق در قدرت را گرفته است و از قدرت حذف شده اند . البته این سیاست همسو با سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در خاورمیانه دنبال شده است. چونکه از همان اوایل انقلاب زیر چتر فرمان صدور انقلاب ازسوی خمینی شیاد پیگیری شده است. به خصوص که این سیاست پس از اشغال نظامی افغانستان و عراق که موجب حضور پاسداران در قدرت نمایان شد . ز آن پس عجیب بر شدت پیگیری سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز به ویژه کشور های همسایه همچون عراق و افغانستان افزوده شده است. نا گفته نماند که این سیاست از موضع ضدیت بر آمریکا و تأکید بر اخراج نظامیان آمریکا از عراق و افغانستان دنبال می شود.
بنابراین اکنون نه اینکه پاسداران بطور گسترده در امور داخلی عراق و افغانستان مداخله گری می کنند . آنگونه که نه تروریست اعزام به این دو کشور می کنند که همراه با ارسال سلاح از جمله بمب های انفجاری چسبنده کنار جاده ای است که برای کشتن نظامیان آمریکائی و حتی کشتن نیروهای نظامی عضو در افغانستان بکار گرفت و استفاده می شود. زیرا که گذشته از اینکه در داخل با مشکل بحران مشروعیت مواجه است . با موضوع بس مهمتر بحران هسته ای هم در گیر ی باشد . لذا مجبور است تا برای راه یافت عبور از بحران هسته ای دست به باج گیری بزند تا ضریب سیاست چانه زنی و وقت کشی افزایش یابد . بهمین منظور پاسداران تلاش فراوان زیاد کرده اند تا که در این دو کشور همسایه عراق و افغانستان و حتی لبنان جای پای محکم وتقویت داشته باشند . همینطور دشمنی باروند مذاکرات صلح خاورمیانه از طریق حزب الله لبنان و حماس دنبال می شود. پس هر گونه اجلاس امنیتی که در دو کشور عراق و افغانستان بر گزار شود . اگر چنانچه بطور فعالانه نماینده ی رژیم ضد بشری کودتائی در آن حضور نداشته باشد تا نتیجه به نفعش تمام شود . شروع به توطئه و تهدید و کارشکنی می کند . پس بی جهت نیست گذشته از این واقعیت که نیروها و اعضای القاعده تا کنون هیچگونه اقداماتی علیه رژیم ضد بشری انجام نداده اند ، بلکه پس از اشغال نظامی افغانستان بخشی از نیروها و اعضای طلبان و القاعده از طریق مرز زمینی برخی از شهر های استان خراسان وارد ایران شدند و در پادگان های نظامی پاسداران قرار گرفتند و پس از آموزش و تعلیم نظامی در عراق وارد اقدامات و عملیات مشترک تروریستی و انفجاری با پاسداران شدند. اکنون نیز مدتیست که فاش شده است که تعدادی از اعضای خانواده بن لادن در ایران به سر می برند . لذا جای هرگونه ابهامی را از بین می برد که پاسداران نه در ناامن سازی و تنش در عراق نقش مستقیم دارند و در افغانستان نه اینکه دخالت گری می کنند ، بلکه خواهان ادامه ی این وضعیت می باشند . چونکه بقای ننگین این رژیم ضد بشری به بحران سازی همراه با جنگ افروزی و صدور آن به کشورهای همسایه و منطقه گره و پیوند خورده است. برای همین است که قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس بدلیل افزایش کشته شدگان نیروهای نظامی ناتو به خصوص نظامیان آمریکائی در افغانستان مدعی شده است برای این است که طالبان در افغانستان تسلط بر 10 استان از 34 استان افانستان دارد که حاظر به مذاکره هم نیست. البته این پیشر وی را نتیجه ی اشغال افغانستان از سوی بیگانگان دانسته است . بهر حال در ادامه این قلم بر دست تحلیل داده که توافق هائی میان آمریکا و انگلیس و پاکستان و عربستان و طالبان و کرزای و حکمتیار شده است چنین بستر ساز تجزیه ی افغانستان شده که از اجلاس لندن شروع شده است "
"
در اين اجلاس انگليس، آمريكا، فرانسه، عربستان و پاكستان توافق كردند كه طالبان را به حكومت برگردانند چرا كه از منظر آنان تسلط طالبان بر افغانستان حتمي و غيرقابل علاج مي باشد.تلفات نظاميان عضو ناتو در افغانستان به نحو كم سابقه اي بالا رفته است. پيش از اين ميانگين سالانه قربانيان ائتلاف غرب در افغانستان 50 نفر بود و حال آنكه برابر آماري كه «گاردين» به نقل از اداره امنيت افغانستان منتشر كرده است تنها در ماه گذشته ميلادي-ژوئن- 103 نظامي غربي كشته شده اند كه 60 نفر آنان آمريكايي بوده اند. نيروهاي طالبان در طول 3-2 سال گذشته پيشروي زيادي داشته اند. براساس پاره اي از گزارش ها حداقل 10 استان از 34 استان -عمدتاً درجوار مرز پاكستان- در تصرف طالبان مي باشد و اين گروه علاوه بر آن توانسته است به مركز، استانهاي غربي و شمالي افغانستان نيز نفوذ كند. اين البته صرفاً به دليل توانمندي طالبان نيست. پيشروي طالبان در حالي صورت گرفته است كه اصلي ترين مخالفان حاكميت طالبان- يعني تاجيك ها، هزاره ها و ازبك ها- به دليل در اشغال بودن كشورشان تمايلي به درگيري با طالبان نداشته و مخالفت با آنان را به نوعي حمايت از اشغالگري به حساب مي آوردند. 5 كشور همسايه افغانستان- شامل ايران، تاجيكستان، تركمنستان، ازبكستان و چين كه مجموعاً 3099 كيلومتر يعني حدود سه پنجم مرز افغانستان را تشكيل مي دهند- نيز حساسيتي در قبال غلبه طالبان بر ناتو نداشتند و حال آنكه اگر پاي ناتو در ميان نبود اين كشورها قدرت گرفتن طالبان را- با توجه به سابقه 5 ساله شرارت آنان- با منافع ملي خود ناسازگار مي دانستند و از توانايي هاي خود براي مهار اين جريان افراطي استفاده مي كردند. به هر حال اينك طالبان خود را پيروز ميدان به حساب مي آورد و و سخنگوي آن با صراحت مي گويد ما نيازي به مذاكره نداريم چرا كه قادريم به زودي كفار اشغالگر را از كشورمان بيرون كنيم.از اين رو با قاطعيت مي توان گفت كه «اجلاس لندن يك اجلاس انگليسي است نه آمريكايي». مقامات مجمع الجزاير انگليس يك هندسه 7 ضلعي را تصوير كرده اند كه داراي سه ضلع بين المللي، دو ضلع منطقه اي و دو ضلع داخلي است. دولت كرزاي و طالبان اضلاع داخلي، كشورهاي پاكستان و عربستان دو ضلع منطقه اي و تروئيكاي انگليس، آمريكا و فرانسه سه ضلع فرامنطقه اي را شكل داده اند. هم اينك حضور گلبدين حكمتيار و حامد كرزاي در اجلاس كابل تداعي كننده دوپاره كردن افغانستان است. از ظواهر امر برمي آيد كه عربستان و پاكستان از اين تجزيه استقبال كرده اند، طالبان آن را كاملا قبول دارد و حامد كرزاي معتقد است كه اگر راهي غير از آن وجود نداشته باشد بايد به آن تمكين كرد. اگر آمريكا و انگليس بتوانند، تجزيه افغانستان را تحقق ببخشند اولين گام در راه دولت ملت سازي جديد- بر مبناي خاورميانه جديد- برداشته شده است"
قلم بر دست یادداشت روز نویس غیر ایرانی تلاش کردن است ضمن تبرئه کردن نقش دخالت گری رژیم ضد بشری در امور داخلی افغانستان پس همچون عراق، برای اینکه عربستان را در گیرمداخله گری در افغانستان جلوه دهد لذا اینگونه تحلیل داده است :
"حدود يك ماه پيش لويه جرگه- مجلس ريش سفيدان- با حضور حدود هزار نفر از سران طوايف كه عمدتا پشتون بودند با كارگرداني انگليسي ها، پاكستاني ها و سعودي هاتشكيل شد. مهمترين مصوبه اين مجلس الحاق حزب اسلامي- گروه حكمتيار كه متحد جدي طالبان است- به دولت حامد كرزاي بود كه اين عملي شد در حاليكه ورود حزب اسلامي در واقع طليعه ورود طالبان به قدرت در افغانستان بود. حكمتيار براي آنكه از حساسيت مخالفان داخلي و منطقه اي طالبان بكاهد اعلام كرد كه حكومت گذشته طالبان تكرارپذير نيست. او حتي از طرف طالبان از پيروان مذهب حنفي- به دليل آزار طالبان به آنان- عذرخواهي كرد ولي واقعيت اين است كه حكمتيار در پي به دست آوردن رياست جمهوري افغانستان به نمايندگي از طالبان است اگر اين اتفاق بيفتد دو پيامد فوري خواهد داشت؛ درگيري هاي 3 ساله داخلي مجاهدين و گروه حكمتيار و نيز گروه طالبان از سر گرفته مي شود و مسير تبديل اين سرزمين به دو كشور هموار مي گردد. گلبدين به اين كرسي نزديك شده است. هم اكنون پنج وزارتخانه از جمله وزارتخانه هاي بسيار مهم اقتصاد و امنيت در اختيار اوست و جالب تر اين است كه يكي از نزديكان او اينك رئيس دفتر رئيس جمهور است!"
در پایا ن قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس ناخشنودی رژیم ضد بشری کودتائیدر کنفرانس کابل رابا ردیف کردن کنار گذاشتن تاجیکستان و ترکمنستان و ازبکستان وچین را به نمایش گذاشته ودر پایان تهدید رهبر لوطیجماران را نیزاینگونه چاشنی کرده است -
"نكته نهايي اين است كه ماجراي افغانستان بسيار ريشه دارتر از آن است كه در يك يا چند كنفرانس به سرانجام برسد. خواب تجزيه افغانستان هم- با همه خطرناك بودن آن- جديد نيست. دور كردن دست ايران، چين، تاجيكستان، تركمنستان و ازبكستان و نيز به زاويه راندن ساكنان 15 استان شمالي، غربي و مركزي افغانستان هم كار ساده اي نيست. بر همين اساس بايد ضمن هوشياري در انتظار اين خبر نشست: «اين طرح جديد هم، شكست جديدي را براي آمريكا رقم زد!»همين جا بايد به ژرف نگري رهبر معظم انقلاب اشاره كرد كه در ديدار اخير فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران با ايشان ضمن اشاره به بركناري ژنرال مك كريستال تاكيد فرمودند كه اين رخداد يك اتفاق ساده نيست بلكه نشانه شكست آمريكا در افغانستان است"
در خاتمه اینکه کیست که نداند . ناامن بودن عراق و افغانستان وبی ثبات بودن منطقه ی خاور میانه به نفع کدامین کشور منطقه می باشد ودر این این نامنی نقش داشته و دارد؟ یا اینکه مگر ناظران و آگاهان سیاسی که مسائل مر بوط به افغانستان را دنبال می کنند از یاد برده اند که چگونه تا قبل از اشغال نظامی افغانستان و سقوط حکومت طالبان گلبدین حکمتیار چند سال در ایران بود و مورد حمایت رهبران رژیم ضد بشری بود؟ اما اکنون چگونه است که وی متهم به همکاری با عربستان و پاکستان شده است که با طالبان همکاری می کند؟ چون ادعا شده وی طرح حاکم کردن طالبان و تجزیه کردن افغانستان برای رئیس جمهور شدن خودش در افغانستان به جای حامد کرزای را دنبال می کند. عجیب تر اینکه هیچگونه رابطه ای هم با رژیم ضد بشری ندارد؟ همانگونه که اشاره شد چون رژیم ضد بشری کودتائی آنگونه که خود می خواهد در کنفرانس کابل به بازی گرفته نشده است . بنا براین چون تابع فلسفه ی حوزوی است که دیگی که برای وی نجوشد بهتر است که در آن کله ی سگ بجوشد . قلم بر دست یادداشت روز نویس تلاش کرده است تا با سفید کردن پرونده ی دخالت گری و ناامن سازی حاکمان تهران و پاسداران در افغانستان، در مقابل انگلیس و عربستان و پاکستان را مقصران ناامنی افغانستان وتلاش گران بقدرت بر گردانیدن طالبان با کوشش برای تجزیه ی ا فغانستان معرفی کند.
هوشنگ بهداد
دروغ نامه ی کیهان چهار شنبه 30 تیر ماه سال 1389
اجلاس كابل ابتكار عمل يا مديريت شكست؟! (يادداشت روز)