" " چگونه می توان با گزارش نامه یک معلم باز نشسته از زندان وکیل آباد، هنوز هم به اجرای قانون اساسی آویزان شد؟
نامه هاشم خواستار که به رئیس قوه قضاییه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض از درون زندان وکیل آباد مشهد نوشته و از سوی جرس مورخ تیر 16بازتاب داده شد . جای بحث و توضیح و سئوال و پرسش فراوان دارد . قبل از اینکه به مطالب مربوط به این نامه پرداخته شود .لازم است بعنوان پیش مقدمه گفت : درختی که دارای تنه و ساقه و شاخه و شکوفه و گل و میوه می باشد. بالاخره می بایست دارای ریشه ای باشد تا که بتواند دارای مشتقات دیگری باشد . یعنی اینکه درخت بدون ریشه وجود ندارد و اگر چنین درختی باشد نه درخت که دکور درخت است که تولید ندارد . همچنین اجزای درخت را می توان قطع نمود ، ولی نمی توان بدون ریشه از هم تفکیک نمود که گویا می توانند بعنوان عنصری پویا وزنده فعال بدون ریشه باشند . هرچند که بخشی از آن پیوندی باشد و تولید متفاوتی داشته باشد . ولی باز هم باید به ر یشه ی اصلی درخت وصل باشد. بنابراین همانگونه که گفته می شود ولی فقیه عمود خیمه ی نظام است که اگر چنانچه این عمود شکسته شود یا اینکه کشیده شود موجب خیمه خمیده یا اینکه خوابانیده شدن خیمه می شود . لذا تا زمانی که مدعیان اصلاح طلبان که اکنون جنبش سبز نامیده می شوند خود جزو اجزای این خیمه ی نظام می باشند . نه اینکه علیه این خیمه و تعویض آن نیستند ، بلکه اینکه سبز و رویان هم نیستند چونکه تلاش می کنند بطور مستقیم و غیر مستقیم از طریق چپ و راست تأکید کردن اجرای قانون اساسی موجب تقویت این عمود خیمه نظام شوند . در صورتیکه اصل 107 قانون اساسی به وضوح از ولایت فقیه مطلقه دفاع کرده است . حال سوال است که محصول این عمود خیمه ی نظام چیست و شامل حال چه کسانی می شود ؟ مگر جنبش سبز به جز اینکه سهم خود را طلب کند، کاری به دیگران ندارد که شامل اکثریت جمعیت 80% کشور می شود؟ زیرا که اگر اختلاف یا رقابتی در کار باشد ناشی از جنگ قدرت جناحی و باندی می باشد . برای اینکه جریان غالب قدرت را انحصاری نموده و رقیب مغلوب را از صحنه ی قدرت حذف کرده است و اکنون نیز تلاش می کند تا دستانش را از مراکز اقتصادی و غارتگری هم کوتاه نماید .
بگذریم موضوع مربوط به گزارش یک معلم باز نشسته از زندان وکیل آباد مشهد است . می بایست گفت هستند هنوز کسان زیادی که در دوران انقلاب مبارزه علیه ی سیستم پیشین می کردند و بیاد دارند زمانی که معلمان در 15 مهر سال 57 اعتصاب خود را شروع نمودند . گرچه این اعتصاب ابتدا صنفی بود. ولی خیلی سریع صنفی سیاسی ، سپس سیاسی و سراسری شد . البته از طریق ادامه ی اعتصاب معلمین و تعطیلی مدارس و حضور دانش آموزان در صحنه ی اعتراضات خیابانی بود که دامنه ی آن به سایر اقشار جامعه کشانیده شد . از جمله وقتی که حرکت اعتراضی فر هگیان با جنبش اعتراضی دانشجویان و دانشگاهیان پیوند خورد . به سرعت این جنبش اعتراضی اعتصابی بسط و تعمیم یافت وسبب شد تا که به شرکت نفت و محیط های کار گری و ادارات دولتی نفوذ کند تا اینکه در ادامه ی اعترضات روزانه ی خیابانی و اعتصابات کار گران شرکت ملی نفت در نهایت منتهی به سقوط سیستم شاه شد . ولی پس از انقلاب به جای پاداش، اولین مکانی که مورد تهاجم و پاک سازی واقع شد معلمین و فرهنگیان وزارتخانه ی آموزش و پرورش به بهانه ساواکی و حامیان رژیم گذشته بود . آنگاه امور تربیتی نقش تفتیش عقاید و ممیزگری و ساواک جدید در مدارس برای چک معلم و دانش آموزان را بر عهده گرفت. زیرا که اکثریت هوا داران ساز مان های ا نقلابی و سیاسی در مدارس بودند. دومین مکان که مورد یورش سراسری واقع شد. محیط های دانشجوئی و دانشگاهی بود. برای اینکه ارتجاعیون حاکم از قشر تحصیل کرده وحشت داشتند . برای همین به استقبال جنگ رفته و نعمت الهی نامیده شد . بعلاوه پس از شروع جنگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ایران و عراق هیزم تنور این جنگ و مین پاک کنان میادین جنگ، دانش آموزان نو جوان مدارس شدند . البته از اعزام اجباری معلمین به جبهه های جنگ ایران و عراق خود داری نشد . بشکلی که آموزش و پرورش به خصوص معلمین و دانش آموزان تبدیل به مر غان عزا و عروسی شدند . یعنی هم در جبهه های جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق حضور داشتند و تلفات می دادند . هم دانش آموزان در بسیج مدارس ومحله ها و مساجد نقش سرکوبگری علیه ی مردم به خصوص معترضان را اجرا می کردند . مهمتر اینکه بیشترین زندانیان سیاسی و سپس تیر باران شدگان همچون تلفات جبهه ی جنگ از معلمین و دانش آموزان بود. فراموش نشود زحمت کش ترین قشر جامعه چه در زمان شاه و چه در دوران شیخ، همین معلمین بوده اند که از کمترین مزایای حقوق دریافتی بر خوردار بوده اند. اما طبق گزارشی که جرس ارگان تبلیغاتی جنبش سبز به نقل از نامه ی یک معلم زندانی از زندان وکیل آباد مشهد بازتاب داده است که خطاب به رئیس انتصابی دستگاه قضائیه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض می باشد . و اقعاً این گزارش از وضعیت زندان فاجعه انگیز می باشد . زیرا که مترادف پیشنهاد طرح جدید اصلاح الگوی فرهنگ مصرف رهبر لوطی جماران برای محرومان وتهی دستان است که سر مقاله نویس روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی مورخ 23 تیر پیرامونش قلم فرسائی کرد و آن را لگوی حلال معضلات اقتصادی و مشکلات فرهنگی دانسته است . بهر حال این نامه ی معلم از زندان و کیل آباد مشهد چنین می باشد :
بگذریم موضوع مربوط به گزارش یک معلم باز نشسته از زندان وکیل آباد مشهد است . می بایست گفت هستند هنوز کسان زیادی که در دوران انقلاب مبارزه علیه ی سیستم پیشین می کردند و بیاد دارند زمانی که معلمان در 15 مهر سال 57 اعتصاب خود را شروع نمودند . گرچه این اعتصاب ابتدا صنفی بود. ولی خیلی سریع صنفی سیاسی ، سپس سیاسی و سراسری شد . البته از طریق ادامه ی اعتصاب معلمین و تعطیلی مدارس و حضور دانش آموزان در صحنه ی اعتراضات خیابانی بود که دامنه ی آن به سایر اقشار جامعه کشانیده شد . از جمله وقتی که حرکت اعتراضی فر هگیان با جنبش اعتراضی دانشجویان و دانشگاهیان پیوند خورد . به سرعت این جنبش اعتراضی اعتصابی بسط و تعمیم یافت وسبب شد تا که به شرکت نفت و محیط های کار گری و ادارات دولتی نفوذ کند تا اینکه در ادامه ی اعترضات روزانه ی خیابانی و اعتصابات کار گران شرکت ملی نفت در نهایت منتهی به سقوط سیستم شاه شد . ولی پس از انقلاب به جای پاداش، اولین مکانی که مورد تهاجم و پاک سازی واقع شد معلمین و فرهنگیان وزارتخانه ی آموزش و پرورش به بهانه ساواکی و حامیان رژیم گذشته بود . آنگاه امور تربیتی نقش تفتیش عقاید و ممیزگری و ساواک جدید در مدارس برای چک معلم و دانش آموزان را بر عهده گرفت. زیرا که اکثریت هوا داران ساز مان های ا نقلابی و سیاسی در مدارس بودند. دومین مکان که مورد یورش سراسری واقع شد. محیط های دانشجوئی و دانشگاهی بود. برای اینکه ارتجاعیون حاکم از قشر تحصیل کرده وحشت داشتند . برای همین به استقبال جنگ رفته و نعمت الهی نامیده شد . بعلاوه پس از شروع جنگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ایران و عراق هیزم تنور این جنگ و مین پاک کنان میادین جنگ، دانش آموزان نو جوان مدارس شدند . البته از اعزام اجباری معلمین به جبهه های جنگ ایران و عراق خود داری نشد . بشکلی که آموزش و پرورش به خصوص معلمین و دانش آموزان تبدیل به مر غان عزا و عروسی شدند . یعنی هم در جبهه های جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق حضور داشتند و تلفات می دادند . هم دانش آموزان در بسیج مدارس ومحله ها و مساجد نقش سرکوبگری علیه ی مردم به خصوص معترضان را اجرا می کردند . مهمتر اینکه بیشترین زندانیان سیاسی و سپس تیر باران شدگان همچون تلفات جبهه ی جنگ از معلمین و دانش آموزان بود. فراموش نشود زحمت کش ترین قشر جامعه چه در زمان شاه و چه در دوران شیخ، همین معلمین بوده اند که از کمترین مزایای حقوق دریافتی بر خوردار بوده اند. اما طبق گزارشی که جرس ارگان تبلیغاتی جنبش سبز به نقل از نامه ی یک معلم زندانی از زندان وکیل آباد مشهد بازتاب داده است که خطاب به رئیس انتصابی دستگاه قضائیه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض می باشد . و اقعاً این گزارش از وضعیت زندان فاجعه انگیز می باشد . زیرا که مترادف پیشنهاد طرح جدید اصلاح الگوی فرهنگ مصرف رهبر لوطی جماران برای محرومان وتهی دستان است که سر مقاله نویس روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی مورخ 23 تیر پیرامونش قلم فرسائی کرد و آن را لگوی حلال معضلات اقتصادی و مشکلات فرهنگی دانسته است . بهر حال این نامه ی معلم از زندان و کیل آباد مشهد چنین می باشد :
گزارشی از فاجعه انسانی در زندانهای جمهوری اسلامی.
نامه هاشم خواستار به رئیس قوه قضاییه: جرس: هاشم خواستار، معلم و بازنشسته و عضو کانون صنفی فرهنگیان خراسان، با انتشار نامهای خطاب رییس قوه قضائیه و تمام افراد زیر مجموعه این نهاد به با برشمردن حقوق اولیه زندانیان که در زندان رعایت نمیشود، دلایل بیماری مداوم آنان را نیز عنوان کرده است. به گزارش جرس، وی در بخشی از نامهاش مینویسد: کتک کاری و ضرب وشتم شدید زندانیان که به هر دلیل به وسیله نیروهای گارد ویژه صورت میگیرد باعث فشارهای روحی و روانی بر تمام زندانیان و کارمندان زندان و سربازان شده که در ایجاد جامعه ناسالم و تداوم این جامعه ناسالم بسیار موثر است. گفتنی است هاشم خواستار ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ دستگیر و بعد از یک ماه و نیم با وثیقه ۳۵ میلیون تومانی آزاد شد. وی در تاریخ ۲۵ شهریور ۸۸ در پارک ملی مشهد، در حال پیاده روی دستگیر و به زندان وکیل آباد مشهد، منتقل و در دادگاه بدوی به شش سال حبس، محکوم شد. حکم او در دادگاه تجدید نظر به دوسال زندان تعزیری کاهش یافت. متن کامل نامه هاشم خواستار به شرح زیر است:ریاست محترم قوه قضائیه و زیر مجموعه آن ..... تا ریاست محترم بند 1 / 6 زندان وکیل آباد مشهد که من در آن زندانی هستم .احترما اینجانب سید هاشم خواستار معلم بازنشسته و نماینده معلمان در کانون صنفی فرهنگیان خراسان به استحضار می رساند که هم اکنون در زندانی عمر سپری می کنم که مسائل ابتدایی حقوق زندانی رعایت نمیشود. الف – تغذیه زندانیان .1- انسان در شبانه روز باید پنج تا 6 مرتبه میوه بخورد که در حالت خوشبینانه زندان هر دو ماه یک نوبت میوه میدهد یعنی ما زندانیها غیر استاندارد در شبانه روز میوه میخوریم (عملا میوه را مزه می کنیم)2- هر انسانی برابر استاندارد F.A.O در شبانه روز به ازای هر کیلو گرم یک گرم پروتئین باید مصرف کند که نصف آن پروتئین حیوانی باشد (اسید آمینه های لازم در پروتئین حیوانی وجود دارد) ولی غذای زندان جمعا کمتر از دو گرم پروتئین حیوانی دارد، یعنی پروتئین حیوانی لازم برای هر فرد و از طرفی این جانب در قرنطینه زندان دیدم که نه تنها هیچ گونه ماده غذایی اضافه نمیآمد بلکه زندانیان آخر شب نان از همدیگر قرض میکردند و مقدار زیادی نان از فروشگاه زندان توسط زندانیان خریداری میشد و این نشان میدهد که مقدار انرژی که به هر زندانی می رسد کمتر از 2500 کالری سازمان F.A.O می باشد.3- مواد معدنی و ویتامین ها عمدتا از میوهها و سبزیها تامین می شود که غذای زندان همان طور که گفته شد فاقد سبزی و میوه می باشد .4- نتیجتا مرتب زندانیان مریض شده و هزینه های درمانی زیادی به سازمان زندان تحمیل شده و انسانها سالم به زندان آمده و با امراض جسمی و روانی گوناگون و معلول به خانه بر می گردند و یا می میرند. چنانچه این جیره غذایی به مدت یک ماه به موش های آزمایشگاهی داده شود مطمئنا در اثر سوء تغذیه خواهند مرد . همانطور که زندانیان تا کنون در اثر سوء تغذیه مرده ان. ب – استرس :1- آنطور که زندانیان ابراز می دارند آمار زندانیان بیش از 13هزار است که در خیلی از قسمتهای زندان هر انسان کمتر از یک متر مربع مساحت دارد که این مساحت برای یک راس گوسفند در طویله است در بند قرنطینه و بند 4 و بند 5 به خاطر کمبود جا به صورت کتابی بسیار فشرده می خوابیدیم در 5/3 متر طول 12 نفر می خوابیدیم یعنی هر نفر یک موزاییک 30 سانتی متری داشتیم .2- اعدام زندانی ها به صورت مرتب و دسته جمعی صورت می گیرد و در هیچ نشریه و رادیو و تلویزیون وحتی تلوزیون مدار بسته زندان منعکس نمی شود اثرات بسیار سویی نه تنها برای زندانیان که برای کارمندان زندان داشته و در آینده باعث مشکلات روحی و روانی و سرطان برای آنها خواهد شد .4- کتک کاری و ضرب وشتم شدید زندانیان که به هر دلیل به وسیله نیروهای گارد ویژه صورت می گیرد باعث فشارهای روحی و روانی بر تمام زندانیان و کارمندان زندان و سربازان شده که در ایجاد جامعه نا سالم و تداوم این جامعه نا سالم بسیار موثر است .5- استفاده از گاز اشک آور و فلفل برای زندانیان به اصطلاح شرور که سایر زندانیان نیز بی نصیب نمی مانند. و تالمات روحی شدیدی برای زندانیان و کارمندان زندان ایجاد کرده که اثرات سوء آن بر روی خانواده و جامعه بسیار شدید است .5- دیدن و شنیدن زندانیانی که مرتب بر اثر فشارهای درونی و روحی خود زنی و خودکشی و حتی لب هایشان را سنجاق و یا می دوزند که اثرات سویی بر جامعه زندان و جامعه بیرون از زندان می گذارد .6- دیدن زندانیان مریض جسمی و روحی که باید در بیمارستان و یا در بهزیستی و یا در خانه شان پرستاری و نگهداری شوند و دیدن زندانیانی که نزدیک 20 سال و یا بیشتر است در زندان می باشند .7- علاوه بر جمعه، سایر روزهای تعطیل، زندانیان نه تلفن و نه ملاقات دارند و عملا زندانی دوبله تنبیه شده و زندان برایش در روزهای جشن تبدیل به ماتم سرا می شود .8- صادرات چین به مقدار قابل توجه حاصل تولیدات زندانیان می باشد و زندانیان ما فقط عمر به بیهودهگی می گذرانند .9- هپاتیت و ایدز در بین زندانیان وجود دارد بدون اینکه آموزش های لازم جهت عدم گسترش به دیگران داده شود. شپش که بیداد می کند .10- مسلما تعداد زیادی از زندانیان به خصوص زندانیان سیاسی به علت استرس ها و تالمات روحی به انواع بیماری ها از جمله فشار خون دچار می شوند آیا بر روی کارمندان زندان بی تاثیر است ؟! (خوشا آنان که هر از بر ندانند)11- مقاله ای خوانده ام که یکی از اسرای فرانسوی در زندان آلمان نازی با دادن انگشترش به نگهبان در ازای روزی چند قطره آب لیمو جانش را نجات داده بود ایا این زندان انسان را به یاد زندانهای آلمان هیتلری نمیاندازد در حالی که از آن زمان نزدیک 70 سال گذشته و دنیا خیلی پیشرفت کرده است .12- دنیای دموکراسی راه حل های بسیار گسترده ای ارائه داده است آیا نمی شود با اختصاص هزار هکتار زمین و 10 حلقه چاه عمیق و سایر تاسیسات در 10 کیلومتری مشهد گوشت و میوه و گندم و لبنیات و... زندانیان راتامین و انسانهای سالمی به خانواده ها تحویل داد ؟! (من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید)13- آیا این زندان اسلامی است؟! آیا این زندان انسانی است؟! یعنی بعد از 32 سال که از انقلاب اسلامی می گذرد تعداد و نحوه اداره زندان برازنده جمهوری اسلامی است ؟!(خوابتان آشفته مباد)14- زندانیان سیاسی معمولا خاطراتشان را می نویسند شما چه احساسی خواهید داشت که این خاطرات را فرزند و یا نوه شما خوانده و به شما بگوید که بابا یا پدر بزرگ تو در زندان چه نقشی داشته ای؟! آیا گفتن اینکه من مامور و معذور بوده ام کفایت می کند؟!15- در یک کلاس معلم در صورت قبولی بالا یا مردودی زیاد تشویق یا تنبیه می شود. با رتبه اول تعداد زندانیان و اعدامها و نحوه اداره زندانها که ذکر خیرش رفت چه کسانی باید تنبیه شوند حتما مانند سقوط هواپیماها که مقصر اصلی خلبان مرده است اکنون هم مقصر اصلی زندانی است ؟!16- از طلا گشتن پشیمان گشته ایم/ مرحمت فرما ما را مس کنید زندان وکیل آباد مشهد معلم بازنشسته سید هاشم"
فراموش نشود که این زندان وکیل آباد مشهد جزو همان مکانی است که از سوی خمینی شیاد و قصاب بد نام زندان اوین اسدالله لاجوردی دانشگاه نامیده شده بود. ضمن اینکه داشته باشید اکنون که با حامیان رقب مغلوب دوم خردادی ها اینگونه در زندان بر خورد می شود . در صورتیکه همین متهمان رقیب دوم خردادی های مغلوب و مطرود شده ی کنونی اینان خود در سال های پس از 30 خرداد که در قدرت سهیم بودند و هنوز بطور کامل فاش نشده است که در سالیان پس از 30 خرداد در سیاه چال های سراسری ایران چه گذشت و با مخالفان درون سیاه چال ها چگونه رفتار می شد . چونکه اکثر شکنجه شدگان زندانی تیر باران شدند. به خصوص اینکه در قتلگاه زندان اوین پس از 30 خرداد در نیمه های شب، صد ها صدای تیر خلاص شنیده می شد. بدتر اینکه جنایت انکار نا کردنی علیه ی بشریت یعنی قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان خونین سال 67 هم اتفاق افتاد و اکنون همان آمران و عاملان این جنایت ضد بشری کودتا کرده و قدرت را قبضه و انحصاری اش کرده اند . بنابراین اکنون چگونه می توان باور داشت با تجربه ی 32 ساله ای که در دسترس است . همینطور به استناد چنین گزارشی که از درون یک سیاه چال از سوی یک معلم باز نشسته در بند از اوضاع و شرایط طاقت فر سا و ضد انسانی و غیر استاندارد سیاه چال زندان وکیل آباد مشهد رژیم ضد بشری کودتائی گزارش داده شده است. باز هم زیر چتر جنبش سبز می شود آویزان به اجرای قانون اساسی شد که گویا این قانون اساسی می تواند معجزه کند وقادر است که این بساط ضد انسانی حاکم شده را تغییر دهد . به ویژه اینکه پاسداران کودتا کرده و نظام را یکپارچه نموده اند و هرروز که سپری می شود افضای خفقان و سرکوب و سانسور و ضرب و شتم و زندان و شکنجه بدتر از گذشته تحمیل می کنند و هیچگونه چشم انداز تغییرات بهبود شرایط به نفع مردم هم وجود ندارد. مشروط بر اینکه اگر چنانچه با وجود ولی فقیه همکاره و ماورای قانون وبدون پاسخگوئی، قانون اساسی می توانست معجزه گر و حلال و جوابگوی مطالبات مردم باشد . دیگر نیاز نبود که شرایط به اوضاع و احوال کنونی ختم شود؟
فراموش نشود که این زندان وکیل آباد مشهد جزو همان مکانی است که از سوی خمینی شیاد و قصاب بد نام زندان اوین اسدالله لاجوردی دانشگاه نامیده شده بود. ضمن اینکه داشته باشید اکنون که با حامیان رقب مغلوب دوم خردادی ها اینگونه در زندان بر خورد می شود . در صورتیکه همین متهمان رقیب دوم خردادی های مغلوب و مطرود شده ی کنونی اینان خود در سال های پس از 30 خرداد که در قدرت سهیم بودند و هنوز بطور کامل فاش نشده است که در سالیان پس از 30 خرداد در سیاه چال های سراسری ایران چه گذشت و با مخالفان درون سیاه چال ها چگونه رفتار می شد . چونکه اکثر شکنجه شدگان زندانی تیر باران شدند. به خصوص اینکه در قتلگاه زندان اوین پس از 30 خرداد در نیمه های شب، صد ها صدای تیر خلاص شنیده می شد. بدتر اینکه جنایت انکار نا کردنی علیه ی بشریت یعنی قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان خونین سال 67 هم اتفاق افتاد و اکنون همان آمران و عاملان این جنایت ضد بشری کودتا کرده و قدرت را قبضه و انحصاری اش کرده اند . بنابراین اکنون چگونه می توان باور داشت با تجربه ی 32 ساله ای که در دسترس است . همینطور به استناد چنین گزارشی که از درون یک سیاه چال از سوی یک معلم باز نشسته در بند از اوضاع و شرایط طاقت فر سا و ضد انسانی و غیر استاندارد سیاه چال زندان وکیل آباد مشهد رژیم ضد بشری کودتائی گزارش داده شده است. باز هم زیر چتر جنبش سبز می شود آویزان به اجرای قانون اساسی شد که گویا این قانون اساسی می تواند معجزه کند وقادر است که این بساط ضد انسانی حاکم شده را تغییر دهد . به ویژه اینکه پاسداران کودتا کرده و نظام را یکپارچه نموده اند و هرروز که سپری می شود افضای خفقان و سرکوب و سانسور و ضرب و شتم و زندان و شکنجه بدتر از گذشته تحمیل می کنند و هیچگونه چشم انداز تغییرات بهبود شرایط به نفع مردم هم وجود ندارد. مشروط بر اینکه اگر چنانچه با وجود ولی فقیه همکاره و ماورای قانون وبدون پاسخگوئی، قانون اساسی می توانست معجزه گر و حلال و جوابگوی مطالبات مردم باشد . دیگر نیاز نبود که شرایط به اوضاع و احوال کنونی ختم شود؟
هوشنگ بهداد
بیست و چهارم تیر ماه سال 1389