روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 29 تیر ماه سال 1389
نقد و بررسی : سر مقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تورم دغدغه آفرين را چگونه مهار كنيم؟"
" آیا رفسنجانی در دوران سازندگی با تزارزانی مشکل است ونه گرانی و سیاست تعدیل اقتصادی وحذف یارانه های دولتی، پیش بینی شرایط کنونی را کرده بود؟"
نقد و بررسی : سر مقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تورم دغدغه آفرين را چگونه مهار كنيم؟"
" آیا رفسنجانی در دوران سازندگی با تزارزانی مشکل است ونه گرانی و سیاست تعدیل اقتصادی وحذف یارانه های دولتی، پیش بینی شرایط کنونی را کرده بود؟"
پس از شروع جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق که طرح جیره بندی و کوپنی کرد ن اجناس مورد نیاز مردم رایج شد . فراموش نشده که آن زمان گفته می شد که یک رندی وقتی دید صف کوپن خیلی طولانی است و می بایست خیلی وقت در صف انتظارمعطل و علاف شود . با زرنگی دست به حیله و ترفندی زد . یعنی در جا خطاب به صف انتظار ایستادگان کوپن مواد غذائی شایع کرد و گفت هیچ می دانید که در خیابان پائین تر غذای نذری می دهند؟ منتظران صف کوپن پس از شنیدن این خبر یکی یکی صف کوپن را ترک نموده و بسوی خیابان پائین تر سرازیر شدند که به حساب نذری می دادند تا اینکه صف طویل کوپن خالی شد. اما چون همه کسانیکه در نوبت صف کوپن بودند رفته بودند تا غذای نذری بگیرند . یار وشایعه ساز یک لحظه با خودش فکر نمود و گفت که نکند راستی راستی غذای نذری در کار است . پس دریافت جنس کوپنی را بی خیال شد و بدنبال دریافت غذای نذری رفت . اکنون داستان شایعه سازی گرانی است . چونکه از بس ضد انقلاب شایعه سازی گرانی و تورم و بیکاری و فقر کرده است که گزارشگر خبر گزاری دروغ پرداز پاسداران فارس امروز گزارش داد که میوه در میدان تره و بار تهران 160% گران تر از مغازه های میوه فروشی فروخته می شود. آری دامنه ی این شایعات دروغ سازی گرانی از سوی ضد انقلاب از همه چیز بی خبر آنگونه گسترده و فراگیر شده است که ترکش شایعه سازی اش به مقاله نویس روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی نیز اصابت نموده است . طوریکه از ابتدای سر مقاله ی خود این چنین تبلیغ کننده ی شایعات گرانی ضد انقلاب شده است:
گراني اين روزها بيش از هر زمان ديگري به موضوعي "دغدغه آفرين" براي افكار عمومي تبديل شده است و اقشار مختلف مردم خصوصا حقوق بگيران و دهكهاي پايين درآمدي بيش از آنچه در واقع وجود دارد خود را تحت فشار پنجههاي غول تورم ميبينند.:
جالب است که سر مقاله نویس در دنباله برای اینکه پاسخ خالی بندی گفتگوی مستقیم تلویزیونی پاسدار گماشته احمدی نژاد و رئیس بانک مرکزی دروغگوی وی را داده باشد . ردانه با شیوه ی سرپل خر بگیری ا ذهان خوانندگان را نسبت به قول و پیش بینی های دروغ و وارونه گوئی های میان ادعا و عمل این دو مدعی ذکر شده را اینگونه جلب کرده است:
شايد خوانندگان با مطالعه سطور بالا اين خرده را به نويسنده بگيرند كه تورم طي سراسر دو دهه گذشته مهمان سفره و جيب ايرانيان بوده است و به همين اعتبار نيز مردم ما با اين مقوله چندان بيگانه نيستند، از اين رو دغدغه آفرين دانستن تورم در شرايط كنوني كه بنا به اعلام بانك مركزي براي اولين بار طي دو دهه اخير نرخ تورم به زير 10 درصد رسيده است چندان موجه نيست؛ چه افكار عمومي جامعه تا همين سال گذشته به شنيدن ارقام دو رقمي و بالاي 20 درصد براي تورم عادت داشتند. اما دقيقا به همين دليل، نگارنده بر استفاده از واژه " دغدغه آفرين " اصرار دارد چرا كه معتقد است فاصله معناداري كه مردم در معاملات و خريد و فروشهاي روزمره خود ميان قيمتهاي واقعي و نرخهاي اعلامي از سوي نهادهاي مسئول و رسمي ميبينند، به دشواريهاي ناشي از تورم و افزايش مستمر بهاي كالاها و خدمات افزوده است. مردم مدام از خود، اطرافيان، روزنامه نگاران، كارشناسان و سر انجام اگر امكانش را بيابند از مسئولان ميپرسند اگر تورم به همان ميزاني كه بانك مركزي اعلام ميكند، پايين آمده پس چرا ما آن را نميبينيم؟ چرا حلاوت و شيريني "گرانتر نشدن" را در كاممان نميچشيم؟ واقعيت هم اين است كه گوشت گوساله كيلويي 13 هزار توماني، گوشت مرغ 3700 توماني به بالا، لبنيات سبكتر و گرانتر و اجاره بهايي كه به گفته بنگاهداران 20 درصدي افزايش يافته است، اين مجال را براي مردم باقي نميگذارد تا طعم خوش و شيرين ارزاني را بچشند. در اين شرايط افزايش تنها 6 درصدي حقوق كارمندان و بازنشستگان هم آنقدر ناچيز و كم اثر است كه به هيچ وجه امكان نمييابد گوشهاي از گرانيها را خنثي سازد. به نظر نميرسد تلاشهاي دولت و بانك مركزي هم براي توجيه و رفع دغدغه جامعه و رهايي از اين دوگانگي چندان موثر واقع شده باشد و تورم همچنان به عنوان بزرگترين دغدغه معيشتي مردم ذهن افكار عمومي را ميآزارد. به عقيده كارشناسان، تورم موجود در بازار ايران در حال حاضر تا حدود زيادي ناشي از عدم سلامت شبكه فروش و حضور بي مورد واسطههاي زائد است"
اکنون سئوال است آیا رفسنجانی مکار بساز و بفروش آن زمان که بعنوان سردار سازندگی با تز ارزانی مشکل است و نه گرانی واردصحنه شد و دست به تعدیل اقتصادی زد وشروع به قطع کردن یارانه های دولتی کالاهای ضروری و مورد نیاز مردم در مجمع مصلحت نظام نمود تا که هم سبب ساز پیدایش آقازاده پروری و رشد اختا پوسی آن در جامعه شود .هم اینکه بستر ساز ورود پاسداران به سهیم شدن و شرکت در طرح های اقتصادی و راه وجاده و سد سازی و انتقال لوله های مسیر نفت و گاز و امثالهم شد ند. همچنین اینگونه اقدامات وی موجب شروع افزایش قیمت کالا ها شد به امید اینکه مسیر عضویت در سازمان تجارت جهانی و صندوق بین المللی پول را هموار گردد . آیا وی فکر می کرد که پس از مدتی کوتاه نرخ تورم به 49% خواهد رسید و هرروز از ارزش ریال کاسته و بر دلار افزوده می گردد ؟ یا اینکه پیش بینی کرده بود که در ادامه ی این سیاست تعدیل اقتصادی و تصویب حذف یارانه های دولتی کار به اینجا می رسد که پاسداران هوس خزیدن به قدرت و قبضه کردن آن و کنار زدن خودش می کنند و با رئیس جمهور کردن پاسدار گماشته احمدی نژاد زیر چتر خصوصی سازی به حساب اصل 49 قانون اساسی بی اعتبار شده، آن را دور می زنند تا که اموال ملی و دولتی به پاسداران واگذار شود. در حقیقت یعنی اشغال و مصادره یا پاسدار لیزه کردن این اموال عمومی می باشد . یا اینکه رفسنجانی و شرکای کار گزاران و مدعیان اصلاح طلاح طلبان می دانستند که چون دولت مدعی اصول گرائی با کسری بودجه وافزایش آن مواجه خواهد شد .برای جبران کمبود کسر بودجه تصمیم می گیرد تا که با قطع کردن یارانه های دولتی طرح هدفمند کردن نقدی یارانه های دولتی را جانشین کند تاکه اجرا نا شده موجب روند سیر صعودی افزایش قیمت کالا ها و تورم و گرانیدرجامعه شودو تسمه از گرده ی محرومان وتهی دستان بکشد. آنگونه که سر مقاله نویس از وحشت شتاب گرانی و تورم توصیه نموده است که برای شفاف كردن مراحل و پيامدهاي اجراي قانون هدفمندي يارانهها که تاثير بسزايي بر كاهش بار رواني منفي اين قانون دارد . زیرا كه ناشي از ناآگاهي افكار عمومي از زواياي آن است و نتیجه گیری نموده که به عقيده بسياري از تحليل گران رشد تورم وگرانی کنونی نشات گرفته از انتظار براي افزايش قيمتها با اجراي هدفمندي يارانه های دولتی می باشد به ویژه اینکه روند افزايش قيمت ها ارتباطی هم به سوء استفاد گان برخي عوامل توزيع و فروش دارد. ناگفته پیداست که این عوامل سوء استفاده گر کیسند و چه رابطه ای با دولت وباند های مافیائی انگل و واسطه گران اقتصادی همچون باند مافیائی غارتگر انگلیسی مؤتلفه دارد که حامیان دولت نا مشروع می باشند .
در خاتمه اینکه بنابر تجربه ی 32 سال که هرروز که سپری شده نشان داده شده اوضاع آشفته و خراب تر از گذشته شده است . بطوریکه هیچگونه چشم انداز مثبت رو به بهبود اوضاع وجود ندارد . چونکه مشکل فقط رشد لجام گسیخته تورم و گرانی و فقر و بیکاری با شکاف عمیق طبقاتی در جامعه نیست . زیرا که گذشته از اینکه از رأس تا ذیل حاکمیت آلوده به فساد و رشوه و تبعیض می باشد . معضل اختلاف و تضاد در رأس نظام و ادامه ی آشتی نا پذیر جنگ قدرت و ثروت جناحی و باندی همچنان وجود دارد . همچنین بحران مشروعیت هم پیوند به بحران هسته ای و تحریم های قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل زده شده است . مهمتر اینکه نارضایتی عمومی هم جامعه را در وضعیت انفجاری قرار داده است . طوریکه افزایش سرکوب و خفقان و سانسور هم زیاد همچون گذشته کار ساز نیست . لذا راه چاره قبل از اینکه کشور به خاطر پیگیری از پروژه ی هسته ای بسوی جنگ خانمان سوز و ویرانگر تر از جنگ ایران و عراق سوق داده شود . مبارزه و مقاومت جمعی برای تغییرات دمکراتیک در ایران بسیارضروری می باشد . البته قبل از آن می بایست فشار بر روی وزارت امور خارجه ی آمریکا آورده شود تا که نام اپوزیسیون اصلی را از توی لیست سازمان و گروه های تروریستی خارج کند.
گراني اين روزها بيش از هر زمان ديگري به موضوعي "دغدغه آفرين" براي افكار عمومي تبديل شده است و اقشار مختلف مردم خصوصا حقوق بگيران و دهكهاي پايين درآمدي بيش از آنچه در واقع وجود دارد خود را تحت فشار پنجههاي غول تورم ميبينند.:
جالب است که سر مقاله نویس در دنباله برای اینکه پاسخ خالی بندی گفتگوی مستقیم تلویزیونی پاسدار گماشته احمدی نژاد و رئیس بانک مرکزی دروغگوی وی را داده باشد . ردانه با شیوه ی سرپل خر بگیری ا ذهان خوانندگان را نسبت به قول و پیش بینی های دروغ و وارونه گوئی های میان ادعا و عمل این دو مدعی ذکر شده را اینگونه جلب کرده است:
شايد خوانندگان با مطالعه سطور بالا اين خرده را به نويسنده بگيرند كه تورم طي سراسر دو دهه گذشته مهمان سفره و جيب ايرانيان بوده است و به همين اعتبار نيز مردم ما با اين مقوله چندان بيگانه نيستند، از اين رو دغدغه آفرين دانستن تورم در شرايط كنوني كه بنا به اعلام بانك مركزي براي اولين بار طي دو دهه اخير نرخ تورم به زير 10 درصد رسيده است چندان موجه نيست؛ چه افكار عمومي جامعه تا همين سال گذشته به شنيدن ارقام دو رقمي و بالاي 20 درصد براي تورم عادت داشتند. اما دقيقا به همين دليل، نگارنده بر استفاده از واژه " دغدغه آفرين " اصرار دارد چرا كه معتقد است فاصله معناداري كه مردم در معاملات و خريد و فروشهاي روزمره خود ميان قيمتهاي واقعي و نرخهاي اعلامي از سوي نهادهاي مسئول و رسمي ميبينند، به دشواريهاي ناشي از تورم و افزايش مستمر بهاي كالاها و خدمات افزوده است. مردم مدام از خود، اطرافيان، روزنامه نگاران، كارشناسان و سر انجام اگر امكانش را بيابند از مسئولان ميپرسند اگر تورم به همان ميزاني كه بانك مركزي اعلام ميكند، پايين آمده پس چرا ما آن را نميبينيم؟ چرا حلاوت و شيريني "گرانتر نشدن" را در كاممان نميچشيم؟ واقعيت هم اين است كه گوشت گوساله كيلويي 13 هزار توماني، گوشت مرغ 3700 توماني به بالا، لبنيات سبكتر و گرانتر و اجاره بهايي كه به گفته بنگاهداران 20 درصدي افزايش يافته است، اين مجال را براي مردم باقي نميگذارد تا طعم خوش و شيرين ارزاني را بچشند. در اين شرايط افزايش تنها 6 درصدي حقوق كارمندان و بازنشستگان هم آنقدر ناچيز و كم اثر است كه به هيچ وجه امكان نمييابد گوشهاي از گرانيها را خنثي سازد. به نظر نميرسد تلاشهاي دولت و بانك مركزي هم براي توجيه و رفع دغدغه جامعه و رهايي از اين دوگانگي چندان موثر واقع شده باشد و تورم همچنان به عنوان بزرگترين دغدغه معيشتي مردم ذهن افكار عمومي را ميآزارد. به عقيده كارشناسان، تورم موجود در بازار ايران در حال حاضر تا حدود زيادي ناشي از عدم سلامت شبكه فروش و حضور بي مورد واسطههاي زائد است"
اکنون سئوال است آیا رفسنجانی مکار بساز و بفروش آن زمان که بعنوان سردار سازندگی با تز ارزانی مشکل است و نه گرانی واردصحنه شد و دست به تعدیل اقتصادی زد وشروع به قطع کردن یارانه های دولتی کالاهای ضروری و مورد نیاز مردم در مجمع مصلحت نظام نمود تا که هم سبب ساز پیدایش آقازاده پروری و رشد اختا پوسی آن در جامعه شود .هم اینکه بستر ساز ورود پاسداران به سهیم شدن و شرکت در طرح های اقتصادی و راه وجاده و سد سازی و انتقال لوله های مسیر نفت و گاز و امثالهم شد ند. همچنین اینگونه اقدامات وی موجب شروع افزایش قیمت کالا ها شد به امید اینکه مسیر عضویت در سازمان تجارت جهانی و صندوق بین المللی پول را هموار گردد . آیا وی فکر می کرد که پس از مدتی کوتاه نرخ تورم به 49% خواهد رسید و هرروز از ارزش ریال کاسته و بر دلار افزوده می گردد ؟ یا اینکه پیش بینی کرده بود که در ادامه ی این سیاست تعدیل اقتصادی و تصویب حذف یارانه های دولتی کار به اینجا می رسد که پاسداران هوس خزیدن به قدرت و قبضه کردن آن و کنار زدن خودش می کنند و با رئیس جمهور کردن پاسدار گماشته احمدی نژاد زیر چتر خصوصی سازی به حساب اصل 49 قانون اساسی بی اعتبار شده، آن را دور می زنند تا که اموال ملی و دولتی به پاسداران واگذار شود. در حقیقت یعنی اشغال و مصادره یا پاسدار لیزه کردن این اموال عمومی می باشد . یا اینکه رفسنجانی و شرکای کار گزاران و مدعیان اصلاح طلاح طلبان می دانستند که چون دولت مدعی اصول گرائی با کسری بودجه وافزایش آن مواجه خواهد شد .برای جبران کمبود کسر بودجه تصمیم می گیرد تا که با قطع کردن یارانه های دولتی طرح هدفمند کردن نقدی یارانه های دولتی را جانشین کند تاکه اجرا نا شده موجب روند سیر صعودی افزایش قیمت کالا ها و تورم و گرانیدرجامعه شودو تسمه از گرده ی محرومان وتهی دستان بکشد. آنگونه که سر مقاله نویس از وحشت شتاب گرانی و تورم توصیه نموده است که برای شفاف كردن مراحل و پيامدهاي اجراي قانون هدفمندي يارانهها که تاثير بسزايي بر كاهش بار رواني منفي اين قانون دارد . زیرا كه ناشي از ناآگاهي افكار عمومي از زواياي آن است و نتیجه گیری نموده که به عقيده بسياري از تحليل گران رشد تورم وگرانی کنونی نشات گرفته از انتظار براي افزايش قيمتها با اجراي هدفمندي يارانه های دولتی می باشد به ویژه اینکه روند افزايش قيمت ها ارتباطی هم به سوء استفاد گان برخي عوامل توزيع و فروش دارد. ناگفته پیداست که این عوامل سوء استفاده گر کیسند و چه رابطه ای با دولت وباند های مافیائی انگل و واسطه گران اقتصادی همچون باند مافیائی غارتگر انگلیسی مؤتلفه دارد که حامیان دولت نا مشروع می باشند .
در خاتمه اینکه بنابر تجربه ی 32 سال که هرروز که سپری شده نشان داده شده اوضاع آشفته و خراب تر از گذشته شده است . بطوریکه هیچگونه چشم انداز مثبت رو به بهبود اوضاع وجود ندارد . چونکه مشکل فقط رشد لجام گسیخته تورم و گرانی و فقر و بیکاری با شکاف عمیق طبقاتی در جامعه نیست . زیرا که گذشته از اینکه از رأس تا ذیل حاکمیت آلوده به فساد و رشوه و تبعیض می باشد . معضل اختلاف و تضاد در رأس نظام و ادامه ی آشتی نا پذیر جنگ قدرت و ثروت جناحی و باندی همچنان وجود دارد . همچنین بحران مشروعیت هم پیوند به بحران هسته ای و تحریم های قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل زده شده است . مهمتر اینکه نارضایتی عمومی هم جامعه را در وضعیت انفجاری قرار داده است . طوریکه افزایش سرکوب و خفقان و سانسور هم زیاد همچون گذشته کار ساز نیست . لذا راه چاره قبل از اینکه کشور به خاطر پیگیری از پروژه ی هسته ای بسوی جنگ خانمان سوز و ویرانگر تر از جنگ ایران و عراق سوق داده شود . مبارزه و مقاومت جمعی برای تغییرات دمکراتیک در ایران بسیارضروری می باشد . البته قبل از آن می بایست فشار بر روی وزارت امور خارجه ی آمریکا آورده شود تا که نام اپوزیسیون اصلی را از توی لیست سازمان و گروه های تروریستی خارج کند.
هوشنگ – بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890429/13890429_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 29 تیر ماه سال 1389
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890429/13890429_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 29 تیر ماه سال 1389
تورم دغدغه آفرين را چگونه مهار كنيم؟