چرا رفسنجانی مکار یقه مجاهدین را می گیرد اما نمی تواند تلاش بر آزاد نمودن پاسدار منشی ویژه ی خودش محمد رضا رجبی کند؟!
گفته می شود گر اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی. اکنون اگر رفسنجانی تبدیل به شیر بی یال و کوپال نشده است و هنوز همه پشم هایش نریخته است و توان و قدرت خود نمائی وعرض اندام کردن دارد و قادر است که کاری انجام دهد. چرا برای از زندان بیرون کشانیدن پاسدار محافظ سابق خود محمد رضا رجبی تلاش نمی کند که در گذشته ودر جنگ ایران و عراق و سفر های برون مرز و سپس منشی ویژه ی وی بوده است وبه جای اینکه از روی ناچاری و درماندگی و لبیک گفتن به خامنه ای رهبر لوطی جماران آویزان شود و بر این امام زاده جرجری که کور می کند و شفا نمی دهد دخیل بندد به امید اینکه راه و منفذی برای ایجاد حاشیه ای امنیتی برای وی و سایر اعضای خانواده ایجاد شود که سخت در مظان اتهام هستند . یا اینکه تلاش مذبوحانه مقابل تهاجمات و افشاگری بی وقفه ی رقیب کودتاگر غالب برای خود و فرزندانش دست وپا کند . آنگونه که این روز ها مجبور شده است که چپ و راست به مجاهدین به پرد و حتی با اقدامات تناقض گوئی آشکار یقه موسوی را هم بگیرد . یعنی از یک سو وی را به مجمع مصلحت نظام بدون حضور نماینده ی دولت نامشروع فرامی خواند تا پیرامون سر نوشت دانشگاه آزاد بحث کند که ثروت آن بالغ بر 250 میلیار دلار می شود و تبدیل به میدان مین جنگ جدیدی برای وی با حریفان و رقیبان شده است که دندان تیز کردهاند تا از چنگ وی و شرکایش در آورند . از سوی دیگر می بایست همچون پاسداران سابق محسن رفیقدوست و سبز علی خان رضائی میر حسین موسوی را متهمش کند که در دوران جنگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق کارشکنی می کرد و مانع از فتح تهران شد تا که سربازجو حسین شریعمتداری در دروغ نامه ی کیهان برایش هم هورا بکشد و هم با گردو بر توی دامانش پرتاب کردن بر توی سرش بزند . ناگفته نماند با اینگونه اعترافات که این روز ها پیرامون اهداف جنگ ایران و عراق زده می شود . آشکارا نه اینکه زیرآب دروغ بودن دفاع مقدس بودن جنگ ایران و عراق زده شده ، بلکه اعتراف شده است که هدف از موهبت الهی بودن جنگ فتح بغداد بوده است که زیر چتر دفاع مقدس دنبال می شد. یعنی هدفی که با اشغال نظامی آمریکا از سوی بوش و بلر به و جود آمد و با حضور پاسداران در عراق و یکه تازی اقدامات تروریستی و انفجاری و انتحاری کردن و کشتن مردم بی دفاع و بی گناهان عراقی و ربودن و شکنجه و مثله و ترور مخالفین عراقی و ناامن وبی ثبات کردن عراق فراهم شد که نه عراق تبدیل به حیات خلوت بیت جماران و پاسداران شد، بلکه مبدل به با تلاق شده است . بد تر اینکه با گروگان گرفتن مردم عراق از طریق نوری مالکی نخست وزیر غیر قانونی عراق بعنوان باج گیری در چانه زنی مذاکرات هسته ای با آمریکا و اروپا استفاده می شود .
همچنین بعلت همین حضور پاسداران در عراق و این کشور بوده است که عراق تبدیل به کانون صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به خاور میانه شده استو عامل ناامن وبی ثبات شدن خاورمیانه شده است .هم اینکه تقویت کننده ی سیاست دشمنی با روند مذاکرات صلح شده است. زیرا که هدف گسترده تر کردن هر چه بیشتر حاشیه ی امنیتی در راستای هدف دفاع از پروژه ی هسته ای و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای می باشد . چونکه اینگونه اقدامات طبق تئوری جنگ در برون از خانه و مرز با دشمن به جای جنگیدن در خانه به پیش برده شده است . البته حضور پررنگ پاسداران در عراق و افغانستان و خاور میانه همچون لبنان و نقش داشتن در نوار غزه از طریق حماس و جهاد اسلامی فلسطین سبب تحکیم قدرت سپاه پا سداران در مراکز نفوذی بیت جماران و تصمیم گیری درون دولت شد . آنگونه که در نهایت منتهی به اقدام طرح کودتا و حذف رقیب از صحنه ی قدرت اجرائی و حتی فعالیت سیاسی وی شد. آنچنان که حتی شبیخون علیه ی پاسداران حامی رقیب مغلوب همچون موسوی و رفسنجانی مکار بساز و بفروش زده شد . طوریکه اکنون در این گزارش ضمیمه که خبر گزاری هرانا باز تاب داده است پاسدار محمد رضا رجبی محافظ سابق و منشی ویژه رفسنجانی مکار بساز و بفروش نیز جزو باز داشت شدگان پس از 22 خرداد 88 و تظاهرات های ضد حکومتی می باشد . البته تازگی هم گزارش شده است که از سوی پاسدار حسین طائب معاون اطلاعات پاسداران و مجتبی خامنه ای و پاسدار ذوالنور وسر دار حجازی عضو ثابت بیت جماران با رئیس گزمکان و پاسداران محمد علی جعفری تعداد 250 نفر از فرماندهان پاسداران که گرایش به موسوی داشتند که با بازداشت و محاکمه کردن موسوی موافق نبودند پاک سازی و باز نشسته اجباری شده اند. برای همین است که رفسنجانی مکار با سیاست تجربیات چندین ساله ی بساز و بفروشی با پشتک و وارو زدن های مضحک و متناقض و مشمئز کننده اش دست به خوشرقصی و لبیک گفتن برای ولی فقیه خامنه ای کهریزکی لوطی جماران زده است تا همانگونه که گفته شد از موج خطر تهاجمات رقیب کودتاگر غالب بکاهد تا که موقعیت وی در مجمع مصلحت نظام و خبر گان آخوندی متزلزل و آسیب پذیر نشود. بنابراین چه بطور مستقیم و گفتگو وچه بصورت بازگوئی خاطرات ثبت شده یقه ی سازمان مخالف قربانی رژیم ضد بشری مجاهدین را می گیرد تا راه نجاتی برای خود و اعضای خانواده اش یابد . ولی از بد شانسی اش هرچه بیشتر برای رهبر لوطی جماران خوشرقصی می کند، نه اینکه مورد توجه و حمایت واقع نمی شود ، بلکه بر عکس چون زبونی و ضعیف وتحقیر شدنش بیشتر آشکار می شود. بنابراین خود و فرزندانش بیشتر از سوی کودتا گران حاکم و دولت نامشروع و مطبوعات حامی اش مورد تهاجم و اتهام و روشنگری غارتگری ها دلالی های نفتی قرار می گیرند.
حال داشته باشید که رژیم ضد بشری کودتائی به چه پیسی و فلاکت و رو به افول و سوق دادن فروپاشی افتاده است که مهره ی کلیدی و تعیین کننده اش همچون رفسنجانی مکار سوگلی و ملیجک خمینی شیاد نه تحمل نمی شود و نه هرروز پرونده ی جدیدی علیه ی وی و اعضای خانواده اش رو می شود ، بلکه پاسداران سر کوبگر و غارتگر و جنگ افروز که خمینی شیاد در مورد شان گفته بود اگر سپاه نبود کشور هم نبود . اکنون اینان هم نه گله ای از طریق توطئه ی سقوط هواپیمای مسافری نظامی در 5 کیلومتری ارومیه تسویه ی خونین می شوند ، بلکه همچون محمد رضا رجبی منشی ویژه ی رفسنجانی مکار بساز و بفروش در بند می باشد که در سوگ رگ پدرش هم به وی مرخصی داده نشود و یا با رقم 250 تائی پاسداران فر مانده هم بزور باز نشسته می شوند .
در خاتمه اینکه آیا باز هم این رژیم ضد بشری کودتائی مشروعیت دارد و می بایست به قانون اساسی اش آویزان شد؟ آیا غرب با زهم باید تلاش کند تا عصای زیر بغل این بیمار سکته مغزی کرده باشد و می بایست از طریق سیاست خائنانه ی تجارت نفت و خون با مماشات گری و مذاکره همین نقش عصای زیر بغل را برای این بیمار درمان ناپذیر بعنوان راه علاج و مداوایش را اجرا کند تا که برای نجات از سقوط فروپاشی بتواند به سلاح دسترسی هسته ای یابد که آن موقع دیگر نه مشکل مردم ایران مضاعف می شود و نه مشکل منطقه خاورمیانه و مذاکرات صلح با خطر جدی مواجه می شود که مسئله مهمتر معضل به خطر افتادن صلح و امنیت جهان می باشد . لذا همانگونه که خانم مریم رجوی پیشنهاد داده است راه حل نه جنگ ، نه مماشات گری بلکه حمایت از مقاومت و مبارزه ی مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد . البته وزارت امور خارجه آمریکا هم می بایست بدون درنگ به سیاست آزمون شکست خورده ی مماشات گری و سیاست های مذاکرات و زد و بند های پشت پرده ی خود از طریق لابی های دو جانبه ی خود با رژیم ضد بشری قرون وسطائی تغییر و اصلاح نا پذیر خط بطان کشد و پایان دهد و در مقابل باید نام مجاهدین را از توی لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج نماید.
هوشنگ بهداد
هشتم مرداد ماه سال 1389