دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 6 مردادماه سال 1389
نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " كت و شلوارها يادتان هست؟ "
"همکار سزبازجو شریعتمداری تهدید کرده که نه هدف پروژه هسته ای نظامی است و عقب نشینی در کار نیست ، بلکه در دفاع از آن پاسداران آماده جنگ از عراق تا افغانستان تا جنوب خلیج فارس با آمریکا هستند"
عجب داستان آمریکا و اسرائیل سناریوئی ادامه داری شده است . چونکه تا کنون پخش سریال های این سناریو 32 سال ادامه یافته آنگونه که ثابت شده است تا زمانیکه رژیم ضد بشری حاکم باشد سریال های این سناریوی آمریکا و اسرائیل وانگلیس هم ادامه خواهد یافت . برای اینکه رژیم ضد بشری در بن بست قرار گرفته و در بحران فرور فته به خصوص بحران هسته ای و خطر تحریم ها و احتمال تهاجم نظامی به خاطر همین بحران هسته ای آنچنان جدی شده استت که جایگزین همه موضوعات اصلی حکومت و پاسخگوئی به مطالبات مردم شده است که معادل همین مدت 32 سال مطالبات انباشت سده شان پرداخت نشده است که می بایست بالاخره دست آویزی برای عدم پاسخگوئی به مطالبات مردم دست وپا شود. البته حاکمان عوامفریب جنایتکار صاحب قدرت و اختیارباعدم مسئولیت بهرگونه پاسخگوئی به مردم وتقبل عملکرد خود شان تلاش مذبوحانه کرده اند تا با یافتن قربانیان دیگر کاسه و کوزه بر سر شان خراب کنند بنابراین پیوسته در 32سال گذشته ضمن ساختن وعلم کردن یک دشمن بیگانه که متهم می باشند که همیشه در حال طراحی و توطئه گری برای انداختن رژیم ضد بشری هستند . البته منتقدان و مخالفان و دگر اندیشان و حتی رقبای مغلوب هم جزو عوامل یا ستون پنجم یاپیاده نظاام و عوامل نفوذی همین دشمن بیگانه می باشند . البته اینگونه متهم کردن و اتهام زدن که در حقیقت بهانه تراشی کردن برای توجیه ضریب مخالفت رو به رشد مردم ناراضی می باشد که پس از نمایش خیمه شبب ازی تقلباتی کودتائی انتصابی 22 خرداد 88 و پس از آن بطور عریان بیان و عیان شد . زیرا که در تظاهرات های میلیونی ضد حکومتی فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه سر داده شد که جای ابهامی باقی نمی گذارد که ضریب مخالفت با حاکمان چه میزان می باشد ؟ بنابراین برای منحرف کردن اذهان عمومی و محو کردن ضریب نارضایتی عمومی و محو نمودن میزان خشم و کینه اشان نسبت به حاکمان کودتاگر ترفند فتنه بیگانه از طریق سران فتنه که منظور موسوی و خاتمی و کروبی می باشد علم شده است و تبدیل به ترجیح بند سناریوای شده است که پیوند با توطئه بر اندازی دشمنان بیگانه آمریکا و اسرائیل و انگلیس زده شده است . آنگونه که قلم بر دستان یا دداشت روز هرگونه که بر سر منبر بروند و روضه خوانی کنند و گریز به صحرای کربلا بزنند. می بایست تمرکز بر روی سران فتنه شودتا که اینان متهم به شراکت و سهیم در توطئه ی مشترک با مثلث دشمن بیگانه شوند وا نشان داده شود نه اینکه نارضایتی عمومی وجود ندارد ، بلکه هر چه هست هارت وپورت یا هورت تبلیغاتی مثلث دشمن از طریق سران فتنه می باشد .بهرحال قلم بر دست یادداشت روزنویس برای اینکه بی اثر بودن اقدامات تحریم های قطعنامه ی 1929 شورای امنیت سازمان ملل و کنگره آمریکا و اتحادیه اروپا و حتی تهدید نظامی را به رخ آمریکا کشیده باشد و شکست آمریکا در افغانستان را مطرح کرده است. چنین از موضع قدرت بر خورد کرده است :
"نفس پيش كشيدن تهديد نظامي، از نااميدي نسبت به تحريم هايي حكايت مي كند كه هنوز مركب آن خشك نشده است. همچنان كه مانور روي تحريم هاي خارج از شوراي امنيت حداقل بر اين حقيقت دلالت مي كند كه بخاري از «1929» بلند نمي شود. مجموعه اي از اظهارات و تحليل ها در اين باره به وضوح از مغشوش بودن دستگاه تصميم سازي در اتاق فرماندهي جبهه استكبار حكايت مي كند. اما تهديد و ارعاب نظامي. غرب خيال مي كند با جمعي از كودكان بازي مي كند! يا شايد پالس هاي غلطي كه از بازيگران سياسي سابقاً خاكستري - و اخيراً ذغالي- دريافت مي كند و آدرس هاي غلطي كه سابقه داران بلاهت در عمليات فروغ جاويدان! مي دهند، باعث بدفهمي در آن سو شده است.. مقامات كاركشته پنتاگون بهتر از هر كس مي دانند كه روزگار بزن دررويي سالهاست سپري شده است و اگر غير از اين بود در مواجهه با گروهك خودساخته طالبان در افغانستان، 9 سال پرخسارت و خجالت آور را سپري نمي كردند چه رسد به زورآزمايي با ايران كه مبنائاً با ماجراي افغانستان تفاوت مي كند. پنتاگون و سيا به همراه برادر خوانده هاي انگليسي خود هنوز نتوانسته اند از پس بحران هايي كه در افغانستان و عراق زاييده اند برآيند. وقتي اينها را به سرانجامي رساندند، آن وقت مي توانند به پنجه افكني با ايران فكر كنند"
بالاخره قلم بر دست همکار حسین شریعتمداری ضمن اعتراض به بازدهی چندین ساله ی سیاست وقت کشی که در چارچوب سیاست خائنانه ومماشات گرایانه ی مذاکرات هسته ای غرب دنبال شده است . اکنون نیز برگردان تهدید یادداشت روز چندین سال پیش سربازجو حسین شریعتمداری را رله کرده است که گفته بود سر نوشت مذاکرات هسته ای نه پشت میز مذاکره در اروپا که در خیابان های بغداد و بیروت تعیین تکلیف می شود . وی نیز این جبهه ی جنگ باآمریکا را تعمیم و گسترش چندین میلیون کیلومتری داده که از عراق و افغانستان شروع و تا جنوب خلیج فارس را در بر می گیرد که اینگونه صیاد مهاجم خودش می تواند تبدیل به صید شود :
"ايران پاي ميز مذاكره به حريف اجازه نداد زمين و قواعد بازي را ديكته كند و حرف خود را با كياست و قاطعيت اندك اندك به كرسي نشاند، پس چگونه حاضر مي شود در آوردگاه جنگ كه ديگر خويشتنداري هاي ديپلماتيك هم معنا ندارد، مطابق نقشه دشمن و در سقف توقعات او بجنگد؟ خوب است براي طرف آمريكايي چرتكه بيندازيم يا محاسبه پيدا در ماشين حساب او را رؤيت كنيم. آنها خوب مي دانند كه نظاميانشان در منطقه اي به وسعت چند ميليون كيلومتر مربع- از عراق و افغانستان تا جنوب خليج فارس- يك هدف نظامي تمام عيار براي ايران محسوب مي شوند و بيش از آن كه بخواهند صيادي كنند، خود صيد پا گذاشته در دام به شمار مي آيند. مي دانند مفهوم اين رهنمود نظامي چند سال پيش كه «اگر ناوهاي آمريكايي دست از پا خطا كردند، حتما منهدمشان كنيد و البته اگر سالم به غنيمت بگيريد و بياوريد، بهتر است» يعني چه؟ مي فهمند كه ايراني ها اين بار نظاميان دستگير شده را با كادو بدرقه نمي كنند و اگر قرار هم باشد كت و شلوار به تن آنها پوشانده شود به احتمال قوي در همان چند روز اول، از تن چند هزار جنازه آنها لباس نظامي را درمي آورند. و مي دانند كه چنان جنگي در مرزهاي ايران و خليج فارس متوقف نمي ماند و قطعاً به آب هاي آزاد بلكه به عمق واشنگتن و لندن و تل آويو مي كشد. لفاظي ديپلمات ها و رسانه ها نيست كه كلي تندي كنند اما خط اتوي شلوارشان هم ساييده نشود. اگر جنگ درگيرد قواعد خود را دارد. فكرش را بكنيد نظاميان متجاوز انگليسي در حالي كه كادو مي گرفتند تا بروند رنگ بر رخسارشان نبود، حالا اگر آمريكايي ها وسط معركه جنگ به دام افتادند و به صورت گلّه اي به اسارتگاه در ايران منتقل شدند، رنگ به چهره جناب رابرت گيتس يا مايك مولن (رئيس ستاد مشترك ارتش آمريكا) باقي مي ماند؟توماس فريدمن نوشت «داستان اصلي در خاورميانه امروز اين است كه ايران با هوش و بي باك است و آمريكا، احمق و ضعيف با متحداني سست و متفرق. آيا سؤال ديگري هم داريد... "
جالب است که قلم بر دست یادداشت روز نویس پس از هارت وپورت کردن و گرده بر زمین سائیدن و گرد خاک بر پا کردن بسادگی در پایان ثابت کرده است که لغز خوانی های جنگ روانی تبلیغاتی اش صرفاً از موضع ضعف قدرت نمائی کردن است . زیرا که چنین بالا آورده و پیام مذاکره از موضع فرار به جلورا داده که گفته آدابی دارد . یعنی باید ادامه ی سیاست وقت کشی این چنین دنبال شود :
" اما اگر منظور از تهديد نظامي به هم زدن محاسبات ايران و نشاندن پاي ميز مذاكره است كه خب، مذاكره آدابي دارد. وقتي ايران، هراسي از تهديد به دل راه نمي دهد، معلوم است كه نمي توان همين هارت و هورت را ابزار چانه زني پشت ميز مذاكره قرار داد. اين يك دور باطل اما كاهنده براي آمريكاست"
در خاتمه اینکه مانور جنگ روانی تبلیغاتی یادداشت روز نویس که از اشاره به قطعنامه 1939 شورای امنیت سازمان ملل شروع و از آن یاد کرده است و در دنباله آن را ربط به همزمانی 22 خرداد سال گرد کودتای تقلباتی پاسداران در 88 داده است. تا اینکه اشاره به تصویب تحریم ها در کنگره ی آمریکا نموده است و داستان را مرتبط به سفر نتانیاهو نخست وزیر اسرایل به آمریکا و گفتگوی وی با اوباما کرده که چرا اینان از برروی میز بودن گزینه های دیگر از جمله گزینه ی نظامی تأکید کردند ؟ سپس برروی تحریم های اتحادیه اروپا متمر کز شده که گفته شده است این تحریم ها فرا تر از تحریم شورای امنیت سازمان ملل رفته است . آنگاه بعنوان دفاع از موضوع پروژه ی هسته ای کرده که بدون ابهام اهداف تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای است. مهمتر اینکه بعنوان پشتوانه حاشیه ی امنیتی و تدافعی اهداف پروژه ی هسته ای آشکارا اعتراف به تهدید اقدامات تروریستی در صورت تهاجم تروریستی نظامی آمریکا از سوی پاسداران نموده است و اذعان کرده که محدوده ی جبهه ی جنگ با آمریکا از عراق و افغانستان تاجنوب خلیج فارس را در بر می گیرد که نه اعتراف آشکار حضور پاسداران در عراق و افغانستان می باشد ، بلکه اذعان به اثبات حضور و نقش اصلی نا آرام وبی ثبات کردن عراق و افغانستان ومنطقه می باشد . مشروط بر اینکه اعتراف انکار نا پذیر اهداف نظامی پروژه ی هسته ای می باشد که پاسداران به خاطر آن تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای و دفاع از آن اکنون نه اعلام که اخطار شده است اینان هم در عراق و افغانستان و جنوب خلیج فارس و منطقه خلیج فارس حضور دارند ودر حالت آماده باش تهاجم اقدامات تروریستی علیه تهاجم آمریکا می باشند که ادامه آن را به لندن وتل آویو واشنگتن بکشانند . اکنون سئوالی که باقی می ماند این است که غرب دیگر برای چه وانمود می کند که آمادگی ادامه ی سیاست مماشات گرایانه مذاکره دارد ؟ همچنین دیگر سئوال این است که درنگ و تأخیر وزیر امور خارجه ی آمریکا از بیرون آوردن نام مجاهدین از توی لیست تروریست که فقط هدیه ایست به رژیم ضد بشری برای چیست؟ بهرحال مناسب ترین راه حل همانا راه حل سوم خانم مریم رجوی است که پیشنهاد نه جنگ ، نه مماشات و مذاکره ، بلکه حمایت از مقاومت برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد که ایشان چند سال پیش ارائه داده است
.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890506/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 6 مردادماه سال 1389
كت و شلوارها يادتان هست؟ (يادداشت روز)