" بازتاب برخی ازخبر های مردمی و چگونگی تغییر کردن فرهنگ حاکم بر جامعه "
گرچه 32 سال گذشته است، ولی خاطرات بیاد ماندنی دوران مبارزات قبل از انقلاب فراموش شدنی نمی باشد. زیرا که به خاطر به وجود آمدن آن شرایط و فضا، سالیان زیادی مبارزه شد و چه خون های گرانبها وارزشمتد انسان های متعالی و آزادی خواهان ومبارزان بر زمین ریخته شد. چونکه خواهان دگر گون شدن روابط نا سالم و مناسبات نا برابر غیر انسانی حاکم بر ایران بود ند . آری چه بسیار رنج وشکنج های فراوان کشیده شد که منجر به نتایج فرهنگی آن دوران محدود تظاهرات خیابانی شد که از بهار و سپس تا بستان به خصوص از مهر 57 تا 22 بهمن رو به رشد و ارتقا و اعتلاء بود . تأثیر گذاری اش خیلی سریع بر روی نسل جوان به ویژه دانش آموزان مدارس بود. چونکه با باز تولیدی فرهنگ پویا همراه با سازندگی داشت . برای اینکه اینان هم انعطاف پذیر بودند،هم شخصیت های شان در حال شکل گیری بود . البته دلیل تغییر تحول کیفی در این ایام کوتاه بدلیل شکسته شدن دیوار اختناق و سرکوب و سانسور در جامعه بود که ساواک ایجاد کرده بود . بهمین دلیل پس از رفع اختناق و سانسور آزادی بیان و مطالعه کتاب و خواندن روزنامه جات و حضور در پای میز های کتاب و شرکت فعال شان در بحث های خیابانی موجب تقویت روحیه ی مبارزه و مقاومت جمعی و کسب تجربه ی چگونه در کنارهم بودن و در بستر اهداف مشترک از جمله آزادی و استقلال مبارزه کردن شده بود که بطور باور ناکردنی فرهنگ جامعه در حال تغییر و رشد وشکوفائی بود . بطوریکه در محیط مدارس معیار و ارزش ها دربست تغییر نموده بود . یعنی اینکه دختران وپسرانی که بدنبال مد وخود نمائی و دوست یابی جنس مخالف بودند . یا که به زبان عامیانه دانش آموزانی که اهل عشق وحال یاخلافکار بودند . یعنی بدنبال نشئه جات آبکی یا دودی می رفتند. همگی از رفتار های گذشته ی خود بطور داوطلبانه و آزادانه فاصله گرفته بودند . چونکه آلتر ناتیو در کنار هم بودن و در صحنه و مبارزه کردن جایگزین شده بود . آری فضا آنگونه بود که روحیه صفا و صمیمت و دوستی و از خود گذشتگی و تحمل پذیری آنچنان رشد یافته بود که حتی در بر خی از اتفاقات یا صحنه های تصادف خود رو های خیابانی که به وجود می آمد. دیگر نیاز به حضور مأمور یا پلیس نبود . چونکه بشکل دوستانه و رفیقانه یا به حساب کدخدامنشانه حل و فصل می شد . افسوس که زمان این دوران کوتاه بود . زیرا غول از شیشه بیرون زده ی ارتجاع قرون وسطائی پنهان شده در سنگر مردم فرصت خود نمائی و سر برون آوردن از اعماق تاریخ یافت و خیز برای چنگ انداخن بر قدرت برداشت . لذا عوامفریبانه و با آدرس غلط دادن توانست موج سوارانه قدرت را قبضه نماید و ضمن خیانت به آرمان و اهداف انقلابیون سیاسی پیشه ی خود نمود و رؤیای شیرین مردم ایران به خصوص نسل جوان را بر باد داد . بگذریم از آن تاریخ که آخوندها قدرت را مصادره کردند تا کنون آنقدر جنایت و خیانت کرده و دروغ گفته و عوامفریبی همراه با غارتگری زیر پرده ی دین کرده اند که تمام معیار های انسانی را وارونه و دگر گون نموده اند که وقتی آدم خبرهایش را می شنود برایش باور کردنی نمی باشد که اینان با مردم وفرهنگ جامعه چه کرده اند؟ بهر حال فرصتی پیش آمد تا در جائی مهمان باشم که در آن چند خانواده ای حضور داشتند که برخی از اینان تازه از سفر ایران باز گشته بودند . البته اینان سیاسی نیستند و از بخش اجتماعی هستند. ولی ضمن بازگوئی از خاطرات و مشاهدات شان که چاشنی طنز و خنده از ایران بود به آسانی قابل فهم بود که چگونه فرهنگی در ایران حاکم شده است . بطور مثال برخی از این بازگوئی های خاطرات اینان چنین است :
1- خانمی گفت پس از خریدن ساندویج پس از اینکه سوار تاکسی شدم . از راننده سئوال کردم که آیا می توانم ساندویجم را داخل تاکسی بخورم . راننده گفت بلی بفرمائید بخورید خانم اشکالی ندارد . پس از اینکه ساندویج را خوردم و به مقصد رسیدم و خواستم کرایه بدهم و پیاده شوم . راننده تاکسی گفت اگر چنانچه یورو یا دلار هم بدهید پذیرفته می شود . با تعجب سئوال کردم مگر پول ایران تغییر کرده است ؟ یا اینکه از کی تا حال پول خارجی جای پول ایرانی را گرفته است؟ راننده جواب داد چون متوجه شدم که شما از خارج آمدی اینگونه پیشنهاد دادم . پرسیدم از کجا متوجه شدی که من از خارج آمده ام؟ جواب داد چونکه خیلی مؤدبانه برای خوردن ساندویج سئوال کردید که می توانم بخورم.در صورتی که اینگونه سئوال کردن و روش رفتار هیچگونه مشابهتی با فرهنگ غالب و مرسوم اینجا ندارد . برای اینکه در اینجا نه اینکه کسی اجازه برای خوردن ساندویج درون تاکسی نمی گیرد ، بلکه هرکاری که می خواهند درون تاکسی می کنند و پس از کثیف کردن طلبکارانه و پرخاشگرانه بر خورد می کنند. بالاخره این خانم ادامه داد که بد جوری فرهنگ توهین و پرخاشگری در ایران حاکم شده است و اگر کسی غیر از اینگونه بر خورد کند. خیلی زود هم لو می رود که از خارج آمده . هم اینکه خیلی سریع هم کلاه بر سرش می گذارند . بهمین دلیل هر زمان با دوستان و آشنایان بیرون می رفتم بمن توصیه می کردند تو سکوت کن تا ما خودمان جواب می دهیم یا صحبت می کنیم چون می دانیم چگونه بر خورد کنیم .
2_ مورد دیگر اینکه گفته شد وقتی به بازار می روی مثل خرید ً میوه یا چیز مورد نیاز دیگری که می خواهی بخری، فروشده به مشتری بیش از حد نیاز ا صرار به خرید کردن می کند . مثلاً رفته یودم بازار تره و بار و میوه نزدیک منزل مان که یک هندوانه و کمی میوه بخرم که به اصرار میوه فروش به جای دو پلاستیک میوه، چندین هندوانه و پاکت های میوه ی دیگر بمن فروخت . هرچه گفتم من وسیله نقلیه ندارم . میوه فروش می گفت نگران نباش مشکل حل می شود . فکر کردم که آژانس صدا می زند . ولی آخرش یک جوان کرد رادر آنجا کار می کرد صدا یش زد تا فرقان بیاورد ومیوه ها را درون آن بریزد و همراه من تا منزل بیاید . چون مسیر سر بالائی بود طفلکی این جوان کرد عرق کرده و خسته شده بود . وقتی رسیدیم به درب منزل چون می بایست می رفتم طبقه بالا از وی خواستم که برای بالا بردن میوه ها به من کمک کند . ولی با عصبیت گفت خیلی پول می دهی حالا تا بالای پله ها هم میوه ها را برایت بی آورم! همچنین گفته شد که میوه ها هم خارجی وهم انباری بودند که هیچ مزه نداشتند. چون هنوز فصل میوه های بهاری نشده بود
2_ خانم دیگری گفت . اولا ً تبدیل کردن پول خارجی به پول های ایرانی که جلوی شان صفر زیاد می باشد مشکل ایجاد می کند . زیرا که موقع خرید امکان اشتباه کردن زیاد است طوریکه چند نمونه برای خود اتفاق افتاد . دوماً : موقع جمع زدن خرید اگر هشیار نباشی زیادی حساب می کنند . مثلاً 35 هزار تومان را 50 هزار تومان حساب می کنند . ولی اگر چنانچه متوجه شوی و بخواهی که دوباره حساب کند که چقدر شده است . پس از حساب کردن می گوید که 35 هزار می شود و اشتباه شده است.
3_ مورد دیگر که برای اینان خیلی عجیب و غریب به نظر آمده بود .مر بوط به شیوه رانندگی و نقش پلیس در ایران است . چونکه گذشته از شیوه ی رانندگی که قانون رعایت نمی شود . پلیس هم کارش این است که ایست می دهد و می گوید بزن بغل. راننده هم پس از نگهداشتن ماشین چند تا هزار تومانی را ضمیمه یا جا سازی کارت شناسائی و گواهینامه اش می کند و تحویل پلیس می دهد تا جریمه نشود و اجازه ی حرکت به وی داده شود. خلاصه می گفتند برای ما که در خارج هستیم و خبری از اینگونه باج گیری های عریان از سوی پلیس وجود ندارد به خصوی اینکه در ایران هم زندگی نمی کنیم، اینگونه رشوه دادن و گرفتن ها خیلی عجیب به نظر می رسید .
4 _ دخترجوانی هم که همراه اینان به ایران رفته بود . می گفت که توی خیابان فقط منتظر گیر دادن هستند . اولاً خیلی زود متوجه می شوند که غریبه هستی و از خارج آمده ای . دوماً همه یک جوری خاص یا مشکوک نگاه می کنند . سوماً من حجاب را رعایت کرده بودم ولی چون شلوارم را بر توی چکمه هایم کرده بودم . ماشین گشت عفاف و نوامیس گیر داد . البته تا بمن برسند شلوارم را از توی چکمه ام بیرون آورده بودم . بهرحال از اینان اصرار که سوار ماشین گشت شوم و از من که مقاومت می کردم که کاری نکردم که باید سوار شوم . تا اینکه کار به آنجا کشید تا مجبور شدم به پدرم تلفن بزنم و موضوع را بگویم که خودش را رساند به صحنه و توضیح داد که ایشان از خارج آمده است و شرایط و مقررات اینجا را خوب نمی داند . تا اینکه موضوع حل شد ولی من ول کنم نبودم و اصرار می کردم که نه باید مرا سوار ماشین کنید.
5_ مورد دیگر اینکه گفته شد که تلفن مبایل که خاموش است شایعه کردند که باز هم کنترل می شود . همچنین افزوده شد که تازگی ها یک شبکه ماهواره ای بنام فارسی -1 از دوبی برنامه پخش می کند که تمام سریال ها و فیلم های جدید ترجمه و دوبله به زبان فارسی شده است که با حذف کردن صحنه های سکسی پخش می شود که دیگر هیچکس برنامه های تلویزیونی رژیم ضد بشری را تماشا نمی کند. البته ایشان می گفت که دست خود رژیم در کار می باشد تا همه خانه نشین و سر گرم شوند وگرد فعالیت سیاسی و مخالفت کردن توی خیابان ها نباشند. همینطور خبر دیگر اینکه برخی از دانشجویانی که برای ادامه تحصیل یا کار یابی به سیدنی آمده اند . به آنانی که سریال یا برنامه های فارسی تلویزیونی جام جم را از طریق ماهواره نگاه می کنند باتمسخر کردن شان به اینان می گویند که در ایران کسی این برنامه ها را نگاه نمی کند چطوری شما که برون مرز هستید دارید این برنامه های مسخره را نگاه می کنید؟!

در خاتمه اینکه خلاصه اینکه آنگونه که اینان تعریف کردند، مشخص شد که فرهنگ دروغگوئی و پرخاشگری و نگاه های مشکوک و ناشی از بد بینی و اختلاف و تحمل نا پذیری و هر که سر دیگری کلاه گذاشتن جای آن فرهنگی را گرفته است که در ابتدای نوشتار به آن اشاره شد که در دوران مبارزات انقلابی قبل از 22 بهمن سال 57 حاکم شده بود که چگونه رژیم ضد بشری و آخوند های متحجر روضه خوان بقدرت رسیده حاکم با شرکای غارتگرشان در مدت حکومت 32 ساله شان جامعه را زیر و رو نموده و تمام معیار های فرهنگی و اجتماعی و ارزش های انسانی را دگر گون ساخته اند؟ بد تر اینکه چه مغرورانه و طلبکارانه مدعی اند نه تنها کشور قدر تمند جهان هستند ، بلکه معنوی ترین کشور نیز در جهان نیزمی باشند که دارای الگوی معنوی و فرهنگ اعتدال مصرف می باشندکه پاسدار گماشته احمدی نژاد تصمیم دارد همراه با دانش هسته ای بومی شده و عدالت و فرهنگ و اقتصاد بسیجی آن را به سراسر جهان صادر نماید تا که بحران مالی و اقتصادی و معنوی جهان را حل کند . مهمتر اینکه ساختار مدیریت جهان را اصلاح کند و تغییرش دهد. بهر حال آنچه مهم است .اکنون مشخص شده است که اینگونه سفر های از برون مرز به درون و بالعکس زیاد هم نمی تواند دستآورد مثبتی برای حاکمان رژیم ضد بشری داشته باشد . زیرا تجربیات که مسافران در حال تردد به دو سمت وسو کسب می کنند. درست متضاد آنچه هست که در ایران حاکم می باشد و به جز آن تعداد که مأمور و جاسوس و خود فروخته می باشند که برای منافع حقیر اقتصادی و دیدگاه سیاسی خود حاضر می باشند تا که آسان واقعیات را کنمان و وارونه کنند که تعداد اینان هم نمی بایست زیاد باشد. ولی بقیه بالاخره اگر نه بطور آشکارا ولی در محافل خصوصی واقعیات را بیان و بهم دیگرمنتقل می کنند. بالاخره اینکه پرسش است که جنبش سبزی که قانون اساسی رژیم ضد بشری را رها نمی کند. چگونه می خواهد با حفظ موجودیت این رژیم ضد بشری این ساختار فاسد و آلوده را تغییر دهد که هرروز هم آلوده تر می شود؟
هوشنگ بهداد
بیست وپنجم تیر ماه سال 1389