"خوشرقی مشمئز کننده ی اکبر کوسه رفسنجانی برای علی گدای خامنه ای کهریزکی بمناسبت سالروز عملیات فروغ جاویدان"
پیرامون سالروز عملیات فروغ جاویدان رفسنجانی مکار بساز و بفروش با هشدار دادن به رقبای حاکم وارد میدان شده و دست به خوشرقصی ها ی فراوان برای رهبر لوطی جماران و لبیک گفتن به وی زده است تا اینگونه توانسته باشد ازموج خطر تهاجم رقبای کودتا کرده حاکم بکاهد. هم اینکه حاشیه ی امنیتی برای خود و اعضای خانواده ایجاد نموده باشد تا که در نهایت در مقام خود در مجمع مصلحت نظام وخبر گان آخوندی در امان بماند . بهمین دلیل به بهانه ی عملیات فروغ جاویدان که آن را مرصاد نامیده است سخت به مجاهدین اپوزیسیون اصلی تاخته است تا که توانسته باشد با اجرای شوی نشان دادن جای دوست و دشمن، دم برای رهبر لوطی جماران تکان داده باشد و پیام علیه ی دولت نامشروع دهم پاسدار گماشته احمدی نژاد هم داده باشد. بهر حال قبل از پرداختن به موضع گیری یا خوش رقصی های جدید وی لازم است که برخی اشاراتی به کار نامه و عملکرد گذشته وی شود تاکه احساس نکند همه چیز در اذهان عمومی فراموش شده است.
قبل از هر چیز باید گفت که داستان رفسنجانی مکار و خامنه ای رهبر لوطی جماران و پاسدار گماشته احمدی نژاد و فرق اینان با همدیگر همچون داستان شاه و شیخ می باشد که چگونه پس از مدتی که از عمر ننگین رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی سپری شد و به مرور ماهیت حاکمان رژیم ضد بشری فاش شد. البته هرچه زمان می گذشت بیشتر عملکرد جنایتکارانه ی ضد بشری اش عریان تر می شد . بنابراین مردم ایران بیشتر متوجه شدند که نه اینکه چیزی نسبت به گذشته عوض نشده ، بلکه اوضاع از هر نظر بدتر شده است چونکه برعمق کار نامه ی ننگین بربر منشانه حاکمان افزوده می شد .از سوی دیگر بر خشم ونفرت و کینه ی مردم ایران هم انباشته می شد . آنگونه که مردم در مقام مقایسه ی عملکرد شاه و شیخ بر این باور رسیدند که جنایات شیخ خیلی بیش از سلفش شاه می باشد . اکنون نیز شرایط باند های مافیائی کودتاگر حاکم آنگونه دست به سرکوب و خفقان و سانسور و بازداشت و زندان وشکنجه و اعتراف گیری و محکوم به زندان و اعدام زده اند که حتی ترکش آن گریبانگیر حاکمان سابق را گرفته است . طوریکه رفسنجانی مکار و دزد هم سخت احساس وحشت از دست دادن مقام خود کرده است و احساس امنیت نمی کند. بنابراین با اتخاذ موضع جدید و برای دفع خطر و کاهش آن دست به پاک کردن پرونده و فراموش کردن دوران سازندگی اش زده است تا که نگوید چگونه عملکرد دوران سازندگی منتهی به شورش های خیابانی در شهر های بزرگ شیراز و مشهد و تبریز و اراک و قزوین و اسلامشهر تهران شد که با فریاد مرگ بر شاه اکبر شاه همراه بود . بهرحال اکنون طوری وانمود می کند که گویا وی با حاکمان مافیائی کودتائی کنونی فرق دار د و در گذشته بطور مشترک در کنار اینان دست در جنایت و خیانت و جنگ افروزی و سرکوب و غارتگری نداشته است وبرای چه از خاطر برده است که افسوس خورده بود که چرا اوایل انقلاب آنان که از زندان شاه آزاد شده بودندرا اعدام نکردیم تا که مجبور به اعدام های هزار هزار نباشیم؟ یا اینکه برای جا انداختن پدیده ی شوم آقازاده پروری چگونه با تز ارزانی مشکل اقتصادی نه گرانی است و تعدیل اقصادی و حذف یارانه های دولتی در مجمع مصلحت وارد صحنه شد و موجب غارتگری از سوی آقازاده های خانواده و ترویج این پدیده شوم وفاسد در جامعه شد؟ یا اینکه مگر همین مکار غارتگر رفسنجانی نبود که برای اینکه بتواند هم خود وهم آقازاده و اعضای خانواده و فامیل و آشنایانش از حاشیه ی امنیتی غارتگری بر خور دار باشند . هم اینکه موقعیت قدرتش در حکومت تحکیم شود . پس از شکست جنگ 8 ساله ی منتهی به سر کشی جام زهر از سوی خمینی شیاد چگونه فرمانده های پاسداران را وارد فعالیت اقتصادی و غارتگری نمود و با خود سهیم و شریک دزدی ها ساخت؟ یا اینکه در زمان وی نبود که قتل های زنجیره ای در داخل شروع و اوج گرفت؟ یا اینکه همین کوسه زد وبند چی نبود که بدلیل لو رفتن دیدار وی با مک فارلین و دریافت کیک و کلت و کتاب که از سوی مهدی هاشمی برادر داماد منتظری در روزنامه النهار لبنان لو رفت. در جا دستور بازداشت و تیر باران وی را داد؟ در صورتیکه در آن زمان در دفاع از جنگ خانمان بر انداز ایران و عراق فریاد مرگ بر آمریکا در مدارس و خیابان و نماز جمعه ها گوش فلک را کر کرده بود. یا اینکه مگر بدستور وی نبود که فعالان سیاسی مو سوم به ملی و مذهبی از جمله عزت الله سحابی بازداشت ومتهم ومحکوم به زندان شدند که بقول وی روی شان کم شود که چرا نام شان بر پای یک اطلاعیه ی انتقادی به اقدامات اقتصادی وی امضاء شده بود؟ یا اینکه با توطئه ی مشترک وی و خامنه ای رهبر لوطی جماران و همکاری سعید امامی نبود که کلک یاد گار امام شیاد احمدی خمینی کنده شد ؟ البته قبل از آنهم با رهنمود و دسیسه ی وی بود که منتظری کنار گذاشته شد تا که آخوند دو زاری علی خامنه ای جانشین خمینی شیاد شود تا مانعی برای حفظ قدرت وی و ادامه ی غارتگری وی با خانواده اش وجود نداشته باشد؟ البته اگر قرار باشد که پرونده ی تننگین این روباه مکار در 32 سال گذشته گشوده شود از حوصله ی این نوشتار خارج است . زیرا که با وجود اینکه شاخ و شانه اش اکنون شکسته شده است .ولی پرونده ی این دزد مکار بساز و بفروش آنگونه است که از همه مهره های رژیم ضد بشری ننگین و سنگین تر می باشد. بگذریم همانگونه که اشاره شد . برای اینکه همچنان جایگاه خود بر دو نهاد حکومتی مجمع مصلحت نظام و مجمع خبرگان آخوندی را حفظ کرده باشد و تهاجمات باند مافیائی کودتائی غالب را خنثی نموده باشد. مجبور شده است برای خامنه ای یا علی گدای کهریزکی خوشرقصی کند . بنابراین به بهانه سالروز عملیات فروغ جاویدان اینگونه با چاپلوسی مشمئز کننده و لبیک گوئی به رهبر لوطی جماران تیغ کشی علیه ی مجاهدین کرده و به جوانان توصیه نموده است :
"رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به جوانان توصیه کرد: در بازار پر رنگ و لعاب سیاست که این روزها با ورود و خروجهای مشکوک عدهای آلوده شده است، مواظب باشند که مبادا بازیچه نیات پلیدی شوید که پشت سخنان گمراه کننده پنهان شدهاند.به گزارش ایسنا آیتالله هاشمی رفسنجانی در بخشی از دیدگاه خود درباره 5« مرداد، سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد » خاطرنشان کرد: گروهی روحانیت اصیل، مبارزین استخوان خرد کرده، یادگاران جبهه و جنگ، مدیران ارزشمند سابق، مردم هوشمند و مهمتر از همه اندیشههای تابناک و یادگاران امام را مانع زیادهخواهی سیاسی خویش میدانند و برای انزوا و طرد آنان از هیچ کوششی دریغ نمیکنند"
قبل از هر چیز باید گفت که داستان رفسنجانی مکار و خامنه ای رهبر لوطی جماران و پاسدار گماشته احمدی نژاد و فرق اینان با همدیگر همچون داستان شاه و شیخ می باشد که چگونه پس از مدتی که از عمر ننگین رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی سپری شد و به مرور ماهیت حاکمان رژیم ضد بشری فاش شد. البته هرچه زمان می گذشت بیشتر عملکرد جنایتکارانه ی ضد بشری اش عریان تر می شد . بنابراین مردم ایران بیشتر متوجه شدند که نه اینکه چیزی نسبت به گذشته عوض نشده ، بلکه اوضاع از هر نظر بدتر شده است چونکه برعمق کار نامه ی ننگین بربر منشانه حاکمان افزوده می شد .از سوی دیگر بر خشم ونفرت و کینه ی مردم ایران هم انباشته می شد . آنگونه که مردم در مقام مقایسه ی عملکرد شاه و شیخ بر این باور رسیدند که جنایات شیخ خیلی بیش از سلفش شاه می باشد . اکنون نیز شرایط باند های مافیائی کودتاگر حاکم آنگونه دست به سرکوب و خفقان و سانسور و بازداشت و زندان وشکنجه و اعتراف گیری و محکوم به زندان و اعدام زده اند که حتی ترکش آن گریبانگیر حاکمان سابق را گرفته است . طوریکه رفسنجانی مکار و دزد هم سخت احساس وحشت از دست دادن مقام خود کرده است و احساس امنیت نمی کند. بنابراین با اتخاذ موضع جدید و برای دفع خطر و کاهش آن دست به پاک کردن پرونده و فراموش کردن دوران سازندگی اش زده است تا که نگوید چگونه عملکرد دوران سازندگی منتهی به شورش های خیابانی در شهر های بزرگ شیراز و مشهد و تبریز و اراک و قزوین و اسلامشهر تهران شد که با فریاد مرگ بر شاه اکبر شاه همراه بود . بهرحال اکنون طوری وانمود می کند که گویا وی با حاکمان مافیائی کودتائی کنونی فرق دار د و در گذشته بطور مشترک در کنار اینان دست در جنایت و خیانت و جنگ افروزی و سرکوب و غارتگری نداشته است وبرای چه از خاطر برده است که افسوس خورده بود که چرا اوایل انقلاب آنان که از زندان شاه آزاد شده بودندرا اعدام نکردیم تا که مجبور به اعدام های هزار هزار نباشیم؟ یا اینکه برای جا انداختن پدیده ی شوم آقازاده پروری چگونه با تز ارزانی مشکل اقتصادی نه گرانی است و تعدیل اقصادی و حذف یارانه های دولتی در مجمع مصلحت وارد صحنه شد و موجب غارتگری از سوی آقازاده های خانواده و ترویج این پدیده شوم وفاسد در جامعه شد؟ یا اینکه مگر همین مکار غارتگر رفسنجانی نبود که برای اینکه بتواند هم خود وهم آقازاده و اعضای خانواده و فامیل و آشنایانش از حاشیه ی امنیتی غارتگری بر خور دار باشند . هم اینکه موقعیت قدرتش در حکومت تحکیم شود . پس از شکست جنگ 8 ساله ی منتهی به سر کشی جام زهر از سوی خمینی شیاد چگونه فرمانده های پاسداران را وارد فعالیت اقتصادی و غارتگری نمود و با خود سهیم و شریک دزدی ها ساخت؟ یا اینکه در زمان وی نبود که قتل های زنجیره ای در داخل شروع و اوج گرفت؟ یا اینکه همین کوسه زد وبند چی نبود که بدلیل لو رفتن دیدار وی با مک فارلین و دریافت کیک و کلت و کتاب که از سوی مهدی هاشمی برادر داماد منتظری در روزنامه النهار لبنان لو رفت. در جا دستور بازداشت و تیر باران وی را داد؟ در صورتیکه در آن زمان در دفاع از جنگ خانمان بر انداز ایران و عراق فریاد مرگ بر آمریکا در مدارس و خیابان و نماز جمعه ها گوش فلک را کر کرده بود. یا اینکه مگر بدستور وی نبود که فعالان سیاسی مو سوم به ملی و مذهبی از جمله عزت الله سحابی بازداشت ومتهم ومحکوم به زندان شدند که بقول وی روی شان کم شود که چرا نام شان بر پای یک اطلاعیه ی انتقادی به اقدامات اقتصادی وی امضاء شده بود؟ یا اینکه با توطئه ی مشترک وی و خامنه ای رهبر لوطی جماران و همکاری سعید امامی نبود که کلک یاد گار امام شیاد احمدی خمینی کنده شد ؟ البته قبل از آنهم با رهنمود و دسیسه ی وی بود که منتظری کنار گذاشته شد تا که آخوند دو زاری علی خامنه ای جانشین خمینی شیاد شود تا مانعی برای حفظ قدرت وی و ادامه ی غارتگری وی با خانواده اش وجود نداشته باشد؟ البته اگر قرار باشد که پرونده ی تننگین این روباه مکار در 32 سال گذشته گشوده شود از حوصله ی این نوشتار خارج است . زیرا که با وجود اینکه شاخ و شانه اش اکنون شکسته شده است .ولی پرونده ی این دزد مکار بساز و بفروش آنگونه است که از همه مهره های رژیم ضد بشری ننگین و سنگین تر می باشد. بگذریم همانگونه که اشاره شد . برای اینکه همچنان جایگاه خود بر دو نهاد حکومتی مجمع مصلحت نظام و مجمع خبرگان آخوندی را حفظ کرده باشد و تهاجمات باند مافیائی کودتائی غالب را خنثی نموده باشد. مجبور شده است برای خامنه ای یا علی گدای کهریزکی خوشرقصی کند . بنابراین به بهانه سالروز عملیات فروغ جاویدان اینگونه با چاپلوسی مشمئز کننده و لبیک گوئی به رهبر لوطی جماران تیغ کشی علیه ی مجاهدین کرده و به جوانان توصیه نموده است :
"رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام به جوانان توصیه کرد: در بازار پر رنگ و لعاب سیاست که این روزها با ورود و خروجهای مشکوک عدهای آلوده شده است، مواظب باشند که مبادا بازیچه نیات پلیدی شوید که پشت سخنان گمراه کننده پنهان شدهاند.به گزارش ایسنا آیتالله هاشمی رفسنجانی در بخشی از دیدگاه خود درباره 5« مرداد، سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد » خاطرنشان کرد: گروهی روحانیت اصیل، مبارزین استخوان خرد کرده، یادگاران جبهه و جنگ، مدیران ارزشمند سابق، مردم هوشمند و مهمتر از همه اندیشههای تابناک و یادگاران امام را مانع زیادهخواهی سیاسی خویش میدانند و برای انزوا و طرد آنان از هیچ کوششی دریغ نمیکنند"
رفسنجانی مکار بساز و بفروش فراموش کرده است که چگونه موج سوارانه و فرصت طلبانه در کنار خمینی شیاد و پیروانش بقدرت خزیدند و بطور مشترک و همآهنگ دست به توطئه ی فیزیکی نیروهای سیاسی و انقلابی و مبارز از جمله فدائیان و مجاهدین زدند تا بتوانند خود در رأس قدرت بمانند . بنابراین با کتمان کردن عمدی چگونگی بقدرت خزیدن و عملکرد ننگین و خائنانه ی 32 ساله اش اکنون در شرایط سالروز عملیات فروغ جاویدان با نادیده گرفتن این واقعیت که مگر پس از انقلاب چه نصیب و سهم مجاهدین از قدرت شد که ادعای زیادیخواهی اینان در اوایل انقلاب را کرده است تا توجیه گر اهداف پلید درونی خود باشد و آن را وارونه جلوه دهد. برای همین از موضع فرافکنی طلبکارانه برخورد نموده است و برای اینکه به رقیب غالب پیام داده ونیش و کنایه ای هم به پاسدار احمدی نژاد زده باشد . چنین ادعای مارکسیست اسلامی ساخته شده ساواک شاه و التقاطی بودن ساوامای شیخ با زیادیخواه بود ن مجاهدین به نقل از مردم ونماینده ی آنان شدن را رله ونشخوار کرده است :
البته مردم ایران در طول تاریخ ثابت کردهاند که نمیگذارند گروهی با ایجاد جزر و مدهای سیاسی در اقیانوس اندیشههای آنان موجسواری کنند و انقلاب اسلامی را که حاصل خون صدها هزار شهید در سالهای مبارزه و دفاع مقدس است، از مسیر درست خویش منحرف نمایند. به گزارش ایسنا آیتالله هاشمی رفسنجانی در بیان دیدگاه خود به مناسبت «5 مرداد؛ سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد » یادآور شد:روزگاری که همه گروههای مبارز برای مقابله با رژیم پهلوی پرچم مبارزه برافراشته و عدهای گرفتار حبس شده بودند، در زندان با جوانان متصلّبی آشنا شده بودیم که در بسیاری از موارد طریق افراط و تفریط میپیمودند. به یاد دارم در مقطعی، در کنار سلول انفرادی من، جوانی محبوس بود که وقتی پیشنهاد روزنامهای را به او دادم تا مطالعه کند، گفت؛ قرآن دارم و نمیخواهم خود را با مجموعهای دیگر مشغول کنم. آن جوانان به تدریج از مسیر درستی که میپیمودند، منحرف شدند و علناً خود را التقاطی، یعنی ترکیبی از اسلام و مارکسیسم معرفی کردند. وی خاطرنشان کرد: انحرافات فکری، افکار التقاطی و زیادهخواهی سیاسی رهبران این گروه در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب، آنان را در مقابل مردم قرار داد و برای انتقام، تمام تلاشهای خویش را معطوف به حذف شخصیتی و فیزیکی بسیج کنندگان مردم کردند و کارشان به آنجا رسید که میهن پهناوری به نام ایران را برای اقدامات تروریستی خویش محدود دیدند و سر از عراقی درآوردند که آن روزها در حال تجاوز به جمهوری اسلامی ایران و کشتار مردم بیگناه در شهرها و روستاها بود"
رفسنجانی سوگل خمینی شیاد بساز و بفروش باز هم با فر اموش کردن عمدی آن زمان که اوایل انقلاب وزیر کشور بود و هنگامی که مسعود رجوی به وی رجوع می کند تا به بررسی شکایات پیرامون انتخابات مجلس شورای ملی پرداخته شود . اما وی پاسخ می دهد که شما خودتان خواستید که ما بنی صدر را از خارج بی آوریم ودر خواست موضع گیری علیه ی مارکسیست ها یا تأئأئید فتوای حکم اعدام شان را از وی در خواست می کند تا راه ورود بقدرت مجاهدین هموار گردد . همچنین بدون توجه به اینکه بگوید چه موقع بود که محمد رضا سعادتی و فرزند زنده یاد آیت الله طالقانی ربوده و به کجا برده شدند وهدف از این آدم ربائی در زمانی بس کوتاه پس از سقوط شاه چه بود؟ یا اینکه بگوید چرا اجازه داده نشد تا مسعود رجوی نامزد ریاست جمهوری شود؟ یا اینکه بگوید دلیل تهاجم به دانشگاه هاو تعطیلی 3 ساله آن چه بود تا که مسعود رجوی نتواند به بحث تبیین جهان در دانشگاه ادامه دهد؟ یا اینکه اشاره کند که تا قبل از تظاهرات نیم میلیونی 30 خرداد سال 60 چه تعداد از میلیشا های دختر و پسر نوجوان وجوان درسراسر ایران به خاطر نشریه مجاهد فروشی توی خیابان های شهرهای ایران به فجیع ترین وجهی جان باختند؟ یا اینکه برای چه برروی شرکت کنندگان در تظاهر مسالمت آمیز 30 خرداد سال 60 آتش گشوده شد و پس ازآن چرا حمام خون در قتلگاه زندان اوین راه افتاد؟ البته با کینه و دشمنی حیوانی که اکنون نسبت به مجاهدین بارز کرده است . هیچ بعید نیست که نقش کلیدی در قتل عام زندانیان سیاسی تا بستان 67 به خصوص زندانیان مجاهدین داشته است. همچنین بدون اشاره داشتن که چرا آنکه زمان فضا برروی هرگونه فضای مبارزه ی سیاسی مسالمت آمیز درداخل مسدود شد که یامی بایست تسلیم شد وتن به خیانت داد . یا اینکه زندان وشکنجه و تیرباران را پذیرفت که اکنون این مکار بساز و بفروش وارونه گوی با تصویر مار کشی و مار نشان دادن به مجاهدینی که وارد خاک عراق برای ادامه مبارزه شد ند . آنهم بدون مذاخله کردن در امور داخلی عراق یا وابستگی به دولت عراق و با حفظ ا ستقلال شان متهم به خیانت و وطن فروشی کرده است؟ در صورتیکه اکنون عراق به اشغال پاسداران وعوامل نفوذی خائن بیت جماران در آمده است که مردم عراق اشراف و آگاهی کامل به این واقعیت دارند . زیرا که این اشغال گری ادامه ی همان اهداف شوم اشغال گرانه است که محسن رفیقدوست تازگی فاش ساخت که پاسدار سبز علی رضائی که در دوران جنگ ایران و عراق فرمانده ی سپاه پاسداران بود و اکنون دبیر مجمع مصلحت رفسنجانی است اعتراف کرده بود که هدف جنگ فتح بغداد ونه دفاع مقدس بود . بهر حال اکنون این کوسه ی فرصت طلب نه ماهیخوار که آدمخوار حرفه ای سیری ناپذیر برای خوشرقصی کردن و حاشیه امنیتی برای خود و خانواده ایجاد نمودن اعتراف کرده است که این چنین پس از عملیات فروغ جاویدان به اتفاق رهبر علیل و منقلی ولی فقیه خودشان را به کرمانشاه رساندند :
" منافقین که در زمان مبارزه با عنوان مجاهدین، مشغول مقابله با رژیم پهلوی بودند، ابتد وجدان نیمه بیدار آنان کم کم در بستر القائات بعثیها به خواب رفت و چنان از عواطف و احساسات ملی و دینی تهی شدند که کشتن هموطنان و جاسوسی برای دشمنان در طول دفاع مقدس را افتخار خویش میدانستند. دین خویش را به کمونیست و سپس میهن خویش را نیز به حزب بعث فروختند و هر بار که عملیاتی در جبههها از سوی رزمندگان صورت میگرفت، اینان با اقدامات تروریستی، شیرینی پیروزی را در کام مردم تلخ میکردند. پس از قبول آتش بس توسط ایران، ارتش عراق با برداشت نادرست سردمداران خویش، پذیرش قطعنامه را حاکی از ضعف ایران دانست و دوباره از همان قسمتهایی که در آغاز جنگ وارد شده بود، شروع به پیشروی و اشغال سرزمینهای ایران کرد، با این تفاوت که این بار جلودار این تجاوز، وطنفروشان منافقی بودند که جبهه میانی را برای اشغال میهن خویش و تقدیم آن به دشمن برعهده گرفتند. در آن شرایط حساس به همراه حضرت آیتالله خامنهای در یکی از قرارگاههای جنوب بودیم و قرار بر این شد که ایشان برای تمشیت امور در خوزستان بمانند و من برای سرکشی از وضعیت نیروها به جبهه غرب بروم. در مسیر خبر هجوم منافقین را در عملیاتی به نام فروغ جاویدان، که عملاً ظلمت جاویدان شد، دریافت کردم.وی ادامه داد: از سفر به قلاّجه منصرف شدم و به کرمانشاه رفتم. در گوشهای از شهر مستقر شدم و در این استقرار، صحنههایی دیدم که از یک سوی نشان از عشق مردم به دفاع از وطن و از سوی دیگر نشان از خیانت گروهی خودفروخته به میهن خویش داشت که از سر پل ذهاب، کرند و اسلامآباد با پشتیبانی ارتش عراق گذشته و در مسیر اسلامآباد به کرمانشاه با نیروهای ما درگیر شدند. به قول جهانگشای جوینی که حمله مغولان را توصیف میکرد، «آمدند، سوختند و کشتند»، اما حضور برقآسای مردم رزمنده و نیروهای نظامی، به خصوص قبایل ساکن و نظامیان مستقر در منطقه نگذاشتند دو فعل آخر تاریخ جهانگشا، یعنی «بردند و رفتند» به فعلیت برسد و اینجانب به خاطر مسئولیت فرماندهی جنگ تا پایان رفع آن فتنه در کرمانشاه ماندم تا شاهد آخرین برخورد زمینی جنگهای هشت سال دفاع مقدس به اسم «مرصاد» باشم که مصداقی از «ختامه المسک» است. وی ادامه داد: مسیر بین تنگه چهار زبر و گردنه حسنآباد، به همت و دلاوریهای مردم منطقه، سیل عظیم و خروشان نیروهای مردمی و به ویژه سلحشورهای مثال زدنی هوانیروز گورستانشان شد و آرزوی حاکمیت بر مردم را با خویش به گور بردند و بقایای آنان که روی برگشت به دامان وطن و خانوادههای خویش را نداشتند، آرزوهای بر باد رفته خویش را در قتل و غارت مردم عراق دیدند تا خوش خدمتی خویش به یک دیکتاتور سفاک را به کمال برسانند. جنایاتی که پس از سقوط صدام، پروندههای هولناک آن افشا شد و مردم عراق با دلایل منطقی خواستار محاکمه آنان و اخراج از سرزمین خویش میباشند"
رفسنجانی مکار و بساز و بفروش و غارتگر معتاد به حفظ قدرت برای نمایش دادن سوزش و سوختگی ناشی از بیرون آورده شدن نام مجاهدین از توی لیست تروریستی از سوی ا تحادیه ی اروپا که حاکمان خائن وجانی و غارتگر و دین فروش ایران در خواست نموده بودند و وحشت از تکرار همین اقدام مشابه از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا اینگونه این کوسه غارتگر مکار وودزد علیه ی مجاهدین زوزه کشیده است :
هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه « جنایات ضدبشری منافقین در 30 سال مقابله با مردم و جمهوری اسلامی آن قدر مشهود بود که غرب با همه ملاحظات سیاسی خویش، آنان را جزو گروههای تروریستی قرار داد و عجب این است که اتحادیه اروپا در زمانی که شعار حقوق بشری آنان گوش فلک را کر کرده است» افزود: برای انتقام از مردم ایران که قلههای توسعه و پیشرفت را در افق چشمانداز 20 ساله خویش ترسیم و بدان سوی حرکت کردهاند، منافقین را که دستشان به خون زن و مرد و پیر و جوان ایرانی آلوده است، از لیست گروهها تروریستی حذف کردهاند. اما نمیدانند در هر شرایط سیاسی، این گروه کمترین جایگاهی نزد ایرانیان ندارد.
البته مردم ایران در طول تاریخ ثابت کردهاند که نمیگذارند گروهی با ایجاد جزر و مدهای سیاسی در اقیانوس اندیشههای آنان موجسواری کنند و انقلاب اسلامی را که حاصل خون صدها هزار شهید در سالهای مبارزه و دفاع مقدس است، از مسیر درست خویش منحرف نمایند. به گزارش ایسنا آیتالله هاشمی رفسنجانی در بیان دیدگاه خود به مناسبت «5 مرداد؛ سالروز عملیات غرورآفرین مرصاد » یادآور شد:روزگاری که همه گروههای مبارز برای مقابله با رژیم پهلوی پرچم مبارزه برافراشته و عدهای گرفتار حبس شده بودند، در زندان با جوانان متصلّبی آشنا شده بودیم که در بسیاری از موارد طریق افراط و تفریط میپیمودند. به یاد دارم در مقطعی، در کنار سلول انفرادی من، جوانی محبوس بود که وقتی پیشنهاد روزنامهای را به او دادم تا مطالعه کند، گفت؛ قرآن دارم و نمیخواهم خود را با مجموعهای دیگر مشغول کنم. آن جوانان به تدریج از مسیر درستی که میپیمودند، منحرف شدند و علناً خود را التقاطی، یعنی ترکیبی از اسلام و مارکسیسم معرفی کردند. وی خاطرنشان کرد: انحرافات فکری، افکار التقاطی و زیادهخواهی سیاسی رهبران این گروه در نخستین سالهای پس از پیروزی انقلاب، آنان را در مقابل مردم قرار داد و برای انتقام، تمام تلاشهای خویش را معطوف به حذف شخصیتی و فیزیکی بسیج کنندگان مردم کردند و کارشان به آنجا رسید که میهن پهناوری به نام ایران را برای اقدامات تروریستی خویش محدود دیدند و سر از عراقی درآوردند که آن روزها در حال تجاوز به جمهوری اسلامی ایران و کشتار مردم بیگناه در شهرها و روستاها بود"
رفسنجانی سوگل خمینی شیاد بساز و بفروش باز هم با فر اموش کردن عمدی آن زمان که اوایل انقلاب وزیر کشور بود و هنگامی که مسعود رجوی به وی رجوع می کند تا به بررسی شکایات پیرامون انتخابات مجلس شورای ملی پرداخته شود . اما وی پاسخ می دهد که شما خودتان خواستید که ما بنی صدر را از خارج بی آوریم ودر خواست موضع گیری علیه ی مارکسیست ها یا تأئأئید فتوای حکم اعدام شان را از وی در خواست می کند تا راه ورود بقدرت مجاهدین هموار گردد . همچنین بدون توجه به اینکه بگوید چه موقع بود که محمد رضا سعادتی و فرزند زنده یاد آیت الله طالقانی ربوده و به کجا برده شدند وهدف از این آدم ربائی در زمانی بس کوتاه پس از سقوط شاه چه بود؟ یا اینکه بگوید چرا اجازه داده نشد تا مسعود رجوی نامزد ریاست جمهوری شود؟ یا اینکه بگوید دلیل تهاجم به دانشگاه هاو تعطیلی 3 ساله آن چه بود تا که مسعود رجوی نتواند به بحث تبیین جهان در دانشگاه ادامه دهد؟ یا اینکه اشاره کند که تا قبل از تظاهرات نیم میلیونی 30 خرداد سال 60 چه تعداد از میلیشا های دختر و پسر نوجوان وجوان درسراسر ایران به خاطر نشریه مجاهد فروشی توی خیابان های شهرهای ایران به فجیع ترین وجهی جان باختند؟ یا اینکه برای چه برروی شرکت کنندگان در تظاهر مسالمت آمیز 30 خرداد سال 60 آتش گشوده شد و پس ازآن چرا حمام خون در قتلگاه زندان اوین راه افتاد؟ البته با کینه و دشمنی حیوانی که اکنون نسبت به مجاهدین بارز کرده است . هیچ بعید نیست که نقش کلیدی در قتل عام زندانیان سیاسی تا بستان 67 به خصوص زندانیان مجاهدین داشته است. همچنین بدون اشاره داشتن که چرا آنکه زمان فضا برروی هرگونه فضای مبارزه ی سیاسی مسالمت آمیز درداخل مسدود شد که یامی بایست تسلیم شد وتن به خیانت داد . یا اینکه زندان وشکنجه و تیرباران را پذیرفت که اکنون این مکار بساز و بفروش وارونه گوی با تصویر مار کشی و مار نشان دادن به مجاهدینی که وارد خاک عراق برای ادامه مبارزه شد ند . آنهم بدون مذاخله کردن در امور داخلی عراق یا وابستگی به دولت عراق و با حفظ ا ستقلال شان متهم به خیانت و وطن فروشی کرده است؟ در صورتیکه اکنون عراق به اشغال پاسداران وعوامل نفوذی خائن بیت جماران در آمده است که مردم عراق اشراف و آگاهی کامل به این واقعیت دارند . زیرا که این اشغال گری ادامه ی همان اهداف شوم اشغال گرانه است که محسن رفیقدوست تازگی فاش ساخت که پاسدار سبز علی رضائی که در دوران جنگ ایران و عراق فرمانده ی سپاه پاسداران بود و اکنون دبیر مجمع مصلحت رفسنجانی است اعتراف کرده بود که هدف جنگ فتح بغداد ونه دفاع مقدس بود . بهر حال اکنون این کوسه ی فرصت طلب نه ماهیخوار که آدمخوار حرفه ای سیری ناپذیر برای خوشرقصی کردن و حاشیه امنیتی برای خود و خانواده ایجاد نمودن اعتراف کرده است که این چنین پس از عملیات فروغ جاویدان به اتفاق رهبر علیل و منقلی ولی فقیه خودشان را به کرمانشاه رساندند :
" منافقین که در زمان مبارزه با عنوان مجاهدین، مشغول مقابله با رژیم پهلوی بودند، ابتد وجدان نیمه بیدار آنان کم کم در بستر القائات بعثیها به خواب رفت و چنان از عواطف و احساسات ملی و دینی تهی شدند که کشتن هموطنان و جاسوسی برای دشمنان در طول دفاع مقدس را افتخار خویش میدانستند. دین خویش را به کمونیست و سپس میهن خویش را نیز به حزب بعث فروختند و هر بار که عملیاتی در جبههها از سوی رزمندگان صورت میگرفت، اینان با اقدامات تروریستی، شیرینی پیروزی را در کام مردم تلخ میکردند. پس از قبول آتش بس توسط ایران، ارتش عراق با برداشت نادرست سردمداران خویش، پذیرش قطعنامه را حاکی از ضعف ایران دانست و دوباره از همان قسمتهایی که در آغاز جنگ وارد شده بود، شروع به پیشروی و اشغال سرزمینهای ایران کرد، با این تفاوت که این بار جلودار این تجاوز، وطنفروشان منافقی بودند که جبهه میانی را برای اشغال میهن خویش و تقدیم آن به دشمن برعهده گرفتند. در آن شرایط حساس به همراه حضرت آیتالله خامنهای در یکی از قرارگاههای جنوب بودیم و قرار بر این شد که ایشان برای تمشیت امور در خوزستان بمانند و من برای سرکشی از وضعیت نیروها به جبهه غرب بروم. در مسیر خبر هجوم منافقین را در عملیاتی به نام فروغ جاویدان، که عملاً ظلمت جاویدان شد، دریافت کردم.وی ادامه داد: از سفر به قلاّجه منصرف شدم و به کرمانشاه رفتم. در گوشهای از شهر مستقر شدم و در این استقرار، صحنههایی دیدم که از یک سوی نشان از عشق مردم به دفاع از وطن و از سوی دیگر نشان از خیانت گروهی خودفروخته به میهن خویش داشت که از سر پل ذهاب، کرند و اسلامآباد با پشتیبانی ارتش عراق گذشته و در مسیر اسلامآباد به کرمانشاه با نیروهای ما درگیر شدند. به قول جهانگشای جوینی که حمله مغولان را توصیف میکرد، «آمدند، سوختند و کشتند»، اما حضور برقآسای مردم رزمنده و نیروهای نظامی، به خصوص قبایل ساکن و نظامیان مستقر در منطقه نگذاشتند دو فعل آخر تاریخ جهانگشا، یعنی «بردند و رفتند» به فعلیت برسد و اینجانب به خاطر مسئولیت فرماندهی جنگ تا پایان رفع آن فتنه در کرمانشاه ماندم تا شاهد آخرین برخورد زمینی جنگهای هشت سال دفاع مقدس به اسم «مرصاد» باشم که مصداقی از «ختامه المسک» است. وی ادامه داد: مسیر بین تنگه چهار زبر و گردنه حسنآباد، به همت و دلاوریهای مردم منطقه، سیل عظیم و خروشان نیروهای مردمی و به ویژه سلحشورهای مثال زدنی هوانیروز گورستانشان شد و آرزوی حاکمیت بر مردم را با خویش به گور بردند و بقایای آنان که روی برگشت به دامان وطن و خانوادههای خویش را نداشتند، آرزوهای بر باد رفته خویش را در قتل و غارت مردم عراق دیدند تا خوش خدمتی خویش به یک دیکتاتور سفاک را به کمال برسانند. جنایاتی که پس از سقوط صدام، پروندههای هولناک آن افشا شد و مردم عراق با دلایل منطقی خواستار محاکمه آنان و اخراج از سرزمین خویش میباشند"
رفسنجانی مکار و بساز و بفروش و غارتگر معتاد به حفظ قدرت برای نمایش دادن سوزش و سوختگی ناشی از بیرون آورده شدن نام مجاهدین از توی لیست تروریستی از سوی ا تحادیه ی اروپا که حاکمان خائن وجانی و غارتگر و دین فروش ایران در خواست نموده بودند و وحشت از تکرار همین اقدام مشابه از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا اینگونه این کوسه غارتگر مکار وودزد علیه ی مجاهدین زوزه کشیده است :
هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه « جنایات ضدبشری منافقین در 30 سال مقابله با مردم و جمهوری اسلامی آن قدر مشهود بود که غرب با همه ملاحظات سیاسی خویش، آنان را جزو گروههای تروریستی قرار داد و عجب این است که اتحادیه اروپا در زمانی که شعار حقوق بشری آنان گوش فلک را کر کرده است» افزود: برای انتقام از مردم ایران که قلههای توسعه و پیشرفت را در افق چشمانداز 20 ساله خویش ترسیم و بدان سوی حرکت کردهاند، منافقین را که دستشان به خون زن و مرد و پیر و جوان ایرانی آلوده است، از لیست گروهها تروریستی حذف کردهاند. اما نمیدانند در هر شرایط سیاسی، این گروه کمترین جایگاهی نزد ایرانیان ندارد.
اگر این کوسه جنایتکار فرافکنی و وارونه گوئی و کتمان حقایق نمی کند .اکنون این مطرود خودی های حاکم که نماینده ی مردم ایران شده است . اگر چنانچه وحشت از حضور مجاهدین اشرف ندارد .زیرا که حضورشان مانع از اشغال کامل عراق از سوی پاسداران شده است .چرا پیشنهاد یک رفراندوم آزاد نظر سنجی میان مجاهدین و حاکمان جنایتکار نمی دهد تا رسوا شود هر که در او غش باشد . ضمن اینکه 5 روز آنتن آزاد همیاری با سیمای آزادی ثابت کرد که مردم ایران و حتی شهروندان سایر ملیت ها در مورد اینان چه نظری دارند و نسبت به سران خائن رژیم چگونه می اندیشند ؟ پس اگردر گفته ی خود ارزنی صداقت دارد . به جای این اتهامات ناچسب پیشنهاد یک رفراندوم یا نظر سنجی آزاد دهد تا مردم ایران بتوانند نظرشان را ابراز نمایند:
وی تاکید کرد: پرونده آنان نزد مردم ایران سرشار از خیانتهای پیدا و پنهان است و گروهها و جناحهای سیاسی موجود در کشور با همه اختلاف سلیقههایی که با هم دارند، مبارزه با این خودفروشان و طرد آنان، یکی از وجوه مشترک آنان برای حاکمیت است. هم آنان و هم اربابانشان مطمئن باشند که نتیجه فشارهای سیاسی آمریکا بر مسوولان عراق برای تداوم حضورشان در آن کشور، استمرار همین حیات دریوزگی در جاهایی چون پادگان اشرف است و حتی اگر رأفت اسلامی، مردم ایران را به پذیرش آنان وادارد، خودشان به واسطه خیانات و جنایاتی که در طول این 30 سال علیه ایران و ایرانی روا داشتهاند، روی برگشت به میهن را نخواهند داشت. وی خاطرنشان کرد: چگونه ممکن است به ایرانی برگردند که فقط به خاطر همت ایرانیان در قطع وابستگیها و رهایی کشور از اختاپوس رژیم ظالم پهلوی و هزار فامیل، بزرگ مردانش را مظلومانه در محرابهای نماز جمعه به شهادت رساندند، مسوولانش را در 7 تیر و 8 شهریور و دیگر برنامههای تروریستی به جرم خدمات صادقانه به خاک و خون کشیدند و عده ای از فرزندان و دانشجویان این مرز و بوم را با تبلیغات مسموم خویش گمراه کردهاند.
وی تاکید کرد: پرونده آنان نزد مردم ایران سرشار از خیانتهای پیدا و پنهان است و گروهها و جناحهای سیاسی موجود در کشور با همه اختلاف سلیقههایی که با هم دارند، مبارزه با این خودفروشان و طرد آنان، یکی از وجوه مشترک آنان برای حاکمیت است. هم آنان و هم اربابانشان مطمئن باشند که نتیجه فشارهای سیاسی آمریکا بر مسوولان عراق برای تداوم حضورشان در آن کشور، استمرار همین حیات دریوزگی در جاهایی چون پادگان اشرف است و حتی اگر رأفت اسلامی، مردم ایران را به پذیرش آنان وادارد، خودشان به واسطه خیانات و جنایاتی که در طول این 30 سال علیه ایران و ایرانی روا داشتهاند، روی برگشت به میهن را نخواهند داشت. وی خاطرنشان کرد: چگونه ممکن است به ایرانی برگردند که فقط به خاطر همت ایرانیان در قطع وابستگیها و رهایی کشور از اختاپوس رژیم ظالم پهلوی و هزار فامیل، بزرگ مردانش را مظلومانه در محرابهای نماز جمعه به شهادت رساندند، مسوولانش را در 7 تیر و 8 شهریور و دیگر برنامههای تروریستی به جرم خدمات صادقانه به خاک و خون کشیدند و عده ای از فرزندان و دانشجویان این مرز و بوم را با تبلیغات مسموم خویش گمراه کردهاند.
در خاتمه اینکه پیرامون این اعتراف رفسنجانی مکار غارتگر بساز و بفروش که کفته دیداری با خمینی شیاد درنجف داشته است که بازگوئی آن چنین است :
"اگرچه در همان سالها در یک سفر تاریخی به نجف اشرف و دیدار با امام(ره) انحراف آنان را به استحضار رساندم، اما بر درایت و دوراندیشی آن پیر فرزانه درود میفرستم که چگونه ذات آنان را از پس پردههای گمراهکننده چهرههای ظاهرالصلاح شناختند. به هر حال سالگرد عملیات پیروزمندانه مرصاد در سال 1367 فرصت مناسبی است تا به واکاوی تاریخ تأسیس، مبارزه، انحراف و مقابله آنان با مردم ایران بپردازیم و بر مدافعان جان بر کف آن عملیات سلام و درود بفرستم که با اهدای خون خویش نگذاشتند لکه ننگ اشغال خاک وطن توسط وطنفروشان در تاریخ این میهن ثبت و ضبط شود"
اکنون برای افشای ماهیت این انگل فرصت طلب ضرورت دارد که به گوشه ای از مبارزات وی در زمان شاه اشاره شود و سئوال شود که چرا تا کنون این مکار هفت خط پالان سائیده در موردش سکوت کرده و سخنی نگفته است؟ زیرا که وی بدون آنکه تا کنون کلامی در موردش گفته باشد که پس از سخنرانی اش در دانشسرای عالی تهران که از ترس دستگیرشدن مجبور به فراری شد . قبل از دستگیری به کدام شهر استان مرکزی فرار کرد و منزل که بود و بهانه حضور وی در منزل وی چه بود وشب ها پس از نشئه ی منقل شدن در کدام حجره ی شیک حضور می یافت و برسر چه گور ی در قبرستان مشغول قاری خوانی تا صبح بود تا به حساب عادی سازی کرده بباشد ؟ این حجره متعلق به کدام جوانی بود و علت مرگ وی همراه با افسر پلیس راهنمائی در مسیر جاده اراک – تهران درچه رابطه ای بود که در اثر سانحه ی رانندگی تصادف کرد و مرده بود؟ زن یا دختر آکله یعنی چه که درون خود رو بود؟ البته اکنون این اصطلاح به زنان خیابانی معروف شدند؟ بلی این کوسه ی هفت خط و مار خوش خط و خال این چنین در زمان شاه مبارزه می کرد ونان می خورد و زندگی مخفی داشت؟ مهمتر اینکه نه اینکه تاکنون در این مورد کلامی نگفته وسکوت کرده است که منزل چه کسی پنهان شده وچه می کرد؟ بلکه پس از انقلاب این وکیل شیاد وکلاهبردار دادگستری مهدی رهنما که در سال 49 میزبان سابق وی بود. در حقیقت در حجره قبرستان فرزند وی متواری وقاری خوان بود . سپس در دفترو ی رئیس دفتر حقوقی رفسنجانی شد و داستان دلالی خرید سلاح و لو رفتن مبلغ 56 میلیون دلار با نام مستعار دکتر حیدری مربوط به وی بود . همچنین بدون بیان اینکه بگوید چرا طبق اعتراف خودش در رابطه با سمپاتی از مجاهدین دستگیر شد .ولی اکنون برای ارزان فروشی خود به رهبر لوطی جماران علی خامنه ای و در کورس در رقابت و خباثت گذاشتن اینگونه ماهیت دشمن مجاهدین بودن خود قبل از انقلاب را به نمایش گذاشته است واز شناخت مجاهدین در دیدار خود با امام شیادان علیه ی مجاهدین نقل کرده و ماهیت فرصت طبلی خود را فاش ساخته است . ضمن اینکه لو داده است که سرنخ و ریشه انتقام از مجاهدین گرفتن در چه زمان و از کجا شروع شد؟
"اگرچه در همان سالها در یک سفر تاریخی به نجف اشرف و دیدار با امام(ره) انحراف آنان را به استحضار رساندم، اما بر درایت و دوراندیشی آن پیر فرزانه درود میفرستم که چگونه ذات آنان را از پس پردههای گمراهکننده چهرههای ظاهرالصلاح شناختند. به هر حال سالگرد عملیات پیروزمندانه مرصاد در سال 1367 فرصت مناسبی است تا به واکاوی تاریخ تأسیس، مبارزه، انحراف و مقابله آنان با مردم ایران بپردازیم و بر مدافعان جان بر کف آن عملیات سلام و درود بفرستم که با اهدای خون خویش نگذاشتند لکه ننگ اشغال خاک وطن توسط وطنفروشان در تاریخ این میهن ثبت و ضبط شود"
اکنون برای افشای ماهیت این انگل فرصت طلب ضرورت دارد که به گوشه ای از مبارزات وی در زمان شاه اشاره شود و سئوال شود که چرا تا کنون این مکار هفت خط پالان سائیده در موردش سکوت کرده و سخنی نگفته است؟ زیرا که وی بدون آنکه تا کنون کلامی در موردش گفته باشد که پس از سخنرانی اش در دانشسرای عالی تهران که از ترس دستگیرشدن مجبور به فراری شد . قبل از دستگیری به کدام شهر استان مرکزی فرار کرد و منزل که بود و بهانه حضور وی در منزل وی چه بود وشب ها پس از نشئه ی منقل شدن در کدام حجره ی شیک حضور می یافت و برسر چه گور ی در قبرستان مشغول قاری خوانی تا صبح بود تا به حساب عادی سازی کرده بباشد ؟ این حجره متعلق به کدام جوانی بود و علت مرگ وی همراه با افسر پلیس راهنمائی در مسیر جاده اراک – تهران درچه رابطه ای بود که در اثر سانحه ی رانندگی تصادف کرد و مرده بود؟ زن یا دختر آکله یعنی چه که درون خود رو بود؟ البته اکنون این اصطلاح به زنان خیابانی معروف شدند؟ بلی این کوسه ی هفت خط و مار خوش خط و خال این چنین در زمان شاه مبارزه می کرد ونان می خورد و زندگی مخفی داشت؟ مهمتر اینکه نه اینکه تاکنون در این مورد کلامی نگفته وسکوت کرده است که منزل چه کسی پنهان شده وچه می کرد؟ بلکه پس از انقلاب این وکیل شیاد وکلاهبردار دادگستری مهدی رهنما که در سال 49 میزبان سابق وی بود. در حقیقت در حجره قبرستان فرزند وی متواری وقاری خوان بود . سپس در دفترو ی رئیس دفتر حقوقی رفسنجانی شد و داستان دلالی خرید سلاح و لو رفتن مبلغ 56 میلیون دلار با نام مستعار دکتر حیدری مربوط به وی بود . همچنین بدون بیان اینکه بگوید چرا طبق اعتراف خودش در رابطه با سمپاتی از مجاهدین دستگیر شد .ولی اکنون برای ارزان فروشی خود به رهبر لوطی جماران علی خامنه ای و در کورس در رقابت و خباثت گذاشتن اینگونه ماهیت دشمن مجاهدین بودن خود قبل از انقلاب را به نمایش گذاشته است واز شناخت مجاهدین در دیدار خود با امام شیادان علیه ی مجاهدین نقل کرده و ماهیت فرصت طبلی خود را فاش ساخته است . ضمن اینکه لو داده است که سرنخ و ریشه انتقام از مجاهدین گرفتن در چه زمان و از کجا شروع شد؟
هوشنگ بهداد
پنجم مرداد ماه سال 1389
پنجم مرداد ماه سال 1389
هاشمی رفسنجانی: سیاست این روزها با ورود و خروجهای مشکوک عدهای آلوده شده
http://www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=24786
http://www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=24786