روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 23 تیرماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " فرهنگ اعتدال در مصرف"
"مطرح کردن عنوان اصلاح فرهنگ اعتدال مصرف ، نوعی آماده باش و بسیج شدن برای شرایط جنگی ناشی از دفاع پروژه ی هسته ای می باشد "
مطرح کردن عنوان اصلاح فرهنگ اعتدال مصرف آنهم برای اکثریت 80% جمعیت کشور که بر زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند، نوعی شوخی توهین آمیز به شعور و آگاهی همراه با شکنجه روحی و جسمانی می باشد که تداعی کننده ی اینگونه ضرب المثل های عامیانه نیز می باشد . آفتابه لگن 7 دست، شام و ناهار هیچی ، شکم سیر از دل گرسنه خبر ندارد. آه ندارد تا با آن ناله کند . گفته میشه نره ،ولی میگه بدوش. نان نداره بخورد ولی می گویند پیاز بخور تا اشتهایت باز شود . صدا یا نفسش ازجای گرم بلند می شود و... ار سوی دیگر یک زمانی پردون فرانسوی که معروف به سوسیالیست تخیلی بود انسان ها رابه دو گروه تقسیم کرد . وی گفت گروهی هستند که کار می کنند ولی نمی خورند و گروهی که کار نمی کنند امامی خورند . اکنون این گروه دوم هستند که در ایران حاکم شده اند که حسابی مشغول چاپیدن و غارت و خوردن و ضرب و شتم و زندان و شکنجه و کشتن و.... می باشند. ولی برای اکثریت محروم وتهی دست جامعه که پرورش یافتگان خودشان هستند چپ و راست قوانین ومقررات و فرهنگ اعتدال در مصرف برای شان تعیین وترسیم می کنند . یا اینکه رهنمود در مورد آنچه به اینان داده می شود که محرومان از آن محروم هستند و آن را ندارند . چونکه هدف توجیه کردن غار تگری و پری شکم های باد کرده و به گلوی شان پیوند زده شده ی حاکمان و شر کای دزد شان می باشد . به خصوص اینکه تجویز کننده اش رهبر لوطی جماران است و تصویب کننده اش نیز مجمع مصلحت نظام می باشد که پس از تصویب به نهاد های 3 گانه برای اجرا نمودنش ابلاغ شده است . البته همین که مجمع مصلحت نظام این رهنمود فرهنگ اعتدال مصرف را تصویب و ابلاغ کرده است. دیگر نیاز به توضیح ندارد که هدف و کا ر برد این فتوا و تصویب آن چیست؟ به خصوص اینکه مجمع مصلحت نظام ید طولائی در تصویب کردن حذف یارانه های دولتی از دوران سازندگی رفسنجانی و حزب کارگزاران وابسته به وی دارد که نتیجه ی این اقدامات منتهی به اجرای طرح هدفمند کردن نقدی یارانه ای دولتی کنونی می باشد که هنوز شروع نشده آثار و تبعات رشد روز افزون تورم و گرانی اش هویدا و آشکار شده است.

همچنین هنوز فراموش نشده است که عواقب منشور 8 ماده ای مبارزه با تور م و گرانی و رشوه و فقر و بیکاری و تبعیض رهبر لوطی جماران که در سال نامیده به عدالت علی صادر کرد. چگونه بوده است که قرار باشدسیاست کلی نظام پیرامون الگوی فرهنگ اعتدال مصرف لوطی جماران معجزه ی مشابه کند؟ البته سر مقاله نویس هدف نهفته را فاش ساخته و لو داده است که این رهنمود نه کمک به مطالبات مردم محروم و از شکم پر خوران غارتگر حاکمان و شرکای شان زدن و به محرومان دادن نمی باشد ، بلکه نوعی بسیج و آماده باش شرایط تحمیلی طاقت فرسای ناشی از تحریم های اقتصادی مرتبط به قطعنامه ی 1929 یا در حقیقت دفاع از پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای است که می بایست به مردم ایران به خصوص محرومان وتهی دستان تحمیل شود که اکنون سر مقاله نویس پیرامون الگوی اصلاح فرهنگ اعتدال مصرف رهبر لوطی جماران یا آماده باش جنگی این چنین توضیح داده و تشریح کرده است :

موقعيت زماني - كساني كه از نزديك دستي بر آتش داشته و بر عمق كينه توزي‌هاي استكبار عليه انقلاب اسلامي وقوف دارند، به خوبي مي‌دانند كه شرايط كشور در زمينه نياز به اصلاح الگوي مصرف كاملاً قابل درك است .واقعيت اينست كه در شرايطي قرار گرفته‌ايم كه بايد هرچه سريعتر براي گذر از اين موقعيت كمربندها را محكم ببنديم و خود را براي بهينه سازي شيوه مصرف، تشويق توليد داخلي و جلوگيري از واردات بي رويه و لجام گسيخته كالاهاي غيرضرور آماده كنيم. متاسفانه در سالهاي اخير عليرغم رويارويي با تحريم‌هاي بين‌المللي و مضايق بزرگ، وجود نابساماني‌ها در برنامه ريزي‌هاي كلان و عدم نگاه بلند و استراتژيك باعث شده حركتهاي مقطعي و نگاههاي روزانه بر سياست‌هاي كشور حكمفرما شود. برخي غفلت‌ها و بي توجهي‌ها نيز مزيد بر علت‌ها بوده و باعث شده كه هر كدام از سازمانها و نهادها، در مسير توسعه و تعالي ايران نسبت به موقعيت و مسئوليت خود، با نگاه به فرصت‌هاي از دست رفته، انگشت تأسف به دهان گرفته و نتوانند فراخور شأن و منزلت كشوري انقلابي و اسلامي، در مسيري برنامه ريزي شده و همه جانبه نگر حركت كنند. عدم ارائه الگوهاي صحيح را تاكنون مي‌توان به فاصله‌دار بودن حوزه "علم" و "عمل" در جامعه و فرهنگ عمومي ما، غفلت مسئولان در پيشنهاد راهكارهاي بنيادين و زيربنايي، گرفتار شدن افراد اثرگذار جامعه در كشمكش‌هاي سياسي و مسائل حاشيه اي، ضعف در تدوين استراتژيها و هدف گذاريهاي سازماني و از همه مهمتر فراموش كردن نقشي كه هر يك از ما مي‌توانيم در اين زمينه برعهده داشته باشيم جستجو كرد. شايد هيچگاه از خود نپرسيده باشيم كه چه عواملي در اين سه دهه مانع از دستيابي جامعه به الگوي صحيح مصرف بوده و مسئوليت هر يك از نهادهاي اجتماعي مانند دولت، مراجع قانونگذاري، مجريان قانون، رسانه‌ها و مردم در عدم بهينه سازي مصرف چه بوده است. دستگاههاي تبليغي و فرهنگي بويژه صدا و سيما وظيفه دارند نه تنها مروج فرهنگ اسراف، مصرف گرايي و تجمل‌گرايي نباشند بلكه مردم را به سمت مصرف بهينه و اجتناب از اسراف و رعايت اعتدال در معاني وسيع كلمه دعوت كنند. متأسفانه فرهنگ مصرف بي رويه در كشور و گرايش به سمت اسراف و تبذير آنچنان در زندگي ما نفوذ كرده كه اكنون منابع ملي و ثروتهاي ارزشمند سرمايه‌اي در چرخه اقتصاد دولتي و يارانه اي، به نازل‌ترين شكل ممكن هزينه مي‌شود و كشور ما اكنون در مصرف بسياري از كالاها در جهان رتبه اول را به خود اختصاص داده بگونه‌اي كه بهيچوجه برازنده يك كشور انقلابي نيست. بعضي مجموعه‌هاي تلويزيوني نيز به اين وضعيت غيرمنطقي دامن مي‌زنند درحالي كه انتظار از رسانه ملي عكس آنست. نكته آخر اينكه امروز "خوردن يا نخوردن"، "مصرف يا عدم مصرف" مسأله و هدف اصلاح الگوي مصرف نيست بلكه مراد، چگونه مصرف كردن و اعتدال در اين بخش است كه بايد نهادينه گردد. طبعاً وقتي مردم به اين نقطه از اطمينان برسند كه دولت برنامه‌هاي مدون و سياست‌هاي ملي براي خروج جامعه از گذرگاههاي سخت و دشوار و رسيدن به اعتلاي ملي را تدوين كرده، با قاطعيت و اطمينان خاطر در اين راه كه اولويت اصلي نظام برنامه ريزي كشور است، گام برخواهند داشت"
در خاتمه اینکه به جز روضه خوانی و گریز به صحرای کربلا زدن سرمقاله نویس که محور الگوی اصلاح فرهنگ اعتدال مصرف رهبر لوطی جماران است که توصیه هائی رو بنائی می باشد چونکه بدون پردا خختن به ریشه و علت های رشد یابنده ای است که ناشی از شکاف عمیق طبقاتی و اوضاع خرت وخری است که برخی یکشبه می توانند صاحبان ثروت های باد آورده و کلانی شوند که دقیقاً ضد ادا و اطوارهای قول های دروغین خمینی شیاد است که گفته بود مستضعفان و پا بر هنگان حاکم ایران می شوند و از دوست داشتن کوخ نشینان و ارجحیت دادن شان نسبت به کاخ نشینان می گفت و نق به مدافعان مرفهین اسلام آمریکائی می زد . زیرا که اکنون کاخ نشینان حاکم همان مدعیان پیرو خمینی شیادمی باشند که کوخ نشینان را آنگونه نیاز مند و ساده اندیش و خوش باور کرده اند که از روی نیاز و نا آگاهی گول پاسدار پالان سائیده هفت خط خالی بند و عوامفریب و دین فروشی را خوردند که شیادانه ی قول مبارزه کردن با مفسدین اقتصادی را داد و تأکید بر تبدیل کردن به نان پول در آمد حاصل از فروش نفت و بردن آن بر توی سفره های خالی محرومان را نمود. ولی در نهایت آنگونه کلاه گشادی بر سر محرو مان وتهی دستان گذاشت که این گشادی کلاه جلوی دید شان را را گرفت ومانع از دیدن چگونه ربودن بیشترنان از توی سفره های خالی شان شد . طوریکه روند رشد لجام گسیخته ی تورم و گرانی همراه با رشد فقر و گرانی و شکاف بیشتر طبقاتی را به این خوشباوران محروم وتهی دست منتظر دریافت نان بر توی سفره های خالی شان تحمیل شد بطریقی که بیشتر نیازمندشان نمود آنگونه که تن به سیاست توزیع سیب زمینی سبز کرده مجانی دولتی دادند که هدف خریدن آرای و مصادره کردنش بود. اما اینان متوجه نشدندکه چگونه این آرای به سیب زمینی فروخته شده چاشنی بستر سازی تقلبات و کودتای پاسداران در22 خرداد 88 خواهد شد؟ بهر حال این فاجعه آنچنان شفاف وهمه گیر شده است که دیگر نیاز به رله کردن اتفاقات پس از 22 خرداد 88 تا حال نمی باشد . بنابراین طبق تجربه ی 32 ساله که در دسترس می باشد تا زمانیکه این رژیم ضد بشری عوامفریب و دروغگو و غارتگر و دین فروش و جنگ افروز درایران بر سر قدرت باشد. هر گز محال است که هیچگونه چشم انداز بهبود شرایط به نفع مردم ایران به خصوص محرومان وتهی دستان وجود داشته باشد . به ویژه اینکه اکنون نوعی مشابه طرح جیره بندی یا کوپنی کردن دوران جنگ ضد ملی وضد میهنی 8 سالهی ایران و عراق تدارک دیده شده است که بدون یارانه ی دولتی و با نرخ بازار آزاد می باشد . برای اینکه ارتباط به دفاع از پروژه ی هسته ای و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای است که داشتن آن فقط تضمینی برای بقای حاکمان رژیم ضد بشری نا مشروع می باشد . لذا راه چاره ونجات اتخاذ تصمیم جدی همگانی مبارزه و مقاومت برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890423/13890423_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 23 تیرماه سال 1389
فرهنگ اعتدال در مصرف