دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 29 تیر ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " سبز و بنفش و زرشكي "
"عجیب است جاسوس هسته ای بودن دو جانبه شهرام امیری و تصویب قطعنامه 1929 و رأی دادگاه استیناف آمریکاکه مجاهدین ترورست نیستند و کشته شدن پاسداران در مسجد جامعه زاهدان همراه با دو بر ابر شدن ذخیر اورانیوم غنی شده در 9 ماه شتاب شکست آمریکا و پیروزی رژیم ضد بشری است "
وقتی در کنج دنج دخمه ی شعبه زندان اوین دروغ نامه ی کیهان سنگر و لنگر انداخته باشی وپیرامون خود و جهان را از دریچه این دخمه بنگری . مهمتر اینکه زیادی مواد نشئه زای نشئه آور مصرف کرده باشی آنگونه که کنترل مغز و تفکر از دست بداده باشی . مشخص است که آنچنان دچار خود بزرگ بینی می شوی که دیگر متوجه نیستی که چگونه دست به خود زنی و وارونه هذیان گوئی می زنی و با ترفند و شعبده بازی زورمی زنی یک جورائی دروغ جای وقایع حقیقی کنی زیرا که گفته می شود وصف العیش نصف العیش می باشد . آنگاه درچنین حال و احوال سیر و سیاحت کردن که با موضع ضد آمریکائی هم گره خورده باشد . نظر و تحلیل دادن تبدیل به آن معجونی می شود که از موضع فرار به جلو این قلم بر دست همکار وهم لهجه ی سر بازجوی حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود دنبال کرده است تا که نشان دهد در کورس رقابت با خالی بندی با پاسدار گماشته احمدی نژاد و سایر مسئولان چطوری تلاش نموده است که خود رقیب بی همتا در دروغگوئی و خالی بندی نسبت به اینان شود . چونکه به حساب خود کوشش کرده وانمود کند می توان هذیان گوئی غیر معقول نمود. سپس ادعا ی کمدی کرد که حرکت شتابدار زمان این چنین به نفع حاکمان ضد بشری و ضرر آمریکا به پیش می رود :
زمان با سرعت به نفع ايران و به ضرر آمريكا پيش مي رود». اين گزاره، تحليلي برآمده از انبوه خبرها و گزارش ها پيرامون چالش گسترده دو قطب قدرت است. با گزاره اخير مي توان پاسخ داد كه چرا هيئت حاكمه آمريكا به رفتارهايي به غايت عجولانه، ناشيانه، ناقض غرض و فلاكت آميز در قبال ايران دست مي زند؟ "
البته این یادداشت روز نویس و همکار سر بازجوی حسین شریعتمداری در دنباله خیلی آسان دلیل وارونه و هذیان گوئی و فرار به جلو کردن خود را لو داده چونکه فاش ساخته است که چرا مجبور به ادعای پیروزی های زنجیره ای ناشی از شکست طرح های تهدید تحریم اقتصادی یا گزینه ی نظامی آمریکا کرده است . زیرا که موذیانه بدلیل و حشت از اپوزیسیون اصلی مجاهدین که اکنون دادگاه استیناف آمریکابه نفع اینان رأی داده است . برای همین نام مجاهدین را در کنار گروه جند الله ریگی و پژاک قرار داده است ، بلکه ترس خود را این چنین با ادعای وزارت امور خارجه ی آمریکا در حالت قفل شدگی دست به دامن تروریست ها شده را به نمایش گذاشته است :
در حالت قفل شدگي گزينه هايي چون حمله نظامي و تحريم اقتصادي، چرا وزارت خارجه، سازمان سيا و پنتاگون دست به دامن تروريست هاي وامانده ريگي و پژاك و منافقين مي شوند و يكي در قواره هاي ريچارد هالبروك (فرستاده ويژه اوباما در امور پاكستان و افغانستان) به بيشكك قرقيزستان اعزام مي شود تا طرف مذاكره يك جنايتكار كم مقدار نظير ريگي شود و چرا آمريكا ننگ انفجار بمب در يك مكان عمومي (مسجد جامع) زاهدان را به جان مي خرد؟با اين محاسبه است كه مي توان فهميد چرا دادگاه آمريكايي خروج گروهك منافقين از ليست سياه گروه هاي تروريستي را در دستور قرار مي دهد و همزمان دستگاه اطلاعاتي فرانسه به دستور ايستگاه مركزي و مافوق خود در آمريكا، ورشكسته هاي منافقين را در حومه پاريس (شهر تاورني) فرامي خواند تا «بالماسكه بنفش» راه بيندازند. يا اينكه چرا سازمان سيا در جنجال عليه برنامه هسته اي ايران مدام به كاهدان مي زند و كارهاي سفاهت آميز انجام مي دهد كه در تاريخ سازمان هاي جاسوسي و اطلاعاتي جهان بي سابقه است و مي تواند زرشك زرين جاسوسي را بلامنازع به خود اختصاص دهد. «زمان با شتاب تمام به نفع ايران و به ضرر آمريكا پيش مي رود»، گزاره دقيق و جامعي است كه توضيح مي دهد چرا زمامدار «تغيير» و بازسازي حيثيت در آمريكا- آقاي باراك اوباما- تن به هم پيالگي علني با انواع گروه هاي تروريستي آن هم در حد برنامه ريزي براي ملاقات فرستاده ويژه خود با سركرده دون پايه يك سازمان تروريستي داده و به تعبير ضرب المثل معروف، از سر لاعلاجي به گربه خان باجي مي گويد
"
همچنین قلم بر دست یادداشت روز نویس با قلم انداختن نظر فیدل کاسترو که در مورد بوش گفته بود . سپس که از بس سربازجو حسین شریعتمداری از موضع ضد آمریکائی به این جمله با آویزان شد و از آن استفاده ابزاری تبلیغاتی علیه ی مدعیان دوم خردادی ها و در دفاع از پروژه ی هسته ای نمود که نخ نما و بر ضد خودش تبدیل شد . اما اکنون از سوی همکار قلم زنش بدون نام بردن از فیدل کاسترو آن جمله ی در مورد بوش تکرار شده و با قرینه سازی مشابه بدتر از آن به او با ما با توهین و فحاشی نسبت داده شده است که چرا به جای حمایت از پروژه ی هسته ای و شتاب دادن به دسترسی سلاح هسته ای علیه ی آن موضع تهدید آمیز اتخاذ نموده است؟ آنگاه با زهم وحشت و نگرانی خود از صدور داد گاه استیناف آمریکا پیرامون مجاهدین را تکرار کرده است. بالاخره گذشته ازاعتراف مداخله گری در امور داخلی عراق و افغانستان بعنوان برگ برنده علیه ی آمریکا به خصوص اوباما نماینده ی مردم فلسطین شده است و اعتراف به دشمنی در روند مذاکرات صلح خاور میانه را زیر چتر ضعف اوباما را دنبال کرده است. در نهایت از شکست فتنه 88 و از دو برابر شدن ذخیره غنی سازی گفته است . در پایان هم جیغ بنفش و فغان پیرامون جاسوس دو جانبه شهرام امیری سرداده است تا که اینگونه همکاری و دادن اطلاعات هسته ای وی به سازمان سیا و فاش سازی آن از سوی آمریکا را لوث و بی اعتبار کرده باشد :
اما اگر در دنيا درباره بوش گفته مي شد «اميدواريم آن قدر كه قيافه اش نشان مي دهد، احمق نباشد»، امروز شايد درباره اوباما گفتني باشد كه او حتما كاريكاتور سفاهت است. اگر واقعيت غير از اين بود او نبايد به اسم تغيير در تك روي و سياست هاي زورگويانه آمريكا براي درك ملت ها، از مذاكره با ايران سخن مي گفت و پس از چندي تهديد به حمله اتمي عليه ايران مي كرد يا دم دستگاه اطلاعاتي و ديپلماسي خود را با انواع تروريست ها از منافقين و ريگي تا پژاك و تندر گره مي زد. يا از درك ملت فلسطين و حل بحران خاورميانه سخن مي گفت و همين اواخر كنار نتانياهو مي ايستاد و مي گفت ما كنار اسرائيل ايستاده ايم و از آنها نخواهيم خواست قدمي از برنامه هاي دفاعي خود و ابهام هسته اي عقب نشيني كنند. خروجي اين روند همان مي شود كه دولت وي هم چوب را بخورد و هم پياز را و هم سر آخر، تاواني را كه نمي خواست بپردازد، بپردازد. هم تلفات ناتو و اشغالگران در افغانستان ركورد بشكند. هم تروريست ها را به سمت جنايت وحشيانه هل دهد و هم از ترس افكار عمومي منزجر ايران، به همان تروريست ها ناسزا بگويد. هم ناظر ربايش پژوهشگر ايراني و انتقال او به خاك آمريكا باشد و هم شاهد لگدمال شدن اقتدار سازمان سيا و بازگشت تبعه ايراني به كشور خود.. شايد پرسيده شود اگر دولت آمريكا در وضعيت فقدان استراتژي و خلأ راهبرد، معلق و پا در هواست پس چرا انواع ترورها را در ايران- از كردستان و سيستان و بلوچستان تا شيراز و تهران- سازمان مي دهد، به آشوب و اغتشاش متوسل مي شود، فراتر از قطعنامه شوراي امنيت، تحريم هاي اقتصادي يكجانبه وضع مي كند، و حتي مراودات سياسي- نظامي را در مسير تل آويو- واشنگتن تعمدا علني مي كند و يكي در ميان در رسانه ها در زمينه حمله آمريكا يا اسرائيل عليه ايران تصويرسازي مي شود گويي كه جنگي در پيش است. آيا جنگ در خواهد گرفت؟ يك سند كوچك 2 برابر شدن ذخيره اورانيوم غني شده ايران در كمتر از 9ماه است. برآيند رفتارهاي وزارت خارجه، سازمان هاي اطلاعاتي و نظامي آمريكا در حوزه هاي ترور و آدم ربايي و آشوب و تحريم و فشار سياسي بر ايران، «انگاره سازي» و «تصويرسازي» است. - آشوب88 كه اتفاقا فتنه گران با تروريست ها همكاري داشتند و آنها را «مردان خداجو» هم خواندند، تحريم و القاي انزواي ايران، و عمليات تروريستي- نشان مي دهد كه كارگردان اين تصاوير هم مستأصل و لاعلاج است و هم در حضيض شكست، اين سودا را در سر مي پزد. اعتماد 85 درصدي يك ملت به نظام برگزيده خود در سي ودومين سال پيروزي انقلاب به عنوان انرژي و سرمايه بزرگ پيشرفت، همان قدر براي مستكبران عالم سنگين بود كه حضور معنادار و حيرت انگيز همان ها در كف خيابان در تاريخ 9دي و 22 بهمن.88 اين سرمايه را بايد با ويروس هاي يأس، ترس، حيرت، ترديد، اختلاف، نزاع و شكاف و تفرقه، و فشلي و بي ارادگي هدف گرفت، بي ترديد. اين درخت پربرگ و بار، ريشه هايي دارد كه آنها را بايد زد. آنها كه صحنه را رصد مي كنند شهادت مي دهند كه در دهه اخير به ويژه سال گذشته هجمه سياسي به اركاني چون دين، اخلاق، انقلاب اسلامي، جمهوري اسلامي و ولايت فقيه، امام خميني و آيت الله خامنه اي، و قانون اساسي پيوسته رو به تشديد و تزايد بوده است"
در خاتمه اینکه مدعی قلم بر دست یادداشت روز نویس بدون توجه به کودتای تقلباتی 22 خرداد که در آن آرای قلابی ساخته شد . سپس ادعای پوشالی 85% پشتیبانی مردم از رژیم ضد بشری کودتائی شد . همینطور واکنش های اعتراضی میلیونی در 25 خرداد و 13 آبان و روز قدس و 16 آذر و 6 دی عاشورا در سال 88 را انکار کرده است که چگونه فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه سر داده شد . ولی آویزان به تظاهرات تمایشی 9 دی و 22 بهمن ساندیس خوران حکومتی شده است و آن را معیار پشتوانه ی رژیم نا مشروع و ضد بشری قرار داده است و چاشنی مشابهت سازی ادعای سرعت حرکت زمان بسوی شکست های زنجیره ای آمریکا و پیروزی رژیم ضد بشری نموده است . از سوی دیگر گذشته از اینکه سوزش و عصبیت از رأی دادگاه استیناف آمریکا را بروز داده که چرا رأی داده مجاهدین تروریست نمی باشند و از وزارت امور خارجه ی آمریکا درخواست گرده تا که در مورد توی لیست تروریست بودن مجاهدین تجدید نظر کند . وی را مجبور به خود زنی و هذیان گوئی نموده است . مهمتر اینکه وی نه اعتراف که هوار زده و افتخار کرده است که فشار و تهدید های آمریکا و شورای امنیت سازمان ملل برروی پروژه ی هسته ای نه منجر به شکست برای آمریکا شده زیرا که به توقف غنی سازی اورانیوم منتهی نشده است ، بلکه موجب شده پیگیری این پروژه آنگونه شتاب به خود بگیرد که در مدت 9 ماه ذخیره اورنیوم غی شده دو برابر شود که با این اعتراف بدون شک دیگر جای هیچگونه ابهامی در تلاش اهداف دسترسی به سلاح هسته ای وجود ندارد که همه نگرانی و توطئه و تهدید هائی که علیه ی آمریکا و مجاهدین می شود ناشی از ایجاد موانع در شتاب داد دسترسی به سلاح هسته ای می باشد .
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890429/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 29 تیر ماه سال 1389
سبز و بنفش و زرشكي (يادداشت روز
)