دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 4 مرداد ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " فراتر از قيل و قال "
"" سئوال است اگر واقعاً هدف پروژه ی هسته ای نظامی نمی باشد . چه دلیل دارد که توقف ورانیوم غنی سازی اپروژه ی هسته ای نپذیرفته نشود و نیاز اورانیوم غنی شده غیر اهداف نظامی بر اساس توافق پیشنهادی گروه 5+1 بطور مسالمت آمیز دریافت نشود تا که هم زمینه ی ابهام وشک پیرامون صلح آمیز نبودن پروژه ی هسته ای از بین رود . هم اینکه حتی در حد پیش بینی احتمال وقوع هر گونه جنگی هم وجود نداشته باشد؟"
اگر می خواهید ماهیت فلسفه ی نان مفت خوری آخوند های انگل و متحجر و دین فروش غیر مولد با پا منری شان بدانید که چیست و چرا اینان عجیب تخصص در گریز به صحرای کربلازدن دارند؟ آنگونه که باتکای همین فلسفه موفق شده اند که 32 سال بر قدرت تکیه زنند واز این فلسفه بطور هم تاکتیک و هم استراتژیک استفاده نمایند؛ متوجه شوید که مفهوم و مضمون کار برد عملی اش چگونه می باشد ؟ بهتر است که بهمین مورد دشمن تراشی بیش از 3 دهه ی آمریکا و شیطان بزرگ نامیدنش تمر کز کنید که چگونه پس از 13 آبان سال 58 پس از این که سفارت آمریکا اشغال گردید شروع شد و در جنگ ضد ملی و ضد میهنی این موضع ضد آمریکائی اوج گرفت که اکنون از سوی پاسدارغارتگر سابق محسن رفیقدوست به نقل از نا گفته های پاسدار سبز علی خا ن رضائی فاش شده است که هدف فتح بغداد نه دفاع مقدس بوده است وتا امروز که این ادامه ی این جنگ لفظی با آمریکا محور بحران هسته ای شده است که در دفاع از آن وتلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای مقدمه چینی برای جنگ خانمان بر انداز دیگری می شود؛این شیوه و شگرد مبارزه با آمریکای شیطان بزرگ دنبال شده است . البته که این ترفند گریز به صحرای کربلا زدن یا گریز به واشنگتن وتل آویو زدن جایگزین همه مسائل و پاسخگوئی های معضلات کشوری و مشکلات معیشتی مردم ایران شده است . عجیب است که یک مسئول حکومتی هم نیست تا که پرسش کند که مگر مزایای پروژه ی هسته ای برای میهن و مردم ایران تا کنون چه بوده که پیگیرانه با جدین دنبال شده است؟ مگر به جز صرف هزینه های تحمیلی کلان و بحران خطر حتی احتمال جنگی دیگر که پیش بینی می شود. این بحران جانشین بحران سر کار گذاشتن مردم همچون 8 ساله جنگ خانمان بر انداز شده که نعمت الهی نامیده شد وبرای سالیان طولانی می باشد که پیرامون هر خبر وگزارش و واقعه ی مهم و تغییر و تحول و نیاز و احتیاجات مردم که باشد تا حتی موضوع جنگ قدرت و ثروت باندی و طرح کودتای حذف شان باشد که با سیاست سرکوب و خفقان و سانسور و زندان وبازداشت و صدور احکام اعدام وزندان و سنگسار همراه بوده است . طوریکه پیگیری سیاست صدور تروریسم به برون مرز که تبدیل به دیپلماسی رسمی وزارت ترور و جاسوسی امور خارجه شده را در بر می گیرد . خلاصه هرموضوع دیگری که وجود داشته ومطرح شود. آنگونه که آنچه از هر تریبون یا رسانه ی خبری پخش شود . یا اینکه دریادداشت روز ها و سر مقالات تهیه وتنظیم گردد . همگی محور همین بحران هسته ای است که شروع و ختم می شوند . البته که 18 ماه است که به بیان دشمنی با آمریکا به خصوص باراک اوبا ما رئیس جمهور آمریکا راهبرده است و سخنان ومواضع وی زیر ذره بین بردن دیدار و سخنان و گفته های وی و مانیتور و تحلیل و تفسیر کردن آن آنگونه که صلاح می باشد . همچنین با وصل کردنش به اسرائیل و رقیب مغلوب پیوند زده می شود. بنا براین همانگونه که گفته شد توصیف و بیانگر کاربرد عملی شگرد فلسفه ی آخوندهای منبری روضه خوان حاکم شده که مر تبط با گریز به صحرای کربلازدن است. به ویژه اینکه تصویب قطعنامه ی 1929 و تحریم ها و احتمال حمله ی نظامی به تأسیسات هسته ای که بالا گرفته شده مزید بر علت شده است که می طلبد خیلی بیش از گذشته بر سر منبر رفته شود و با روضه خوانی کردن این چنین چپ و راست گریز به صحرای کربلا برای اشک گیری خودی های و تسلی شان زده شود که هیچگونه خطری در پیش نمی باشد چونکه آمریکا خالی می بندد :
اكنون اجازه بدهيد ببينيم چگونه مي توان موضوع را به نحوي دقيق بازسازي كرد. اين موضوع قطعي است كه آمريكايي ها استراتژي خود درباره ايران را بازنويسي كرده اند و درس هايي را كه از حوادث سال 88 در تهران و برخي تحولات جديد در منطقه گرفتند -درست و غلط- در اين بازنويسي لحاظ كرده اند. به طور بسيار خلاصه قضيه از اين قرار است كه 1- تيم مسئول پرونده ايران در كاخ سفيد اميدوار است كه ايجاد مشكلات داخلي بتواند ايران را از ديپلماسي خارجي خود كه آمريكا و اسرائيل را نشانه رفته است، منحرف كند. 2- نكته بعدي اين است كه آمريكايي ها تصميم گرفته اند گزينه هاي خود در مقابل ايران را عملي نكنند مگر اينكه قبلا نوع و ميزان تاثير آن بر فتنه سبز را سنجيده باشند. اصل كلي از نظر آمريكا اين است كه در كنار حمايت علني از اين جريان در ايران، هر اقدامي كه به هر شكلي اين جريان را تضعيف كند، در شرايط فعلي براي آمريكا يك »گزينه« نيست. 3- مسئله بعدي تمركز بر ايجاد احساس بحران اقتصادي در مردم ايران از طريق فعال كردن دوباره گزينه تحريم هاست. تحريم تا پيش از حوادث سال 88 براي آمريكا يك گزينه نبود اما اين حوادث و اميدي كه جريان فتنه بر ايجاد تقابل ميان نظام و مردم پيدا كرد، آن را دوباره روي ميز آمريكا قرار داد. اگر بخواهيم همه اين تحليل را در يك جمله خلاصه كنيم استراتژي جديدآمريكا تركيبي از 3 عنصر مذاكره، تحريم و حمايت از فتنه سبز است كه نسبت اين گزينه ها در تركيب نهايي بسته به شرايط روز تعيين خواهد شد.اكنون مي توان پرسيد گزينه نظامي در اين استراتژي چه جايي دارد؟ وقتي در مقاله كلاين يا اظهارات اوباما دقيق شويم روشن مي شود كه اساسا با موضوع جديدي مواجه نيستيم و غربي ها در حال تكرار همان حرف هايي هستند كه قبلا هم مي زدند. آنچه جديد است اين است كه در داخل و خارج ايران اراده اي عمدي وجود دارد كه اين اظهارات به گونه اي متفاوت با گذشته تعبير شود گويي به راستي چيزي دگرگون شده است. آمريكا براي طراحي هرگونه درگيري نظامي با ايران داراي 3 دسته مشكل اطلاعاتي، عملياتي و مشكلات مربوط به تبعات و نتايج است كه نه تنها هيچ كدام از آنها حل نشده بلكه در برخي مواردي حادتر هم شده است. حداكثر تغييري كه رخ خواهد داد اين است كه جامعه اطلاعاتي آمريكايي ها بگويدايران پس از سال 2007 به غني سازي اورانيوم و توسعه فناوري موشك هاي بالستيك خود ادامه داده و در نتيجه در آستانه سلاح اتمي قرار گرفته است"
بهر حال باهمه موش و گربه بازی کردن و به کوچه علی چپ زدن ها و ادعای انشاء الله کربه است و هف نظامی هسته ای در کار نیست . چون پروژه ی هسته ای کاملاً صلح آمیز می باشد . زیرا که مکتب اسلام اجازه به تهیه و تولید سلاح کشتار جمعی نمی دهد . ناگهان قلم بر دست یادداشت روز نویس ناشی گری کرده و بند را آب داده و چنین اعتراف نا خواسته به تلاش دسترسی به اهداف سلاح هسته ای حتی در اثر وقوع هرگونه احتمال جنگی نموده است :
"از اينها مهم تر تبعات هرگونه درگيري نظامي است كه آمريكايي ها به هيچ وجه قادر به تحمل حتي يك بخش از آن هم نخواهند بود. 4 اتفاق كليدي هست كه ترديدي نيست پس از هرگونه درگيري نظامي با ايران رخ خواهد داد 1- برنامه هسته اي ايران حداكثر براي چند ماه به تاخير مي افتد اما پس از يك بازسازي سريع، با شتاب بيشتري ادامه خواهد يافت. 2- اتحاد و همدلي مثال زدني ملت همراه با اراده اي قوي براي مقابله با دشمن بيروني به ميدان وارد خواهد شد. 3- يك به هم ريختگي وسيع و عميق به منطقه خاورميانه تحميل خواهد شد كه كمترين نتيجه آن گشوده شدن همزمان چند جبهه تمام عيار نظامي و خيزش ملت هاي مسلمان عليه دولت هاي دست نشانده آمريكا در منطقه است. آمريكا به هيچ وجه قادر به مديريت تبعات آن نخواهد بود بلكه با اين هدف كه در فضاي رسانه اي و با انگيزه موثر كردن تحريم ها و نهايتا ايجاد تغيير در محاسبات ايران، مصرف شود. نقشي هم كه اسراييل در اين ميان ايفا مي كند همين است كه با در آوردن اداي ديوانه ها اين پيام را به ايران بدهد كه اگر از تحريم ها تاثير نپذيرد و از درخواست هاي غير قانوني غرب تبعيت نكند، گزينه بعدي حمله نظامي خواهد بود حتي اگر آمريكايي ها موافق نباشند در نتيجه هيچ علامتي به ما نمي گويد كه تهديد نظامي را بايد بيش از اندازه جدي گرفت و جدي شدن اين بحث به لحاظ رسانه اي هم جز ايجاد اثر رواني در داخل ايران هدف ديگري ندارد. استراتژي آمريكا اين است كه اين اثر رواني را با 3 گزينه تحريم، مذاكره و حمايت از جريان فتنه مخلوط كند و اميدوار است كه بتواند از اين فضا نتيجه بگيرد"
در خاتمه اینکه سئوال است اگر واقعاً هدف پروژه ی هسته ای نظامی نمی باشد . چه دلیل دارد که توقف اورانیوم غنی سازی اپروژه ی هسته ای نپذیرفته نشود و نیاز اورانیوم غنی شده غیر اهداف نظامی بر اساس توافق پیشنهادی گروه 5+1 بطور مسالمت آمیز دریافت نشود تا که هم زمینه ی ابهام وشک پیرامون صلح آمیز نبودن پروژه ی هسته ای از بین رود . هم اینکه حتی در حد پیش بینی احتمال وقوع هر گونه جنگی هم وجود نداشته باشد .مشروط بر اینکه دیگر هیچ نیاز ی هم به تهدید وتناقض گوئی پیگیری و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای نمی باشد که اعتراف شده است در صورت وقوع جنگ فقط با چند ماه تأخیر طرح دسترسی به بمب اتمی دنبال می شود . مهمتر اینکه سران رقیب مغلوب هم متهم به خیانت و شراکت در طرح فتنه ی مشترک با آمریکا نمی شوند . ولی چون موضوع به این سادگی قابل حل می باشد که آنگاه به جای پرداختن پیوسته در سرتیتر شروع هر خبر وپایان خبر به پروژه ی هسته ای و تحلی و تفسیر تبعات آن، همه هم وغم اختصاص به بر آورده شدن مطالبات مردم و طرح های گوناگون زیر ساخت کشور و آبادانی و پیشرفت داده می شود . اما به وضوح ثابت شده است که هدف کشدار شدن مذاکرات صلح و پیش برد سیاست وقت کشی باج دادن با سیاست چون تاراج بر منابع و ذخایر کشور زدن همراه باتهدید باج گیری نمودن هدف صرفاً دسترسی به سلاح هسته ای است و اینگونه انکار کردن های امثال یادداشت روز ها از عدم تلاش به دسترسی به سلاح هسته ای منحرف کردن اذهان عمومی است

هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890504/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 4 مرداد ماه سال 1389
فراتر از قيل و قال (يادداشت روز
)