روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 28 تیر ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تنفس مصنوعي به مرده متحرك! "
"آیا همه قول ها داده شده سران رژیم ضد بشری درست بوده و میان شان اختلافی نیست و با سایر کشور هابا برخی هم پیمان و با بعضی دشمن نمی باشند که اکنون یقه اوباما گرفته شده چرابا اسرائیل هم پیمان است؟!"

یک سئوال از منبریان و پیروان سابق اینان که بالای منبر فریاد می زدند که چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است . یا می گفتند رطب خورده کی تواند منع رطب کند.این است که پرداختن به مسائل درون خانه مهمتر است یا برون از آن؟ از طرف دیگر کیست که نداند اکنون میزان اختلاف و شکاف از رأس نظام کودتا گر ضد بشری تا درون همه نهاد های حکومتی چگونه می باشد؟ حال بماند که کتمان کردنی هم نمی باشد که در 32 سال گذشته مگر جز این بوده است که رهبران و مسئولان هرچه به مردم قول و وعده داده اند نه دروغ و عوامفریبی بوده است که در ست وارونه عمل واقدام شده است؟ اما عجیب است که اکنون سر مقاله نویس با فراموش و انکار کردن اینگونه مسائل و نادیده گرفتن باج دادن های نفتی مجانی و ارزانی 32 ساله به سوریه همچنین اختصاص دادن هزینه های هنگفت که صرف سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه ی خاورمیانه شده است که به خاطر تلاش دسترسی به سلاح هسته ای بوده است . البته که این سیاست منتهی به انزوا کشانیده شدن رژیم ضد بشری در منطقه و جهان شده است . همینطور ناگفته نماند که شعار نابود باد اسرائیل هم ضمیمه شده است چونکه هدف گول زدن توده های عرب به خصوص حماس در راستای اهداف مشخص است. ولی تعجب بر انگیز است که سرمقاله نویس ترجیح داده است تا که به مچ گیری از کسانی به پردازد که چرا می گویند میان اوباما رئیس جمهور آمریکا بارژیم صهیونیست تضاد و اختلاف وجود دارد و برای اثبات اینکه نشان دهد که نه اینکه هیچگونه اختلاف و تضادی میان رئیس جمهور آمریکا با رژیم اسرائیل وجود ندارد، بلکه همآهنگی کامل بر قرار است پس لیستی از حمایت های گزینه بر داری شده مالی و حتی سامانه ی موشکی از سوی آمریکا به اسرائیل را بصورت نقل قول چاشنی صحت ادعای خود در سر مقاله اش نموده است .در دنباله دست به پرسشگری از اوباما رئیس جمهور آمریکا زده که چرا در 15 ماه گذشته خلاف قول اعمال سیاست های خود اقدام کرده است و در نهایت اینگونه نتیجه گرفته که اوباما همان بیل کلینتون و بوش می باشد:
"بي چون و چرا از موجوديت رژيم صهيونيستي و سياستهاي اين رژيم. باراك اوباما كه قبل از ورودش به كاخ سفيد، خود را حامي صلح معرفي مي‌كرد و مدعي ايجاد تغيير در سياستهاي آمريكا به خصوص در سياست خارجي آمريكا بود، اكنون با عملكرد 15 ماهه خود نشان داد كه نه تنها اين چنين نيست بلكه به اذعان محافل سياسي و مطبوعاتي آمريكا و اسرائيل، صهيونيستي‌تر از اسلافش مي‌باشد. اين موضوع را بسياري از ناظران مستقل و كساني كه با ساختار حكومت آمريكا آشنا هستند در همان زمان مورد اشاره قرار دادند و اكنون با كنار رفتن پوشش صلح طلبي و تغييرخواهي از چهره اوباما، اين واقعيت بيش از پيش پديدار مي‌شود. به سخن ديگر، باراك اوباما، همان جورج بوش و بيل كلينتون است در پس ظاهر چهره و شعار متفاوت. اساساً هر انتظاري به غير از اين نيز نادرست و ناشي از بي اطلاعي و عدم درك درست از ساختار و چارچوب حكومت آمريكاست. اوباما از ابتدا كوشيد، با بهره برداري از فضاي سياسي ويژه حاكم بر آمريكا و جهان كه به دليل سياست‌هاي شكست خورده جورج بوش ايجاد شده بود، خود را متفاوت از بوش نشان دهد و چنين وانمود كرد كه در پي استقرار صلح و امنيت در جهان از جمله در خاورميانه است"

در ادامه سرمقاله نویس با دراز کردن اوباما مثل همیشه این گیر دادن را تبدیل به بهانه برای توهین کردن و کوبیدن رهبران کشور های عربی منطقه کرده است که چرا اینان با سیاست های جنگ افروزانه و دشمنی کردن با روند مذاکرات صلح خاور میانه سران رژیم ضد بشری مخالفت می ورزند؟ البته سرمقاله نویس اوباما و رهبران کشورهای عربی را در کنار رهبر فلسطین محمود عباس شلاق کش نموده و متهم ومحکوم شان کرده است. در پایان با آویزان شدن به جنگ 33 روزه ی پاسداران با اسرائیل که از طریق حزب الله لبنان دنبال و اجرا شد بعنوان برگ برنده و جنگ روانی تبلیغاتی این چنین از موضع قدرت نمائی و نماینده و دلسوز مردم فلسطین شده پیام تهدید آمیز به اوباما داده است :
"اوباما حتي حاضر نشد بر سر ادعا و شعار خود مبني بر مخالفت با سياست شهرك سازي كابينه نتانياهو، كه البته آن را نيز براي جلب اعتماد اعراب سازشكار و كشاندن آنها به پاي ميز مذاكره مطرح ساخته بود، بايستد و با عقب نشيني كامل از اين خواسته خود، تسليم شرايط و نظرات رژيم صهيونيستي شد. هيلاري كلينتون وزير خارجه دولت اوباما شخصاً در فلسطين اشغالي حاضر شد و در چرخشي آشكار اعلام كرد توقف شهرك سازي هرگز خواسته دولت آمريكا نبوده است! آنچه مايه تعجب است اين است كه متاسفانه اين واقعيت آشكار و بديهي را حكام عرب منطقه و جناح سازش طلب فلسطيني درك نمي‌كنند و همچنان فريب فرياد صلح خواهي باراك اوباما و ادعاي بي طرفي وي در قضيه فلسطين را مي‌خورند. آمريكايي‌ها و شخص اوباما بايد اين واقعيت را دير يا زود بپذيرند اين رژيم كه بر پايه زور، تجاوز و ا شغال بنا شده است، قابل دوام نيست و شكست آن قطعي و اضمحلال آن حتمي است و تسليح اين رژيم به سلاح‌هاي مختلف نيز نمي‌تواند آن را نجات دهد همانگونه كه شكست مفتضحانه ارتش تا بن دندان مسلح اين رژيم در جنگ 33 روزه اين واقعيت را به اثبات رساند. در آن جنگ، ارتش صهيونيستي با وجود برخورداري از چهار هزار تانك، شش هزار نفربر، صدها هواپيما و موشك و به اصطلاح نيروهاي زبده در جنوب لبنان نتوانست حتي يك متر پيشروي كند و سرانجام فرار را برقرار ترجيح داد. اوباما نيز با ادامه حمايت‌هاي كور و بي چون و چرا از رژيم صهيونيستي، غير از آنكه اموال ماليات دهندگان آمريكايي را تلف كرده و خود را بي آبرو و رسوا مي‌سازد، نمي‌تواند كار ديگري براي رژيم صهيونيستي انجام دهد، رژيمي كه مرده‌اي متحرك است و با تنفس مصنوعي زنده نخواهد شد."

درخاتمه اینکه وقتی آخوند های منبری غیر مولد که نه اهل کار فیزیکی و تولیدی اند. نه اهل کار فکری و تحقیقی و علمی سازنده می باشند . ولی فرصت طلبانه وموج سوارانه بقدرت رسیده اند که با شیاد ی و عوامفریبی و گریز به صحرای کر بلا زدن با وعده های دروغین و وارونه به مردم دادن توانسته اند به حکومت ننگین خود ادامه دهند . چونکه 8 سال با سیاه کردن مردم جنگضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق را به پیش بردند که منجر به ویران نمودن کشور و کشته شدن کشته و مجروج و موجی و آواره وبی خانمان و پناهنده شدن میلییون ها نفر مردم ایران شد که طبق اعتراف خودشان این جنگ یک قلم رقم 1000 میلیارد دلار خسارات اقتصادی در بر داشت که دجالانه نعمت الهی نامیده و قالب شد .البته این جنگ ویرانگر موجب تحکیم حاکمیت ننگین شان شده که تا حال 32 سال ادامه داشته است . بنابراین مشخص است اکنون که دامنه ی جنگ قدرت و ثروت جناحی و باندی شان آنگونه بالا گرفته وعلنی شده است که موجب شکاف و اختلاف در رأس این رژیم ضد بشری شده است پس باید که ادامه روضه خوانی سیاه بازی و منحرف کردن اذهان عمومی و سر کار گذاشته شدن مردم به شیوه های گوناگون ادامه یابد. البته همراه با سرکوب و خفقان و سانسور عریان بوده است . برای همین قلم فرسائی سرمقاله نویس همچون حاکمان شبیه ترفند های معتادی شده است که هرروز وسائل خانه را فروشد تا هزینه خرید مواد مخدر کند تا با مصرف آن نشئه شود و هرگز هم برایش مهم نیست که اعضای خانواده چه می کشند یا حال و احوال و روزگارشان چگونه می باشد. زیرا که به فکر خودش می باشد . البته چون این معتاد ترک ناپذیر است چاره ای ندارد جز اینکه این وضعیت را ادامه دهد تا از پای در آید . جالب اینکه ادعا هم دارد که دیگران معتاد هستندکه باید با اینان مبارزه کرد و وی اصلاًاعتیاد ندارد .
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890428/13890428_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دوشنبه 28 تیر ماه سال 1389
تنفس مصنوعي به مرده متحرك!