روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 2 خرداد ماه سال 1390

نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " فراتر از اشغال فلسطين "

"بر اساس چه معیار و ضابطه ای یا سیاست و توافقنامه ی منعقد شده میان حاکمان تهران و ملت فلسطین می باشد که امثال چنین قلم بر دستانی به خود حق و اجازه می دهند تا که بعنوان نماینده و سخنگوی تام الاختیار ملت فلسطین وارد صحنه شده و تصمیم گیری و امر ونهی کنند و برای شان تعیین تکلیف نمایند؟"

آخوند های منبری روضه خوان مفت خور که با روضه و مرثیه خوانی و مظلوم نمایی و امام حسین کشی زندگی انگلی غیر مولدی خود را سپری می کردند . البته فراموش نشده است که چگونه در پایان منابر خود دعا به جان شاهنشاه آریا مهر را چاشنی دعا خوانی شان می کردند. اما اکنون که 32 سال است که بقدرت رسیده اند و شرکای پاسدار سر کوبگر و غارتگر هم دارند که یا روستایی یا حاشیه نشین های شهر ها یا لات و لمپن های قشر پایین جامعه سابق بودند که اکنون در کار همدیگر صاحب جاه و مقام و قدرت و ثروت شده اند . صد البته این امکان و فرصت بی نظیر طلایی خود را مدیون دین ابزاری شده هستند. چونکه چنین دینی در خدمت قدرت و ثروت و جنگ افروزی نعمت الهی خوانده شده می باشد . همچنین بر اساس تجربیات جنگ خانمان بر اندازانه ی ایران و عراق که موجب تثبیت قدرت آخوندهای حوزوی و پاسداران در مراکز قدرت و ثروت شد . از سوی دیگر دین ابزاری شده مکمل اهرم چماق سرکوب و خفقان و صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز شده است . زیرا که با علم کردن آخوند گمنام منبری سابق سید علی خامنه ای بعنوان ولی وقیح و رهبر ام القرای جهان اسلام در بیت جماران کردنش حق ویژه ی سخنگویی کشورها و نمایندگی ملت های مسلمان جهان به خصوص در کشورهای منطقه را برای رهبر پوشالی قائل می باشند . لذا به این دلیل است که ولی وقیح و پیروانش از موضع مالک و نماینده ملت فلسطین برای شان تعیین تکلیف می کنند تاکه چه باید بکنند و یا انجام ندهند ؟ به ویژه در روند مذاکرات صلح با اسراییل بر اساس فتوای حاکمان ایران حق مذاکره را فلسطینیان ندارند . چون مخالف آشکار با تز یا آیه جنگ نعمت الهی است می باشد . بهمین دلیل است که سر مقاله نویس پیرامون سخنرانی اخیر اوبا ما رئیس جمهور آمریکا و پیشنهاد مذاکرات وی محور مذاکرات صلح فلسطین با اسراییل و تشکیل کشور مستقل فلسطین این چنین مخالفت و گرد و خاک بر پا کرده است:

اظهارات اخير اوباما درباره سرنوشت فلسطين، طرحي وقيحانه را در متن خود دارد كه هدفي به مراتب "فراتر از اشغال فلسطين" را دنبال مي‌نمايد. وي در يك نطق چند منظوره در محل وزارت خارجه آمريكا موافقت مشروط واشنگتن با تشكيل يك كشور فلسطيني، بدون هيچگونه حق حاكميت سياسي - نظامي را اعلام نمود ولي تعمداً از كنار اصلي‌ترين موانع حل و فصل بحران خاورميانه، به سادگي عبور كرد. اهداف سياسي - تبليغاتي اوباما در صدر اين فهرست قرار مي‌گيرد، چرا كه وي براي جلب نظر موافق مقامات حزب دمكرات به منظور معرفي وي به عنوان نامزد اين حزب در انتخابات رياست جمهوري آينده نيازمند انجام تحركاتي در صحنه خاورميانه است كه آمريكا و اوباما در اين منطقه بسيار منفعل و ناكارآمد، ظاهر شده‌اند. شكست سياستهاي خاورميانه‌اي آمريكا و استعفاي "جرج ميچل" در اوج ناتواني وي، نقاط منفي عمده‌اي در كارنامه اوباما محسوب مي‌شود. پاتك سياسي - تبليغاتي عليه طرح به رسميت شناختن كشور فلسطين، دومين هدف عمده اوباما و دستيارانش بوده است. اين نكته بويژه با توجه به اجماع جهاني براي به رسميت شناختن كشور فلسطين در شهريور ماه سال جاري، جزو مهمترين اهداف آمريكا بوده تا بلكه عقب ماندگي و انفعال خود را با وارد كردن يك ضربه جبران كند. 3- تأمين اهداف و شروط صهيونيستها از ديگر خواسته‌هاي واشنگتن بوده است .سرپوش گذاشتن بر انزواي جهاني و منطقه‌اي آمريكا و متحدانش از ديگر محورهاي مورد نظر واشنگتن بوده است. اين نكته به ويژه در پرتو تحولات پرشتاب منطقه و سرنگوني مبارك و بن علي و احتمال سقوط ساير رژيم‌هاي مفلوك هم پيمان آمريكا در خاورميانه، ابعاد گسترده‌تري به خود گرفته است."

در ادامه سر مقاله نویس نه اینکه نقش ی نمایندگی ویژه ی ملت فلسطین با امر ونهی کردن را برای خود همچنان حفظ کرده است ونه اینکه ،سخنگویی کشور های عربی منظقه را یدک کشیده است ، بلکه از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی به خاطر اینکه رئیس جمهور ترکیه با واسطه و میانجی گری میان حماس و اسراییل پیشنهاد پذیرش و موافقت مذاکرات صلح به حماس داده است . این چنین وی رامورد شماتت و سرزنش و پرسش گری قرار داده است :
"رژيم‌هاي مرتجع عرب هم چندان دل خوشي از وي ندارد. متحدان اروپائي و آسيائي هم تغيير چنداني در ديپلماسي واشنگتن مشاهده نمي‌كنند. اگر قرار باشد كشور فلسطين در چارچوب مرزهاي سال 1346(1967 ميلادي) و بدون حق حاكميت سياسي - نظامي تشكيل گردد. آنچه روي مي‌دهد، وقيحانه‌تر از اشغال رسمي فلسطين است كه اهدافي به مراتب فراتر از اشغال را تعقيب مي‌كند و در واقع، به منزله استمرار دائمي "طرح سركوب فعالان فلسطيني" ارزيابي مي‌شود. بدين ترتيب قرار است زنداني به وسعت كل سرزمين فلسطين تشكيل گردد و فلسطيني‌ها در آن، مأمور معارضه و قتال با يكديگر شوند ولي دلخوش باشند كه داراي يك كشور هستند! واقع، سئوال اصلي اينست كه فلسطيني‌ها چه چيزي جز "سركوب سازمان يافته" و "تحقير رسمي"، بيش از آنچه امروز بر آنها تحميل شده، دريافت مي‌كنند؟ جاي تعجب است كه در اين زمينه براي كشورهاي دلسوز و مستقل نيز فريب تحريكات و تحركات مشترك آمريكا و صهيونيست‌ها را خورده‌اند و ابعاد مختلف اين طرح شيطاني را تأييد و تمجيد مي‌كنند. اظهارات اخير عبدالله گل رئيس‌جمهور تركيه در اين مقوله و اصرار وي براي به رسميت شناختن اشغالگران صهيونيست توسط حماس، تحت هيچ شرايطي قابل درك و پذيرش نيست. به راستي چه دليلي دارد كه طرحهاي شوم كميته چهارجانبه توسط تركيه تأييد و ترويج شود؟ البته مقامات تركيه همواره طي سالهاي اخير تصريح كرده‌اند كه دنياي عرب و دنياي اسلام، هرگز سياست‌هاي تحقيرآميز اسرائيل در قبال فلسطين را تحمل نخواهند كرد ولي سئوال اينست كه آيا طرح خفت بار اخير اوباما از اين قاعده، مستثني است؟!

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900302/13900302_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

در خاتمه اینکه چرا گفته نمی شود .بر اساس چه معیار و ضابطه ای یا سیاست و توافقنامه ی منعقد شده میان حاکمان تهران و ملت فلسطین می باشد که امثال چنین قلم بر دستانی به خود حق و اجازه می دهند تا که بعنوان نماینده و سخنگوی تام الاختیار ملت فلسطین وارد صحنه شده و تصمیم گیری و امر ونهی کنند و برای شان تعیین تکلیف نمایند؟ همچنان در مورد کشور وملت های مسلمان منطقه و همسایه ایران هم پرسش است که چرا رهبران تهران بطور خود سرانه و خود محورانه با شکتن حریم قانونی کشور ها و نا دیده گرفتن روابط دیپلماتیک شناخته شده عرف بین المللی سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه را دنبال می کنند؟ لابد پاسخ این مداخله گری مرتبط با سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز حاکمان رژیم ضد بشری کودتایی مشروع می باشد . زیرا تابع آن روی سیاست ارعاب ووحشت و خفقان و سانسور و زندان و شکنجه و اعدام داخلی می باشد که جزو ابزار و پارامتر ر مز بقای رژیم ضد بشری کودتایی حاکم بر ایران می باشد که مکمل سیاست جنگ افروزانه نعمت الهی است. بالاخره اینکه سئوال است که مگر حاکمان رژیم ضد بشری بربر منش و تاریک اندیش در 32 سال گذشته چه دسته گلی بر سر مردم ایران زده اند و اکنون با مسئولان قدیم مغلوب و جدید غالب حاکم چگونه رفتار و بر خورد می شود که قرار است از موضع اشک تمساح ریختن و دایه مهربانتر از مادر برای ملت فلسطین شدن همدرد و دلسوزان شان باشد . در صورتیکه روشنگری اخیر مادر قهر مان و شیر زن دو فرزند برادر جوان بنام فتحی اعدام شده در سیاه چال اصفهان که در مراسم تشییع جنازه اش خطاب به ولی وقیح و سایر مسئولان فریاد زد که اینان چه جنایتکاران ضد انسانی می باشند دیگر نه جای هیچگونه ابهامی باقی نمی گذارد که حاکمان ایران نه دوستدار ملت فلسطین نمی باشند ، بلکه همانگونه که در 32 سال گذشته عملکرد ضد انسانی و عوامریبانه و دین فروشانه شان در ایران ثابت شده همچنین پس از اشغال نظامی عراق نشان داده اند دشمن جدی ملت فلسطین و منافع ملی شان و تشکیل کشور مستقل و دمکراتیک فلسطین هستند . ولی چون بعنوان ابزار و بهان ی حضور در منطقه برای بحران آفرینی و جنگ افروزی نیاز به ملت فلسطین به خصوص حماس و جهاد اسلامی فلسطین دارند . بنا براین بطور تاکتیکی و ابزاری از نام ملت فلسطین و حق و حقوق شان دم می زنند.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900302/13900302_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 2 خرداد ماه سال 1390

فراتر از اشغال فلسطين