روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 3 خرداد ماه سال 1390

نقد و بررسی : سر مقاله ی روزی نامه حکوتی جمهوری " غربت فرهنگ فاطمي "

"وجود تناقض آشکار که میان دو قلم بر دست یادداشت روز و سر مقاله نویس که محور تبیین و تشریح تولد حضرت فاطمه می باشد!"

از این شفاف تر نمی توان اعتراف نمود که میزان تناقض گویی های میان پاسداران سر بازجو و روضه خوانان مداح که قلم بر دستان مطبو عات شده اند چقدر عمیق می باشد که زیر پوشش یادداشت روز و سر مقاله نویس شده انجام وظیفه و قلم فرسایی می کنند . زیرا که اینان به وضوح نقش دین ابزا ری شده و اهدافش را ترسیم نمود ه اند . به خصوص اینکه یکی به نام سربازجو پاسدار حسین شر یعتمداری است که در یادداشت روز خود در دروغ نامه ی کیهان مورخ 3 خرداد تا بلوی دروغ و وارونه گویی کردنش را ترسیم کرده و به نمایش گذاشته است . زیرا که به مناسبت تولد حضرت فاطمه با عنوان " از امت خود راضي هستي؟ "در بخشی از این یادداشت روز وی چنین حضرت فاطمه را مخطاب خود قرار داده و گفته است " فاطمه عزيز! نمي گوئيم كاش بودي و مي ديدي! چرا كه هستي و مي بيني. امروز ديگر مانند آن روزها غريب و تنها نيستي. ديگر نيازي نيست كه شبانه با پهلوي شكسته و دل غمزده، كوچه هاي مدينه را بكاوي و يار همدل و همزباني نيابي كه به ياري علي(ع) و حمايت از «ولي» برخيزد." در صورتیکه بطور همزمان در چنین روزی سر مقاله نویس معادل این عنوان "غربت فرهنگ فاطمی " را برای میلاد حضرت فاطمه بر گزیده است. البته این تناقض گویی آشکار جزو بخشی از دستآوردهای دین ابزار قدرت و وسیله ی انباشت ثروت و اهرم تبلیغات دو رویی و عوامفریبی و دین فروشی و رایج شدن رشد خرافات و فرهنگ تملق و چاپلوسی و مدیحه سرایی است که از سوی مروجان دین فروش حاکم و جارچی و پادو های تبلیغاتی وارونه گوی در خدمت شان اینگونه دنبال و اجرا شده است که در پاسخ به ادعای سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری سرمقاله نویس اینگونه تحلیل و جواب داده است :

"كمتر اتفاق مي‌افتد كه سه مناسبت مهم و مرتبط در يك روز با هم جمع شوند. امسال، از گذر گردش ايام، ميلاد خجسته حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله عليها و سالروز ميلاد فرزند برومند آنحضرت، امام خميني با سالروز آزادي خرمشهر در يك روز قرار گرفته‌اند. بايد از اين فرصت استثنائي براي پاسخ دادن به اين سؤال اساسي كه امروز جامعه ما چقدر با ارزش‌هاي به يادگار مانده از حضرت فاطمه زهرا همراه است؟ استفاده كنيم و به خودمان يادآوري نمائيم كه اگر خدا به ما فرصتي داده، براساس اين سنت قطعي الهي است كه فرموده است: "ثم جعلناكم خلائف في الأرض لننظر كيف تعملون" (سوره مباركه يونس، آيه 14) خدا با هيچ فرد و ملت و امت و قوم و قبيله‌اي تعارف ندارد و هيچ تضميني براي ابدي بودن به آنها نداده است. نتيجه مستقيم و بدون استثناي تخلف از دستورات الهي، گرفتار شدن در چنگال تبديل و تغيير است و اين يك سنت الهي است كه در طول تاريخ جاري بوده و در آينده نيز جريان خواهد داشت. از حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله عليها، اين روزها و اين سالها مطالب فراواني گفته و نوشته مي‌شود. رسانه‌ها، به ويژه رسانه ملي با گستردگي كمي زيادي كه دارد، به مناسبت ايامي كه متعلق به اين بانوي بزرگ است، اعم از فاطميه و عزاداري‌ها و امروز كه روز تولد آن حضرت است، از فضايل ايشان فراوان مي‌گويند ولي آنچه موجب تأسف است اينست كه هرچه زمان مي‌گذرد جامعه ما از اين كمالات و ارزش‌ها بيشتر فاصله مي‌گيرد. اين واقعيت تلخ را به روشني مي‌توان در رواج روزافزون بدحجابي و در برخي مناطق بي‌حجابي، كنار گذاشته شدن تدريجي چادر كه حجاب برتر و نشانه ملي زنان ايران است، رواج بي‌بندوباري‌ها، عادي شدن روابط دختران و پسران، بي‌اعتنائي به حريم‌هائي كه علاوه بر شرعي بودن حتي بر سنت‌هاي ملي ما مبتني هستند و در بسياري از رفتارها و آداب و عادات و باورهاي جديد مشاهده كرد. اگر با نگاهي خالي از يكسويه نگري‌هاي گروهي و جناحي و آلوده به بازي‌ها و تعصبات سياسي به واقعيت‌هاي امروز جامعه در بخش مربوط به زنان و دختران بنگريم، به اين نتيجه خواهيم رسيد كه اگر با شرايط كنوني به پيش برويم قطعاً در دامان زناني كه با چنين فرهنگي بار مي‌آيند مرداني كه توانستند خرمشهر را آزاد كنند تربيت نخواهند شد. مردان بزرگي كه خرمشهر را آزاد كردند، فقط دلير نبودند بلكه با تمام وجود به ارزش‌هاي ديني اعتقاد و ايمان داشتند. حتي شجاعت و دليري و دريادلي آنها نيز از همان اعتقاد و ايمانشان مايه مي‌گرفت و در باورهاي ديني شان ريشه داشت. اين ايمان را آن مردان بزرگ از مادران مؤمنه شان گرفته بودند و اينكه امام خميني مي‌فرمودند از دامن زن است كه مرد به معراج مي‌رود، يعني همين. واقعيت اينست كه ما اكنون در شعار چيزي كم نداريم اما آنچه در ميدان عمل مشاهده مي‌شود، چيز ديگري است. به بالاي 60 درصد ورود دختران به دانشگاه‌ها افتخار مي‌كنيم اما براي آنچه از اين رهگذر بر سر خانواده و تربيت فرزندان اين جامعه خواهد آمد نگران نيستيم! به حضور زنان در مشاغل مختلف مي‌باليم اما به اين فاجعه كه وقتي پدران و مادران در حساس‌ترين سالهاي عمر خود بيشتر اوقات شبانه روزشان را در خارج از خانه و دور از فرزندان مي‌گذرانند، نسل‌هاي آينده اين جامعه از نظر رواني و اعتقادي و عاطفي چه سرنوشتي خواهند داشت فكر نمي‌كنيم! از كنار بي‌بندوباري‌ها و روابط عادي شده دختران و پسران و زنان و مردان و ناهنجاري‌هاي برخاسته از آن بي‌تفاوت عبور مي‌كنيم و به عوارض منفي اين پديده‌ها نمي‌انديشيم. مطمئن باشيم كه با اين روش، نمي‌توانيم در جامعه آينده خود زناني كه بتوانند در دامان خود فرزنداني با ويژگي‌هاي آنان كه خرمشهر را آزاد كردند و آنان كه جان خود را فداي دفاع از ميهن و انقلاب و نظام اسلامي كردند داشته باشيم. سال‌ها گذشت و عده‌اي ما را به دعوا بر سر اين سؤال كه كار فرهنگي مقدم است يا اجراي قانون؟ مشغول نگهداشتند. هركس آمد شعارهاي خوبي داد ولي وقتي بر صندلي قدرت تكيه زد نه تنها آن شعارها را فراموش كرد بلكه از زن‌ها به مثابه ابزاري براي رسيدن به آراء بيشتر استفاده كرد. در رسانه ملي هم از يكطرف فضائل حضرت فاطمه زهرا از زبان تندروترين و سخت گيرترين افراد براي زنان بيان مي‌شود و از طرف ديگر، زناني با لباس‌هاي پرزرق و برق و با هفت قلم آرايش به تبليغ لبنيات و پفك و سس و جوايز بانكي مي‌پردازند! در يك برنامه تا مي‌توانيم ساده زيستي حضرت زهرا را به رخ مي‌كشيم و بلافاصله همان زن‌هاي بزك كرده را به تبليغ لوازم خانگي اشرافي وادار مي‌كنيم! برخوردهاي دوگانه و چندگانه در عرصه‌هاي فرهنگي، اجتماعي و سياسي داستان ديگري است كه بماند... "

در خاتمه اینکه گذشته از وجود تناقض آشکار که میان دو قلم بر دست یادداشت روز و سر مقاله نویس که محور تبیین و تشریح یک مقوله می باشد . از سوی دیگر عریان شدن نقش ابزاری کردن دین در راستای اهداف ترسیم شده ی در رژیم ضد بشری دین فروش است که برجسته و مشخص شده است . زیرا که چنین دینی می بایست ابزار و وسیله ای در دست ولی وقیح و حاکمان رژیم ضد بشری شده باشد . برای اینکه تبدیل به معیار و ارزیابی و سنجش اهداف شان شده است. بطور مثال یاد کردن از فاطمه دختر پیامبر به خاطر الگو کردن حجاب بر تراجباری چادر و تحمیل نمودن حجاب زنان و دختران در دانشگاه ها و ادارات و حتی رسانه های خبر رسانی است . یعنی بزبان ساده تبیین همان شعار چماق رو سری یا تو سری است که اوایل انتقلاب سر داده می شد . زیرا که هدف عنصر در جه ی دو وخانه نشین کردن زنان در رژیم قرون و سطایی مرد سالار زن ستیز بوده است . آنگونه که پس از 32 سال مبارزه با بی حجابی که با طرح های ضربتی سر کوبگرا یانه ی گونا گون اجرا شده است . اکنون اعتراف شده است که دستآورد بیش از 32 ساله ی حکومت فاشیستی دینی غربت بودن فرهنگ فاطمی در ایران است. در صورتی رقیب همتای سر مقاله نویس سر باز جو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود همانگونه که ابتدا نقل قول شد . مدعی است که حضرت فاطمهامروز ديگر مانند آن روزها غريب و تنها نيست . برای اینکه لباس شخصی و ساندیس خوران کلاغ سیاهان که زوری گرد آوری و به دیدار ولی وقیح نا مشروع برده می شوند تا با اینان با زنان در غرب به مبارزه بر خیزند . ادعا شده که نشان داده می شود که اینان به جای حضرت فاطمه كه شبانه با پهلوي شكسته و دل غمزده، كوچه هاي مدينه را می کاوید تا يار همدل و همزبان نيابي برای ياري علي بی یابد . ولی اکنون اینگونه زنان خانه نشین ساندیس خوران جیره و مواجب بگیر حمايت از «ولي وقیح » نا مشروع می کنند . بلی دین و آیین و مذهب و فاطمه و .... در راستای تقویت رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی و لبیک گویی به ولی وقیح نا مشروع می باشد که موقعیت وی به شدت متزلزل شده است .

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900303/13900303_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 3 خرداد ماه سال 1390

غربت فرهنگ فاطمي