روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 26 اردیبهشت ماه سال 1389

نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تير خلاص به استراتژي خاورميانه‌اي آمريكا"

"مخالفت ها ی حاکمان تهران با روند مذاکرات صلح خاورمیانه منجر به بستر ساز ی درگیری جدید در نوار مرزی غزه و لبنان و سوریه میان فلسطینیان و نیروی نظامی اسراییل شده است که موجب کشته و مجروح شدن صد ها تظاهر کنندگان فلسطینی در این اقدام جنایت آمیز شده است"

بدون توجه به سیاست خائنانه و خنجر از پشت زدن به جنبش آزادیبخش ملی فلسطین و تلاش کردن برای انشعاب و عضو گیری در این جنبش حتی طرح های توطئه ی ترور و حذف رهبر آن زنده یاد یاسر عرفات پیگیری نمودن، مهمتر اینکه دشمنی با مذاکرات صلح خاور میانه کردن تا آنجا که همسو با جریان دست راستی های اسراییل زیر پوشش اشک تمساح ریختن برای ملت فلسطین و ادعای دشمنی تا کتیکی با اسراییل کردن این سیاست خا ئنانه ی خنجر از پشت به فلسطین زدن ادامه یافته است . تا جاییکه برای اخلال گری در روند صلح میان فلسطین و اسراییل در دوران نخست وزیری باراک از حزب کارگر مدتی قبل از برگزاری انتخابات اسراییل توطئه ی اقدام عمل انتخاری در سر زمین اشغالی انجام شد که بهترین بهانه به آیریل شارون داده شد تا در راستای انتقام گرفتن بطور مسلحانه در مسجد القصی نماز گزاران فلسطینی را به رگبار به بندند که موجب کشته و مجروح شدن صد ها نماز گزار ان فلسطینی شد و روند مذاکرات صلح تبدیل به دشمنی و کینه ورزی طرفین شد . البته این اقدام تروریستی جنایتکارانه موجب بازنده شدن حزب کار گر و پیروز شدن دستی راستی ها و حزب لیکود و نخست و زیر آیریل شارون شد . همچنین در ادامه از سوی سپاه پاسداران کشتی حامل محموله ی تسلیحات که از جنوب آب های ایران بار گیری شده بود و به مقصد فلسطین در حرکت بود . به خاطر ارائه ی ریپورت آن به موساد مورد توقف کماندهای دریایی اسراییل واقع شد و بهانه ی لازم برای تهاجم نظامی به مکان تشکیلات حکومت خود گردان فلسطین زنده یاد یا سر عرفات از سوی ارتش اسراییل فراهم شد که تا لحظه فوت زنده یاد یاسر عرفات که مجوز سفر برای مداوا به فرانسه به وی داده شد. در محاصره ارتش اسراییل بود . البته بطور همزمان حاکمان تهران در شرف تقویت حماس مقابل فتح و سپس علم کردن جهاد اسلامی فلسطین بودند که در ادامه منتهی به جنگ برادر کشی میان فلسطینیان و جدایی نوار غزه شد . چون هدف بر پایی جنگ 22 روزه از سوی حماس بود که پس از جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان با اسراییل رخ داد تا روزنه ای برای عبور از بحران هسته ای حاکمان تهران به وجود آید . بنا براین بی جهت نیست که سر مقاله نویس کاتولیک تر از پاپ یا دایه ی مهر بانتر از مادر برای ملت فلسطین شده است . ضمن اینکه نماینده و سخنگوی شان نیز شده است . زیرا که پس از تلاش زنجیره ای نا کامی که حاکمان تهران با تحریک و تشویق و ترغیب حماس و حزب الله برای بر پایی جنگی دیگر با اسراییل کرده که موفق نبوده اند . تا اینکه در روند مخالفت کردن با طرح آشتی ملی فلسطینیان و دشمنی با مذاکره صلح خاورمیانه به ویژه که طرح تشکیل کشور مستقل فلسطین از طریق سازمان ملل در توافقنامه آشتی ملی فلسطینیان مطرح شد . ولی حاکمان تهران بطور آشکار مخالفت با طرح آشتی ملی و پیشنهاد طرح کشور مستقل فلسطین از طریق سازمان ملل کرده اند . لذا این مخالفت ها منجر به بستر ساز ی درگیری جدید در نوار مرزی غزه و لبنان و سوریه میان فلسطینیان و نیروی نظامی اسراییل شده است که موجب کشته و مجروح شدن صد ها تظاهر کنندگان فلسطینی در این اقدام جنایت آمیز شده است . بهر حال اکنون سوژه ی لازم برای سر مقاله نویس فراهم شده است تا که از موضع ضد اسراییلی و رهبران کشور های عربی و مخالفت با روند مذاکرات صلح خاور میانه و تأکید شکست و پایان مأمور یت نا کام جرج میچل مأمور پیگیری صلح میان اسراییل و فلسطین از سوی آمریکا کند. صد البته با نماینده و وکیل مدافع و سخنگوی ملت فلسطین و دفاع از انقلاب اسلامی صادره از بیت جماران تهران چنین تحلیل حوزوی – پاسداری ولی وقیح گونه پیرامون سال روز تأسیس اسراییل و در گیری جدیش با فلسطینیان ارائه نموده است :

طي دو روز گذشته، مردم بسياري از كشورهاي عربي به مناسبت روز نكبت، اقدام به تظاهرات ضد صهيونيستي كردند. اين تظاهرات، در كشورهاي اردن، لبنان و مصر بيش از ساير كشورها نمود داشت.روز نكبت، روز تأسيس رژيم صهيونيستي در 25 ارديبهشت سال 1327 است كه اكنون 63 سال از آن مي‌گذرد.. قطعاً همين مقاومت، يكي از عوامل اصلي سقوط ديكتاتور مصر و ناكارآمدي سياست خاورميانه‌اي آمريكا بوده و ناكامي‌هائي كه دولت آمريكا اكنون در خاورميانه عربي از جمله فلسطين با آن مواجه است از نتايج آن مي‌باشد.به فاصله كوتاهي پس از بازگشائي دائمي "گذرگاه رفح" و امضاي توافقنامه "آشتي ملي فلسطيني ها"، اساس ديپلماسي خاورميانه‌اي آمريكا فرو ريخت. جرج ميچل، فرستاده ويژه آمريكا به خاورميانه پس از دو سال تلاش ناكام در مذاكرات سازش، وادار به استعفا شد. شواهد محكمي در اختيار است كه نشان مي‌دهد نه تنها وي مجبور به كناره گيري شده، بلكه سقوط وي نيز نشانگر شكست كامل سياست خاورميانه‌اي آمريكا و شاخص روشني براي اثبات درماندگي روزافزون اوباما و دستيارانش در قبال تحولات پرشتاب منطقه است.عمده‌ترين حادثه‌اي كه استعفاي اجباري جرج ميچل را الزامي نمود، توافقات آشتي ملي فتح و حماس در قاهره بود كه در واقع "تير خلاص استراتژي خاورميانه‌اي آمريكا" محسوب مي‌شود. براي درك روابط علت و معلولي در پرتو اين تحولات، لازم است به اين مسئله توجه خاص داشته باشيم كه "حذف كامل و نابودي مقاومت اسلامي در منطقه" اعم از لبنان و فلسطين و ساير كشورهاي عرب، اساس استراتژي خاورميانه‌اي آمريكا، رژيم صهيونيستي و حتي رژيم‌هاي خائن عرب را تشكيل مي‌دهد.در چارچوب تلاش براي تحقق همين استراتژي بود كه جنگ 33 روزه عليه لبنان و جنگ 22 روزه عليه غزه شكل گرفت ولي هر دو مورد به شكست كامل و خفت بار ارتش صهيونيستي و حاميانش منجر شد. علاوه بر اين، دولت "اسماعيل هنيه" به فاصله اندكي پس از كسب رأي اعتماد از مجلس ملي فلسطين در معرض تحريم همه جانبه حتي از سوي رژيم خائن عرب قرار گرفت. بدين ترتيب "محاصره نظامي غزه" نيز به عنوان يك "اقدام تكميلي" به منظور تسريع در انزواي "دولت مقاومت" عليه مردم غزه شكل گرفت و تشديد گرديد تا بلكه بتواند ساكنان غزه را عليه دولت مقاومت برانگيزد و آنها را وارد "فاز شورش" كند. اما رژيم صهيونيستي، رژيم كمپ ديويدي مصر وساير كشورها در جبهه ارتجاع عرب تحت فشار مشترك آمريكا و اتحاديه اروپا نتوانستند مردم غيرتمند غزه را به زانو در آورند و به كرنش در برابر اشغالگران وادار سازند. بدين ترتيب استعفاي "جرج ميچل" را بايد جزو آثار و تبعات قيام ملت‌هاي منطقه ارزيابي وفهرست نمود. بدون شك بايد شكست‌هاي پي در پي در منطقه براي صهيونيستها و حاميان آنها به حساب "توني بلر" نخست‌وزير بدنام اسبق انگليس و نماينده كميته چهارجانبه نيز واريز گردد. از اين ديدگاه بايد در آينده شاهد سقوط خفت بار "توني بلر" از رياست كميته چهارجانبه نيز باشيم. چرا كه او مسئول مستقيم ارزيابي بدفرجام از اوضاع منطقه بود كه به آمريكا، اروپا و صهيونيستها براي تحقق اين فجايع و ناكاميها، "چراغ سبز" مي‌داد و همه را براي شرارت بيشتر تحريك مي‌كرد و هنوز هم به شرارت سرگرم است، بلكه بتواند وضعيت ناپايدار خود را تثبيت كند. موضوع مهمتر به سرگرداني آمريكا و صهيونيستها باز مي‌گردد كه در پرتو سقوط مبارك و انفعال دربارهاي بي‌افتخار عرب، خود را در انزواي كامل مي‌بينند و انفعال آنها "رسانه اي" شده است. به راستي وضعيت نابسامان امروز صهيونيستها در مقايسه با دوران انعقاد قراردادهاي كمپ ديويد، مادريد، اسلو يا حتي "آناپوليس"، چقدر خفت بار و پرابهام است؟ سقوط جرج ميچل از اين ديدگاه برروي سرنوشت اوباما هم تأثيرگذار خواهد بود و از او چهره‌اي ناتوان و غيركارآمد در قلمرو تأمين منافع صهيونيستها ترسيم خواهد كرد. اوباما اگرچه تحت فشار "لابي صهيونيستي"، طيف وسيعي از عناصر يهودي و وابسته به صهيونيستها را در اطراف خود قرار داد و حتي "جوزف بايدن" معاون رئيس‌جمهور آمريكا خود را "يك صهيونيست دو آتشه" ناميد ولي در ميدان عمل، هيچ يك از اين خوشرقصي‌ها، موثر واقع نشد. آمريكا در سالهاي اخير بيشترين حرف شنوي و همراهي را با صهيونيستها نشان داد ولي اوباما بيشترين بي‌اعتنائي‌ها و رفتارهاي تحقيرآميز و شماتت لفظي را از جانب صهيونيستها شاهد بود و اين دنباله‌روي‌هاي كوركورانه باعث سقوط موقعيت منطقه‌اي آمريكا و بي‌اعتباري واشنگتن و فرستادگانش گرديد. فاصله گرفتن تدريجي ديپلماسي خاورميانه‌اي اروپا از آمريكا، قطعاً يكي از ابعاد ناتواني جرج ميچل را آشكار مي‌سازد. چرا كه ديپلماسي اروپا در قلمرو خاورميانه، به نسبت، فعالتر است و حتي موضوع تشكيل كشور فلسطين را براي خودش حل كرده و به جنايات اسرائيل، كم و بيش واكنش نشان مي‌دهد. طي روزهاي اخير واشنگتن توافقات حماس - فتح را نفي مي‌كرد و حتي به محمود عباس هشدار داد كه عواقب آنرا خواهد ديد ولي اروپا به طور همزمان سعي دارد خلأ ناشي از انفعال آمريكا را به تدريج به نفع خود پر كند، حتي به قيمت انزواي نسبي صهيونيستها. بر اينهمه تحول بنيادي، بايستي برگزاري تظاهرات عظيم ضد صهيونيستي در مصر را نيز افزود كه براي نخستين بار طي سه دهه اخير، فريادهاي تازه‌اي را در فضاي مصر و در حمايت از آرمان فلسطين، در مقياس عظيمي طنين افكن ساخت. حتي اگر هيچ حادثه ديگري رخ نمي‌داد، همين يك مورد را بايد تير خلاص استراتژي خاورميانه‌اي آمريكا تلقي كنيم، كه نه تنها جرج ميچل بلكه هيلاري كلينتون و نتانياهو و طيف وسيعي از مقامات آمريكا و رژيم صهيونيستي جا دارد به خاطر آن استعفا دهند."
در خاتمه اینکه همانگونه که اشاره شد گذشته از اینکه دشمنی کردن حاکمان تهران از بدو تأسیس رژیم ضد بشری حاکمان بر ایران خیانت و خنجر از پشت زدن به جنبش آزادیبخش ملی فلسطین بوده است . زیرا که این اقدام تابع سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز است که از سوی خمینی شیاد زیر چتر صدور انقلاب مطرح شد. البته در ادامه این سیاست تبدیل به دیپلماسی رسمی رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران شده است . چونکه ساختار و ماهیت رژیم ضد بشری نا مشروع به جز پیگیری سیاست سرکوب و خفقان و سانسور داخلی و صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز هر گز امکان بقا نمی توانست داشته باشد . از طرف دیگر درگیری جدید میان اسراییل که در نوار مرزی سوریه و لبنان و نوار غزه در روزه تأسیس خود با فلسطینیان به وجود آمده است . می توان گفت که جزو دستآورد یا پیآمد خطبه ی عید فطر 3 سال پیش رهبر ولی وقیح در تهران است . زیرا که وی آشکارا پیرامون کنفرانس مذاکرات صلح که ابتدا از طریق فرانسه پیشنهاد شد. سپس اروپا و آمریکا با این پیشنهاد موافقت نمودند آنگونه که قرار شد تا که تا پایان سال 2008 میلیادی روند مذاکرات صلح میان اسراییل و فلسطین به سمتی باید سوق داده شود و حرکت کند که منتهی به تشکیل کشور مستقل و دمکراتیک فلسطین در کنار اسراییل شود . ولی زمانیکه ادامه ی این مذاکره قرار شد در کنفرانس صلح آناپولیس در آمریکا دنبال شود . بلافاصله رهبر ولی وقیح وارد صحنه شد و در خطبه ی نماز عید فطر خود ضمن مخالفت و دشمنی کردن علنی با کنفرانس صلح آناپولیس در آمریکا رهبران کشور های عربی را تهدید کرد که اگر چنانچه در این کنفرانس صلح آنا پولیس حضور یابند . موقع باز گشت در کشور های خودشان با اخلال و ناآرامی و تشنج و بی ثباتی و تظاهرات لت های مسلمان مواجه خواهند شد . البته تظاهرات خونینی در خیابان های بحرین طراحی شد که چند روز ادامه یافت . همچنین از سوی حماس و جهاد اسلامی، اسراییل تهدید می شد و راکت هایی نیز پرتاب شد که در ادامه منجر به جنگ 22 روزه شد . محمود عباس هم از سوی اینان متهم به خیانت شد . اسماعیل هنیه رهبر حماس هم به تهران دعوت شد تا سخنران قبل از نماز جمعه ی تهران باشد و اعلام نماید قرارداد آتش بس با اسراییل را رعایت نمی کند و اسراییل را به رسمیت نمی شناید و آشکارا با کنفرانس صلح آناپولیس مخالفت کرد و موضع تند انتقادی علیه ی محمود عباس اتخاذ نمود. برای اینکه گفته شد که سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع آن سوی سیاست سرکوب و خفقان و سانسور داخلی رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران می باشد . زیرا که رژیم ضد بشری نا مشروع بدون پیگیری این دو سیاست موازی قادر به بقای ننگین خود نمی باشد به خصوص اینکه تلاش برای دستیابی سلاح هسته ای می کند که نیاز شدید به بحران آفرینی و جنگ افروزی و بی ثبات و نا امن کردن منطقه دارد.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900226/13900226_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه 26 اردیبهشت ماه سال 1389

تير خلاص به استراتژي خاورميانه‌اي آمريكا