دروغ نامه ی کیهان شنبه 31 اردیبهشت ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " سطرهاي نانوشته يك سخنراني "

چرابر خلاف کرکری و لغز خوانی های مدعی قلم بر دست ،رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی حاکم بر ایران به جز رد پیشنهاد مذاکرات صلح فلسطین از سوی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل تا کنون تنها کشوری می باشد که نسبت به سخنان و پیشنهادات اوباما موضع مخالف داشته است؟

باز هم موضع مشترک قلم زنان یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان با همتای سرمقاله نویس روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی که پیرامون سخنرانی اخیر اوباما رئیس جمهور آمریکا می باشد که بطور همسو وهمگام پیگیری شده است و باز هم بیشتر اثبات می گردد که سرنخ تعیین و ترسیم خط و خطوط مطبوعات در پشت پرده است که طراحی می شود .سپس به قلم زنان مطبوعات وابسته به ولی وقیح دیکته می شود تا بابسط وتعمیم دادنش آن را بیان و تحلیل نمایند . برای همین است که اکنون طلبه و هم لهجه ی یادداشت روز نویس پاسدار سرباز جو حسین شریعتمداری وارد صحنه شده و ادعا کرده است که 24 ساعت پس از سخنان اوباما رئیس جمهور آمریکا نگذشته است که صدها تحلیل های انتقادی علیه ی این سخنرانی ارائه شده است . البته بدون آنکه به یک مورد از تحلیل ها با منبع و مأخذ اشاره ای شود آنگاه از موضع انتقاد حوزوی و پاسداری لیست انتقادات به سخنرانی اوباما رئیس جمهور آمریکا ردیف نموده و از آن بطور تلویحی سخن یاد کرده است تا که در ادامه بتواند نتیجه گیری کند که چون اوباما از شتاب تغییر و تحولات منطقه عقب مانده است . زیرا که یکی یکی مهره های دست نشانده هایش در منطقه را از دست می دهد و مهره ی جانشین هم برای شان ندارد . زیرا که تازه متوجه شده است که نقش و قدرت اخوان المسلمین و حزب الله لبنان چه میزان است و سمت و سوی قدرت و سازماندهی شان در منطقه چگونه می باشد . چونکه مدعی شده است جهت قیام های ضد دیکتا توری منطقه به نفع گرایشان اسلامی شکل می گیرد . زیراکه الگوی شان حاکمان تهران و انقلاب اسلامی خمینی شیاد می باشد . برای همین ادعا کرده است که اوباما در سخنرانی خود نامی از اسلام نبرده است .بنا بر این چون اوباما نامی از اسلام نبرده است . پس قلم بر دست یادداشت روز نویس هم لهجه سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری با سانسور و جراحی سخنان اوباما در مورد ایران وتبدیل به شیر بی یال و کوپال کردن سخنان اخیر اوباما رئیس جمهور آمریکا آنگونه قلم زنی کرده است که گویا این سخنرانی اوباما بطور دربست ناشی از شکست آمریکا در منطقه بوده است . در عوض از موضع ضد آمریکایی و بيهوده گويي مطول سخنان اوباما مدعی شده است که این چنین این قیام های ضد دیکتاتوری منطقه به نفع جریانات اسلامی حامی رژیم ضد بشری کودتایی و نا مشروع به پیش برده شده است :

"منطقه خاورميانه اكنون وارد دوران گذاري شده است كه آمريكايي ها بيم دارند از اين فرايند گذار جا بمانند. اين بيم را در سطر سطر سخنان اوباما مي توان ديد. سوال هاي اصلي كه اوباما از آنها فرار كرده اينهاست: نتيجه اين فرايند گذار يا به عبارت ديگر آينده منطقه خاورميانه چگونه خواهد بود؟ منطقه در حال فاصله گرفتن از وضع كنوني خود است، يعني فاصله گرفتن از وضعي كه آمريكايي ها پس از دهه ها تلاش سعي كرده بودند بيشترين انطباق را با امنيت ملي و منافع حياتي آنها داشته باشد. سوال ديگر اين است كه نيروهاي مولد تغيير در منطقه چه نيروهايي هستند، تا چه حد در راستاي منافع آمريكا عمل مي كنند و واشينگتن چقدر بر آنها نفوذ دارد؟ اين سوال از سوال اول هم خطرناك تر است و به همين دليل آقاي اوباما ترجيح داده به طور كامل از كنار آن بگذرد. اين واقعيت مهيب هر لحظه در حال پر رنگ تر شدن است كه آمريكا نه با نيروهاي سازمان يافته و نه با نيروهاي خودانگيخته فعال در انقلاب هاي منطقه هيچ رابطه سيستماتيك و عميقي نداشته و تازه اين اواخر است كه تلاش مي كند مثلا دركي اجمالي از ماهيت پديده اي به نام اخوان المسلمين درغرب جهان اسلام به دست بياورد يا بفهمد كه توان عملياتي حزب الله لبنان در خارج از مرزهاي اين كشور چقدر است. گروه هاي مبارز يافته منطقه كه اكنون به دليل برخورداري از نيروهاي آموزش ديده و سازمان يافته، نقش اصلي را در شكل دهي به تحولات ايفا مي كنند دشمنان تاريخي آمريكا محسوب مي شوند و دولت اين كشور تا همين 7 ماه پيش در كنار ديكتاتورهاي منطقه هر چه در توان داشته براي سركوب آنها انجام داده است. حال كه اين نيروها كار را به دست گرفته اند آيا منطقي است كه كسي احتمال بدهد حتي ذره اي در جهت منافع آمريكا گام برخواهند داشت؟ همين ديروز اخوان المسلمين مصر پيشنهاد كرد آينده منطقه سوريه در مذاكراتي استراتژيك ميان ايران، تركيه و مصر تعيين شود انگار نه انگار كه چيزي به نام آمريكا اساسا وجود دارد. آمريكا از روزي كه قيام هاي منطقه شروع شد تلاش كرده با اين گروه ها ارتباط بگيرد. حتي در روزهاي اوج تحولات درون شوراي امنيت ملي آمريكا هم خانه تكاني مهم اما بي سر و صدايي در همين جهت صورت گرفت و استيون سيمون كه در محافل واشينگتن معروف به طرفداري از مذاكره با حزب الله است (آمريكايي ها در تازه ترين برآورد امنيتي خود نوشته اند كه حزب الله را قدرتمندترين گروه غيردولتي جهان مي دانند كه نيرو و توان آن بارها از القاعده هم بيشتر است) به عنوان مدير بخش خاورميانه شوراي امنيت ملي منصوب شد. با اين وجود، تاريخ ظلم هاي مكرر آمريكا به مردم منطقه هرگز اجازه نداده و نخواهد داد كه گروه هاي مبارز سازمان يافته در منطقه حتي اندكي به سمت مذاكره با آمريكا متمايل شوند چرا كه تجربه ثابت كرده آمريكا در تمام اين سال ها حتي يك بار صادقانه به دفاع از حقوق مردم منطقه برنخاسته است.اگر قيام هاي انقلابي منطقه فقط يك پيام داشته باشد آن پيام اين است كه منافع و ارزش هاي مورد قبول مردم منطقه با آنچه آمريكايي ها به زور لشگركشي، تبليغات و حمايت از ديكتاتورها بنا داشتند به خاورميانه تحميل كنند اساسا مغاير است. مردم منطقه به پا نخاستند مگر به اين دليل كه احساس مي كردند آنچه بر آنها مي گذرد و زندگي و روزگاري كه برايشان ساخته شده جز ننگ و تحقير چيز ديگري نيست لذا بايد از بيخ و بن دگرگون شود. آقاي اوباما به روي مبارك نياورده اما چه كسي مي تواند انكار كند كه مهم ترين مقصر تحقيري كه مردم منطقه در دهه هاي متمادي تحمل كرده اند آمريكا بوده است. مثلا اوباما كه زماني اميدوار بود بتواند مشكلات آمريكا و جهان اسلام را كلا حل و ايران را در ميان امت اسلامي منزوي كند، اكنون يكي ازمنفورترين چهره هاي جهان نزد اهالي خاورميانه است. او در سخنراني اش هيچ نامي از اسلام كه بدون شك نيرومندترين عنصر محرك انقلاب ها بوده نمي آورد جز يك جا و آن هم وقتي كه به كشته شدن بن لادن اشاره مي كند و طبعا نگران است كه مبادا كسي درخاورميانه سوداي انتقام گيري در سر داشته باشد.فراتر از اين، ادبيات معامله با ديكتاتورها در سخنان اوباما موج مي زند. او در سراسر اين نطق طولاني درباره عربستان حتي يك كلمه نمي گويد مبادا خاطر مبارك صاحبان چاه هاي نفت و دلارهاي كلاني كه هر ساله به جيب كمپاني هاي اسلحه سازي آمريكايي مي رود رنجيده شود، درباره اردن هم هيچ حرفي نمي زند .در مورد يمن بسيار با احتياط و محترمانه از علي عبدالله صالح مي خواهد كه بيشتر از اين آبروريزي به بار نياورد و طرح شوراي همكاري را كه با صحنه گرداني آمريكا نوشته شده بپذيرد و نهايتا در مورد ليبي هم مي گويد قذافي بايد برود اما نمي گويد چگونه و به اين سوال پاسخ نمي دهد كه جنگنده هاي ناتو چرا هيچ علاقه اي به بمباران محل زندگي قذافي از خود نشان نمي دهند و اينكه مذاكرات پس پرده با قذافي در چه مرحله اي است و ...بيهوده گويي مطول، كار آساني نيست اما ظاهرا باراك اوباما در آن تخصص دارد"

در خاتمه اینکه چرابر خلاف کرکری و لغز خوانی های مدعی قلم بر دست ،رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی حاکم بر ایران به جز رد پیشنهاد مذاکرات صلح فلسطین از سوی بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل تا کنون تنها کشوری می باشد که نسبت به سخنان و پیشنهادات اوباما موضع مخالف داشته است؟ زیرا که هم اوباما به قیام مردم معترض و هم به فضای خفقان و سرکوب در ایران اشاره کرده است . هم اینکه پیشنهادات مذاکرات صلح فلسطین اسراییل و تشکیل کشور فلسطین در کنار اسراییل داده است که برای حاکمان تهران زهر کشنده ی بدون پاد زهر می باشد . برای همین طلبه مدعی با شگرد هدف تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن درر استای منحرف کردن اذهان عمومی قلم فرسایی کرده است تا که از بررسی و تحلیل وقایع مهم داخل کشور از جمله بر جسته شدن شکاف عمیق همراه اختلاف میان ولی وقیح و رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژادو یارانش به گریزد که متهم به جریان انحرافی شده اند . ناگفته نماند که اینگونه اتهام زدن جزو تجربه ی 32 ساله ومشتقات اتهامات منافقین و منافقین جدید و فتنه گر ان می باشد که شامل حال مخالفین بر انداز چون سازمان مجاهدین خلق و منتقدان داخلی همچون حزب مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و کروبی و موسوی و خاتمی می شود که اکنون ترکش اینگونه قرینه سازی های اتهاماتی به درون دولت به اتهام جریان انحرافی اصابت کرده است . در صورتی که مدعی اصول گرا و ساده زیست و عاشق خدمت و نه شیفته بقدرت می باشد که تا عزل و نصب آخوند طوطی صفت وزیر بد نام اطلاعات حیدر مصلحی مورد پشتیبانی رهبر ولی وقیح و و حمایت پاسداران کودتا گر بوده اس. بلی برای پاک کردن صورت مسأله و دورزدن مسائل و بحران و رقابت و شکاف و اختلافات رشد یابنده ی داخل نیاز به دست آویز برون مرزی می باشد. برای همین سخنران اوباما دستآویز شده است .

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900231/2.htm#other202

دروغ نامه ی کیهان شنبه 31 اردیبهشت ماه سال 1390

سطرهاي نانوشته يك سخنراني (يادداشت روز)