گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 27 ار دیببهشت 90
گفت : داستان شده مثل آن یارو که زد صدا
گارسون خواست تا با انتقاد به وی دهد ندا
گوید این سوسک چه می کنددر داخل سوپ؟
گارسون گفت مگر چقدر می خوره ای توپ ِتوپ؟
گفت: حالا كه آب ها از آسياب افتاده و فتنه گران دست از پا درازتر به گوشه اي خزيده اند، گروهك هاي ضدانقلاب حامي فتنه بدجوري پته يكديگر را روي آب مي ريزند.
گفتم: از قديم و نديم گفته اند سلماني ها وقتي بيكار مي شوند سر همديگر را مي تراشند!
گفت: يكي از مدعيان فراري اصلاحات در شبكه فيس بوك اعتراف كرده است كه از اول مي دانستيم برخي از متحدان جبهه اصلاحات مثل كيان تاجبخش و رامين جهانبگلو، محسن مخملباف با مراكز اطلاعاتي آمريكا و انگليس و اسرائيل مرتبط هستند.
گفتم: پس چرا در جريان فتنه، آنهمه از ميهن دوستي اين عوامل بيگانه دم مي زدند؟!
گفت: چه عرض كنم؟! همين مدعي اصلاحات نوشته است تصور مي كرديم كه حضور آنها در جبهه اصلاحات نمي تواند تأثير زيادي داشته باشد!!
گفتم: يارو گارسون را صدا كرد و گفت؛ ببين! يك سوسك توي اين ظرف سوپ است. و گارسون با بي خيالي گفت؛ اي آقا! مگر يك سوسك چقدر سوپ مي تواند بخورد كه اينقدر عصباني شده ايد؟!
گفت : سرباز جو همچون اسب عصاری
یا دوندگی هرروز اسب بسته به گاری
یا مثل سر تراشیدن سلمانی ها بدلیل بیکاری
دوباره گفته سر بازجوی چرندیات ِ تکراری
گفتم : باز چگونه سربازجو با شیوه رد گیری؟
علیه ی این و آن کرده است معرکه گیری
گفت : مثل همیشه با گریز وپاچه گیری و تعقیب
پرونده سازی کرده است علیه ی رقیب
نشئه شده پا ی منقل رفته است به خواب
دیده است که چگونه آب ها افتاده در آسیاب
رقیب مغلوب در گوشه ای و کناری خزیده
به تحلیل و انتقاد پرداخته در حال لمیده
تا بهانه فراهم کند برای سربازجوی دریده
باز گو کند گفته های فتنه گران نا شنیده
آنگاه متهم شان کند به جاسوسی وخیانت
همکاری با دشمن بیگانه می کنندباجنایت
گفتم : چرا رژیم ضد بشری رسیده به آخر؟
نیازمند شده به به عرعر هر خر و کره خر
مگر وجود ندارد عنصری دیگر جز این منفور؟
سربازجوی پلید مثل رهبر لمیده پای و افور
تابا تاکتیک دو گام به پس یک گام به پیش
به سوی رقیب مغلوب ، داده شود کیش
چون اینگونه که سربازجو می کند خود زنی
فقط به خود و رژیم و رهبر می زند تو دهنی
گفت : داستان شده مثل آن یارو که زد صدا
گارسون خواست تا با انتقاد به وی دهد ندا
گوید این سوسک چه می کنددر داخل سوپ؟
گارسون گفت مگر چقدر می خوره ای توپ ِتوپ؟