روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 28 اردیبهشت ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " الازهر، در آرزوي تولدي دوباره"
"چگونه است در ایران و حاکمیت آخوندیسم و پاسداریسم حتی سخنی پیرامون حوزه ی علمیه ی قم و سایر مراکز علمی حوزوی گفته که نمی شود هیچ ، بلکه هر چه هر چه بیشتر اینان به دولت وابسته می شوند. طوریکه تبدیل به مهره های حکومتی و جیره خواران و ثنا گویان ولی وقیح شده اند که مراجع مخالف اصلاً قبولش ندارند"
سرمقاله نویس بدون توجه به موضع گیری های خصمانه که همراه با اتهام و حقارت و تهدید موضع گیری ها علیه ی رئیس دانشگاه الازهر مصر در مطبوعات و خطابه های امام جمعه های حکومتی بازتا ب داده می شد چونکه همخوانی با مواضع با نظر ولایت وقیح نداشت . ولی اکنون وی مدافع و مبلغ پر جوش و خروش استقلال و اصلاحات بنیادی در الازهر شده و خبرش را با آب وتاب فراهم بازتاب داده است و از اینکه اتحادیه علمای آزاده الازهر تصمیم به مستقل شدن از دولت مصر گرفته اند عجیب خوشحال شده است آنگونه که برای شان کف زده و سوت کشیده و هورا کشیده یا به سبک خودش تکبیر با چاشنی مرگ بر آمریکا و اسراییل و ارتجاع عرب گفته است. اما گذشته از اینکه در رژیم ضد بشری قرون وسطایی عوامفریب دین فروش که واژه ی اصلاحات حتی در زمینه ی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی همچون بیماری مزمن خطر ناک لا علاج می باشد . تا چه رسد به اینکه در مورد دین ابزار قدرت و ثروت و سرکوب شده کار برد داشته باشد . اما اکنون سئوال است که چگونه است در ایران و حاکمیت آخوندیسم و پاسداریسم حتی سخنی پیرامون حوزه ی علمیه ی قم و سایر مراکز علمی حوزوی گفته که نمی شود هیچ ، بلکه هر چه هر چه بیشتر اینان به دولت وابسته می شوند. طوریکه تبدیل به مهره های حکومتی و جیره خواران و ثنا گویان ولی وقیح شده اند که مراجع مخالف اصلاً قبولش بهمین دلیل یک ریز مورد تهدید و اتهامات دست ساز حکومتی و پاسداران کودتایی قرار می گیرند . تا جایی که طلبه های مزدور در کنار بسیجیان و لباس شخصی های دژخیم و ساندیس خوران زیر نظر مجتبی خامنه ای و طلبه حسین طائب در قم تجمع اعتراضی و تهدید آمیز با هتاکی وفحاشی وحتی پرتاب مواد آتش زا بدرون جلوی بیت و دفتر شان در قم داشتند . آنچنان که گاو صندوق دفتر منتظری را شکستند و اسناد ومدرکش را بردند . البته قبلاً این اقدام کنندگان وابسه به مراکز سرکوبگر ان خاص سخنرانی نوه ی خمینی شیاد در سال مرگش در جماران را با فریاد مرگ بر منافق برهم زده بودند . زیرا که تلاش می شود رقبا و صدای معترضان و مخالفان ولی وقیح و جانشین شدن فرزندش مجتبی خاتمی این چنین از صحنه حذف و یا مجبور به سکوت و خود سانسوری شوند. بهر حال استقبال کردن سر مقاله نویس از صدور بیانیه ی 7 ماده ای اتحادیه علمای الازهر مصر در راستای اهداف خاصی می باشد که بخشی از آن را چنین تنظیم و ترسیم و تشریح کرده است :
"تصادفي نبود كه "طنطاوي" را تعمداً در فضائي قراردادند كه با رئيس جنايتكار رژيم صهيونيستي، دست بدهد و به او لبخند بزند. اين اقدام خائنانه براي از بينبردن قبح همكاري با صهيونيستها صورت گرفت و صدالبته اگر طنطاوي براي حقوق پايان ماه خود و براي حفظ جايگاه خود نيازي به اطاعت از رژيم منفور مبارك نداشت، مرتكب اين خيانت آشكار نميشد. البته شايد كساني بگويند اين پديده، ريشه در نفسانيات و بيارادگي طنطاوي دارد وگرنه در عين بهرهوري از چنين جايگاهي ميتوانست با "شيمون پرز" رئيس رژيم صهيونيستي ديدار نكند. اگرچه اساس اين استدلال صحيح است ولي استقلال مالي حوزهها و مراجع شيعه، يكي از جديترين اركان و دلايل بنيادي براي حفظ استقلال راي و استقلال عمل روحانيت و زعامت شيعه محسوب ميشود و آنها در طول تاريخ عموماً تلاش كردهاند از گرايش به دنبالهروي از دولتها و تبديلشدن به "وعاظ السلاطين" بپرهيزند. قيام پرشكوه ملت مصر، فرصتي طلائي براي احياي نقش و جايگاه مورد انتظار از "الازهر" را به وجود آورده است. طبعاً از چنين ديدگاهي بايد از تصميم و اراده "اتحاديه علماي آزاده الازهر" استقبال نمود و آنرا به فال نيك گرفت. اين، شروع خوبي براي الازهر محسوب ميشود كه پرچمداران نهضت استقلال الازهر براي حفظ و تضمين بقاي روحيه استقلالطلبي الازهر، به فكر چارهجوئي افتادهاند. در طول ماههاي اخير، به موازات اقدامات مردمي و ارائه پيشنهادات فرهيختگان و انديشمندان مصري براي بهبود چهره حكومت در مصر وايجاد مقبوليت مردمي براي آن، راهكارهاي روشني هم براي پاياندادن به وضعيت اسفبار كنوني الازهر و احياي اعتبار از دست رفتهاش مطرح نمودهاند كه اساس آن بر نفي دولتيبودن الازهر و كسب استقلال آن استوار است"
در خاتمه اینکه سر مقاله نویس بدون آنکه توضیح دهد که چرا پیشنهاد استقلال و اصلاحات مشابه در دانشگاه الازهر مصر را به حوزه ی علمیه ی قم و آخوندهای حکومتی نماز جماعات در ایران توصیه نمی کند . اما از سوی دیگرلو داده است که جذابیت استقلال و اصلاحات اتحادیه علمای دانشگاه الازهر مصر برای وی نه در زمره ی دینی می باشد ، بلکه در بستر سیاسی و ابزاری کردن دین و تبدیل به هسو شدن با حاکمان تهران و اهرم تبلیغات سیاسی شدن در راستای مبارزه با اسراییل و دشمنی با روند مذاکرات صلح با اسراییل است . زیرا که سران رژیم ضد بشری کودتایی دشمن هر گونه روند مذاکرات صلح در خاور میانه می باشند . برای اینکه بقای ننگین اشان بستگی به سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه وناامن و بی ثبات کردنش دارد که زیر پوشش تاکتیک دین ابزار قدرت و وسیله ی انباشت ثروت و اهرم سرکوب و خفقان و سانسور در ایران و بحران آفرینی و جنگ افروزی و بی ثبات و متشنج ونا آرام کردن منطقه دنبال می شود.
هوشنک بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900228/13900228_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 28 اردیبهشت ماه سال 1389
سرمقاله" الازهر، در آرزوي تولدي دوباره