دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 20 اردیبهشت ماه سال 1390

نقد و بررسی : ر(يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " وي اين ديوار يادگاري ننويسيد ! "

"آیا چنین رژیم ضد بشر با این کارنامه ی بس سیاه وننگین وخونین و تناقض آمیزمی تواند دوستدار حماس و دلسوز مردم فلسطین باشد. به ویژه اینکه منفور و بد نام ترین عنصر سربازجو وشکنجه گر پاسدار گماشته حسین شریعتمداری از موضع ضد اسراییلی و دشمنی بامحمود عباس و پروسه ی صلح با اسراییل تیغ کشی علیه ی حماس کرده است که چرا با فتح توافق نامه آشتی ملی امضاء کرده و از تشکیل کشور فلسطین و صلح سخن گفته است؟"

در راستای سیاست 32 ساله ی خنجر از پشت به جنبش آزادیبخش ملی فلسطین زدن و تلاش پیگیر نفوذ و توطئه و خیانت اختلاف و انشعاب درون این جنبش کردن ، حتی طرح های ترور علیه ی زنده یاد یاسر عرفات اجرا کردن که زیر چتر تاکتیکی دایه مهربان تر از مادر برای ملت فلسطین دنبال شده است تا جاییکه همسو با جریانات دست راستی اسراییل و دشمنی با روند مذاکرات صلح در دوران زنده یاد یا سر عرفات طرح اقدامات تروریستی از طریق عوامل نفوذی در اسراییل اجرا شد تا که نه روند مذاکره صلح در دوران نخست وزیری حزب کارگر اخلال ایجاد شد و بر هم خورد ، بلکه فرجه برای آیریل شارون مساعد شد تا به نماز گزاران مسجد القصی شبیخون بزند و با تهاجم گشودن آتش موجب کشته شدن صد ها نفر از نماز گزاران فلسطینی شد که در نهایت موجب نخست و زیر شدن آریل شارون شد . سپس با ارسال کشتی محموله و تسلیحات نظامی از سوی پاسداران برای فلسطین که با لورفتن و توقیف آن از سوی کماندوهای اسراییل بهانه ی لازم برای تهاجم نظامی به سر زمین فلسطین و محاصره مقر زنده یاد عرفات فراهم شد و به جای پیگیری مذاکرات صلح فضای جنگ و دشمنی میان دو طرف جایگزین شد . خلاصه این وضعیت ادامه یافت تا موجب مرگ زنده یاد عرفات و قدرت گیری حماس شد . سپس با حمایت مالی و سیاسی که حاکمان تهران از حماس کردند. توطئه ی مقدمه جنگ داخلی و برادر کشی میان الفتح و حماس را به وجود آوردند که منتهی به جدا سازی نوار غزه شد. سپس پاسداران و ولی وقیح توانستند با به وجود آوردن جهاد اسلامی فلسطین طرح موازی جهاد اسلامی و حماس با ترغیب و تشویق کردن شان به پرتاب راکت بدرون خاک اسراییل بستر ساز جنگ 22 روزه با اسراییل شدند . اما اکنون که دستان جنایتکارانه اختلاف افکنانه ی حاکمان تهران میان فتح و حماس رو شده است و اهداف توطئه آمیز شان از این اختلاف افکنی فاش شده است . طوریکه موجب امضای توافقنامه آشتی ملی میان فتح و حماس شده است . اما از طرف دیگر بر خلاف ادا و اطواری های ظاهری سران و مسئولان رژیم ضد بشری که ابتدا از این توافق نامه ی آشتی ملی کردند ولی در عمل نه خوشحال که بس ناراحت می باشند . بنابراین سر باز جو پاسدار حسین شریعتمداری پرونده و سناریو سازی مأموریت یافته تا وارد صحنه ی پرونده سازی شود . آنگونه که در این توافقنامه ی آشتی ملی حماس و فتح ین حلقه ی مفقوده کشف کرده و پیرامونش اینگونه تحلیل از موضع باز جویی و سناریو سازی متهم و محکوم کردن داده است :

"اما در اين ميان «حلقه مفقوده» و «نكته ناگفته»اي وجود دارد كه با توجه به آن، مي توان و بايد گفت اين توافقنامه چيدمان بازسازي شده اي از معاهده ننگين «كمپ ديويد» و ترجمان بزك شده اي از پيمان «اسلو» است. چرا...؟!1- توافق بين دو گروه اصلي فلسطين با دو ديدگاه و استراتژي متضاد نسبت به آينده فلسطين امضاء شده است و هر دو گروه فتح و حماس در سند توافقنامه بر استراتژي اعلام شده خود تاكيد ورزيده اند. اين در حالي است كه فتح و حماس از 4 سال قبل به علت- و فقط به علت- تفاوت نزديك به تضاد ديدگاه ها و استراتژي هاي خود در مبارزه با اسرائيل از يكديگر جدا شده بودند و اين جدايي علاوه بر چالش هاي گسترده سياسي، با درگيري هاي نظامي فراواني نيز همراه بوده است.گروه فتح به رهبري تحميلي و غيرقانوني محمود عباس- ابو مازن- نه فقط بر جعلي بودن رژيم اشغالگر قدس و ضرورت حذف آن از جغرافياي سياسي منطقه اصراري نداشت بلكه تشكيل يك دولت فلسطيني در بخشي از سرزمين هاي اشغالي بعد از جنگ 6 روزه ژوئن 1967 را، صرفا از طريق مذاكره دنبال مي كرد و هرگونه برخورد نظامي با رژيم صهيونيستي را از استراتژي مبارزاتي خود كنار گذاشته بود. گفتني است كه ابومازن- محمود عباس- يك بهايي ايراني تبار و از نوادگان عباس افندي است كه خانواده وي چند دهه قبل- در دوران ناصرالدين شاه قاجار- و در پي شكست فتنه بابي ها به «حيفا» در فلسطين كوچ كرده بودند. مقامات اسرائيلي محمود عباس را به چشم يك دوست نگريسته و مي نگرند. دوستي كه به گفته زئيف شف- ژنرال بازنشسته ارتش صهيونيستي و يكي از استراتژيست هاي اسرائيلي- سرلشگر وفاداري است و تنها عيب او، آن است كه «لشگر» ندارد"

سربازجو پاسدار شکنجه بدون آنکه بگوید در برخی از اصول قانون اساسی رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی چه آمده است ؟یا اینکه توضیح دهد این اصول و ماده ها و بند های قانون اساسی چرا بطور وارونه عمل شده است؟ مهمتر اینکه چرا در این رژیم ضد بشری قرون وسطایی غیر متعارف اصلاً قانون ارزش و اعتباری ندارد . زیرا که یک رهبر ولی وقیح همکاره دارد که به هیچ مرجع و مقامی پاسخگوی نمی باشد و هر زمان که احساس کند یا دستور و پیامی به وی دیکته کنند وارد صحنه شده و نامه یا فرمان یا فتوای حکومتی صادر می کند . کما اینکه همین تازگی ها با مخالفت کردن اقدام عزل وزیر بد نام اطلاعات از سوی رئیس جمهور که طبق قانون جزو حق وی می باشد. ولی در جا از سوی رهبر لوطی جماران خامنه ای وزیر عزل شده ابقاء شد که منجر به بر جسته شدن شکاف اختلاف میان ولی وقیح نا مشروع با پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور دکوری و کمدی شده است . اما پاسدار سر بازجو حسین شریعتمداری با شیوه ی پاک کردن صورت مسأله و سیاست صدور تروریسم و بحران و ار تجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه به ویژه ی سیاست دشمنی کردن با توافق نامه ی آشتی میان حماس و فتح وروند مذاکرات صلح میان فلسطین و اسراییل که مکمل شعار تا کتیکی اسراییل نابود باید گردد می باشد .نماینده و سخنگوی حماس شده است و از انتفاضه و ماده های اساسنامه ی حماس گفته که در راستای اهداف خاص حاکمان تهران می باشد . بلی این چنین با شیوه ی گزینه بر داری بازجویی و تنظیم کیغر خواست بر ای متهم کردن ابو عباس و حماس یاد و بررسی نموده است :

"اما جنبش حماس- حركت مقاومت اسلامي فلسطين- يك جنبش سياسي- نظامي است كه در سال 1987 از سوي شيخ احمد ياسين، عبدالعزيز رنتيسي و محمد طاها و در جريان انتفاضه اول فلسطين تشكيل شده كه «نابودي اسرائيل» و «محو كامل رژيم صهيونيستي» را به عنوان يك خط استراتژيك غيرقابل تغيير در اساسنامه خود دارد و تاكنون بر همين اساس حركت كرده است.در ماده نهم از فصل دوم اساسنامه حماس آمده است؛ «پايين كشيدن پرچم باطل، سيطره بر آن و بيرون راندنش، جهت برقراري حاكميت حق و بازستاندن سرزمين هاي غصب و اشغال شده و پخش اذان از سر گلدسته هاي مساجد به منظور اعلام تأسيس دولت اسلامي به منظور بازگشت مردم (آواره) به ديار و كاشانه خود و بازگرداندن همه چيز به جاي صحيح خود، هدف ماست و خداوند متعال تنها يار و ياور حقيقي استو در ماده يازدهم تأكيد شده است؛ «جنبش مقاومت اسلامي عقيده دارد كه سرزمين فلسطين تا روز قيامت موقوفه اسلامي است و به همه نسل هاي مسلمانان تعلق دارد و چشم پوشي از آن يا بخشي از آن به هيچ وجه مجاز نيستدر ماده سيزدهم همين ميثاق نامه- اساسنامه- درباره طرح ها و راه حل هاي احتمالي آمده است؛ «طرح ها و آنچه راه حل هاي مسالمت آميز و سمينارهاي بين المللي براي حل و فصل قضيه فلسطين ناميده مي شود، با عقيده جنبش مقاومت اسلامي در تضاد است، زيرا چشم پوشي از جزئي از فلسطين به معناي چشم پوشي از بخشي از دين استاز اين روي، امضاي توافقنامه آشتي ميان دو گروه ياد شده، چنانچه هر يك از آنها بر حفظ ديدگاه و استراتژي خاص خود اصرار و تأكيد داشته باشند، به يك شوخي شبيه بوده و ناممكن است.اكنون به بخش ديگري از اظهارات محمود عباس بعد از امضاي سند توافقنامه آشتي با حماس توجه كنيد. او مي گويد «اما امروز- يعني بعد از امضاي توافقنامه- مقامات اسرائيلي با زبان ديگري حرف مي زنند و مي گويند؛ ابومازن بايد ميان ما و حماس يكي را انتخاب كند و ما تاكيد مي كنيم كه با حماس برادر هستيم. بنابراين حماس بخشي از ملت فلسطين است و شما اسرائيلي ها طرف مذاكره كننده ما هستيد» توجه مي كنيد كه ابومازن از مشاركت با حماس در مذاكرات به قول خودش صلح- سازش- با اسرائيل سخن مي گويد، يعني مي كوشد آرزوي ديرينه و بر زمين مانده اسرائيل را برآورده كند و حماس را به شكارگاه رژيم صهيونيستي بكشاند! و در ادامه مي گويد «نتانياهو بايد ميان شهرك سازي و صلح يكي را انتخاب كند»!استراتژي اعلام شده حماس نابودي رژيم صهيونيستي و محو كامل آن از نقشه جغرافياي سياسي منطقه بوده و هست ولي متحد جديد حماس سعي دارد اين آرمان بلند را با توقف شهرك سازي مبادله كند!! يعني «ياقوت» فراتر از قيمت را با «خرمهره» بي قيمت. اين معامله - بخوانيد نامعادله- كه ديگر نيازي به مذاكره ندارد! دارد؟!تا اينجا روند توافقنامه آشتي نه فقط به نفع اسرائيل است بلكه هديه بزرگي براي رژيم صهيونيستي است كه از طريق معاهده كمپ ديويد و پيمان «اسلو» نيز خواب آن را هم نمي ديد- اما، از سوي ديگر خالد مشعل، رئيس دفتر سياسي حماس نيز در همان كنفرانس خبري اگرچه از پايداري و اعتقاد تشكيلات متبوع خود بر اصول از قبل اعلام شده تاكيد مي ورزد ولي به عنوان نماينده حماس در امضاي توافقنامه آشتي، سخناني بر زبان مي آورد كه نگران كننده است و از افتادن حماس در ميدان بازي مشترك آمريكا، اسرائيل و سران خودفروخته عرب با نمايندگي ابومازن حكايت مي كند. مشعل ضمن ابراز خرسندي از آشتي و اتحاد با فتح و پر شدن شكاف فيمابين دو گروه اصلي فلسطيني، مي گويد؛ «ما از مادريد تاكنون، 20 سال است كه براي دستيابي به صلح هزينه مي دهيم، اما به خاطر اينكه اسرائيل همه طرح ها را رد مي كند و ادعا مي كند كه خواهان صلح است، به نتيجه نمي رسيم، و همه اينها ايجاب مي كند كه مصر و اتحاديه عرب و همه سازمان ها يك استراتژي جديد را براي مجبور كردن اسرائيل جهت اعتراف به حقوق ما در پيش گيرند»!اظهارات خالد مشعل به وضوح از تغيير استراتژي حماس در برخورد با رژيم اشغالگر قدس و عبور از اساسنامه اين جنبش اسلامي- انقلابي حكايت مي كند. زيرا مطابق اساسنامه حماس كه همواره نيز به آن پايبند بوده است، «سرزمين فلسطين تا روز قيامت موقوفه اسلامي است و... چشم پوشي از آن يا بخشي از آن به هيچ وجه مجاز نيستتشكيل دولت مستقل فلسطين! يعني به رسميت شناختن رژيم اشغالگر قدس و تن دادن به ذلت سازش با قاتلان زن و مرد و كودك مظلوم فلسطيني.تا اينجا معلوم مي شود كه در توافقنامه آشتي فتح و حماس كلاه گشادي بر سر حماس رفته است و ابومازن نه فقط از مواضع سازشكارانه فتح كمترين تنازلي نداشته است، بلكه جنبش حماس را از مواضع انقلابي و اسلامي قبلي پايين كشيده و به نفع اسرائيل با خود همراه كرده است.محمد غزال» نماينده سياسي حماس در مصاحبه اي گفت «اساسنامه حماس قرآن نيست كه قابل تغيير نباشد. ما از واقعيات سخن مي گوييم و واقعيات نيز در حال تغيير است». 5- با توجه به آنچه گذشت كه فقط اشاره اي گذرا به ماجرا بود، ترديدي باقي نمي ماند كه توافقنامه آشتي ميان فتح و حماس، دام خطرناكي است كه آمريكا، اسرائيل، سران سازشكار عرب به طور مشترك و با نمايندگي عامل وابسته و صهيونيست خود، ابومازن، پيش پاي جنبش اسلامي و انقلابي حماس پهن كرده اند و مقصود نهايي آن نجات رژيم كودك كش و خونريز صهيونيستي از فروپاشي قطعي و نزديكي است كه اين روزها و در پي انقلاب هاي اسلامي منطقه با آن روبروست و در اين ميان تظاهر سالوسانه آمريكا و اسرائيل به مخالفت با اين توافقنامه، قبل از آن كه تعجب آور باشد- كه نيست- مضحك و خنده دار است.و بالاخره با توجه به عمر ننگين و انگل گونه و چنددهه اي رژيم اشغالگر قدس، كمترين ترديدي نيست كه حماس در اين ماجرا با پاي خود و بي آن كه متوجه باشد به قتلگاه مي رود و تعجب آور است كه چرا برادران حماس روي ديوار در حال فروپاشي ابومازن يادگاري مي نويسند؟!

در خاتمه اینکه دیگر جای شک و ابهامی باقی نمانده است که عملکرد رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی آلوده به خیانت و جنایت و خون و جهل و خرافات و عوامفریبی و شیادی و دروغ گویی و دین فروشی و بد قولی کردن و وارونه گویی می باشد که در هر مورد که ارزیابی و بررسی و تحلیل و تحقیق شود آنچنان سیاه ننگین می باشد که هیچ نکته ی مثبت یا نقطه سفید در کارنامه اش وجود ندارد . به خصوص پرونده اش علیه ی مردم ایران آنچنان ضد بشری و غیر قابل دفاع می باشد که هرزمان مردم ناراضی فرصت بدست می آورند که امکان حضور در صحنه داشته باشند بلافاصله عمود خیمه ی نظام ولی وقیح نا مشروع را مورد خطاب خود قرار می دهند و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح نثارش می کنند . از سوی دیگر اکنون ادامه ی سیاست جنگ قدرت و ثروت 32 ساله پس از طرح کودتا و حذف رقیب مدعی اصلاح طلب و جراحی کردن رفسنجانی از رأس سیرک مجمع خبر گان رهبری نوبت به جنگ و نزاع میان ولی وقیح و پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور مدعی اصول گرا رسیده است . حال بماند که با مقامت و مسئولان بلند مرتبه ی سابق چگونه رفتار شده است ؟ یا اینکه چگونه به معترضان ناراضی پاسخ داده شده است ؟ اما اکنون سئوال است رژیم جنایتکار ضد بشری که دارای کار نامه ی ننگین رتبه ی اول جهانی محکومیت مستمر نقض حقوق بشر می باشد . بد تر اینکه رهبر و سایر مسئولان به هیچ یک از اصول و تعهد و قول های داده شده ی خود پای بند نبوده و نیستند. بعلاوه سخیف ترین تجربه ی سیاست مداخله گری در امور داخلی عراق دارد . همچنین برای پیگیری اهداف هسته ای و عبور از بحران آن توطئه ی راه اندازی جنگ 22 روزه ی حماس با اسراییل را طراحی کرد تا نوار غزه شخم زده شود . البته این توطئه آنسوی سیاست سر زمین سوخته کردن لبنان است که پاسداران از طریق حزب الله لبنان جنگ 33 روزه با اسراییل را دنبال وتحمیل نمودند . عجیب تر اینکه با توجه تجربه ی سر کشی جام زهر ناشی از شکست جنگ خانمان بر اندازانه ی میان ایران و عراق که به کام خمینی شیاد ریخته شد . البته هزینه ی آن گذشته از هزار میلیارد دلار خسارات مالی و اقتصادی ک این جنگ در بر داشت ،صد ها هزار نفر از نوجوانان و جوانان کشور بعنوان یکبار مصرفان جنگ و پا کنندگان میادین مین جنگ نعمت الهی فرستاده شد . همینطور با نا دیده گرفتن تأکید خمینی شیاد نسبت به مصر و قرار داد صلح کمپ دیوید با فلسطین اکنون از موضع ضعف و زبونی چگونه با التماس و خواهش وتمنا و دستمال ابریشم یزدی بر دست به استقبال عادی شدن رابطه با مصر می رود . آیا چنین رژیم ضد بشر با این کارنامه ی بس سیاه وننگین وخونین و تناقض آمیزمی تواند دوستدار حماس و دلسوز مردم فلسطین باشد. به ویژه اینکه منفور و بد نام ترین عنصر سربازجو وشکنجه گر پاسدار گماشته حسین شریعتمداری از موضع ضد اسراییلی و دشمنی بامحمود عباس و پروسه ی صلح با اسراییل تیغ کشی علیه ی حماس کرده است که چرا با فتح توافق نامه آشتی ملی امضاء کرده و از تشکیل کشور فلسطین و صلح سخن گفته است؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900220/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 20 اردیبهشت ماه سال 1390

روي اين ديوار يادگاري ننويسيد ! (يادداشت روز)