دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 21 اردیبهشت ماه سال 1390
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " پروژه چند لايه و رفتار پرخطر "
چگونه است که رژیم ضد بشری بیش از 32 سال است که درون دستگاه اطلاعاتی و امنیتی اش فقط تولید جاسوس و نفوذی و خائن وگول خورده و ستون پنجمی و پیاده نظام وابسته به دشمن بیگانه تولید کرده است. آنگونه که این تولید در همه سطوح حتی تا رأس نظام فعال بوده است؟
گفته می شودبه گنجشک گفته شد منار به فلان جایت . گفت آخه یک چیز بگو تا بگنجد. یا اینکه دم خروس هر چه اوج بگیرد بالاتر از تپه های آشغال و انبوه زباله های انباشته در روستاها یا مرغداری ها نمی رود . اکنون گذشته از علیل و فرسوده و قزمیت بودن رهبر لوطی جماران ما گزیمم جست و خیز وی حرکت ازسنگر منقل و دود و آتش تا سر منبر برای روضه خوانی و یا مخ زنی کردن می باشد . آنهم موضوع و محتوای این روضه امری و سفارشی از سوی بر نامه ریزان کودتا گر پشت صحنه می باشد . آخر این زهوار در رفته کجا و چابکی کجا که متملق و چاپلوس دستمال ابریشمی یزدی بر دست هم لهجه ی سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت روز خود چنین نسبت بی ربطی را به رهبر لوطی جماران ولی وقیح داده است . آنهم برای توجیه کردن شکاف و اختلافی که میان لوطی و عنتر در مورد عزل و انتصاب وزیر بد نام اطلاعات حیدر مصلحی به وجود آمد که منتهی به 11 روز بست خانه نشینی عنتر شد که با وجود اینکه در 3 هفته گذشته رسانه های خبری مطبوعات داخلی و خارجی محور این مسله بسیار خبر با تحلیل ها بازتاب دادند . ولی اکنون این قلم بر دست اجاره ای تلاش کرده است که با نواختن سور نا از در گشادش و صدای نا هنجار در آورد . زیرا که سناریوی وارونه ساخته و پرداخته است که آن را به را ویروس بیماری نامیده یا به خوانید پاسدار گماشته احمدی نژاد تا که خلاصه توانسته باشد ز سورنا این چنین صدای نا هنجار از درونش در آورده باشد . از طرف دیگر لیست عملکرد لغزش و انحرافاتی که ارائه داده است همه دوره های رژیم ضد بشری را اینگونه در بر می گیرد که از نوک سر تا پا آلوده به فساد و.... می باشد :
"انتظار آن است كه با عبرت آموزي از آنچه پيش آمد، مجراي فرآيند خطا بسته شود. اين فرآيند البته بي سابقه نيست و مي توان نظايري را براي آن در دوره هاي قبل جست، روندي كه در طول تاريخ 33 ساله انقلاب باعث شد برخي صاحب منصبان از چابكي و همپايي با رهبري- كم يا بيش- باز بمانند. اين روند خطا به شهادت تاريخ انقلاب ما، مانند هجوم ويروس يا ميكروب يك بيماري است. وجود ويروس ها و ميكروب ها، طبيعي است اما آنچه افراد را سلامتي مي بخشد، از يك سو تقويت سيستم ايمني و از ديگر سو، تنظيم فاصله- فاصله گذاري- با عوامل بيماري زاست.برخي رفتارها، به اعتبار گذر از حد ميانه روي «پرخطر» محسوب مي شوند كه اگر در حوزه شخصي باشد داراي آسيب هاي محدودتري است اما اگر در حوزه رفتار اجتماعي و سياسي واقع شود، آسيب هاي مهيب تري را به همراه خواهد داشت. رفتارهاي نامشروع و غيرقانوني، نوعا پرخطرند.باورهاي اعتقادي ما نيز بر اين قانون طلايي تأكيد دارد كه «قوا انفسكم و اهليكم. خود و اهل خود را بپاييد». هم خود را و هم آنها را كه اهل شما محسوب مي شوند، كه اگر فرزند يا همسري با خود آلودگي يا بيماري را به خانه آورد، عفونت در همين محيط پاكيزه مي تواند رشد كند. پاكيزگي يا آلودگي كه محبت و صميميت و رفاقت بردار نيست. مگر پدر خانواده مي تواند به فرزند يا همسر خود بگويد كه چون تو مورد وثوق بسيار من هستي و در قلبم جاي داري و زلال و پاكي، بنابراين به درون خانواده كه آمدي نه دستانت را از آلودگي بشوي و نه آداب پاكيزگي را مراعات كن؟! متأسفانه بعضاً رفتار سياسي شماري از رجال ما يكي از اين دو قسم بوده است؛ يا ذاتا پرخطر بوده و يا از سر غفلت و حسن ظن و اعتماد نسبت به رفتار پرخطر اطرافيان انجام شده است. اگر اين رويكرد نبود، باب بيت آيت الله سيدكاظم شريعتمداري به واسطه فرزندش و برخي اطرافيان مسئله دار، به سفارت آمريكا در تهران باز نمي شد. رفتار پرخطر بود كه نهضت آزادي را- كه از جبهه ملي جدا شده و ادعاي مذهب داشت- به التقاط كشاند و امثال مهندس مهدي بازرگان را قرباني مهره هاي آلوده اي چون عباس امير انتظام و ابراهيم يزدي كرد. همين رفتار پرخطر از سازمان «مجاهدين خلق» و «ضدامپرياليست»، قصاب خلق و مزدور آمريكا و رژيم بعث ساخت. بايد پرسيد قوم يأجوج و مأجوج در دفتر بني صدر چه مي كردند كه يكي از آنها رضا تقوي (رئيس دفتر رئيس جمهور) ديپلمات ارشد رژيم طاغوت بود؟ آيا سرپرستي اداره هشتم وزارت خارجه از سوي تقوي در رژيم پهلوي و دريافت نشان درجه چهار همايوني از سوي وي كافي نبود تا بني صدر به عمق سخن حضرت امام ايمان بياورد؟ امام فرموده بود: «به اين آقا گفتم بعضي از افراد كه دور تو جمع شده اند، گرگ هايي هستند كه تو را به فنا مي دهند، گوش نكرد».پيش بياييم و به دوران سازندگي و اصلاحات برسيم. چه اتفاقاتي در يك روند طولاني مدت باعث شد كام مردم از خدمات روزگار سازندگي چندان كه بايد و شايد شيرين نشود هيچ، كه گاه حتي تلخ شود. با دور تند مرور حوادث 20 ساله است كه كساني چون حسين مرعشي و محمد عطريانفر و كرباسچي- اعضاي مركزيت حزب كارگزاران- را جزو دست اندركاران فتنه و آشوب 88 مي بينيم وگرنه آن روز كه مرعشي رئيس دفتر رئيس جمهور و كرباسچي شهردار تهران بودند و عطريانفر روزنامه همشهري را راه اندازي مي كرد- روزنامه ظاهراً غيرسياسي كه محيطي براي تكثير عوامل راه اندازي نشريات زنجيره اي بعدي به عنوان پايگاه مطبوعاتي دشمن شد- هنوز از اين خبرها نبود. گشت و گذشت تا ناگهان از زبان خانم انتخابي فرد- همكار آمريكانشين روزنامه تعطيل شده زن به مديرمسئولي خانم فائزه هاشمي- در رفت كه بله بنده و آقاي عطريانفر و خانم شهلا شركت در سال 77 مهمان ويلاي شخصي آقاي جرج سوروس (سرمايه گذار صهيونيست انقلاب هاي مخملي در شرق اروپا) بوديم.. اين ماجرا به گونه اي ديگر و شايد متفاوت در دولت اصلاحات و دفتر رئيس جمهور و حزب دولت ساخته مشاركت كه برخي از آنان هنوز داعيه پيروي از خط امام را داشتند، پديد آمد. آقاي محمدعلي ابطحي رئيس دفتر آقاي خاتمي، آرشيو انباشته اين روند رفتاري پرخطر است، همو كه بعدها به همراه عطريانفر از برخي اتفاقات ابراز ندامت يا برائت كرد.افكار عمومي ما نگران سياست خارجي و چالش هسته اي در روزگار اصلاحات بود اما فلان عضو تيم مذاكره كننده، همزمان در يك شركت نفتي در كيش سرمايه گذاري كرده بود كه دست بر قضا شريك شركت آمريكايي هاليبرتون (با مديريت ديك چني معاون بوش رئيس جمهور وقت آمريكا) بود. مدت ها گذشت تا پرونده رشوه نيم ميليون دلاري شركت ايراني جهت عقد يك قرارداد نفتي گشوده شد... سال ها پس از اين ماجرا، كيش هنوز هم به خاطر واگذاري برخي امتيازات غيرقانوني در آن خبرساز است و اين بار گويا پاي يك زن كه همسر جدا شده وي با وزارت خارجه آمريكا همكاري مي كند، در ميان است. بازهم رفتارهاي پرخطر به اسم تعامل با ايرانيان مقيم خارج از كشور! آيا غير از جرجيس، پيامبر ديگري وجود ندارد؟! ايرانيان مقيم خارج يعني همين «هوشنگ- الف» و «پانته آ- ف» و... دو قدم آن طرف تر، وزارت خارجه آمريكا؟ چرا بايد در موضع اتهام وارد شد و از رفتار شفاف پرهيز كرد؟ احتمال حضور نام اصلاح طلبان در فهرست انتخاباتي كه از زبان دستيار آقاي مشايي و دبير كميسيون فرهنگي دولت در رفت، واجد چه معنايي مي تواند باشد؟ راه اندازي نشريات نيمه زرد و سايت هاي تفرقه افكن به واسطه عناصر اجاره اي كه پيش از اين برخي از آنان مسير نشريات زنجيره اي اصلاح طلب تا نشريات و رسانه هايي چون همشهري، تهران امروز، ملت ما و... را طي كرده اند، كدام منظور را دنبال مي كند؟ آيا اين بخشي از همان پروژه بزرگي نيست كه با غفلت برخي اصولگرايان در گذشته و در جهت انهدام اتحاد اين جبهه موفق به اجرا درآمد؟ امان از رفتار سياسي پرخطر كه حتي حيثيت اصولگراياني را در فتنه 88 به بازي گرفت.حتماً بايد فاصله گذاري كرد ميان رئيس جمهور خدمتگزار و انقلابي و همچنين كابينه خدوم و پرتلاش با آن حلقه چند نفره اي كه اصرار دارد اعتبار و سرمايه اجتماعي- انقلابي رئيس جمهور و دولت را خرج رفتارهاي بي پروا، پرخطر و بعضاً انحرافي خود كند. اين جريان آلوده كه نيازمند قرنطينه و درمان لازم است، در ماجراي اخير هرچند هزينه هايي براي كشور و ملت تراشيد، اما با خطاي استراتژيك در برآورد خود باعث بركاتي براي نظام شد. از يك سو وزن- بي وزني- حقيقي اين جريان بندباز در يك وزن كشي زود هنگام و خود خواسته معلوم شد. اين حلقه فراتر از ماجراي وزارت اطلاعات، دنبال تقابل رئيس جمهور با ولايت فقيه بودند و به واسطه مجموعه اي از تحركات كه دلالت بر پيگيري اين سناريو در طول دو سه سال اخير مي كند، متهمند كه خانه هاي جدول دشمن در پروژه القاي «حاكميت دوگانه» را پر مي كنند. آيا جزو نقشه دشمنند؟ يا به خاطر رفتارهاي پرخطر، آلوده تله هاي اطلاعاتي شده اند و نقطه ضعف هايي دارند كه اسباب حركت اجباري در سناريوي دشمن مي شود؟ يا خود آنها بازيچه واسطه هاي دشمن قرار گرفته اند تا اعتبار دولت اصولگرا را مخدوش كنند؟ "
قلم بر دست یادداشت روز نویس با فراموشی کامل یا خود به خریت زدن که گویا همه ی آنانی که اوایل انقاب –حضور داشتند از صحنه حذف شده اند که وی می تواند با شیوه ی مار کشی و مار نشان دادن حافظه ی تاریخی افراد یا تاریخ را نه پاک که وارونه نماید . زیرا از بس ساواک شاه مورد تنفر مردم بود که دکتر شاپور بختیار در دوران کوتاه مدت نخست وزیری خود انحلال ساواک را اعلام نمود . البته همین ن اقدام وی همچون تیر خلاص بر ای سلطنت پادشاهی محمدرا پهلوی بود و سرعت به فروپاشی اش شد. بهمین دلیل ابتدا خمینی شیاد از سازمان اطلاعات 36 میلیونی یعنی جمعیت کشور می گفت . یعنی از یک سو افتخار به مردمی بودن و بدون نیاز دستگاه اطلاعاتی می کرد . از طرف دیگر چماقداران حزب اللهی را مردم در صحنه می نامید . زیرا که اینا ن در اصل نقش همان سرکوب دستگاه اطلاعاتی و امنیتی را اجرا می کردند . حال بماند که هرچه زمان سپری می شد و ماهیت قول های دروغ و عوامفریب و شیادانه خمینی شیاد فاش می شد . نیاز به ارگان های موازی اطلاعاتی و امنیتی همچون حراست و امور تربیتی و... هم بیشتر می شد . آنگونه که اکنون که رژیم ضد بشری بمرحله ای از نا مشروعیت و منفوریت رسیده است که بدون اتکای ار گان های سر کوبگر و اطلاعاتی و امنیتی شانس بقا ندارد . بنابراین بی جهت نیست که رابطه لوطی و عنتر محور وزارت بد نام اطلاعات بد جوری شکرآب شد . از طرف دیگر قلم بر دست هم لهجه ی سر باز جو پاسدار حسین شریعتمداری آشکارا اعتراف کرده است که ضریب وابستگی رژیم نا مشروع ضد بشری به وزارت بد نام اطلاعات آنگونه است که مجبور به اذعان پیرامون این وابستگی شده که چنین است :
"جريان هاي آلوده همواره وزارت اطلاعات را سد راه خود ديده و البته بارها كوشيده اند رجال بزرگ را از ابتداي انقلاب، هزينه تقابل با حاكميت كنند.ماجراي اخير با همه تلخي ها، خير بي شماري به همراه خواهد داشت اگر عبرت آموز شود. طي 2سال اخير در كارنامه خدمات كم نظير و پرارج رئيس جمهور مكتبي و انقلابي و ولايي مان برادر احمدي نژاد عزيز، 2بار لغزش هايي ثبت شد كه انتظار نمي رفت. اين كارنامه با وجود آن دو لغزش- يكي در ماجراي اخير و ديگري در تأخير يك هفته اي اجراي حكم رهبري درباره معاون اولي آقاي مشايي و. براي برداشتن آب مرواريد كه مزاحم بينايي مي شود، نه چشم را تخليه مي كنند و نه سر را از گردن جدا مي سازند. البته اين مداوا و جراحي دقيق، ترديد ناپذير است تا پس از اين، عارضه فرصت سوز به جانب كشور و حاكميت بازنگردد. ما به تجربه تاريخ انقلاب دريافته ايم كه اطاعت از ولي امر اسباب گشايش و بركت، و موجب دوري از بيراهه ها و بن بست هاست و هرگز دوست نداريم راهزنان بار ديگر به سرمايه رجال خوشنام و خدمتگزار ما دستبرد بزنند. يقين ماست كه ولايت فقيه، تضمين ايمان و حجت دوستي ما با حضرت حجت بن الحسن العسكري(عج) است. ما بيش از گذشته براي رئيس جمهور عزيز و خدوم در مسير شاد كردن اوليا و به غيظ آوردن دشمنان دعا مي كنيم"
در خاتمه اینکه چرا حتی یک مسئول یا قلم بر دست نقال و حراف وو ارونه گوی متملق و چاپلوس و ستایشگر قلم بر دست یادداشت روز نویس و تحلیل گر یافت نمی شود که تا که پاسخگو باشد که چگونه است در رژیم ضد بشری دیکتاتوری قرون وسطایی تک صدایی که ولی وقیح همکاره است اعتراف شده که وی آنگونه از چابکی و هشیاری بر خوردار می باشد که سایر مسئولان به همپیای وی نه نمی رسند ، بلکه همیشه عقب تر از وی هستند. آخر چگونه است که رژیم ضد بشری که بیش از 32 سال است که درون دستگاه اطلاعاتی و امنیتی اش فقط تولید جاسوس و نفوذی و خائن وگول خورده و ستون پنجمی و پیاده نظام وابسته به دشمن بیگانه تولید کرده است آنگونه که این تولید در همه سطوح حتی تا رأس نظام فعال بوده است. آنگونه که شامل حال نخست وزیر 8 ساله ی دوران جنگ زمان خمینی شیاد یا رئیس بازار مکاره ی موسوم به مجلس و رؤسای جمهور های دو دوره ی 8 ساله ی موسوم به سازندگی و اصلاح طلبی را در بر می گیرد . مهمتر اینکه رئیس سیرک مجمع خبرگان آخوندی که طبق قانون وظیفه کنترل و نظارت و حتی تغییر ولی وقیح را دارد . اما وی نیز از ترکش اتهام همسو با دشمن بیگانه بودن در امان نمانده است . چونکه شاهد بودیم که چگونه رفسنجانی از رأس سیرک مجمع خبر گان جراحی شد . همچنین مگر رحیم مشایی حداقل 12 سال عضویت وزارت بد نام اطلاعات را نداشته است . آخر این چگونه وزارت اطلاعاتی می باشد که از یک سو به آن افتخار می شود . از سوی دیگر مقام بالای امنیتی همچون سعید امامی را تولید می کند که به اتهام جاسوس اسراییل بودن واجبی خور شد تا تمیز وپاک شده ی بدون درز اطلاعات از صحنه برای همیشه حذف شود . اکنون نیز در روند ادامه ی جنگ قدرت و ثروت که ترکش دامنه ی آن به لوطی و عنترش اصابت کرده است . قرعه ی قربانی شدن به نام رحیم مشایی و همراهان وی افتاده است که جزو مشاوران نزدیک پاسدار گماشته احمدی نژاد هستند . خلاصه اینکه عمق منفوریت و عدم مشروعیت ولی وقیح و رژیم ضد بشری کودتایی به جایی رسیده است که نیاز به دفاع و حمایت از قلم زنان سربازجو وبد نامی دارد که بیش از ولی وقیح و پاسداران کودتا گر مورد تنفر و خشم مردم نا راضی می باشند. گرچه هر زمان روزنه ای برای مردم باز می شود که می توانند در صحنه حضور داشته باشند . بلافاصله دست به تظاهرات ضد حکومتی می زنند و پژواک اعتراضی فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر می دهند؟
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/900221/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 21 اردیبهشت ماه سال 1390
پروژه چند لايه و رفتار پرخطر (يادداشت روز)