گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 29 اردیبهشت 90
گفت : چون شده داستان مثل آن یارو
زیادی با هوش بود اما خیلی هم بود هالو
روزی شرکت کرد در مسابقه بیست سئوالی
بهش گفتندسئوالست تراکتور وی با خوشحالی
تا مجری ازش کردسئوال گفت جای میشه توی حیب
مجری گفت نه ، ولی سور زد به مجری این نا نجیب
گفت تراکتوره چون معلومه توی جیب نمیشه جا
با دادن جواب مجری برنامه کیش و مات کرد در جا
گفت: اين روزها سركرده جريان انحرافي بدجوري نوچه هاي خود را به كار گرفته و آنها را وادار كرده است كه مقاله بنويسند و از وي تعريف و تمجيد كنند!
گفتم: مگر چيز قابل تعريف و تمجيدي هم دارد؟
گفت: نوچه هاي او هم نمي دانند از چه چيز او تعريف كنند و از سوي ديگر مجبورند در مدح او مطلب بنويسند، بنابراين در نوشته هاي خود گيج مي زنند!
گفتم: چه عرض كنم؟!
گفت: به نوشته هايشان كه نگاه مي كني، مي بيني ابتدا آسمان و ريسمان را به هم بافته اند و بعد به طور ناشيانه و بي آن كه صدر و ذيل مطلب ربطي با هم داشته باشد از سركرده خود تعريف و تمجيد كرده اند.
گفتم: شخصي رفته بود مسابقه 20 سؤالي و رفقايش به او گفته بودند جواب سؤال تو «تراكتور» است ولي همان اول نگو تا كسي متوجه نشود جواب را قبلاً به تو گفته ايم! با شروع مسابقه، طرف از مجري پرسيد؛ توي جيب جا ميگيره؟ مجري گفت؛ نه! و طرف گفت؛ خب! معلومه ديگه، تراكتوره!
گفت : سربازجو باز زده وارونه پشتک
فراموش کرده است چگونه با جفتک
در دفاع از رئیس جمهور می کرد عرعر
گل درخت عرعر، جلویش می کرد پر پر
اما اکنون این سربازجوی منفور مترسک
لگد زده به یاران رئیس جمهور دلقک
گفتم : مگر باز افتاده چه اتفاق؟
که این پادوی رهبر منقلی چلاق
مزدور منفور شکنجه گر پاچه گیر
برای یاران عنتر شده بهانه گیر
گفت : سربازجوشاکیست چرا با مقاله
حامیان یاران عنتر بر هم می زنند معادله
چون فعالانه در دفاع از جریان انحرافی
دارند خنثی می کنند خطابه با حرافی
که حامیان لوطی با سناریو وقیل و قال
حذف عنتر و یارانش را می کنند دنبال
گفتم : چرا جنگ قدرت شده گسترده؟
علنی شده است همه چیز پشت پرده
گفت : چون شده داستان مثل آن یارو
زیادی با هوش بود اما خیلی هم بود هالو
روزی شرکت کرد در مسابقه بیست سئوالی
بهش گفتندسئوالست تراکتور وی با خوشحالی
تا مجری ازش کردسئوال گفت جای میشه توی حیب
مجری گفت نه ، ولی سور زد به مجری این نا نجیب
گفت تراکتوره چون معلومه توی جیب نمیشه جا
با دادن جواب مجری برنامه کیش و مات کرد در جا